🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
🔸خیلی غریبانه! خیلی مظلومانه!
خداوند خودش به دردِ دل خانوادههای درگیر با بیماران کرونایی برسد بخصوص آنها که عزیزشان را هم از دست میدهند.
نه امکان همراهی مریض در بیمارستان، نه امکان ملاقات با او، نه امکان مراسم تشییع و تدفین و ترحیم، حتی نه امکان اینکه داغدیدگان سر به شانۀ هم بگذارند و عقدههای دل خود را باز کنند. هر کس باید در درون خود بگرید!
باری، مادر همسرِ من عفت موسوی، زندگی پر فراز و نشیبی را سپری کرد. از سال 44 پس از ازدواجش با دکتر محمد محمدی گرگانی، درگیر سیاست شد. پس از دستگیری دکتر محمدی در سال 51 او با دو دختر بچۀ دو ساله و شش ماههاش در راه گرگان و تهران در رفتو آمد بود و عملاً پشت درِ زندانها سرگردان و اسیر شده بود. در سال 53 به دلیل کمک به فراری دادن اشرف دهقانی از زندان، بازداشت و در کمیتۀ مشترکِ ضد خرابکاری مورد شکنجه شدید قرار گرفت. او تا پیروزی انقلاب در زندان ماند و دو کودک خردسالش دور از آغوش او بزرگ شدند.
با پیروزی انقلاب تصورش بر این بود که دوران آرامش فرا رسیده است، اما وضع درست به عکس شد. دکتر محمدی که پس از انقلاب از حوزۀ گرگان و آققلا نمایندۀ مجلس شورای اول شد، به دلیل اختلافنظری که با هیئت حاکمه پیدا کرد، در محل حوزۀ نمایندگیاش به شدت تحت فشار و تهدید قرار گرفت تا جایی که یک بار در هنگام سخنرانی، "گروههای فشار" به سرش ریختند و بینیاش را شکستند.
بدین ترتیب، از همان ابتدای انقلاب، احساس ناامنی همدم و همنشین عفت خانم شد. بعدها انزوای سیاسی و فشارهای مالی نیز بر این ناامنی اضافه شد؛ به طوری که همیشه میگفت؛ یک قطره آب خوش از گلویش پایین نرفته است.
ضربۀ کاری را اما تحولات سال 88 به عفت خانم وارد کرد. دوباره همراه مهدیه، اسیر و سرگردان درِ زندانها شد. با چه رنجی به زندان گوهردشت میآمد. از آن به بعد، شرایط ایران برایاش تحملناپذیر شد. از اوضاع چنان دلش گرفته و به درد آمده بود که یکریز میگفت؛ میخواهد به جایی دور برود جایی که هیچ خبری از ایران نشنود!
او قبل از طلوع آفتاب 21 اسفند به همان جایی که میخواست، رفت، اما خیلی غریبانه! خیلی مظلومانه! و برای خانوادۀ ما خیلی سخت! خیلی دشوار!
بیتابی مهدیه و زهرا و علی و محسن در سوگ مادرشان بیش از اندازه است. دکتر محمدی اما همیشه در هر مصیبتی، درست مانند کوه، تکیهگاه تمام اطرافیان است. از خدا میخواهم این غم، شانههایش را خم نکند!
نکتۀ آخر هم اینکه، از آن زمان که دولت ایران اعلام کرد پای ویروس کرونا به کشور رسیده است، عفت خانم در خانهاش در گرگان در قرنطینه بود، کاملاً رعایت میکرد و با هیچ کس تماسی نداشت. اما ظاهراً پای کرونا قبل از اعلام رسمی دولت به گرگان رسیده بود، زیرا چند خانمی که پیش از آن تاریخ دور هم گرد آمده بودند، هر کدام به مراتبی به این ویروس مبتلا شدهاند!
#محمدی_گرگانی
#عفت_موسوی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔸خیلی غریبانه! خیلی مظلومانه!
خداوند خودش به دردِ دل خانوادههای درگیر با بیماران کرونایی برسد بخصوص آنها که عزیزشان را هم از دست میدهند.
نه امکان همراهی مریض در بیمارستان، نه امکان ملاقات با او، نه امکان مراسم تشییع و تدفین و ترحیم، حتی نه امکان اینکه داغدیدگان سر به شانۀ هم بگذارند و عقدههای دل خود را باز کنند. هر کس باید در درون خود بگرید!
باری، مادر همسرِ من عفت موسوی، زندگی پر فراز و نشیبی را سپری کرد. از سال 44 پس از ازدواجش با دکتر محمد محمدی گرگانی، درگیر سیاست شد. پس از دستگیری دکتر محمدی در سال 51 او با دو دختر بچۀ دو ساله و شش ماههاش در راه گرگان و تهران در رفتو آمد بود و عملاً پشت درِ زندانها سرگردان و اسیر شده بود. در سال 53 به دلیل کمک به فراری دادن اشرف دهقانی از زندان، بازداشت و در کمیتۀ مشترکِ ضد خرابکاری مورد شکنجه شدید قرار گرفت. او تا پیروزی انقلاب در زندان ماند و دو کودک خردسالش دور از آغوش او بزرگ شدند.
با پیروزی انقلاب تصورش بر این بود که دوران آرامش فرا رسیده است، اما وضع درست به عکس شد. دکتر محمدی که پس از انقلاب از حوزۀ گرگان و آققلا نمایندۀ مجلس شورای اول شد، به دلیل اختلافنظری که با هیئت حاکمه پیدا کرد، در محل حوزۀ نمایندگیاش به شدت تحت فشار و تهدید قرار گرفت تا جایی که یک بار در هنگام سخنرانی، "گروههای فشار" به سرش ریختند و بینیاش را شکستند.
بدین ترتیب، از همان ابتدای انقلاب، احساس ناامنی همدم و همنشین عفت خانم شد. بعدها انزوای سیاسی و فشارهای مالی نیز بر این ناامنی اضافه شد؛ به طوری که همیشه میگفت؛ یک قطره آب خوش از گلویش پایین نرفته است.
ضربۀ کاری را اما تحولات سال 88 به عفت خانم وارد کرد. دوباره همراه مهدیه، اسیر و سرگردان درِ زندانها شد. با چه رنجی به زندان گوهردشت میآمد. از آن به بعد، شرایط ایران برایاش تحملناپذیر شد. از اوضاع چنان دلش گرفته و به درد آمده بود که یکریز میگفت؛ میخواهد به جایی دور برود جایی که هیچ خبری از ایران نشنود!
او قبل از طلوع آفتاب 21 اسفند به همان جایی که میخواست، رفت، اما خیلی غریبانه! خیلی مظلومانه! و برای خانوادۀ ما خیلی سخت! خیلی دشوار!
بیتابی مهدیه و زهرا و علی و محسن در سوگ مادرشان بیش از اندازه است. دکتر محمدی اما همیشه در هر مصیبتی، درست مانند کوه، تکیهگاه تمام اطرافیان است. از خدا میخواهم این غم، شانههایش را خم نکند!
نکتۀ آخر هم اینکه، از آن زمان که دولت ایران اعلام کرد پای ویروس کرونا به کشور رسیده است، عفت خانم در خانهاش در گرگان در قرنطینه بود، کاملاً رعایت میکرد و با هیچ کس تماسی نداشت. اما ظاهراً پای کرونا قبل از اعلام رسمی دولت به گرگان رسیده بود، زیرا چند خانمی که پیش از آن تاریخ دور هم گرد آمده بودند، هر کدام به مراتبی به این ویروس مبتلا شدهاند!
#محمدی_گرگانی
#عفت_موسوی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
🔸کدام روایت غیر واقعی؟
سرکار خانم اشرف دهقانی در مورد داستان فرار خود از زندان قصر توضیحی داده است که برخی از سایتها، آن را تحت عنوان "توضیح اشرف دهقانی در بارۀ روایت غیر واقعی عفت موسوی از فرار او از زندان قصر" منتشر کردهاند.
نمیدانم این عنوان را خودِ خانم دهقانی انتخاب کرده و یا اینکه رسانههای منتشر کنندۀ توضیحات وی به ایشان نسبت دادهاند.
اگر عنوان مطلب از خود وی باشد، خوب است توضیح دهند که منظورشان کدام "روایت غیر واقعی عفت موسوی" است؟ عفت خانم هیچگاه خود را طراح فرار خانم دهقان از زندان معرفی نکرد و دخالت خود در این موضوع را هم عمدتاً تصادفی میدانست. من این نکته را به نقل از او در مطلب اخیرم به صراحت نوشتم.
خانم دهقانی در عین حال، در توضیح خود نکتۀ مشخصی در مخدوش بودن روایت عفت خانم از فرار وی ذکر نکرده و تنها گلایهاش این است که: "با توجه به این که امروز یک بار دیگر فرار من از زندان رژیم شاه در دست اصلاح طلبان ایران به موضوع داستانسرایی جهت وارونه جلوه دادن حقایق و پیشبرد اهداف سیاسی خاصی تبدیل گشته است...."
اولاً این چه ربطی به عفت موسوی دارد؟ ثانیاً اگر روزی روزگاری دخالت دراین نوع وقایع افتخاری در پی داشت و یا اشتهاری به دنبال میآورد، امروزه خوشبختانه یا بدبختانه از این خبرها نیست!
عفت موسوی اصولاً انسانی بینهایت زلال و خیرخواه و به دور از هر گونه بلندپروازیهای مرسوم در بین افراد سیاسی بود و اگر هم در دورهای از عمرش خالصانه وارد این وادی شد، به تصور کمک به خیر عمومی بود، تصوری که البته او با توجه به پیامدهای عملیاش، نسبت به درستی آن کاملاً تردید پیدا کرده بود. از همین رو، با آنکه عفت خانم دورهای از عمرش شاهد و درگیرِ مستقیمِ مبارزات برخی سران سازمان مجاهدین خلق در اوایل دهۀ پنجاه خورشیدی بود، اما رغبتی برای نشر خاطراتش نشان نمیداد.
وقتی او حتی به نقل خاطرات دست اولش از رضا رضایی هم رضایت نمیداد، خود به خود مشخص است که نسبت به نقشاش در فرار خانم دهقانی تا چه اندازه بیتفاوت بود!
به واقع، شخصیت او از جنس شخصیتهای سیاسی نبود، اما در حساسترین مقطع زندگیاش فداکاری بیمانندی در راه مبارزه کرد و از قضای روزگار به نحوی قربانی همین فداکاری هم شد. به همین دلیل، زندگی او را تراژدی وصف کرده بودم!
#اشرف_دهقانی
#عفت_موسوی
#زندان_قصر
#رضا_رضایی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔸کدام روایت غیر واقعی؟
سرکار خانم اشرف دهقانی در مورد داستان فرار خود از زندان قصر توضیحی داده است که برخی از سایتها، آن را تحت عنوان "توضیح اشرف دهقانی در بارۀ روایت غیر واقعی عفت موسوی از فرار او از زندان قصر" منتشر کردهاند.
نمیدانم این عنوان را خودِ خانم دهقانی انتخاب کرده و یا اینکه رسانههای منتشر کنندۀ توضیحات وی به ایشان نسبت دادهاند.
اگر عنوان مطلب از خود وی باشد، خوب است توضیح دهند که منظورشان کدام "روایت غیر واقعی عفت موسوی" است؟ عفت خانم هیچگاه خود را طراح فرار خانم دهقان از زندان معرفی نکرد و دخالت خود در این موضوع را هم عمدتاً تصادفی میدانست. من این نکته را به نقل از او در مطلب اخیرم به صراحت نوشتم.
خانم دهقانی در عین حال، در توضیح خود نکتۀ مشخصی در مخدوش بودن روایت عفت خانم از فرار وی ذکر نکرده و تنها گلایهاش این است که: "با توجه به این که امروز یک بار دیگر فرار من از زندان رژیم شاه در دست اصلاح طلبان ایران به موضوع داستانسرایی جهت وارونه جلوه دادن حقایق و پیشبرد اهداف سیاسی خاصی تبدیل گشته است...."
اولاً این چه ربطی به عفت موسوی دارد؟ ثانیاً اگر روزی روزگاری دخالت دراین نوع وقایع افتخاری در پی داشت و یا اشتهاری به دنبال میآورد، امروزه خوشبختانه یا بدبختانه از این خبرها نیست!
عفت موسوی اصولاً انسانی بینهایت زلال و خیرخواه و به دور از هر گونه بلندپروازیهای مرسوم در بین افراد سیاسی بود و اگر هم در دورهای از عمرش خالصانه وارد این وادی شد، به تصور کمک به خیر عمومی بود، تصوری که البته او با توجه به پیامدهای عملیاش، نسبت به درستی آن کاملاً تردید پیدا کرده بود. از همین رو، با آنکه عفت خانم دورهای از عمرش شاهد و درگیرِ مستقیمِ مبارزات برخی سران سازمان مجاهدین خلق در اوایل دهۀ پنجاه خورشیدی بود، اما رغبتی برای نشر خاطراتش نشان نمیداد.
وقتی او حتی به نقل خاطرات دست اولش از رضا رضایی هم رضایت نمیداد، خود به خود مشخص است که نسبت به نقشاش در فرار خانم دهقانی تا چه اندازه بیتفاوت بود!
به واقع، شخصیت او از جنس شخصیتهای سیاسی نبود، اما در حساسترین مقطع زندگیاش فداکاری بیمانندی در راه مبارزه کرد و از قضای روزگار به نحوی قربانی همین فداکاری هم شد. به همین دلیل، زندگی او را تراژدی وصف کرده بودم!
#اشرف_دهقانی
#عفت_موسوی
#زندان_قصر
#رضا_رضایی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat