"صدای ملّت"
8.6K subscribers
147K photos
72.4K videos
162 files
4.34K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
‍ ‌ 🍀🌱"بیایید طبیعت یاری کنید"🌱🍀


ایا ای دلیران ایران زمین

سلام و درود هزار آفرین

بیایید طبیعت یاری کنید

در این رزمگه غمگساری کنید

همه کوه و سنگ به تاراج رفت

به جایی که گاز است چه حاجت به نفت

چه کوهان گشته ز جنگل تهی

کجا آن درختان سر و سهی

بخاطر چند سنگ کوهی ز بیخ

به ویرانه شد درآمد چو میخ

خداوند ز قرآن بگوید چنین

که کوهها میخ است ز بهر زمین

اگر کوه نباشد بلرزد زمین

نه جنبنده ماند نه جایی امین

ز آیات قرآن دهم این خبر

کوه انفال است چه جنگل چه بحر

چه مینو سبز است و کوهان سبز

چو گنبد رسول ز خضرای سبز

که ویرانگری خوی اهریمن است

جهان آفرین را بدل دشمن است

چو ویران کنی نیز ویران شوی

زخاکت به کوزه به نیران شدی

که ویران گری عمر کوته کند

از آن ره که رفته است گمره کند

بیاید طبیعت یاری کنید

ز انفال حق نگهداری کنید

ططر تا توانی کمک کار باش

ز ویرانگری سخت بیزار باش


📖(گلزار بهشت،دیوان شعرزنده یاد حاج #اسماعیل ططری کرمانشاهی)


@sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹️⚡️ هشتم مردادماه ، نهمین سالگرد بدرود ابدی #اسماعیل_ططری نماینده مجالس چهارم و ششم شورای اسلامی و عضو شاخص #فراکسیون_کرد است.

⚡️او انسانی صادق و صریح و شفاف بود و در میان کرد و ایرانی جایگاه و احترام خاص داشت؛ انسان‌دوستی متشخص از تبار قوم #کورد
که سخن و نامش ، صداقت و عشق و اصالت را در اذهان احیا می‌کند.

@sedayeslahat
Forwarded from اتچ بات
🔴🔴🔴حسن دیوانه!

دکتر سید عطاءالله مهاجرانی

رفته بودم باختران؛ آن روزها هنوز نام استان، استان باختران بود و نام کرمانشاه از رسمیت افتاده بود. تا به همت آقای ططری، آن نام و نشان تاریخی دوباره بازگشت. شهر و پالایشگاه بمباران شده بود. می‌توانید تصور کنید وقتی یک پالایشگاه بمباران می‌شود، چه اتفاقی می‌افتد!

🔶 انگار از هر گوشه‌‌ای مصیبت می‌ جوشید. از سویی هم چهره‌‌ها محکم و برق دیدگان برنده و کلمات پرطنین بود. دوباره می‌سازیم، دوباره می‌‌سازیم شعار دولت در دوران جنگ بود. امروز شیشه ساختمان‌‌ها بر اثر بمباران‌‌ها بر زمین می‌‌ریخت و صبح فردا دوباره و چند باره شیشه‌‌های براق نو نصب می‌‌شد. نشانی از مقاومت و نشاط زندگی در اوج ویرانی، ایستادگی و سربلندی روح بر فراز پیکری خرد و زخمی ...!

🔶 شبی در مهمان‌سرای استانداری بودم. آقای نکویی استاندار بود. کم و بیش از سرما می‌‌لرزیدیم. آقای نکویی را از دوران دانشجویی در اصفهان می‌ شناختم. از دانشگاه تا خیابان مسجد سید، از چهارباغ بالا و پایین پیاده می‌‌آمدم. در مسیر مدتی هم در کتاب‌فروشی قائم گشتی می‌‌زدم. روزی برای اولین بار کلیات فارسی اشعار اقبال لاهوری را در کتابفروشی ایشان دیدم.
کتاب را خریدم، لحظه‌‌ای نگاهم با نگاه آقای نکویی گره خورد. گرم و مهربان بود... و سلام علیکی و آشنایی... سال‌‌ها گذشته بود اکنون هر دوی ما در مهمان‌سرای استانداری در شبی زمستانی گفت‌‌وگو می‌‌کردیم!

🔶 آقای نکویی گفت: یک مطلبی را برایت بگویم که تا آخر عمرم از یادم نمی‌ رود. ساعت از یازده شب گذشته بود. تلفن دفترم زنگ زد.
گفتند: آقای نخست‌وزیر می‌‌خواهند با شما صحبت کنند.
مهندس موسوی بود. دوستانه پرسید: آقای نکویی خبر داری در این سرمای بی‌‌سابقه اسلام آباد غرب - سرما منهای ۳۰ درجه رسیده بود - برای حسن دیوانه چه فکری کردند؟
گفتم: حسن دیوانه؟
بله، روزنامه‌‌ها نوشته بودند حسن دیوانه توی یک خرابه زندگی می‌‌کند، شما از فرماندار بپرسید، برای او چه فکری کرده‌‌اند؟

🔶 خداحافظی کردیم. تا فرماندار را پیدا کردم، آن هم در آن نیمه‌شب زمستانی، نزدیک یک‌ساعتی طول کشید.
فرماندار گفت: اتفاقا من هم نگران او بودم. کمیته امداد برایش جایی را در نظر گرفت. فعلا مشکلی ندارد.

🔶آقای نکویی گفت: خیالم راحت شد، دیدم ساعت نزدیک به یک بعد از نصف‌شب است. با خودم گفتم فردا صبح به آقای نخست‌وزیر اطلاع می‌دهم. آماده شدم بخوابم که دوباره صدای زنگ تلفن کشیک دفترم: آقای استاندار، آقای نخست‌وزیر می‌‌خواهند با شما صحبت کنند.

🔶 مهندس موسوی با همان لحن آرام پرسید: آقای نکویی، برای حسن دیوانه فکری کردید؟
برای ایشان توضیح دادم. اما دیگر خواب به چشمم نمی‌آمد...!

🔶 من هم آن شب که آقای نکویی این ماجرا را تعریف کرد، بی‌‌خواب شده بودم!

#دکتر_عطاءالله_مهاجرانی
#مهندس_میرحسین_موسوی
#سید_علی_نکویی_زهرایی
#اسماعیل_ططری
#باختران
#کرمانشاه
#دفاع_مقدس
#حسن_دیوانه

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat