🔴🔴🔴دو نکته از دو زاویه!
#احمد_زیدآبادی
نکتۀ اول:
مهندس عباس عبدی در یکی از مطالب اخیر خود از عدم موضعگیری بسیاری از ایرانیان خارج از کشور بر ضد تحریمهای آمریکا علیه ایران، انتقاد کرده و البته دلایلی هم برای آن برشمرده بود.
به نظرم به دلایلی که آقای عبدی در این باره برشمرده بود، دلایل دیگری هم میتوان اضافه کرد از جمله اینکه:
غالب مقامهای جمهوری اسلامی تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه کشور را یا برکت مینامند یا بیاثر میدانند و یا اثر آن را بسیار ناچیز میشمرند! حالا وقتی صاحبِ علّه، امری را برکت یا بیاثر یا با اثر ناچیز و قابلِ چشمپوشی قلمداد میکند چطور از دیگران میتوان انتظار داشت که برای مقابله با آن، پیشگام شوند؟
آیا تا کنون یک گزارش رسمی از سوی نهادهای رسمی ایران در مورد تأثیر تحریمهای آمریکا بر ابعاد مختلف زندگی ایرانیان منتشر شده است که بتوان با استناد بدان، از آمریکا بازخواست کرد؟ هر چه بوده اصرار بر بیاهمیتی و بیتأثیری تحریمها و نسبت دادن تمام مشکلات به چشمداشت به دنیای غرب و امضای برجام و فقدان مدیریت جهای بوده است!
نکتۀ دوم:
در خبرها آمده بود که دانشآموز یازده سالهای به اسم محمد موسویزاده از اهالی بندر دیّر به دلیل نداشتن موبایل برای استفاده از کلاسهای درس مدرسه به صورت آنلاین، خودکشی کرده است. این خبر واقعاً تکاندهنده است بخصوص از این جهت که چرا یک پسر خردسال به دلیل احساس کمبود و محرومیت در زندگیاش باید دست به خودکشی بزند؟ در واقع اقدام به خودکشی به علت احساس محرومیت یا کمبود، چیزی بسیار فراتر از اصل محرومیت و ناداری است و از نقطهنظر روانی و فرهنگی باید مورد ریشهیابی عمیق قرار گیرد.
متأسفانه نیروهای دخیل در فرهنگسازی در جامعۀ ما به جای آنکه ستیز با مشکلات و تابآوری در برابر آنها و تلاش و پیکار برای دستیابی به حق خویش را به مردم آموزش دهند، عملاً به راهی رفتهاند که هر فرد محروم از امکاناتِ بخصوص، احساس شکست و درماندگی و بیچارگی و باخت ابدی میکند و در مواجهه با شداید زندگی، تسلیم و انفعال و به فنا دادن حیات خود را برمیگزیند!
در حقیقت، در کنار کسانی که زمینهساز محرومیت مادی زندگی آن کودک بیگناه شدهاند، فرهنگسازان جامعه نیز در نوع انتخاب او برای رهایی از محرومیت سهمی دارند.
در موردی البته نه چندان مرتبط به این مسئله، چند وقت پیش به مدرسۀ پسرم سر زدم تا به معلماناش یادآور شوم که به منظور کسب رتبهای بالاتر در کنکور ، او را برای درس خواندن تحت فشار قرار ندهند و بگذارند که به صورت عادی و نرمال و طبیعی کار خود را پیش ببرد. در حالی که من با رئیس مدرسه در حال گفتگو بودم، مردی ماتمزده و غصهدار که گویی عزیزترین کسِ خود را از دست داده و هر آن ممکن است فغان و شیون سر دهد، در دفتر رئیس مدرسه سر پا ایستاده بود و مرتب به علامت حزن و اندوه سرش را تکان میداد!
وقتی جویای ماجرا شدم مشخص شد که پدر یکی از دانشآموزان است و با دیدن چند نمرۀ پایین در کارنامۀ فرزندش به آن روز افتاده است. مرد با تأثر رو به من کرد و گفت؛ آقا من خُرد شدم! من نابود شدم! من متلاشی شدم! دیگه نمیتونم سر بلند کنم!
پرسیدم؛ همۀ این حرفهای وحشتناک فقط برای چند نمرۀ پایین فرزندت؟
اندوه و ناراحتی مرد اما به اندازهای بود که اصلاً حرفام را نشنید. رئیس مدرسه هم هر چه کوشید تا او را دلداری دهد، نتیجهای نگرفت.
به رئیس مدرسه گفتم؛ این چه فرهنگی است که چند نمره را برای این مرد تا سر حد احساس خُرد و متلاشی شدنِ شخصیتاش مهم کرده است؟
مدیر مدرسه با شنیدن این حرف درد دلش باز شد و گفت؛ آقا! به خدا قسم شما تنها کسی هستید که آمده است بگوید برای درس خواندن پسرم سخت نگیرید و اجازه دهید در حد وسع و استعداد و علاقه و حوصلۀ خودش درس بخواند و نتیجهاش خیلی مهم نیست! دیگر والدین اگر بدانید ما را سر نمرۀ بچههایشان چقدر تحت فشار قرار میدهند....
واقعاً که چه زندگی رضایتمندانهای برای خود تعریف کردهایم!
#احمد_زیدآبادی
#عباس_عبدی
#تحریم_اقتصادی
#فرهنگ_اجتماعی
#محمد_موسوی_زاده
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
نکتۀ اول:
مهندس عباس عبدی در یکی از مطالب اخیر خود از عدم موضعگیری بسیاری از ایرانیان خارج از کشور بر ضد تحریمهای آمریکا علیه ایران، انتقاد کرده و البته دلایلی هم برای آن برشمرده بود.
به نظرم به دلایلی که آقای عبدی در این باره برشمرده بود، دلایل دیگری هم میتوان اضافه کرد از جمله اینکه:
غالب مقامهای جمهوری اسلامی تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه کشور را یا برکت مینامند یا بیاثر میدانند و یا اثر آن را بسیار ناچیز میشمرند! حالا وقتی صاحبِ علّه، امری را برکت یا بیاثر یا با اثر ناچیز و قابلِ چشمپوشی قلمداد میکند چطور از دیگران میتوان انتظار داشت که برای مقابله با آن، پیشگام شوند؟
آیا تا کنون یک گزارش رسمی از سوی نهادهای رسمی ایران در مورد تأثیر تحریمهای آمریکا بر ابعاد مختلف زندگی ایرانیان منتشر شده است که بتوان با استناد بدان، از آمریکا بازخواست کرد؟ هر چه بوده اصرار بر بیاهمیتی و بیتأثیری تحریمها و نسبت دادن تمام مشکلات به چشمداشت به دنیای غرب و امضای برجام و فقدان مدیریت جهای بوده است!
نکتۀ دوم:
در خبرها آمده بود که دانشآموز یازده سالهای به اسم محمد موسویزاده از اهالی بندر دیّر به دلیل نداشتن موبایل برای استفاده از کلاسهای درس مدرسه به صورت آنلاین، خودکشی کرده است. این خبر واقعاً تکاندهنده است بخصوص از این جهت که چرا یک پسر خردسال به دلیل احساس کمبود و محرومیت در زندگیاش باید دست به خودکشی بزند؟ در واقع اقدام به خودکشی به علت احساس محرومیت یا کمبود، چیزی بسیار فراتر از اصل محرومیت و ناداری است و از نقطهنظر روانی و فرهنگی باید مورد ریشهیابی عمیق قرار گیرد.
متأسفانه نیروهای دخیل در فرهنگسازی در جامعۀ ما به جای آنکه ستیز با مشکلات و تابآوری در برابر آنها و تلاش و پیکار برای دستیابی به حق خویش را به مردم آموزش دهند، عملاً به راهی رفتهاند که هر فرد محروم از امکاناتِ بخصوص، احساس شکست و درماندگی و بیچارگی و باخت ابدی میکند و در مواجهه با شداید زندگی، تسلیم و انفعال و به فنا دادن حیات خود را برمیگزیند!
در حقیقت، در کنار کسانی که زمینهساز محرومیت مادی زندگی آن کودک بیگناه شدهاند، فرهنگسازان جامعه نیز در نوع انتخاب او برای رهایی از محرومیت سهمی دارند.
در موردی البته نه چندان مرتبط به این مسئله، چند وقت پیش به مدرسۀ پسرم سر زدم تا به معلماناش یادآور شوم که به منظور کسب رتبهای بالاتر در کنکور ، او را برای درس خواندن تحت فشار قرار ندهند و بگذارند که به صورت عادی و نرمال و طبیعی کار خود را پیش ببرد. در حالی که من با رئیس مدرسه در حال گفتگو بودم، مردی ماتمزده و غصهدار که گویی عزیزترین کسِ خود را از دست داده و هر آن ممکن است فغان و شیون سر دهد، در دفتر رئیس مدرسه سر پا ایستاده بود و مرتب به علامت حزن و اندوه سرش را تکان میداد!
وقتی جویای ماجرا شدم مشخص شد که پدر یکی از دانشآموزان است و با دیدن چند نمرۀ پایین در کارنامۀ فرزندش به آن روز افتاده است. مرد با تأثر رو به من کرد و گفت؛ آقا من خُرد شدم! من نابود شدم! من متلاشی شدم! دیگه نمیتونم سر بلند کنم!
پرسیدم؛ همۀ این حرفهای وحشتناک فقط برای چند نمرۀ پایین فرزندت؟
اندوه و ناراحتی مرد اما به اندازهای بود که اصلاً حرفام را نشنید. رئیس مدرسه هم هر چه کوشید تا او را دلداری دهد، نتیجهای نگرفت.
به رئیس مدرسه گفتم؛ این چه فرهنگی است که چند نمره را برای این مرد تا سر حد احساس خُرد و متلاشی شدنِ شخصیتاش مهم کرده است؟
مدیر مدرسه با شنیدن این حرف درد دلش باز شد و گفت؛ آقا! به خدا قسم شما تنها کسی هستید که آمده است بگوید برای درس خواندن پسرم سخت نگیرید و اجازه دهید در حد وسع و استعداد و علاقه و حوصلۀ خودش درس بخواند و نتیجهاش خیلی مهم نیست! دیگر والدین اگر بدانید ما را سر نمرۀ بچههایشان چقدر تحت فشار قرار میدهند....
واقعاً که چه زندگی رضایتمندانهای برای خود تعریف کردهایم!
#احمد_زیدآبادی
#عباس_عبدی
#تحریم_اقتصادی
#فرهنگ_اجتماعی
#محمد_موسوی_زاده
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat