"صدای ملّت" ستاد مردمی حامیان دکتر مسعود پزشکیان
7.91K subscribers
141K photos
69K videos
162 files
4.23K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
✈️ درسی که از مهاجرت «علیرضا فغانی» می‌‌توان آموخت

✍️ احسان محمدی

✈️ «همه رفتنی هستند». این جمله را معمولاً در آن عبرت گرفتن‌های چند دقیقه‌ای در مراسم تدفین به هم می‌گوییم. وقتی می‌خواهیم یکجوری‌هایی به خودمان دل‌گرمی بدهیم که این سرنوشت محتوم است و عین عدل خداوند. اما این روزها دیگر موج مهاجرت دست کم در میان نخبگان انکار‌شدنی نیست. موضوعی که قبلاً تلاش می‌شد آن را خیلی جدی نگیرند حالا دیگر زیر هیچ فرشی پنهان‌شدنی نیست.

✈️ شب گذشته در برنامه فوتبال برتر، گفتگویی از #علیرضا_فغانی داور بین‌المللی فوتبال ایران پخش شد که در آن مثل همیشه خونسرد حرف می‌زد و بی‌هیچ ابایی از رفتن گفت. از مهاجرت. و خلاصه حرف هایش این بود که برای «زندگی بهتر»، «آرامش بیشتر» و «آسودگی و رفاه بیشتر» خودم و خانواده‌ام می‌روم.

✈️ دهه هفتاد مستندی از تلویزیون پخش می‌شد در مورد کسانی که مهاجرت کرده‌اند و نگون بخت شده‌اند. روایت اصلی این بود که آن‌ور آب خبری نیست، بروید از درد غربت می‌میرید و سراب است و گول زرق و برقش را نخورید.

✈️ اما حالا دیگر مردم می‌دانند که بسیاری از همان‌ها که آن مستند را ساختند یا دستور ساخت و پخشش را دادند، درست همان موقع داشتند بچه‌هایشان را می‌فرستادند آن‌ور آب و خودشان هم برای گرفتن اقامت آن‌وری تقلایی می‌کردند!

✈️ مهاجرت یک انتخاب است. یک حق. بعضی‌ها می‌گویند درست است که #آسمان در همه جای جهان یک رنگ است اما #زمین اش فرق دارد. آدم یک‌بار به دنیا می‌آید و یک‌بار فرصت زیستن دارد و باید برود جایی که احترام بیشتری می‌بیند و لذت و آرامش بیشتری هم نصیبش می‌شود. #سعدی علیه‌الرحمه چند صدسال پیش فرمود:

سعدیا حُب وطن گرچه حدیثی‌ست صحیح
نتوان مُرد به سختی که من اینجا زادم

✈️ علیرضا فغانی هم حق دارد برود. وقتی برخی یواشکی می‌روند و زیر پرچم کشور دیگر سوگند وفاداری می‌خوانند و #شهروندی می‌گیرند، فغانی چرا نرود و نگیرد؟ اتفاقاً انسان صریح‌اللهجه ای است که خیلی از این اداها در نیاورده است.

✈️ وقتی مجری از او پرسید که فکر می‌کنی بروی دل مردم برایت تنگ می‌شود و چه می‌گویند؟ دو بار گفت:«می‌گویند به جهنم! در را هم پشت سرت ببند»! با همان صراحتی که خیلی اوقات به جاه‌طلبی و غرور ترجمه شده حرف زد و رفت #استرالیا!

✈️ قصد موعظه ندارم. چندباری موقعیت رفتن داشتم و نرفتم. علیرغم همه لحظه‌های تلخی که بعد از آن تجربه کردم، پشیمان نیستم. کسانی البته هستند که دوست دارند آدم را «پشیمان کنند» اما «چراغم در همین خانه می‌سوزد». اما این رفتن‌ها را جدی بگیرید. این روزها هرکس می‌تواند می‌رود. بسیاری از آنها که نمی‌روند هم ماندن #انتخاب ناگزیرشان است!

✈️ در همه جای جهان آدم‌ها در پی یافتن زندگی بهتر یا ماجراجویی تازه مهاجرت می‌کنند. از شهری به شهری، از کشوری به کشوری و از قاره‌ای به قاره‌ای. اما رفتن مغزها و سرمایه‌ها و استعدادها خسارت ملی است. اسمش می‌خواهد #پناهندگی باشد یا #مهاجرت فرق زیادی ندارد. کسی که برود چراغش را جای دیگری و برای کسان دیگری روشن می‌کند.

✈️ چندی قبل دکتر یزدانی از دوستان فرهیخته‌ام بعد از چندسال اقامت در #ایتالیا به ایران برگشت. با او حرف می‌زدم که چطور این مسیر را برعکس طی کرده! گفت تصمیم شخصی است و قصد نسخه پیچیدن برای دیگران ندارد. اما خلاصه حرف‌هایش امیدوارم کرد که هنوز تنها نیستیم:

من با دوستان خارج‌نشین یا کسانی که هوای رفتن دارند و می‌گویند اگر اوضاع در ایران خوب شود٬ برمی‌گردند موافق نیستم. یعنی در واقع٬ هر وقت این را می‌شنوم حس خواستگاری را پیدا می‌کنم که دختری بهش می‌گوید برو و هروقت وضعت خوب شد و پولدار شدی بیا سراغ من!

خوب شدن اوضاع یک کشور مفهوم خیلی کلی‌ است که بر اساس آدم‌ها و خط‌کشی که در دست دارند٬ از کسی به کس دیگر می‌تواند متفاوت باشد. ضمن این‌که این خوب شدن یکهو از آسمان فرود نمی‌آید روی ملاج ما. فرایندی‌ست که به نظرم همه باید جزیی از آن باشیم. گیرم حالا شرایط جوری شده است که نمی‌گذارند یا نمی‌خواهند جزیی از آن شویم. ولی باز هم چاره‌اش رفتن و برنگشتن نیست.

مشابه همان حرفی که #اصغر_فرهادی نمی‌دانم کجا درباره‌ی رفتن از ایران زده. گفته بود آدم بچه‌ی بیمار خود را در خانه رها نمی‌کند و برود٬ ولو این‌که بداند ماندنش هم دردی از او دوا نمی‌کند.

فرمول «اگر ایران اوضاعش خوب شود٬ برمی‌گردم» نوعی عافیت‌طلبی دارد که یعنی من حاضر نیستم هزینه‌های این بهتر شدن اوضاع را بپردازم. یعنی آن‌ها که مانده‌اند٬ زحمت بکشند و اوضاع را بهتر کنند. حالا هر وقت بهتر شد٬ من هم برمی‌گردم.

◾️ کاش زیستن اینجا آسان‌تر بود آن وقت نه این همه «رفتن» ارزش بود نه انتخاب.

@sedayeslahat
⛔️ از این شغل استعفا بدهیم!

احسان محمدی

#نیکی_کریمی: فقط نون خوشگلیشو خورد یه عمر!

#احسان_علیخانی؟ کی بهش گفته مجریگری بلده؟

#فروغ_فرخزاد: دختر نوجوونا مشهورش کردن!

#اصغر_فرهادی؟ پایان باز هم شد کارگردانی؟

#علی_دایی؟ دو ریال فوتبال حالیش نیست!

#مهران_مدیری؟ کی به این گفته طنز حالیشه؟

#احمد_شاملو؟ الکی بزرگش کردن!

#عادل_فردوسی‌پور؟ بزرگترین دلال فوتباله!

#ابراهیم_حاتمی‌کیا: مگه سینما بلده؟ جیره‌خواره بابا!

#محمود_دولت‌آبادی: من ازش بهتر می‌نویسم!

#عباس_کیارستمی: خارجیا گنده‌اش کردن!

#محمود_فرشچیان: دو تا تابلو کشیده فکر کرده داوینچیه!

#لیونل_مسی: هورمونیه بابا!

#کریس_رونالدو: اونکه پنالدوئه. فقط از پنالتی گل میزنه!

#سالار_عقیلی: دو دونگ صدا بیشتر نداره!

#سهراب_سپهری: آب را گل نکنیم هم شد شعر؟ پس منم شاعرم!

#رامبد_جوان: والله به دلقک‌بازی باشه شوهر عمه من بهتراز اینه!
....
آره. فقط تو خوبی!

هیچکس آن‌قدر مقدس نیست که نشود نقدش کرد اما جملاتی مثل اینها آمیزه کینه‌جویی و حسد است.

1⃣ #حسادت شغل اول بسیاری از ماست. این بزرگترین اژدهایی است که هرکس باید درون خودش سلاخی‌اش کند.

2⃣ انرژی که صرف تخریب و به زیر کشیدن دیگران می‌کنیم را صرف توسعه و بالا بردن خودمان بکنیم. تمرین کنیم، شاید خوشمان آمد!

3⃣ بین نقد و حسادت مرز باریکی هست که انسان اگر #شجاعانه با خودش خلوت کند می‌فهمد که دارد نقد می‌کند یا حسادت؟ (البته که همه شما فقط نقد متعالی می‌کنید و حسود دو عالم هم منم.)😉

4⃣ راه بزرگ شدن اما کوچک کردن آدم‌هایی که از ما موفق‌ترند نیست. با گاز گرفتن دیگران هم کسی ما را #شیر تصور نمی‌کند.
#تمرین_کنیم

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴 ایران مدیون معمولی‌های وفادار

✍️ احسان محمدی

🔸فارغ از چهره‌های سیاسی، فکر می‌کنید جهانیان این روزها ایران را با چه نام‌هایی به خاطر می‌آورند؟ #عباس_کیارستمی؟ #احمد_شاملو؟ #علی_دایی؟ #تتلو؟ #محمود_دولت‌آبادی؟ #دنیا_جوانبخت؟ #محمدرضا_شجریان؟ #بابک_زنجانی؟ #اصغر_فرهادی؟ اختلاسگران و ربایندگان ثروت کشور و اعتماد مردم؟

🔸 درک می‌کنم که حتی از هم‌جواری برخی از این نام‌ها کنار هم رنجیده شوید اما بسیاری از از ما با #لایک و #فالو یا جست‌و‌جوی نام در اینترنت «چهره» می‌سازیم، افرادی را به شهرت می‌رسانیم یا معروفیت آنها را تکثیر می‌کنیم. حتی افراد نه چندان خوشنامی که دوست نداریم مردم دنیا، ایران ما را با آنها بشناسند.

🔸امروز کمتر کسی است که برای جست‌و‌جو در مورد مردم یک کشور یا مفاخرش یا مشاهیر به کتابخانه‌ها برود. همه در اینترنت #سرچ می‌کنند و هر چه یک نام بیشتر تکرار شده باشد شانس بیشتری برای دیده شدن دارد. اینترنت خیلی اهل داوری اخلاقی نیست. بیش از احساسات، به تعداد کلیک‌ها تکیه می‌کند حتی اگر ما خوشمان نیاید. اصلاً دوست دارید ایران را با چه کلماتی بشناسند؟

🔸 اما فارغ از همه نیک‌نامان و بدنامان که دیده می‌شوند، این گم‌نامان و بی‌نشان‌ها هستند که یک سرزمین را بر دوش می‌گیرند و از گذرگاه‌ها رد می‌کنند. کسانی که کسی نام‌شان را نمی‌داند.

سربازانی که زیر سایه فرماندهان نادیده گرفته می‌شوند، معلمانی که فروتنانه نردبان بالا رفتن مغزها شده‌اند، مربیانی که چنان از یاد می‌روند که انگار هرگز زاده نشده‌اند اما شاگردان آنها به ستاره‌های ورزش تبدیل می‌شوند، عوامل فنی که یک فیلم را می‌سازند اما حتی نام‌شان در تیتراژ هم نمی‌آید و در نهایت جایزه‌ها به خانه بازیگران و کارگردان ها می‌روند و ...

🔸 این یک واقعیت پذیرفته شده است. یک قاعده جهانی. آنها که روی صحنه هستند دیده می‌شوند و هر چقدر بگویند «از عوامل پشت صحنه تشکر می‌کنیم» کسی حوصله نمی‌کند سرک بکشد و ببیند که رنج واقعی را همان گمنام‌ها و بی‌نشان‌ها کشیده‌اند.

🔸در جریان آتش‌سوزی کوه‌های خائیز در کهکیلویه و بویر احمد دختر 19 ساله‌ای به نام #رویا_جانفزا که برای کمک به خاموش کردن حریق رفته بود دچار شکستگی از ناحیه دست و پا شد. متولد دهه 80. از یک خانواده معمولی دهدشتی. دختر پدری بیکار که حتی بعد از این حادثه هم گفته است که اگر صد بار دیگر این اتفاق بیفتد به کوه می‌زند. زخمی از آتش و نیازمند توجه و کمک برای کاستن از فشار هزینه‌های درمان.

🔸 می‌شود نقدهای بسیاری وارد کرد که چرا باید یک دختر جوان که تخصص اطفای حریق ندارد به دل آتش بزند، باید با بالگرد جنگ آتش رفت، دولت کوتاهی کرده است که امکانات نداده و ... درست مثل برخی که حالا در دوران صلح، می‌گویند چرا اوایل جنگ به جای چریک و سربازهای حرفه‌ای، مردم عادی با تفنگ شکاری و چماق به جبهه رفتند و جنگیدند و جان دادند. در لحظه‌های بحرانی و وقتی که خیلی نمی‌شود به رسیدن کمک واقعی دل‌گرم بود، آدم‌ها جان‌شان را کف دستشان می‌گیرند و دفاع می‌کنند. چه مقابل دشمنی که تانک دارد، چه مقابل شعله‌ای که جنگل را می‌بلعد.

🔸رویا جانفزا تنها یکی از عاشقان بی‌نشان این سرزمین است. احتمالاً اگر دست و پایش نمی‌شکست هرگز نامش را نمی‌شنیدیم. هرگز خبردار نمی‌شدیم که یک دختر 19 ساله وقتی ما در آتش سوختن جنگل را می‌دیدیم و نفرین‌نامه می‌نوشتیم، وسط معرکه است. درست مثل همه مردها و زن‌ها، دخترها و پسرانی که فداکارانه در خاموش کردن آتش در گوشه گوشه ایران کمک می‌کنند و ما حتی اسم‌شان را نمی‌دانیم.

مثل سربازهایی که از مرزها مراقبت می‌کنند، مثل معلم‌هایی که بی شو و شعار، شاگردان شریف تربیت می‌کنند، مثل کارگرانی که سنگ زیرین آسیاب هستند، مثل کارمندها و قاضیان شرافتمندی که تن به دریافت رشوه نمی‌دهند، کشاورزان، معدنچی‌ها، کاسب‌ها و ... که خون همو‌طنانشان را در شیشه اختلاس نمی‌کنند.

🔸 این سرزمین را تا امروز عاشقان بی‌نشانش حفظ کرده اند. معمولی‌های نادیده. آنها این سرزمین را روی دوش گرفته‌اند، از مهلکه‌ها و معرکه‌ها نجات داده‌اند. آنها که هیچوقت کسی نه اسم‌شان را می‌شنود و نه عکس‌شان را می‌بینید. آنها که وفادارانه برای ایرانی بهتر می‌جنگند، پیر می‌شوند، می‌میرند، باید میلیون‌ها تومان پول قبر بدهند و روی سنگ مزارشان حتی یک پرچم ایران نصب نمی‌شود. آنها که حتی انگار اسم ندارند اما فرزندان واقعی این سرزمین هستند.

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
📸 عکس عجیب هیتلر و «به مرور زمان»!

احسان محمدی

📸 در اوایل فیلم فروشنده ساخته #اصغر_فرهادی وقتی یکی از شاگردانش در مورد داستان «گاو» غلامحسین ساعدی از عماد (شهاب حسینی) می‌پرسد: «آقا چه‌جوری یه آدم گاو میشه؟»
عماد لا‌به‌لای خنده بچه‌ها به آرامی می‌گوید: «به مرور»!

📸 این عکس از ده سالگی #آدلف_هیتلر در کلاس چهارم در نوع خودش شگفت‌انگیز است. پیدا کردنش کار دشواری نیست.

ردیف بالا، نفر وسط. فقط سبیل مخصوصش را ندارد وگرنه انگار از همان اول خیز برداشته بود که فرمانده و فرمان‌روا بشود. بالاتر از همه بایستد و زل بزند به دوربین‌ها.

📸 در این عکس اما فقط یک پسر بچه ده‌ساله را می‌شود دید که شاید مورچه‌ها را لگد می‌کرده یا از شاخه درخت‌ها آویزان می‌شده است. همین!

یک پسربچه پرشور که پدرش کارمند پایین رتبه گمرک بود. آدولف اینجا در این عکس هنوز برادرش ادموند را دارد. یکسال بعد ادموند سرخک گرفت و درگذشت.

📸 می‌گویند این اتفاق تأثیری دائمی در آدولف ایجاد کرد و اعتماد به نفس او را تا حدود بسیاری...

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴دستور حمله به «اصغر فرهادی» از «ریاض»

مصطفی فقیهی/فعال‌رسانه‌ای


🔸یکم. برنامه‌ریزی و دستور حمله‌ی سیستماتیک، ناگهانی و هتاکانه به #اصغر_فرهادی در رسانه‌های آن‌سوی آبی صادر شده؛ کار اما بالا گرفته و کارمندان غیرایرانی نیز، به کارزار فحاشی به این کارگردان شهیر و فخر این‌روزهای هنر و سینمای ایران، پیوسته‌اند.

🔸مثالش هجمه‌ی عجیب مجری خانم شبکه‌ی خارج‌نشین! اگرچه مُراد این بانوی «افغان» و مُشوّقِ «جدایی طلبی در ایران» از اظهارفضل پیرامونِ مسئله‌ی «اعتراض» و دخالت در امور داخلی ایران، ⁧ #ترور⁩ است! تا «کارفرمای ⁧ #سعودی⁩» چه خواهد!

🔸گاه در گونه‌ی #داعش! و گاه در قالب رسانه‌ی اینتل!کاش اما این خانم، بجای هتک و توهین به #اصغر_فرهادی، بیشتر به امورات افغانستان و حکومت قریب‌الوقوع ⁧ #طالبان⁩ بپردازد که همه را از شنیدن صدای پای #ترور، نگران‌تر کرده است.

🔸(نکته: من خطه‌ی افغانستان را در شمار «خراسان بزرگ» و عقبه‌ی هویتی ایران می‌دانم و مردمانش را از دسته مظلوم‌ترین‌ها، اما ندیدم یک ایرانی، فخر فرهنگی افغانستان را بدلیل مسائل سیاسی همان کشور مورد حمله قرار دهد.)

🔸جالب‌تر آن‌که، «کارفرمایان انتحاری»، در اقدامی کم‌سابقه، سطح این «دستور حمله» را از کارمندان سیاسی نیز گسترده‌تر کرده و دیگر خبرنگاران، مجریان حوزه‌ی هنر و حتی ظرفیت «تلخک‌های نمکینِ» خود را نیز به میدان آورده‌اند. علی‌الیقین این رفتار نشان می‌دهد، ابعاد ماجرا وسیع‌تر از چیزیست که تصور می‌کنیم.

🔸دوم. کیست که منکر افتضاح و ناکارآمدی‌های مدیریتی ایران در تمامی شئون و سطوح و وجوه باشد؟! کسی هست که از این اوضاع شرم‌آور، دفاع کند؟ البته که هست؛ اما در شُمارِ آدمیان نیست!

🔸اما به #اصغر_فرهادی چه؟! به جایزه‌اش چه؟! مگر چه گفته که باید، مزدوران سعودی او را به باد فحش و ناسزا بگیرند؟!

🔸نکند توقع داشتند پس از دریافت جایزه‌ی کن، جنبشِ فتحِ حکومت راه‌اندازی کند؟! مگر سلوک سیاسی کیارستمی جز همین منشِ فرهادی بود؟! پس چه می‌شود که آن مرحوم را بر سر می‌نهند و این یکی را - لابد چون هنوز زنده است! - لگدمال می‌کنند؟! چگونه است که جایزه‌ی پیشین فرهادی از کن و اسکار را مدح کردند و این یکی را قدح و مذمت می‌کنند؟!

🔸و شاید اگر نبود هجمه و حملات سنگین رسانه‌ایِ این جماعت، جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد نیز به #امیر_جدیدی تعلق می‌گرفت! و سوگمندانه با این فشار رسانه‌ای، باید احتمال کسب اسکار برای #قهرمانِ فرهادی را «تمام شده» تلقی کرد؛ چندان‌که این قبیل جشنواره‌ها به شدت تحت تاثیر پروپاگاندای رسانه‌ای، تصمیمات خود را تغییر می‌دهند.

🔸سوم: حیرت‌انگیز اما عقبه‌ی این دعوای خجالت‌آور است؛ کارگردانی به نام #رسول_اف که پس از بلاهتِ توقیف آثار متوسطش توسط دستگاه‌های فرهنگی کشور، از «بغض معاویه»، «ردای گشاد اپوزیسیون» به تن آویخت، از فرط حسد و تشبث به خصایص و خصائلِ رذل و دونِ درون صنفی، برای نخستین‌بار، در توییتی مشکوک، اصغر فرهادی را به باد متلک گرفت! و این تازه، آغاز ماجرا بود...

🔸تاسف‌آور آنکه برخی آدمیان در این مُلک، به محض آنکه محدودیت‌ها منافع آنان را هدف گیرد، مخالف عالم و آدم می‌شوند! نمونه‌اش همین جناب رسول‌اف که تا قبل از توقیف فیلمش، در شمار سینه‌چاکان بود! یا برخی مجریان تلویزیون‌های فارسی زبان که تا در ایران بودند، نمونه‌‌ی افراطیِ رسول‌اف در روزگارِ پیش از محدودیت بودند!

🔸اما آیا اینان، در دوران پیشا‌ محدودیت و فعالیت در رسانه‌های حاکمیتی ایران، چونان بودند که امروز از فرهادی متوقعند؟! کمی انصاف کنیم، لَختی تنفر از این و آن را بر تاقچه نهیم و به این گزاره، به دور از تعصب بیاندیشیم.

🔸چهارم: علت صدور دستور حمله به فرهادی چیست؟ به زعم من، دو هدف از این رفتار رذیلانه پیگیری می‌شود.

🔸نخست، افزایش هزینه برای دیگر هنرمندان یا ورزشکاران در مواجهه با شرایط مشابه (درصورت عدم هماهنگی با ادبیات آنان)، و دوم، تخریبِ محبوبیت و مقبولیت چهره‌هایی چون فرهادی در جامعه‌ی ایران، و از میان بردن اثرگذاری آن‌ها!

🔸براساس این استراتژی رسانه‌ای، هیچ‌کس از مردمان ایران، مورد تفقّد، لطف ملوکانه‌ و رویکرد ستایش‌آمیز قرار نخواهند گرفت، مگر آن‌که بر «مدارِ این جماعت» حرکت کنند. درواقع، یا «با ما» و یا « بر ما»، همان سیاست دیکتاتورمآبانه‌ای که سال‌هاست، با ژست دموکراسی‌خواهی، مخالفت با آن را فریاد می‌کنند.

🔸به هوش باشیم که اینان، حساب مبسوطی و پر‌ و پیمان بر ایجاد «دوپارگی میان مردم» و «تشدید عمق کینه و نفرت در جامعه» باز کرده‌ و در این مسیر سخت و صعب، هیچ فردی را از گزند فحاشان و حمله‌وران و «تروریست‌های شخصیت»، محفوظ و مصون نخواهند گذاشت.

🔸پ.ن: امروز کیهان هم به فرهادی حمله کرد

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴نگاهی به فیلم اصغر فرهادی؛
داستان قهرمانیِ کاکوی ساده‌دل

#احمد_زیدآبادی؛

از پله‌های داربستی بلند، بالا می‌رود و هنوز نفسی تازه نکرده مجبور است از آنها پایین بیاید. فیلم قهرمانِ اصغر فرهادی با این صحنۀ نمادین آغاز می‌شود و ادامه می‌یابد.
داستان، داستان یک کاکوی ساده‌دل و سلیم‌النفس شیرازی است که جبر روزگار او را به افلاس کشانده و سر از زندان در آورده است.
راهی نه چندان شرافتمندانه برای رهایی کاکو از زندان فراهم می‌آید اما او تسلیم وسوسه نمی‌شود و راه خیر را به بهای ماندن در زندان در پیش می‌گیرد. با این حال، پنداری او در ضمیر ناخودآگاهش علاقمند است که کارِ خیرش علنی و بر ملا شود. همین نکته زمینه را برای مشهور شدنش در فضای رسانه‌ای تا سرحد یک قهرمان فراهم می‌کند. او اما برای قهرمان شدن مجبور است جزئیاتی از ماجرای پیش آمده را متفاوت از امر واقع وانمود کند و همین جزئیات نادرست چنان گریبان او را می‌گیرد که نه فقط موقعیت قهرمانی بلکه صداقتش نیز با تردید روبرو می‌شود.
فیلم قهرمان مانند دیگر فیلم‌های فرهادی داستانی مربوط به موقعیت‌های بغرنج در زندگی روزمرۀ افراد عادی جامعه است، موقعیت‌هایی که تناقض‌های اخلاقی آدمیان را به نمایش می گذارد و قضاوت در مورد آنها را برای مخاطب دشوار می‌کند. در فیلم قهرمان این موقعیتِ بغرنج با کارکرد شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی پیوند می‌خورد و اثرات این تکنولوژی جدید بر زندگی آدمیان در جماعتی خودنما و نابهنجار و مسئولیت‌ناشناس عیان می‌شود.
فیلم در محیطی طبیعی و بدون اغراق‌های مرسوم در فیلم‌های ایرانی جریان می‌یابد. شرایط زندان و رفتار مسئولان آن، فضای خانواده‌های ایرانی، اخلاقیات مردم و مشکلات اقتصادی فراروی جامعه، کم و بیش همانگونه نمایش داده می‌شود که هست و این بزرگترین حُسن آثار اصغر فرهادی است که تسلیم افسرده‌سازی تمام عیار از عمومِ مردم جامعه و یا عادی نشان دادن آن نمی‌شود.
بازی بازیگران هم عموماً جذاب و درخشان است بخصوص بازی امیر جدیدی که چنان طبیعی و صمیمی و منطبق با شخصیت کاکوست که گویی فقط او برای ایفای این نقش آفریده شده است.
خلاصه فرهادی بار دیگر اثری خلق کرده است که تماشاگر را در برابر یکی دیگر از بغرنجی‌های شرایط انسانی و این بار نوعی بغرنجی مضاعف قرار می‌دهد و او را به فکر وا می‌دارد و البته محزون می‌کند.

#فیلم_قهرمان
#اصغر_فرهادی
#امیر_جدیدی
#کاکوی_شیرازی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴صبور باش و حرص نخور برادر!

#احمد_زیدآبادی؛

اصغر فرهادی کارگردان شهیر و توانمند سینمای ایران این روزها گرفتار بلیه‌ای شده است که برخی به آن "حاشیه" می‌گویند.
من به عنوان نیمچه علاقمندِ سینما، عموم آثار فرهادی را دیده‌ام و به نظرم او هم کارگردانی اهل فکر و دلسوزی برای کشورش هست و هم از زاویه‌ای ظریف و زیبا به جنبه‌های تراژیک و بغرنج زندگی آدم‌های معمولی می‌نگرد.
به علت همین نگاه ظریف، فرهادی مورد استقبال مجامع هنری بین‌المللی قرار گرفته و در بین ایرانیان هم بسیار محبوب شده است. این واقعیت طبعاً افزون بر آنکه حسادت‌هایی را برمی‌انگیزد، دو سرِ قطب‌بندی سیاسی در ایران را هم به طمعِ بهره‌برداری از او برای مطامع خود می‌اندازد.
فرهادی باید متوجه باشد که اولاً دو سرِ این قطب بندی کاذب، همۀ مردم ایران یا بخش بزرگی از آنها نیستند که لازم باشد او از سر و صدای‌شان بهراسد و خود را به واکنش اندازد. و ثانیاً این دو سر، هر دو تمامیت‌خواهند و به کوچکترین استقلال رأیی رضایت نمی‌دهند و مریدِ مطلقاً تسلیم می‌طلبند؛ همانطور که در کتاب آمده است:

"وَلَن تَرضىٰ عَنكَ....حَتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم" (از تو راضی نخواهند شد مگر آنکه کاملاً تسلیم‌شان شوی)
پس ای برادر! اگر از من می‌شنوی هر دوی اینها را به حال خود رها کن و به کارت اصلی‌ات برس. تولید اثرِ فاخر و تأثیرگذار است که پایدار و ماناست و جامعه هم قدردان آن است. غوغاها مثل کف روی آب است. دیری نمی‌پاید که فرو می‌نشیند و تمام می‌شود. حرص آن را نخور و صبور باش و کارگردانی کن.

#اصغر_فرهادی
#کارگردانی_سینما
#تمامیت_خواهی
#حاشیه_سازی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
حسن اسدی زیدآبادی:

🔸‏مرجع رسیدگی کننده به شکایت علیه #اصغر_فرهادی همان دادسرایی است که مسئولیت نظارت بر مطبوعات،؟ سینما و… را دارد و زندان‌ها و توقیف‌ها را تمهید می‌کند. یعنی با او به‌مثابه مجرم برخورد می‌کنند.
لذا این پرونده به معنی دقیق کلمه دعوای #مالکیت_فکری دو شخص بر سر یک اثر هنری نیست.

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat