🔴🔴🔴ذهنیت معطوف به انقلاب!
#احمد_زیدآبادی:
اینکه انقلابها - منظور انقلابهای کلاسیک - گریزپذیرند یا گریزناپذیر، خوبند یا بد، مفیدند یا مضر، موضوع این یادداشت کوتاه نیست.
آنچه اما با نگاهی به گذشتۀ تحولات زندگی بشر میتوان به آن اذعان کرد؛ این است که وقتی ذهنیتِ فردی به سوی انقلاب گرایش پیدا میکند، خواسته یا ناخواسته، ویژگیهایی بر آن ذهنیت تحمیل میشود که از نظر من، تعصب، یکجانبهنگری، خودحق پنداری، حذفگرایی، پرخاشگری، بیانصافی، مطلقبینی و دوقطبی سازیِ مبتنی بر نور و ظلمتِ سراسری، از آن جمله است.
از همین روست که در ذهنیت معطوف به انقلاب، اخلاق ناخواسته رنگ میبازد. اخلاق اصولاً مقایسهگر، همهجانبهبین، منصف و بخصوص خیرخواه عموم است. در ذهنیت معطوف به انقلاب این مفاهیم جایگاهی ندارند. همۀ امور به دو قطب سیاه و سفید مطلق تقسیم میشوند. در قطب سیاه، نباید کمترین رگهای از سفیدی دیده شود چرا که اگر دیده شود، مردم را از جوش و خروش انقلابی میاندازد. در قطب سفید هم سراغ هیچ لکۀ سیاهی نباید رفت زیرا آن نیز در عزم انقلابی مردم شک و تردید ایحاد میکند.
بنابراین، یک ذهنیت معطوف به انقلاب، از هرگونه تحول مثبت در اردوگاهِ طرف مقابل، خشمگین میشود. علاقۀ باطنیاش به این است که در جبهۀ مقابل، نه فقط هیچ بهبود و اصلاحی صورت نگیرد، بلکه سیاهی و تباهی از سر و رویش بالا رود و فلاکت و و نکبت و بدبختی سرتاسر جامعه را فرا گیرد تا حرکت انقلابی توجیه قویتری پیدا کند.
از این رو، ذهنیت معطوف به انقلاب با نوعی بدخواهی پنهان یا آشکار، با تمام توان میکوشد که همۀ نشانههای تحول احتمالی در جبهۀ مقابل را به کلی نادیده بگیرد و یا با اصرار، آنها را به برنامهای توطئهآمیز و بدون هرگونه اثر مثبت نسبت دهد تا جز سیاهی و تیرگی از جبهۀ روبرو، دیده نشود.
با این همه، واقعیت این است که ذهنیتهای معطوف به انقلاب در صفِ واحدی قرار نمیگیرند. معمولاً آن دستهای که مطلقبینی را به نهایتِ آن میرسانند، در صفوف نخستِ انقلاب قرار میگیرند و آنها که دغدغۀ انصاف و اخلاق دارند، خواه ناخواه به ته صف رانده میشوند. این دستۀ دوم از سوی دستۀ نخست، معمولاً به تردید و سازشکاری و عدم قاطعیتِ لازم متهم میشوند و واقعیت هم همین است! افرادی که دائم نگرانِ رعایت اصول اخلاق و انصاف هستند، هیچگاه انقلابیهای خوبی نمیشوند چرا که تردید و احتیاط و جستجوی راههای میانه، هرگز از سر آنها دست بردار نمیدارد. آنها در واقع به اشتباه، ذهنشان را معطوف انقلاب کردهاند و نهایتاً هم پشیمان میشوند.
در تاریخ معاصر ایران، چهرههای سیاسیِ بسیار برجسته و اخلاقمداری ظهور کردهاند که داوریهای آنها نسبت به برخی تحولاتِ جبهۀ مقابلشان، امروزه اصلاً واقعبینانه و منصفانه به نظر نمیرسد. آیا آنها واقعاً در داوری خود مغرض بودهاند؟ از نگاه من بههیچوجه! در واقع آنها به اشتباه ذهنشان را معطوف به انقلاب کرده بودند و بر همین مبنا، خواه ناخواه برخی عوارض این پدیده دامن آنها را گرفته است.
طبیعتاً این نوع حرفها در این شرایط دشمنان سرسختی دارد. آیا باید به این دلیل، از بیان آنها خودداری کرد؟ قاعدتاً عدهای خواهند گفت که این قبیل سخنان در وضعیت کنونی به نفع نظام حاکم تمام میشود و از همین رو نباید به آنها دامن زد. نظام حاکم اما به همان اندازۀ مخالفان براندازش، ذهنیت معطوف به انقلاب دارد. بنابراین این نقدها و هشدارها دو طرفه است. البته باز هم میتوان این بحث را ادامه داد و گفت؛ ذهنیت نظام حاکم معطوف به انقلابِ رخداده در گذشته است که به هیچ عنوان قابل برگشت نیست و عملی انجام شده تلقی میشود، حال آنکه مخالفان برانداز، ذهنیت خود را معطوف به انقلاب در آینده کردهاند و از همین رو، این بحثها بیشتر جانب آنان را میگیرد. بله، تا اندازهای همینطور است، اما تقصیر من در این میان چیست؟ ذهنیت معطوف به انقلاب همین است که هست! باید آن را کتمان کرد؟ یا به هفت آب شست؟ یا تحریف کرد؟ نه، اینها هیچکدام خیرخواهی برای این جامعه نیست چرا که آیندهای هم در پیش است و آینده عجیب رسواگر است!
#ذهنیت_انقلابی
#مطلق_بینی
#نظام_حاکم
#نیروی_برانداز
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
اینکه انقلابها - منظور انقلابهای کلاسیک - گریزپذیرند یا گریزناپذیر، خوبند یا بد، مفیدند یا مضر، موضوع این یادداشت کوتاه نیست.
آنچه اما با نگاهی به گذشتۀ تحولات زندگی بشر میتوان به آن اذعان کرد؛ این است که وقتی ذهنیتِ فردی به سوی انقلاب گرایش پیدا میکند، خواسته یا ناخواسته، ویژگیهایی بر آن ذهنیت تحمیل میشود که از نظر من، تعصب، یکجانبهنگری، خودحق پنداری، حذفگرایی، پرخاشگری، بیانصافی، مطلقبینی و دوقطبی سازیِ مبتنی بر نور و ظلمتِ سراسری، از آن جمله است.
از همین روست که در ذهنیت معطوف به انقلاب، اخلاق ناخواسته رنگ میبازد. اخلاق اصولاً مقایسهگر، همهجانبهبین، منصف و بخصوص خیرخواه عموم است. در ذهنیت معطوف به انقلاب این مفاهیم جایگاهی ندارند. همۀ امور به دو قطب سیاه و سفید مطلق تقسیم میشوند. در قطب سیاه، نباید کمترین رگهای از سفیدی دیده شود چرا که اگر دیده شود، مردم را از جوش و خروش انقلابی میاندازد. در قطب سفید هم سراغ هیچ لکۀ سیاهی نباید رفت زیرا آن نیز در عزم انقلابی مردم شک و تردید ایحاد میکند.
بنابراین، یک ذهنیت معطوف به انقلاب، از هرگونه تحول مثبت در اردوگاهِ طرف مقابل، خشمگین میشود. علاقۀ باطنیاش به این است که در جبهۀ مقابل، نه فقط هیچ بهبود و اصلاحی صورت نگیرد، بلکه سیاهی و تباهی از سر و رویش بالا رود و فلاکت و و نکبت و بدبختی سرتاسر جامعه را فرا گیرد تا حرکت انقلابی توجیه قویتری پیدا کند.
از این رو، ذهنیت معطوف به انقلاب با نوعی بدخواهی پنهان یا آشکار، با تمام توان میکوشد که همۀ نشانههای تحول احتمالی در جبهۀ مقابل را به کلی نادیده بگیرد و یا با اصرار، آنها را به برنامهای توطئهآمیز و بدون هرگونه اثر مثبت نسبت دهد تا جز سیاهی و تیرگی از جبهۀ روبرو، دیده نشود.
با این همه، واقعیت این است که ذهنیتهای معطوف به انقلاب در صفِ واحدی قرار نمیگیرند. معمولاً آن دستهای که مطلقبینی را به نهایتِ آن میرسانند، در صفوف نخستِ انقلاب قرار میگیرند و آنها که دغدغۀ انصاف و اخلاق دارند، خواه ناخواه به ته صف رانده میشوند. این دستۀ دوم از سوی دستۀ نخست، معمولاً به تردید و سازشکاری و عدم قاطعیتِ لازم متهم میشوند و واقعیت هم همین است! افرادی که دائم نگرانِ رعایت اصول اخلاق و انصاف هستند، هیچگاه انقلابیهای خوبی نمیشوند چرا که تردید و احتیاط و جستجوی راههای میانه، هرگز از سر آنها دست بردار نمیدارد. آنها در واقع به اشتباه، ذهنشان را معطوف انقلاب کردهاند و نهایتاً هم پشیمان میشوند.
در تاریخ معاصر ایران، چهرههای سیاسیِ بسیار برجسته و اخلاقمداری ظهور کردهاند که داوریهای آنها نسبت به برخی تحولاتِ جبهۀ مقابلشان، امروزه اصلاً واقعبینانه و منصفانه به نظر نمیرسد. آیا آنها واقعاً در داوری خود مغرض بودهاند؟ از نگاه من بههیچوجه! در واقع آنها به اشتباه ذهنشان را معطوف به انقلاب کرده بودند و بر همین مبنا، خواه ناخواه برخی عوارض این پدیده دامن آنها را گرفته است.
طبیعتاً این نوع حرفها در این شرایط دشمنان سرسختی دارد. آیا باید به این دلیل، از بیان آنها خودداری کرد؟ قاعدتاً عدهای خواهند گفت که این قبیل سخنان در وضعیت کنونی به نفع نظام حاکم تمام میشود و از همین رو نباید به آنها دامن زد. نظام حاکم اما به همان اندازۀ مخالفان براندازش، ذهنیت معطوف به انقلاب دارد. بنابراین این نقدها و هشدارها دو طرفه است. البته باز هم میتوان این بحث را ادامه داد و گفت؛ ذهنیت نظام حاکم معطوف به انقلابِ رخداده در گذشته است که به هیچ عنوان قابل برگشت نیست و عملی انجام شده تلقی میشود، حال آنکه مخالفان برانداز، ذهنیت خود را معطوف به انقلاب در آینده کردهاند و از همین رو، این بحثها بیشتر جانب آنان را میگیرد. بله، تا اندازهای همینطور است، اما تقصیر من در این میان چیست؟ ذهنیت معطوف به انقلاب همین است که هست! باید آن را کتمان کرد؟ یا به هفت آب شست؟ یا تحریف کرد؟ نه، اینها هیچکدام خیرخواهی برای این جامعه نیست چرا که آیندهای هم در پیش است و آینده عجیب رسواگر است!
#ذهنیت_انقلابی
#مطلق_بینی
#نظام_حاکم
#نیروی_برانداز
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat