🔵چگونه مشکل را حل کنیم؟
✍🏻#محمدافخمی
🔻شش سال پیش ایران در برابر انسدادی بزرگتر و یاسی عمیقتر از امروز قرار داشت. در آن سالهای ۹۱ و ۹۲ کشور به حدی دوپاره شده بود که کوچکترین روزنه امیدی به بهبودش نبود. توافق چنان شد که جریان پیشرو و اصلاحطلب از ریاست جمهوری حسن #روحانی حمایت کنند تا کشور کمی از بحران و سقوط و دره فاصله بگیرد تا از قِبَل این آرامش، جریانهایی که زیر چتر جنبش سبز قرار داشتند، فرصتی دوباره برای پیگیری مطالبات خود به دست آورند. در عمل اتفاق دیگری افتاد.
🔻حسن روحانی در بسیاری زمینهها خود را پیشروتر از آنچه انتظار میرفت نشان داد. دور کردن سایه جنگ، بهبود روابط خارجی، باز شدن نسبی فضای فرهنگی و سیاسی، سر خم نکردن در برابر دلواپسان، کنترل تورم و ایجاد خوشبینی نسبت به آینده اقتصادی به رییس جمهور کمک کرد تا حتی بتواند به نسبت از زیر سایه #خاتمی و #هاشمی خارج شود و خود را بازیگر قابل و جدیدی نشان دهد. حسن روحانی در انتخابات خبرگان در تهران کمتر از هاشمی رای آورد، اما با مرگ هاشمی همه تخممرغ ها به سبد او روانه شد.
🔻خوشبینی، خامی، کهولت، تنبلی یا هر دلیل دیگری باعث شد توان واقعی این سبد دیده نشود. کارنامه چهار سال اول حسن روحانی موفق بود، اما این موفقیت، علاوه بر تواناییهای خودش و تیمش، مرهون بادهای موافق بسیاری از جمله ریاست جمهوری اوباما، نیاز بخش اصلی هسته قدرت به توافق هستهای، نیاز آن بدنه به روحانی برای بازگرداندن کشور از دره و مهمتر از همه جریان اجتماعی حامی روحانی بود.
🔻با حذف این بادهای موافق، بالا گرفتن سهمخواهی اصحاب ژن خوب و مقداری بدشانسی، کارایی دولت و رییسش در مدتی کوتاه، افت شدیدی کرد. دولت دوم با همان سیاست ایجاد بحران پشت بحران جریان ارتجاعی، نیامده زمینگیر شد و در کمتر از یک سال به وضعیت امروز دچار شدیم. اما چاره چیست؟ شفافیت و بازگشت به مردم.
🔻وضعیت امروز کمابیش از سال ۹۱ بهتر است ولی میزان خشم و ناامیدی مردم از اوضاع و به خضوص نقش اصلاحطلبان حتی قابل مقایسه با آن دوران نیست. این موضوع قطعا تا حدی ناشی از شکستهای سیاسی اصلاحطلبان در این شش سال است، اما ناکامی برای هرجریان سیاسی پیش میآید.
🔻عامل مهمتر این وضعیت بغرنج و خشم پیش آمده پنهانکاری، غیر خودی دانستن و بازی ندادن مردم و عدم شفافیت است. جالب این که موفقیتهای سیاسی اصلاحطلبان هم عمدتا تنها زمانی حاصل شده که از این رفتار فاصله گرفتهاند و با این حال همچنان روی آن اصرار دارند.
🔻ریشه پویایی چتر بزرگ #جنبش_سبز، هزینه دادنش و تاثیرگذاریاش این بود که #میرحسین موسوی مستقیم با مردم صحبت میکرد نه با موجودات نامریی پشت پرده. به طریق مشابه «تکرار» دم مسیحایی نبود. حاصل مستقیما خطاب قرار دادن مردم بود. متاسفانه به یک ویدیوی پنج دقیقهای محدود ماند.
🔻جریان #اصلاح_طلب اگر نمیخواهد بیش از این منگنه شود، نیاز دارد پیش از هرچیز رودربایستی با خودش را کنار بگذارد. ریشسفیدی و پشتپرده بازی شاید زمانی در گذشته کمکهایی به گشایشهایی کرده باشد، اما آیا امروز کسی هست که حتی در توان این بازیها ولو در ایفای نقش مسکن باوری داشته باشد؟ منافع شاخههای مختلف هسته قدرت و اصلاحطلبان آنقدر با هم تفاوت و زاویه دارد که اصلاحطلبان هرچقدر هم بخواهند باور کنند «خودی» و از «صاحبان سفره انقلابند»، در نهایت فقط در طول زمان خواهند سوخت و بلاموضوع خواهند شد.
🔻در این فاصله بعیدی که بین مردم و حاکمیت شکل گرفته است، سیاستورزی عاری از مردم و با توسل به مرز خودی-غیرخودی بودن محلی از اعراب ندارد و چنانچه اصلاحطلبان به روند کنونی ادامه دهند، خلا مردم و قدرت توسط نیروهای دیگری پر خواهد شد. ایران تا کنون کمابیش از موج جهانی پوپولیسم مصون مانده است. تا چند صباح دیگر این نیکبختی ادامه خواهد داشت؟
🔻چند روز پیش فیلمی یک دقیقهای از #محمدخاتمی درباره رفع حصر پخش شد که هیچ معنای مشخصی از آن نمیشد استنباط کرد. پس از آن نقل قولی از تابش منتشر شده به این مضمون که رهبری با رفع حصر موافقت کرده و دولت در این باره دست دست میکند. رفع حصر فقط یک نمونه از مشکلاتی است که اگر راه حلی داشته باشند، راهشان نه دعا برای این ستون به آن ستون شدن، که صحبت مستقیم و دخیل کردن مردم است. مردمی که منافعشان با منافع اصلاحات همپوشانی دارد. کمابیش سرنوشتشان به اصلاحات گره خورده و هنوز میتوانند به افرادی مانند خاتمی اعتماد کنند. امروز گوش شنوا برای شنیدن حرف خاتمی هست اما بدیهتا این پنجره تا ابد باز نمیماند.
و مگر سیاستورزی اصلاحطلبانه چیزی جز دخیل بودن مردم در سرنوشتشان است؟
✍حذف اصلاح طلبان وطرد انها به وسیله دولت روحانی باعث ایجاد شکاف عمیقی بین پایگاه رای این جریان ورهبران این طیف فکری شده است.
@sedayeslahat
✍🏻#محمدافخمی
🔻شش سال پیش ایران در برابر انسدادی بزرگتر و یاسی عمیقتر از امروز قرار داشت. در آن سالهای ۹۱ و ۹۲ کشور به حدی دوپاره شده بود که کوچکترین روزنه امیدی به بهبودش نبود. توافق چنان شد که جریان پیشرو و اصلاحطلب از ریاست جمهوری حسن #روحانی حمایت کنند تا کشور کمی از بحران و سقوط و دره فاصله بگیرد تا از قِبَل این آرامش، جریانهایی که زیر چتر جنبش سبز قرار داشتند، فرصتی دوباره برای پیگیری مطالبات خود به دست آورند. در عمل اتفاق دیگری افتاد.
🔻حسن روحانی در بسیاری زمینهها خود را پیشروتر از آنچه انتظار میرفت نشان داد. دور کردن سایه جنگ، بهبود روابط خارجی، باز شدن نسبی فضای فرهنگی و سیاسی، سر خم نکردن در برابر دلواپسان، کنترل تورم و ایجاد خوشبینی نسبت به آینده اقتصادی به رییس جمهور کمک کرد تا حتی بتواند به نسبت از زیر سایه #خاتمی و #هاشمی خارج شود و خود را بازیگر قابل و جدیدی نشان دهد. حسن روحانی در انتخابات خبرگان در تهران کمتر از هاشمی رای آورد، اما با مرگ هاشمی همه تخممرغ ها به سبد او روانه شد.
🔻خوشبینی، خامی، کهولت، تنبلی یا هر دلیل دیگری باعث شد توان واقعی این سبد دیده نشود. کارنامه چهار سال اول حسن روحانی موفق بود، اما این موفقیت، علاوه بر تواناییهای خودش و تیمش، مرهون بادهای موافق بسیاری از جمله ریاست جمهوری اوباما، نیاز بخش اصلی هسته قدرت به توافق هستهای، نیاز آن بدنه به روحانی برای بازگرداندن کشور از دره و مهمتر از همه جریان اجتماعی حامی روحانی بود.
🔻با حذف این بادهای موافق، بالا گرفتن سهمخواهی اصحاب ژن خوب و مقداری بدشانسی، کارایی دولت و رییسش در مدتی کوتاه، افت شدیدی کرد. دولت دوم با همان سیاست ایجاد بحران پشت بحران جریان ارتجاعی، نیامده زمینگیر شد و در کمتر از یک سال به وضعیت امروز دچار شدیم. اما چاره چیست؟ شفافیت و بازگشت به مردم.
🔻وضعیت امروز کمابیش از سال ۹۱ بهتر است ولی میزان خشم و ناامیدی مردم از اوضاع و به خضوص نقش اصلاحطلبان حتی قابل مقایسه با آن دوران نیست. این موضوع قطعا تا حدی ناشی از شکستهای سیاسی اصلاحطلبان در این شش سال است، اما ناکامی برای هرجریان سیاسی پیش میآید.
🔻عامل مهمتر این وضعیت بغرنج و خشم پیش آمده پنهانکاری، غیر خودی دانستن و بازی ندادن مردم و عدم شفافیت است. جالب این که موفقیتهای سیاسی اصلاحطلبان هم عمدتا تنها زمانی حاصل شده که از این رفتار فاصله گرفتهاند و با این حال همچنان روی آن اصرار دارند.
🔻ریشه پویایی چتر بزرگ #جنبش_سبز، هزینه دادنش و تاثیرگذاریاش این بود که #میرحسین موسوی مستقیم با مردم صحبت میکرد نه با موجودات نامریی پشت پرده. به طریق مشابه «تکرار» دم مسیحایی نبود. حاصل مستقیما خطاب قرار دادن مردم بود. متاسفانه به یک ویدیوی پنج دقیقهای محدود ماند.
🔻جریان #اصلاح_طلب اگر نمیخواهد بیش از این منگنه شود، نیاز دارد پیش از هرچیز رودربایستی با خودش را کنار بگذارد. ریشسفیدی و پشتپرده بازی شاید زمانی در گذشته کمکهایی به گشایشهایی کرده باشد، اما آیا امروز کسی هست که حتی در توان این بازیها ولو در ایفای نقش مسکن باوری داشته باشد؟ منافع شاخههای مختلف هسته قدرت و اصلاحطلبان آنقدر با هم تفاوت و زاویه دارد که اصلاحطلبان هرچقدر هم بخواهند باور کنند «خودی» و از «صاحبان سفره انقلابند»، در نهایت فقط در طول زمان خواهند سوخت و بلاموضوع خواهند شد.
🔻در این فاصله بعیدی که بین مردم و حاکمیت شکل گرفته است، سیاستورزی عاری از مردم و با توسل به مرز خودی-غیرخودی بودن محلی از اعراب ندارد و چنانچه اصلاحطلبان به روند کنونی ادامه دهند، خلا مردم و قدرت توسط نیروهای دیگری پر خواهد شد. ایران تا کنون کمابیش از موج جهانی پوپولیسم مصون مانده است. تا چند صباح دیگر این نیکبختی ادامه خواهد داشت؟
🔻چند روز پیش فیلمی یک دقیقهای از #محمدخاتمی درباره رفع حصر پخش شد که هیچ معنای مشخصی از آن نمیشد استنباط کرد. پس از آن نقل قولی از تابش منتشر شده به این مضمون که رهبری با رفع حصر موافقت کرده و دولت در این باره دست دست میکند. رفع حصر فقط یک نمونه از مشکلاتی است که اگر راه حلی داشته باشند، راهشان نه دعا برای این ستون به آن ستون شدن، که صحبت مستقیم و دخیل کردن مردم است. مردمی که منافعشان با منافع اصلاحات همپوشانی دارد. کمابیش سرنوشتشان به اصلاحات گره خورده و هنوز میتوانند به افرادی مانند خاتمی اعتماد کنند. امروز گوش شنوا برای شنیدن حرف خاتمی هست اما بدیهتا این پنجره تا ابد باز نمیماند.
و مگر سیاستورزی اصلاحطلبانه چیزی جز دخیل بودن مردم در سرنوشتشان است؟
✍حذف اصلاح طلبان وطرد انها به وسیله دولت روحانی باعث ایجاد شکاف عمیقی بین پایگاه رای این جریان ورهبران این طیف فکری شده است.
@sedayeslahat
✍️ مسعود کاظمی روزنامه نگار اصلاح طلب در توئیتر خود نوشت : به عنوان یک شهروند و به صورت مختصر توضیح دادهام که چرا جریانی به نام اصلاحات با سبک و سیاق فعلی دیگر کارکردی ندارد و باید از آن عبور کرد. فکر میکنم باید جریانی مطالبه محور، ضد فساد و مستقل از قدرت شکل بگیرد:
1️⃣ سال 1374 سعید حجاریان در مقالهای که در هفتهنامه عصرما منتشر شد نوشت: «جریانی که برای خود حداقلها و خط قرمزهایی نداشته باشد قادر نیست از منافع مردم حمایت کند. کرنش مقابل تیغ استصواب را به صلاح هیچکس نمیدانم. این رویکرد پراگماتیستی هر جریان سیاسی را از درون تهی میکند».
2️⃣ رویکرد جریان اصلاحات دستکم از ابتدای دهه 90 بر اساس همان چیزی که حجاریان گفته هر جریانی را از درون تهی میکند. فارغ از این، جریان اصلاحات از ابتدا کار ویژه خود را محدود کردن قدرت مطلقه اعلام کرد.
3️⃣ اینکه کارنامه جریان اصلاحات پس از 21 سال در محدود کردن قدرت مطلقه و نهادهای انتصابی چه بوده از اتفاقاتی که درباره مینو خالقی و سپنتا نیکنام افتاده کاملا هویداست، بدین معنا که در این 21 سال نه تنها قدرت مطلقه محدود نشده بلکه نهادهای انتصابی چند ده قدم نیز به پیش تاختهاند.
4️⃣ جریان اصلاحات بارها گفته بخشی از نظام اجازه حضور ما را در ساختار قدرت نمیدهد اما به عنوان نمونه سال 96 و در تهیه لیست انتخاباتی شورای شهر تهران که تمامی اصلاحطلبان تایید صلاحیت شدند نمایندگان جامعه مدنی حذف شدند و لیست شورا تحت تاثیر تصمیمات گعدهای و سهمیه افراد بسته شد.
5️⃣ آنچه از ابتدای دهه 90 تاکنون شاهد بودیم بیعملی و عدم پیگیری مطالبات مردمی از سوی جریان اصلاحات بوده است. اتفاقاتی که پس از دیماه درون جریان اصلاحطلبی رخ داد رویکردی عجیب بود که نتوانسته بود خود را با مطالبات مردمی همراه کند و هر اعتراضی را مترادف با اغتشاش توصیف کرد.
6️⃣ شاید بتوان امروز کارویژه جریان اصلاحات را بازگشت به قدرت توصیف کرد. اگر این گزاره را صحیح بدانیم رویکرد فعلی اصلاحطلبان در همین راستاست و چه بسا که تا حدی هم موفقیتآمیز بوده باشد. طبیعی است که در این نقشه راه، پیگیری مطالبات مردمی و جامعه مدنی نمیگنجد.
7️⃣ در ماههای اخیر اتفاقاتی مانند اعتراضات دیماه، مطالبات دختران خیابان انقلاب و همچنین نوع برخورد با دراویش و بازداشتیهای محیط زیستی رخ داده است. از درون جریان اصلاحات جز معدود واکنشهای فردی برخی اصلاحطلبان، هیچ صدایی درنیامد و بعضا علیه این مطالبات هم موضعگیری کردند.
8️⃣ به دلایل پیش گفته معتقدم مشکل جریان اصلاحات به دلیل رویکرد اصلی خود که بازگشت به قدرت است، با جابهجایی و یا حتی حذف چند نفر حل نخواهد شد. جریانی که برای خود حداقلها و خطوط قرمزی ندارد، اگر هم بخواهد توان پیگیری مطالبات مردم و جامعه مدنی را ندارد.
9️⃣ 21 سال از آغاز دولت اصلاحات سپری شده و هنوز کسی نمیداند جریان اصلاحطلبی درباره مواردی مانند حجاب اختیاری، حقوق اقلیتهای مذهبی، حق تحصیل بهائیان، حذف ساختارمحور زنان از بافت قدرت و ... چه اعتقادی دارد؟ نسبت اصلاحطلبان با حق اعتراض گروههای مخالف اصلاحات و حتی حاکمیت چیست؟
🔟 تصورم بر این است که تنها دستاورد ادامه راه با جریان فعلی اصلاحات، استمرار روند فعلی بدون کوچکترین اصلاحی خواهد بود. نیاز امروز ایران سربرآوردن جریانی مستقل از مجموعه قدرت و با رویکردی ضدفساد و مطالبهمحور است. #جنبش_سبز ظرفیتهایی داشته و دارد که هنوز میتوان به آن رجوع کرد.
1️⃣1️⃣ بنابر آنچه گفته شد تنها و تنها به عنوان یک شهروند ادامه همراهی با جریان اصلاحات به سبک و سیاق فعلی را مفید نمیدانم. ضمنا به عنوان یکی از امضاکنندگان نامه صدنفره، همانطور که از ابتدا گفتم امضایم برای اتمام حجت با جریانی بود که 21 سال همراه و همگام آن بودم و امروز دیگر نیستم.
#اصلاح_اصلاحات
@sedayeslahat
1️⃣ سال 1374 سعید حجاریان در مقالهای که در هفتهنامه عصرما منتشر شد نوشت: «جریانی که برای خود حداقلها و خط قرمزهایی نداشته باشد قادر نیست از منافع مردم حمایت کند. کرنش مقابل تیغ استصواب را به صلاح هیچکس نمیدانم. این رویکرد پراگماتیستی هر جریان سیاسی را از درون تهی میکند».
2️⃣ رویکرد جریان اصلاحات دستکم از ابتدای دهه 90 بر اساس همان چیزی که حجاریان گفته هر جریانی را از درون تهی میکند. فارغ از این، جریان اصلاحات از ابتدا کار ویژه خود را محدود کردن قدرت مطلقه اعلام کرد.
3️⃣ اینکه کارنامه جریان اصلاحات پس از 21 سال در محدود کردن قدرت مطلقه و نهادهای انتصابی چه بوده از اتفاقاتی که درباره مینو خالقی و سپنتا نیکنام افتاده کاملا هویداست، بدین معنا که در این 21 سال نه تنها قدرت مطلقه محدود نشده بلکه نهادهای انتصابی چند ده قدم نیز به پیش تاختهاند.
4️⃣ جریان اصلاحات بارها گفته بخشی از نظام اجازه حضور ما را در ساختار قدرت نمیدهد اما به عنوان نمونه سال 96 و در تهیه لیست انتخاباتی شورای شهر تهران که تمامی اصلاحطلبان تایید صلاحیت شدند نمایندگان جامعه مدنی حذف شدند و لیست شورا تحت تاثیر تصمیمات گعدهای و سهمیه افراد بسته شد.
5️⃣ آنچه از ابتدای دهه 90 تاکنون شاهد بودیم بیعملی و عدم پیگیری مطالبات مردمی از سوی جریان اصلاحات بوده است. اتفاقاتی که پس از دیماه درون جریان اصلاحطلبی رخ داد رویکردی عجیب بود که نتوانسته بود خود را با مطالبات مردمی همراه کند و هر اعتراضی را مترادف با اغتشاش توصیف کرد.
6️⃣ شاید بتوان امروز کارویژه جریان اصلاحات را بازگشت به قدرت توصیف کرد. اگر این گزاره را صحیح بدانیم رویکرد فعلی اصلاحطلبان در همین راستاست و چه بسا که تا حدی هم موفقیتآمیز بوده باشد. طبیعی است که در این نقشه راه، پیگیری مطالبات مردمی و جامعه مدنی نمیگنجد.
7️⃣ در ماههای اخیر اتفاقاتی مانند اعتراضات دیماه، مطالبات دختران خیابان انقلاب و همچنین نوع برخورد با دراویش و بازداشتیهای محیط زیستی رخ داده است. از درون جریان اصلاحات جز معدود واکنشهای فردی برخی اصلاحطلبان، هیچ صدایی درنیامد و بعضا علیه این مطالبات هم موضعگیری کردند.
8️⃣ به دلایل پیش گفته معتقدم مشکل جریان اصلاحات به دلیل رویکرد اصلی خود که بازگشت به قدرت است، با جابهجایی و یا حتی حذف چند نفر حل نخواهد شد. جریانی که برای خود حداقلها و خطوط قرمزی ندارد، اگر هم بخواهد توان پیگیری مطالبات مردم و جامعه مدنی را ندارد.
9️⃣ 21 سال از آغاز دولت اصلاحات سپری شده و هنوز کسی نمیداند جریان اصلاحطلبی درباره مواردی مانند حجاب اختیاری، حقوق اقلیتهای مذهبی، حق تحصیل بهائیان، حذف ساختارمحور زنان از بافت قدرت و ... چه اعتقادی دارد؟ نسبت اصلاحطلبان با حق اعتراض گروههای مخالف اصلاحات و حتی حاکمیت چیست؟
🔟 تصورم بر این است که تنها دستاورد ادامه راه با جریان فعلی اصلاحات، استمرار روند فعلی بدون کوچکترین اصلاحی خواهد بود. نیاز امروز ایران سربرآوردن جریانی مستقل از مجموعه قدرت و با رویکردی ضدفساد و مطالبهمحور است. #جنبش_سبز ظرفیتهایی داشته و دارد که هنوز میتوان به آن رجوع کرد.
1️⃣1️⃣ بنابر آنچه گفته شد تنها و تنها به عنوان یک شهروند ادامه همراهی با جریان اصلاحات به سبک و سیاق فعلی را مفید نمیدانم. ضمنا به عنوان یکی از امضاکنندگان نامه صدنفره، همانطور که از ابتدا گفتم امضایم برای اتمام حجت با جریانی بود که 21 سال همراه و همگام آن بودم و امروز دیگر نیستم.
#اصلاح_اصلاحات
@sedayeslahat