📝📝فاجعه پیش از این رخ داده است! (2)
✍ #احمد_زیدآبادی
♈️با بازگشایی دانشگاهها در سال 62 با آنکه برخی استادان اصطلاحاً "پاکسازی" شده بودند، اما هنوز اوضاع چندان بد نبود. کادر علمی دانشگاهها در آن زمان همچنان بسیاری از استادان برجسته را شامل میشد. نگاهی به فهرست اعضای هیئت علمی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در هر دو رشتۀ مذکور خود در این زمینه به اندازۀ کافی گویاست.
♈️ برجستهترین استادان رشتههای مختلف حقوق همچنان به تربیت دانشجو مشغول بودند و در رشتۀ علوم سیاسی نیز اساتیدی مانند دکتر جواد شیخالاسلامی، دکتر هوشنگ مقتدر، دکتر عباس میلانی، دکتر حسین بشیریه، دکتر محمد رضوی، دکتر جواد طباطبایی، دکتر احمد ساعی، دکتر رضا رئیس طوسی، دکتر قاسم افتخاری، دکتر ابوالفضل قاضی و امثال آنان فضای گرمی از درس و بحث به پا میداشتند هرچند که گاه به گاه برخی از آنان با مزاحمتهایی از داخل و خارج دانشگاه هم روبرو میشدند.
♈️حضور این اساتید در دانشگاه اما گویی حکم "اضطرار" داشت زیرا برای جایگزینی آنها دانشگاه تربیت مدرس تأسیس شد تا جوانان اصطلاحاً مکتبی را برای تدریس در دانشگاهها آماده کند. گرچه برخی از فارغالتحصیلان دانشگاه تربیت مدرس نیز در سلک اساتید پیشین درآمدند اما به تدریج سیاستِ نوعی حوزهسازی سیاسی در دانشگاه شکل گرفت که سبب اخراج و متواری شدن بسیاری از استادان برجسته در دانشگاه شد.
♈️این سیاست در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد منجر به گشودنِ بی حساب و کتابِ درِ دانشگاهها و هیئتهای علمی به روی افرادی با انگیزههای زشت سیاسی و ایدوئولوژیک بدون برخورداری از حداقل شرایط استادی و بضاعت علمی از سوی آنان شد و چنان ضربتی بر حیثیت و بنیۀ دانشگاهها وارد کرد که به این سادگی قابل جبران نیست.
♈️در شرایط کنونی علاوه بر تغییر ترکیب هیئتهای علمی دانشگاهها، بحث اسلامی کردن علوم انسانی هم بر وخامت ماجرا افزوده و چنان بساطی از طرح بحثهای بیپایه و مایه و سطحی و بیارزشی در دانشگاهها به راه افتاده است که هر فرد آشنای به اخلاق و روش آکادمیک، لحظهای تحمل شنیدن آنها را ندارد و فرار را بر قرار در چنین دانشگاهی ترجیح میدهد.
♈️بر این اساس، محروم کردن دکتر فاضلی از ادامۀ تدریس، چندان فاجعهای به شمار نمیرود چرا که فاجعه پیش از این در ابعاد مختلف و در ژرفترین وجه خود در دانشگاههای کشور رخ داده است!
#جواد_شیخ_الاسلام
#رضا_رئیس_طوسی
#حسین_بشیریه
#عباس_میلانی
#محمد_رضوی
#احمد_ساعی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍ #احمد_زیدآبادی
♈️با بازگشایی دانشگاهها در سال 62 با آنکه برخی استادان اصطلاحاً "پاکسازی" شده بودند، اما هنوز اوضاع چندان بد نبود. کادر علمی دانشگاهها در آن زمان همچنان بسیاری از استادان برجسته را شامل میشد. نگاهی به فهرست اعضای هیئت علمی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در هر دو رشتۀ مذکور خود در این زمینه به اندازۀ کافی گویاست.
♈️ برجستهترین استادان رشتههای مختلف حقوق همچنان به تربیت دانشجو مشغول بودند و در رشتۀ علوم سیاسی نیز اساتیدی مانند دکتر جواد شیخالاسلامی، دکتر هوشنگ مقتدر، دکتر عباس میلانی، دکتر حسین بشیریه، دکتر محمد رضوی، دکتر جواد طباطبایی، دکتر احمد ساعی، دکتر رضا رئیس طوسی، دکتر قاسم افتخاری، دکتر ابوالفضل قاضی و امثال آنان فضای گرمی از درس و بحث به پا میداشتند هرچند که گاه به گاه برخی از آنان با مزاحمتهایی از داخل و خارج دانشگاه هم روبرو میشدند.
♈️حضور این اساتید در دانشگاه اما گویی حکم "اضطرار" داشت زیرا برای جایگزینی آنها دانشگاه تربیت مدرس تأسیس شد تا جوانان اصطلاحاً مکتبی را برای تدریس در دانشگاهها آماده کند. گرچه برخی از فارغالتحصیلان دانشگاه تربیت مدرس نیز در سلک اساتید پیشین درآمدند اما به تدریج سیاستِ نوعی حوزهسازی سیاسی در دانشگاه شکل گرفت که سبب اخراج و متواری شدن بسیاری از استادان برجسته در دانشگاه شد.
♈️این سیاست در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد منجر به گشودنِ بی حساب و کتابِ درِ دانشگاهها و هیئتهای علمی به روی افرادی با انگیزههای زشت سیاسی و ایدوئولوژیک بدون برخورداری از حداقل شرایط استادی و بضاعت علمی از سوی آنان شد و چنان ضربتی بر حیثیت و بنیۀ دانشگاهها وارد کرد که به این سادگی قابل جبران نیست.
♈️در شرایط کنونی علاوه بر تغییر ترکیب هیئتهای علمی دانشگاهها، بحث اسلامی کردن علوم انسانی هم بر وخامت ماجرا افزوده و چنان بساطی از طرح بحثهای بیپایه و مایه و سطحی و بیارزشی در دانشگاهها به راه افتاده است که هر فرد آشنای به اخلاق و روش آکادمیک، لحظهای تحمل شنیدن آنها را ندارد و فرار را بر قرار در چنین دانشگاهی ترجیح میدهد.
♈️بر این اساس، محروم کردن دکتر فاضلی از ادامۀ تدریس، چندان فاجعهای به شمار نمیرود چرا که فاجعه پیش از این در ابعاد مختلف و در ژرفترین وجه خود در دانشگاههای کشور رخ داده است!
#جواد_شیخ_الاسلام
#رضا_رئیس_طوسی
#حسین_بشیریه
#عباس_میلانی
#محمد_رضوی
#احمد_ساعی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴دکتر میلانی دیگر چرا؟
#احمد_زیدآبادی
دیشب استاد دکتر عباس میلانی را بر صفحۀ تلویزیون یکی از شبکههای فارسی زبان خارج از مرز دیدم که به صورتی توفنده علیه فتوای آیتالله خمینی به واجبالقتل بودن سلمان رشدی نویسندۀ کتاب آیات شیطانی سخن میگفت.
دکتر میلانی در دوران لیسانس استاد من در دانشگاه تهران بود. شرح تدریس و خاطراتم از او را در کتاب "بهار زندگی در زمستان تهران" آوردهام و در اینجا فقط تکرار میکنم که از او بسیار آموختهام.
گرچه رعایت حرمت استاد در هر حال وظیفۀ من است اما چه پنهان که آنچه دکتر میلانی در مصاحبهاش گفت؛ با آنچه از وی آموخته بودم شباهت زیادی نداشت. او چنان عصبانی بود که سخنان دقیق و نادقیقی را به هم آمیخت و آنجا که به نوشتۀ من در باب سوءقصد به جان سلمان رشدی اشاره کرد، به نظرم اصلاً حق مطلب را ادا نکرد.
استاد میلانی نخست فرمود که از ابتدای ورود اسلام به ایران داستان تکفیر و فتوای قتل به راه افتاده است و سپس نام بسیاری از مشاهیر تاریخ ایران را نیز که فتوا به قتلشان داده شده است، به زبان آورد. او اما توضیح نداد که نزدیک به تمام این مشاهیر خود اهل اسلام و مسلمانی بودهاند و در نزاعهای دروندینی قربانی شدهاند و بنابراین، ماجرا به اسلام مربوط نمیشود بلکه به فهمهای گوناگون از اسلام ربط پیدا میکند.
دکتر میلانی سپس از کوبیدن کتاب بر سر زکریای رازی تا کور شدن آن بزرگ سخن به میان آورد. تا آنجا که من میدانم رازی در بیان نظرات خود در رد نبوت با مشکلی روبرو نشد و نابیناییاش نیز نتیجۀ فعالیتهای او در زمینۀ شیمی بود و ربطی به کارزارهای تکفیری نداشت.
استاد میلانی بعد از آن به سید محمد خاتمی خرده گرفت که چرا گفته است کتاب آیات شیطانی عواطفش را جریحهدار کرده است! خب در این جمله چه اشکالی نهفته است؟ خاتمی فردی مسلمان است و هر مسلمانی هم که دو فصل مربوط به پیامبر اسلام در کتاب آیات شیطانی را بخواند، خواه ناخواه عواطفش جریحهدار میشود. آیا جریحهدار شدن عواطف از خواندن یک متن جرم است؟ یا بیان آن جرم است؟
میدانم که دکتر میلانی به مرحوم دکتر غلامحسین صدیقی ارادتی ویژه دارد. حال اگر من متنی را در بارۀ آن مرحوم بنویسم و همۀ امور غیراخلاقی دنیا را به او نسبت دهم، آقای میلانی از خواندن آن متن لذت میبرد یا عواطفش جریحهدار میشود؟ و اگر عواطفش جریحهدار شد و آن را به زبان آورد آیا من میتوانم به او بگویم که خب اگر عواطفت جراحت برمیدارد، متن مرا مخوان!
دکتر میلانی سپس گریزی به نوشتۀ اخیر من در بارۀ سوءقصد به جان سلمان رشدی زد و گفت؛ فلانی هم ضمن رد ترور رشدی، گفته است که کتاب آیات شیطانی مانند پاک کردن بینی با سر آستین است!
در این کلام چه مشکلی است که استاد میلانی را چنان آشفته میکند که با نوعی عصبانیت بگوید؛ آیات شیطانی از برجستهترین رمانهای 70 سال اخیر است و اگر کسانی از آن ناراحت میشوند، آن را نخوانند!
این حق آقای میلانی است که آیات شیطانی را برجستهترین رمان تمام اعصار بداند اما آیا اعتقاد ایشان باعث سلب حق داوری من در مورد کتاب میشود؟ یعنی اگر آقای میلانی کتاب رشدی را یکی از برجستهترین رمانهای معاصر بداند اسمش میشود دمکراسی و دفاع از آزادی بیان و حقوق بشر اما اگر من بگویم که کتاب آیات شیطانی اثری سطحی و آزاردهنده و بیارزش است نامش میشود ضدِ دمکراسی و سرکوب آزادی بیان و نقض حقوق بشر؟
اگر بنا به محکوم کردن سوءقصد و اقدام به ترور سلمان رشدی باشد که من آن را به صراحت در نوشتهام مورد تأکید قرار دادم و دلایلش را هم گفتم؛ اما گویی بحثِ رد و محکومیت قتل و ترور او در میان نیست و من به عنوان آدمی معتقد به نظام معنوی و اخلاقی آیین محمد، باید از اینکه سلمان رشدی هجویهای بینهایت سطحی و سخیف علیه او و یاران و همسرانش نوشته و احساساتم را زخمی کرده است، سپاسگزارش هم باشم؟
از دیگرانی که در آن سوی آبها آزادی بیان را فقط حقی منحصر به عقاید ماتریالیستی خود میدانند، توقعی نیست؛ اما دکتر میلانی دیگر چرا؟
#عباس_میلانی
#سلمان_رشدی
#بهار_زندگی_در_زمستان_تهران
#زکریای_رازی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
دیشب استاد دکتر عباس میلانی را بر صفحۀ تلویزیون یکی از شبکههای فارسی زبان خارج از مرز دیدم که به صورتی توفنده علیه فتوای آیتالله خمینی به واجبالقتل بودن سلمان رشدی نویسندۀ کتاب آیات شیطانی سخن میگفت.
دکتر میلانی در دوران لیسانس استاد من در دانشگاه تهران بود. شرح تدریس و خاطراتم از او را در کتاب "بهار زندگی در زمستان تهران" آوردهام و در اینجا فقط تکرار میکنم که از او بسیار آموختهام.
گرچه رعایت حرمت استاد در هر حال وظیفۀ من است اما چه پنهان که آنچه دکتر میلانی در مصاحبهاش گفت؛ با آنچه از وی آموخته بودم شباهت زیادی نداشت. او چنان عصبانی بود که سخنان دقیق و نادقیقی را به هم آمیخت و آنجا که به نوشتۀ من در باب سوءقصد به جان سلمان رشدی اشاره کرد، به نظرم اصلاً حق مطلب را ادا نکرد.
استاد میلانی نخست فرمود که از ابتدای ورود اسلام به ایران داستان تکفیر و فتوای قتل به راه افتاده است و سپس نام بسیاری از مشاهیر تاریخ ایران را نیز که فتوا به قتلشان داده شده است، به زبان آورد. او اما توضیح نداد که نزدیک به تمام این مشاهیر خود اهل اسلام و مسلمانی بودهاند و در نزاعهای دروندینی قربانی شدهاند و بنابراین، ماجرا به اسلام مربوط نمیشود بلکه به فهمهای گوناگون از اسلام ربط پیدا میکند.
دکتر میلانی سپس از کوبیدن کتاب بر سر زکریای رازی تا کور شدن آن بزرگ سخن به میان آورد. تا آنجا که من میدانم رازی در بیان نظرات خود در رد نبوت با مشکلی روبرو نشد و نابیناییاش نیز نتیجۀ فعالیتهای او در زمینۀ شیمی بود و ربطی به کارزارهای تکفیری نداشت.
استاد میلانی بعد از آن به سید محمد خاتمی خرده گرفت که چرا گفته است کتاب آیات شیطانی عواطفش را جریحهدار کرده است! خب در این جمله چه اشکالی نهفته است؟ خاتمی فردی مسلمان است و هر مسلمانی هم که دو فصل مربوط به پیامبر اسلام در کتاب آیات شیطانی را بخواند، خواه ناخواه عواطفش جریحهدار میشود. آیا جریحهدار شدن عواطف از خواندن یک متن جرم است؟ یا بیان آن جرم است؟
میدانم که دکتر میلانی به مرحوم دکتر غلامحسین صدیقی ارادتی ویژه دارد. حال اگر من متنی را در بارۀ آن مرحوم بنویسم و همۀ امور غیراخلاقی دنیا را به او نسبت دهم، آقای میلانی از خواندن آن متن لذت میبرد یا عواطفش جریحهدار میشود؟ و اگر عواطفش جریحهدار شد و آن را به زبان آورد آیا من میتوانم به او بگویم که خب اگر عواطفت جراحت برمیدارد، متن مرا مخوان!
دکتر میلانی سپس گریزی به نوشتۀ اخیر من در بارۀ سوءقصد به جان سلمان رشدی زد و گفت؛ فلانی هم ضمن رد ترور رشدی، گفته است که کتاب آیات شیطانی مانند پاک کردن بینی با سر آستین است!
در این کلام چه مشکلی است که استاد میلانی را چنان آشفته میکند که با نوعی عصبانیت بگوید؛ آیات شیطانی از برجستهترین رمانهای 70 سال اخیر است و اگر کسانی از آن ناراحت میشوند، آن را نخوانند!
این حق آقای میلانی است که آیات شیطانی را برجستهترین رمان تمام اعصار بداند اما آیا اعتقاد ایشان باعث سلب حق داوری من در مورد کتاب میشود؟ یعنی اگر آقای میلانی کتاب رشدی را یکی از برجستهترین رمانهای معاصر بداند اسمش میشود دمکراسی و دفاع از آزادی بیان و حقوق بشر اما اگر من بگویم که کتاب آیات شیطانی اثری سطحی و آزاردهنده و بیارزش است نامش میشود ضدِ دمکراسی و سرکوب آزادی بیان و نقض حقوق بشر؟
اگر بنا به محکوم کردن سوءقصد و اقدام به ترور سلمان رشدی باشد که من آن را به صراحت در نوشتهام مورد تأکید قرار دادم و دلایلش را هم گفتم؛ اما گویی بحثِ رد و محکومیت قتل و ترور او در میان نیست و من به عنوان آدمی معتقد به نظام معنوی و اخلاقی آیین محمد، باید از اینکه سلمان رشدی هجویهای بینهایت سطحی و سخیف علیه او و یاران و همسرانش نوشته و احساساتم را زخمی کرده است، سپاسگزارش هم باشم؟
از دیگرانی که در آن سوی آبها آزادی بیان را فقط حقی منحصر به عقاید ماتریالیستی خود میدانند، توقعی نیست؛ اما دکتر میلانی دیگر چرا؟
#عباس_میلانی
#سلمان_رشدی
#بهار_زندگی_در_زمستان_تهران
#زکریای_رازی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat