"صدای ملّت"
7.96K subscribers
142K photos
69.2K videos
162 files
4.23K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
‏هنوز قلب ما مچاله میشه یاد ‎#هاله_سحابی و ‎#هدی_صابر که میوفتیم. امیدوار اعتصاب_غذای_بقایی تموم بشه. بقایی میگوید من را علنی محاکمه کنید. قوه قضائیه از چه میترسد؟
@sedayeslahat
‏مراسم هفتمین سالگرد درگذشت مهندس عزت‌الله ⁧ #سحابی ⁩ و عروج دخترش ⁧ #هاله_سحابی ⁩ روز پنجشنبه این هفته در لواسان برگزار می‌شود.

@sedayeslahat
‏در تاریخ #تشییع سراغ ندارم #دختر را در تشییع جنازه #پدر به #قتل برسانند!
#هاله_سحابی
#عزت‌الله_سحابی
@sedayeslahat
یادمان سالروز در گذشت سحابی ها

عزتِ هاله

🔹 پدر و دختر به فاصله‌ی یک روز از یک‌دیگر رفتند. نام پدر، عزت‌الله سحابی، متولد ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۹ در تهران، تاریخ درگذشت ۱۰ خردادماه ۱۳۹۰ در تهران. نام دختر هاله سحابی، زاده‌ی ۱۵ بهمن‌ماه ۱۳۳۶ در تهران و تاریخ درگذشت ۱۱ خردادماه ۱۳۹۰.

🔹 هاله سحابی در جریان اعتراضات پس از انتخابات ۱۳۸۸ به دو سال زندان محکوم شد و در زندان به سر می‌برد که پدر درگذشت.

🔹 برای شرکت در مراسم ختم پدر به او مرخصی دادند. او شب بر پیکر پدر نشست و تا صبح عبادت کرد. روز تشییع پیکر عزت‌الله سحابی ماموران امنیتی با هاله سحابی درگیر شدند، هاله بر زمین افتاد و جان سپرد. منابع حکومتی مرگ او را به دلیل فشارهای ناشی از مرگ پدر و سکته‌ی قلبی دانستند و خانواده‌ی او را برای تایید این خبر تحت فشار قرار دادند.

🔹هاله سحابی در روز تحلیف احمدی‌نژاد، ۱۴ مردادماه ۱۳۸۸، در میدان بهارستان پس از این‌که مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیه‌ی پیشانی مجروح شد توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. هاله سحابی از سوی شعبه‌ی ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی و اخلال در نظم عمومی محاکمه و به دو سال حبس تعزیری محکوم شد. پدر که در بستر بیماری افتاد، مقامات زندان از هاله خواستند تا با نوشتن تعهدنامه به مرخصی برود تا بر بالین پدر حاضر شود. هاله نپذیرفت و در زندان ماند و نتوانست در آخرین لحظات عمر پدر در کنار او باشد.

🔹 فاجعه‌ی مرگ هاله سحابی که به دنبال درگذشت پدر رخ داد به همین‌جا ختم نشد. هدی صابر، روزنامه‌نگار و پژوهش‌گر و فعال ملی مذهبی که در زندان به سر می‌بُرد در ۱۲ خردادماه در اعتراض به مرگ هاله سحابی و بدرفتاری ماموران حکومتی دست به اعتصاب غذای خشک زد.

🔹 هدی صابر در ۲۱ خردادماه ۱۳۹۰ پس از انتقال از زندان به بیمارستان مدرس در تهران، بر اثر نارسایی قلبی درگذشت. آن‌طور که گفته شده است هدی صابر نیز هنگام انتقال به بیمارستان از سوی ماموران حکومتی مورد ضرب و شتم و بی‌احترامی قرار گرفت.

🔹 هدی صابر ۲۴ اسفند ۱۳۳۷ به دنیا آمد. مرگ این سه فعال ملی مذهبی با فاصله‌ای کوتاه بسیار متاثرکننده بود. حکومت جمهوری اسلامی هیچ‌گاه مسئولیت مرگ هاله سحابی را نپذیرفت و تلاش کرد مرگ او را کاملا طبیعی جلوه دهد.
.
🔹 احمد منتظری، فرزند آیت‌الله منتظری که در مراسم تشییع عزت‌الله سحابی حضور داشت، مرگ هاله سحابی را طبیعی نمی‌داند و می‌گوید: «مرگ هاله سحابی بر اثر خشونت و ضربهٔ ماموران بود؛ مقامات نظام باید فوراً رسیدگی کنند… دقیقا هم ضرب و شتم همراه با هتاکی بود و من که در چند متری ایشان بودم، از قول تمام حضار که در کنار وی بودند متوجه شدم که یکی از چند ماموری که قصد داشت تصویر بزرگ مهندس سحابی را که در دستان دخترش (هاله) بود بگیرد، با کشیدن آن تصویر از دست هاله، بر اثر مقاومت و اعتراضی که وی انجام داد، با آرنج خود محکم به پهلوی هاله زد و او را نقش بر زمین کرد و.....

#تاریخ
#۱۰خرداد
#عزت_الله_سحابی
#۱۱خرداد
#هاله_سحابی
#۲۱خرداد
#هدی_صابر


@sedayeslahat
هاله‌ای كه می‌شناختم

🗣 یادداشتی از تقی شامخی، همسر هاله سحابی در روزنامه شرق

🔹 هاله شخصیت چندبعدی داشت. توأما فعالیت‌های مختلفی را انجام می‌داد؛ هم در زمینه مسائل مذهبی و هم در زمینه فعالیت‌های اجتماعی، کوشش‌های متنوعی داشت. زمینه تخصصی او البته فیزیک بود اما متأسفانه همان موقع که بنا بود در آزمایشگاه فیزیک دانشگاه تهران جذب شود، با مانع گزینش مواجه شد.
دغدغه اصلی‌اش محرومان جامعه بودند؛ چه آنها که با فقر اقتصادی مواجه بودند و چه آنها که به‌لحاظ شرایط سیاسی برای خانواده‌شان مشکلات و سختی‌هایی به وجود آمده بود. در این زمینه هم هیچ ریسکی نداشت. هیچ‌چیز مانعش نبود. برای همین بود كه مشکلاتی پیش می‌آمد. اما کار سیاسی‌اش بر مسائل اجتماعی و کمک به افراد نیازمند متمرکز بود. قبل از انقلاب عضو انجمن اسلامی دانشگاه تهران بود و همان موقع هم هزینه‌هایی دادند و بعد از انقلاب هم جزء طیفی قرار گرفتند که از سوی برخی متهم می‌شدند که با انقلاب همراه نیستند و بنابراین جایگاهی در دانشگاه و دیگر سطوح رسمی نداشتند.
‌‌
🔹 با اینکه هاله از دانشگاه تهران – در رشته فیزیک – فارغ‌التحصیل شده بود اما تا همین چند سال پیش مدرکش را نداده بودند. روزی که برای گزینش به دانشگاه رفته بود و به خانه بازگشت، گفت حرف‌های خوبی زدیم و سه، چهار ساعتی بحث کردیم. بعد که جزئیات را در میان گذاشت متوجه شدم که ماجرای استخدام منتفی است و همین شد.

🔹 سال‌های اول جنگ اصرار داشت که به جبهه‌ها برود و در جنگ کمک کند. چند خانم بودند و خیلی دوست داشتند که بتوانند در این جنگ فعالیت داشته باشند. با آشنایی‌ها به جبهه می‌رفتند تا در پشت جبهه خدماتی انجام دهند و به جنگ‌زده‌ها کمک کنند. خدمات خوبی هم ارائه می‌کردند؛ از آموزش و بهداشت گرفته تا راه‌انداختن کتابخانه در اردوگاه‌ها اما همان‌جا هم وقتی مشخص می‌شد که هاله دختر مهندس سحابی است، عده‌ای مشکلاتی به وجود می‌آوردند تا او را به شهر بازگردانند و جالب اینکه هاله دوباره از مسیری دیگر کمک به جبهه‌ها را شروع می‌کرد.

🔹 وقتی مسائلی درباره زندانی‌شدن خانواده‌ها – اغلب ملی-مذهبی‌ها- پیش می‌آمد؛ هاله همیشه در خط مقدم پیگیری‌ها بود. قلم خوبی داشت و توانش در پیگیری پرونده‌ها ستودنی بود. یک وقت در سال‌های 80 که پدرشان زندان بود، با عده‌ای از خانواده‌ها رفته بودند تا مسئولان را ببینند. مسئولان هم گویا عبور می‌کنند و توجهی نمی‌کنند. هاله هم جلوی ماشین می‌رود و وقتی ماشین بنای حرکت داشته، خودش را روی کاپوت ماشین می‌اندازد. خلاصه همین حرکت او موجب شد مسئولان پیاده شوند و حرف خانواده‌ها را گوش کنند. مرگ او غیرمترقبه بود و همه ما را غافلگیر کرد. در نهایت فکر می‌کردیم با فوت مرحوم سحابی، هاله دوباره به زندان منتقل خواهد شد. مرخصی‌اش هم با اما و اگر نهایی شد. آن هم وقتی مهندس سحابی به کما رفتند. بارها با درخواست مرخصی هاله مخالفت شده بود. اما نکته جالب اینکه با وجود همه صبوری‌های مهندس سحابی، وقتی هاله به زندان رفته بود، یادم هست که خیلی به تب و تاب افتاده بود تا بتواند هاله را از زندان بیرون بیاورد؛ به‌ویژه اینکه در حکم نخست، برای او شش سال زندان تعیین کردند که در نهایت به دو سال کاهش یافت. آن موقع مهندس سحابی دادگاه انقلاب می‌رفت و تلاش داشت با ارتباطاتی که داشت، زمینه آزادی هاله را فراهم كند. خیلی از زندان‌بان‌ها هم مهندس را از قدیم می‌شناختند و احترامی برای مهندس داشتند و بدشان نمی‌آمد که به‌گونه‌ای جبران کنند.

🔹 جالب اینکه هاله اتفاقا وقتی در زندان بود، دلش نمی‌خواست برایش دلسوزی کنند. او بیشتر به این فکر می‌کرد چطور می‌تواند اثرگذاری بهتری در محیط زندان داشته باشد. از نوع کلاس‌هایی که می‌توانست در زندان داشته باشد تا گفت‌وگو با زندانیان. اینها برایش جالب‌تر از فکرکردن به مسئله آزادی بود.

🔹 مرگ هاله همه ما را متأثر کرد، مرگی که عجیب و پر از پرسش بود.

#تاریخ
#۱۱خرداد
#هاله_سحابی

@sedayeslahat
🔴🔴🔴به یاد عزتِ ایران و هاله و هدی

نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه‌های غریبانه قصه پردازم
به یاد یار و دیار آنچنان بگریم زار
که از جهان ره و رسم سفر براندازم

#عزت_الله_سحابی
#هاله_سحابی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
هشتمین سالگرد عروج عزت‌الله سحابی

🔹 مهندس عزت‌الله سحابی ۱۰ خرداد ۱۳۹۰ در سن ۸۱ سالگی، پس از ۶۰ سال فعالیت سیاسی در حالی درگذشت که در دقایق آخر هم می‌گفت فقط خدا می‌داند که چقدر نگران ایرانم.

🗣 مرحوم هاله سحابی در آخرین شب حیاتش در بیان خاطراتی از پدرش گفت:

🔹 یادم می‌آید سال ۷۸ كه كوی دانشگاه مورد حمله قرار گرفت و دانشجوها خیلی عصبانی بودند، بابا به جمع آنها رفت و در جمع آنها نشست و گفت كه بنشینید خواسته‌های‌تان را بنویسید و از اینجا بیرون نروید، چون می‌خواهند شما را بزنند.

🔹 بچه‌ها عصبانی بودند و حتی هو كردند و گفتند سحابی كی تو را مامور كرده و پدرم جواب داد كه ۵۰ سال تجربه‌ام مرا مامور كرده و آمده‌ام بگویم نگذارید خشم به شما غلبه كند.

https://goo.gl/wjQv96

#تاریخ
#۱۰خرداد
#عزت_الله_سحابی
#۱۱خرداد
#هاله_سحابی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
هاله‌ای كه می‌شناختم

🗣 یادداشتی از تقی شامخی، همسر هاله سحابی در روزنامه شرق

🔹 هاله شخصیت چندبعدی داشت. توأما فعالیت‌های مختلفی را انجام می‌داد؛ هم در زمینه مسائل مذهبی و هم در زمینه فعالیت‌های اجتماعی، کوشش‌های متنوعی داشت. زمینه تخصصی او البته فیزیک بود اما متأسفانه همان موقع که بنا بود در آزمایشگاه فیزیک دانشگاه تهران جذب شود، با مانع گزینش مواجه شد.
دغدغه اصلی‌اش محرومان جامعه بودند؛ چه آنها که با فقر اقتصادی مواجه بودند و چه آنها که به‌لحاظ شرایط سیاسی برای خانواده‌شان مشکلات و سختی‌هایی به وجود آمده بود. در این زمینه هم هیچ ریسکی نداشت. هیچ‌چیز مانعش نبود. برای همین بود كه مشکلاتی پیش می‌آمد. اما کار سیاسی‌اش بر مسائل اجتماعی و کمک به افراد نیازمند متمرکز بود. قبل از انقلاب عضو انجمن اسلامی دانشگاه تهران بود و همان موقع هم هزینه‌هایی دادند و بعد از انقلاب هم جزء طیفی قرار گرفتند که از سوی برخی متهم می‌شدند که با انقلاب همراه نیستند و بنابراین جایگاهی در دانشگاه و دیگر سطوح رسمی نداشتند.
‌‌
🔹 با اینکه هاله از دانشگاه تهران – در رشته فیزیک – فارغ‌التحصیل شده بود اما تا همین چند سال پیش مدرکش را نداده بودند. روزی که برای گزینش به دانشگاه رفته بود و به خانه بازگشت، گفت حرف‌های خوبی زدیم و سه، چهار ساعتی بحث کردیم. بعد که جزئیات را در میان گذاشت متوجه شدم که ماجرای استخدام منتفی است و همین شد.

🔹 سال‌های اول جنگ اصرار داشت که به جبهه‌ها برود و در جنگ کمک کند. چند خانم بودند و خیلی دوست داشتند که بتوانند در این جنگ فعالیت داشته باشند. با آشنایی‌ها به جبهه می‌رفتند تا در پشت جبهه خدماتی انجام دهند و به جنگ‌زده‌ها کمک کنند. خدمات خوبی هم ارائه می‌کردند؛ از آموزش و بهداشت گرفته تا راه‌انداختن کتابخانه در اردوگاه‌ها اما همان‌جا هم وقتی مشخص می‌شد که هاله دختر مهندس سحابی است، عده‌ای مشکلاتی به وجود می‌آوردند تا او را به شهر بازگردانند و جالب اینکه هاله دوباره از مسیری دیگر کمک به جبهه‌ها را شروع می‌کرد.

🔹 وقتی مسائلی درباره زندانی‌شدن خانواده‌ها – اغلب ملی-مذهبی‌ها- پیش می‌آمد؛ هاله همیشه در خط مقدم پیگیری‌ها بود. قلم خوبی داشت و توانش در پیگیری پرونده‌ها ستودنی بود. یک وقت در سال‌های 80 که پدرشان زندان بود، با عده‌ای از خانواده‌ها رفته بودند تا مسئولان را ببینند. مسئولان هم گویا عبور می‌کنند و توجهی نمی‌کنند. هاله هم جلوی ماشین می‌رود و وقتی ماشین بنای حرکت داشته، خودش را روی کاپوت ماشین می‌اندازد. خلاصه همین حرکت او موجب شد مسئولان پیاده شوند و حرف خانواده‌ها را گوش کنند. مرگ او غیرمترقبه بود و همه ما را غافلگیر کرد. در نهایت فکر می‌کردیم با فوت مرحوم سحابی، هاله دوباره به زندان منتقل خواهد شد. مرخصی‌اش هم با اما و اگر نهایی شد. آن هم وقتی مهندس سحابی به کما رفتند. بارها با درخواست مرخصی هاله مخالفت شده بود. اما نکته جالب اینکه با وجود همه صبوری‌های مهندس سحابی، وقتی هاله به زندان رفته بود، یادم هست که خیلی به تب و تاب افتاده بود تا بتواند هاله را از زندان بیرون بیاورد؛ به‌ویژه اینکه در حکم نخست، برای او شش سال زندان تعیین کردند که در نهایت به دو سال کاهش یافت. آن موقع مهندس سحابی دادگاه انقلاب می‌رفت و تلاش داشت با ارتباطاتی که داشت، زمینه آزادی هاله را فراهم كند. خیلی از زندان‌بان‌ها هم مهندس را از قدیم می‌شناختند و احترامی برای مهندس داشتند و بدشان نمی‌آمد که به‌گونه‌ای جبران کنند.

🔹 جالب اینکه هاله اتفاقا وقتی در زندان بود، دلش نمی‌خواست برایش دلسوزی کنند. او بیشتر به این فکر می‌کرد چطور می‌تواند اثرگذاری بهتری در محیط زندان داشته باشد. از نوع کلاس‌هایی که می‌توانست در زندان داشته باشد تا گفت‌وگو با زندانیان. اینها برایش جالب‌تر از فکرکردن به مسئله آزادی بود.

🔹 مرگ هاله همه ما را متأثر کرد، مرگی که عجیب و پر از پرسش بود.

#تاریخ
#۱۱خرداد
#هاله_سحابی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔺قلبي پر از نقاشي و رنگ
🔸گفت‌وگو با آسیه شامخی
«به مناسبت نهمین سال درگذشت زنده‌یاد هاله سحابی»

سال 80 من راهنمایی بودم، روی نامه‌ام نوشته بودم کاملاً محرمانه! کسی نباید این نامه را ببیند و بخواند. یادم می‌آید نوشته بودم که باباعزت من دوست دارم بیایم آنجا و پرستارت شوم و مراقب باشم که قرص‌هایت را درست بخوری. مواظب باشم قرص‌هایی که مال خودت باشد به تو بدهند و قرص الکی به تو ندهند که حالت را بد کند. نوشته بودم باباعزت تو باید سعی کنی به حرف‌هایی که خودت باور داری فکر کنی و حرف‌هایی که آن‌ها به تو می‌زنند را باور نکنی. نوشته بودم می‌خواهم بیایم پیشت تا به بهانه دکتر بردنت، تو را از زندان بیرون بیاورم تا آنجا روزنامه‌های قدیمی و تکراری را نخوانی و روزنامه همان روز را بخوانی و این‌طوری هوای تازه تهران را ببینی. نوشته بودم من تو را دوست دارم. آقای خاتمی تو را دوست دارد، دوست‌هایم تو را دوست دارند و حتی مامان‌های دوست‌هایم تو را دوست دارند.

هاله دو تا حكم داشت. يك‌بار سیزده روز كه 10 روز اول انفرادی بود و سه روز آخر عمومی. حكم ديگرش دو سال زندان بود. وقتی نامه احضارش از طرف دادگاه به خانه آمد، من تنها بودم و خیلی ترسیدم. هاله پيش از رفتن به زندان، یک دفتر برداشت و دستور پخت غذاها را خیلی ساده برای ما نوشت تا وقتی نیست از آن استفاده کنیم. هنوز که هنوز است من بعضی وقت‌ها یک‌چیزهایی را از این دفتر نگاه می‌کنم.

هاله خیلی نقاشی می‌کرد. یادم هست برای سفر، همیشه یک لیست سفر آماده می‌کرد و هرچه لازم بود می‌نوشت، مثلاً وقتی می‌نوشت کلمن، عکس یک کلمن را هم جلویش نقاشی می‌کرد یعنی همه‌چیز را با نقاشی تلفیق می‌کرد؛ یعنی حتی در بازجویی‌های انفرادی آن 13 روز، بعدازاینکه همه‌چیز را نوشته بود، یک‌سری صفحات را نقاشی کرده بود.خوشبختانه خانه ما پر از نقاشی‌های هاله است. یک انباری در خانه مامان زری از نقاشی‌های او هست. روی شیشههای سس نقاشی می‌کرد. روی آینه‌ها و پریزهاي برق‌ را نقاشی می‌کرد.

یک‌بار خیلی عصبانی شده بود. یک خصلتی داشت که اشکالش بود. بالاخره آدم است. آدم همه‌اش خوبی نیست و اشکالاتی هم دارد. وقتی به او اجحافی می‌شد، هیچی نمی‌گفت، آن‌قدر هیچی نمی‌گفت و هی نمی‌گفت و نمی‌گفت. بعد وقتی تلنگر دیگری بهش می‌خورد، یکهو می‌ترکید. مثل آتشفشان که چندسال خاموش است و یک‌دفعه فوران می‌کند. متأسفانه این اشکال را داشت. سر ماجرای باباعزت هم این بود. آخه هاله خیلی شبیه باباعزت بود. همه می‌گفتن خیلی شبیه اوست. حرکاتش، رفتارش. سر ماجرای باباعزت خیلی ناراحت بود. مدام می‌گفت چرا همه خوب‌ها می‌روند؟ چرا و چرا و خیلی ناراحتی می‌کرد.

من الانم متأثرم، هنوزم حرفش می‌شود گریه‌ام می‌گیرد. هنوز که هنوز است برای او فعل حال بکار می‌برم. نمی‌توانم فعل گذشته بکار ببرم. او در خانه ما حضور دارد. چند بار خوابش را دیدم، ولی با او قهرم که این‌قدر کم به خوابم مي‌آيد.


#هاله_سحابی


#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
اميد


استقامت بايد
اگر اُميد قُلّه هست
بي ترديد زندگي نيز
قُلّه اي دارد
و از پس آن قُلّه
قُلّه اي ديگر
باز بالاتر
گر فرازي ديگر پيش روست
استقامت بايد.
راه سخت است
ناتواني بسيار ...
اما لختي درنگ
و سپس گامي چند
راه را بر تو آسان مي كند.
نوميد مشو هرگز
او ترا پاس خواهد داشت
ليك نوميدي را
هرگز نمي بخشد ...

هاله سحابی
ارديبهشت 1375
#هدی_صابر
#هاله_سحابی
#عزت‌الله_سحابی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
⚫️⚫️⚫️یاد #عزت_الله_سحابی، #هاله_سحابی و #هدی_صابر در یازدهمین سالگرد درگذشتشان زنده میداریم😭😭😭

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴مهندس سحابی و آن قساوت بی‌دلیل

#احمد_زیدآبادی؛

در تاریخ معاصر ایران، انسانی به پاکی و پاکدستی و پاکبازی و زلالی و صافی و یکرنگی و ایران‌دوستی زنده‌یاد مهندس عزت‌الله سحابی به ندرت در صحنۀ سیاست کشورمان ظهور کرده است.
مرحوم سحابی قاعدتاً مانند همۀ بزرگان اهل مبارزه و سیاست در تاریخ بشر، محدودیت‌ها و کاستی‌های ویژۀ خود را داشت، اما صداقت و نجابت و شرافت و تواضع و خیرخواهی محض او برای کشور و مردم کشورش، از او سرمایۀ گران‌بهایی ساخته بود که می‌توانست در مقام یکی از محورهای اصلی وفاق و همبستگی ملی جامعۀ ایران، نقش بازی کند.
بدبختانه زعمای حکومت نه فقط قدر این سرمایه را پاس نداشتند، بلکه در جهت خنثی‌سازی توانایی‌ها و سرکوب نقش سیاسی او تا نقضِ کاملِ ابتدایی‌ترین حق یک انسان نیز پیش رفتند.
آنها حتی به حرمت سال‌ها همرزمی و همکاری، یک بار زحمت دیدار رو در رو با این انسان فروتن و مأخوذ به حیا و از خود گذشته را به خود ندادند تا از نگاه و راه حل‌های او برای ادارۀ صحیح کشور و حفظ منافع و مصالح ایران اطلاعِ بی‌واسطه و دست اول پیدا کنند.
بنابراین، انتخاب‌شان این شد که صدای مرحوم سحابی را به واسطۀ تیمی امنیتی از انزوای دردناکِ سلول‌های انفرادی بازداشتگاه‌های مخفی بشنوند و آن انسان شریف را تا سرحد حذف کامل از صحنۀ سیاسی تحت فشار بگذارند.
اوج این ستمکاری علیه مهندس سحابی در روز فوت و تشییع جنازه‌اش به نمایش در آمد.
تاریخ به ما می‌آموزد که حکومت‌ها اغلب از وحشتِ تضعیف قدرت‌شان، تحت نام حفظ ثبات و نظم و امنیت دست به قساوت می‌زنند، اما "قساوت بی‌دلیل" را تاریخ هیچگاه فراموش نکرده و نبخشیده است.
بعد از گذشت یازده سال از درگذشت مهندس سحابی، تمام ارکان قدرت در جمهوری اسلامی باید پاسخگوی این پرسش باشند که آن جمعیت محدود در آن گوشۀ محصور، چه خطر یا تهدیدی را متوجه نظم و ثبات و امنیتِ مورد نظرشان می‌کرد که حرمت تشییع پیکر مرحوم سحابی را زیر پا گذاشتند و با قساوتی مطلقاً بی‌دلیل، مراسم تشییع بی‌مسئله و آرامی را بر سر خانواده و دوستان آن مرحوم آوار کردند و جان یگانه دختر معصومش هاله را گرفتند؟ دلیل آن همه بی‌حرمتی و بی‌ادبی و گستاخی و قساوت و زشت‌رفتاری چه بود؟
هر گاه به یاد آن روزهای سیاه می‌افتم؛ چنان غیظ و اندوهی در درونم غلیان می‌کند که می‌خواهم بر سر همۀ آنان که آن بی‌حرمتی و سنگدلی را به اجرا گذاشتند، یا دستور دادند، یا راضی شدند، یا سکوت کردند؛ چنان فریاد برکشم که عرش خدا را به لرزه در آورد.....اما:
شرح این هجران و این خود جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
باری مهندس سحابی با نگاهی منزه از ایدئولوژی‌زدگی، انس و الفتی دائمی با متن قرآن داشت. برداشت‌های او از آیه‌های قرآن به قدری نغز و لطیف و دل انگیز و راهگشا بود که گویی تفسیرهای زنده‌یاد سید محمود طالقانی را زنده می‌کرد.
یکی از نکاتی که او در توضیح موانع پیش روی آدمیان برای شناخت حقیقت و اعتراف به واقعیت دائم بر آن تأکید می‌کرد؛ بخش نخست آیۀ 146 سورۀ اعراف بود:
سَأَصْرِفُ عَنْ ءَايَٰتِىَ ٱلَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِى ٱلْأَرْضِ بِغَيْرِ ٱلْحَقّ ( کسانی را که در زمین به ناحق تکبر می‌ورزند، از توجه به آیات و نشانه‌های خویش باز خواهیم داشت)
شادروان سحابی از این آیه چنین درک می‌کرد که افراد گردنکش و خودخواه و گستاخ نگاهشان به واقعیت تیره و تار می‌شود به طوری که داده‌های روشن و خطرات و تهدیدهای عینی را به صورت دلخواه خود تأویل و تفسیر می‌کنند و نهایت این کژبینی هم هلاکت و نابودی ناگهانی است.
او خطاب اصلی این آیه را زمامداران می‌دانست و در باره‌اش مصداق‌های شیرینی هم نقل می‌کرد؛ از جمله:
"چند سال پس از انقلاب، ناشران کتاب دور هم جمع شدند تا در بارۀ مشکلات نشر با هم گفتگو کنند. من هم از طرف شرکت سهامی انتشار در آنجا حاضر بودم. بیشتر ناشران از کسادی بازار کتاب‌های دینی سخن گفتند و اظهار نگرانی کردند. در میان آن جمع، فرد معممی هم بود که پس از شنیدن این سخن شکر و حمد خدای را به جا آورد. همه از این رفتار متعجب شدند و دلیلش را پرسیدند. فرد معمم در پاسخ گفت: نخریدن کتاب‌های دینی نشانۀ این است که سواد دینی مردم به قدری بالا رفته و یا کامل شده است که دیگر نیازی به خرید این نوع کتاب ها ندارند. آیا این جای شکر ندارد؟"

#عزت_الله_سحابی
#هاله_سحابی
#سرمایه_اجتماعی
#زندان_مخفی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
⚫️⚫️⚫️‏یک خانمی بود تو تشییع جنازه پدرش لباس شخصی‌ها ریختن سرش،ناگهانی مُرد.
یک استاد دانشگاهی بود،در حین بازداشت،ناگهانی مُرد.
یه کارگری بود،وبلاگ می‌نوشت.تو بازداشتگاه ناگهانی مُرد
یه دختری بود،موهاش بیرون بود.پلیس گرفتش، ناگهانی مُرد.
#هاله_سحابی
#سیدامامی
#ستار_بهشتی
#مهسا_امینی‌


مهدی جلیلی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔴🔴🔴زنی به عظمت اقیانوس

#احمد_زیدآبادی:

یادنوشتی برای زری‌دخت عطایی همسر مهندس عزت‌الله سحابی
در این روزهای ناآرام، زنی در جوار قبر همسر و دخترش بی‌سروصدا در آغوش خاک غنود. زری‌دخت عطایی، همسر زنده‌یاد عزت‌الله سحابی و مادر هاله، در فضای آکنده از مبارزه و سیاست در درون خانواده‌اش، زنی «اهل زندگی» بود. زندگی برای او اما روزمرگی نبود. در محیط همواره متلاطم و ناامن و سرشار از رنج و مصیبتِ خانوادگی‌اش، در نهایتِ خوش‌سلیقگی و پاکیزگی، در تدبیر بهینۀ منزل می‌کوشید درحالی‌که سرمشقی از صلابت و عظمت و شکوه و استقلال شخصیت و مظهرِ عالی طبعی بلند و منیع بود. زری‌خانم به ندرت حرف می‌زد و معمولاً ساکت بود، ولی با جملات کوتاه و نادرش به همه می‌فهماند که از امور کوچک و پست و حقیر و ضعیف بیزار است و فقط صورتِ متین و مقاوم و زیبای هر امری را می‌پسندد. در این مورد اهل تعارف و تکلف نبود و به کارهای کوچک و شخصیت‌های ضعیف، روی خوش نشان نمی‌داد. در بیان استقلال شخصیت او همین نکته بس که در محیطی مذهبی، حجابش را خودش انتخاب کرده بود و در این باره گوشش به نق‌نق‌های گاه و بیگاه اطرافیان بدهکار نبود. زری‌خانم بدون آنکه علاقۀ مستقیمی به مبارزه و سیاست نشان دهد، درد و رنج سال‌های متمادی زندان همسرش را بر دوش‌های نحیف ولی استوار خود با صبوری و خودداری حمل کرد و بار تربیت دو فرزندش را در غیاب پدرشان با شکیبایی به دوش کشید. مهندس سحابی را در دهۀ پنجاه به زندان شیراز تبعید کردند. زنِ تنها با دو کودک، برای ملاقاتی کوتاه با همسر، سالیانی دراز در مسیر تهران به شیراز رفت‌وآمد کرد. مناعت طبع او مانع از آن شد که از این همه سختی‌ها و آلام کلامی به زبان آورد یا حتی حاضر به بیان خاطرات خود از آن دوران شود. از این همه درد و رنج نه گفت، نه نالید و نه شکوه و شکایت کرد. زری‌خانم صلابت و بزرگی و استواری خود را در روز مرگ مهندس سحابی و دخترش هاله نشان داد. در آن روز که دل سنگ از آن فاجعه به درد آمده بود و فریاد شیون و زاری و بی‌تابی از هر سو به آسمان می‌رفت، زری‌خانم همچون اقیانوسی بیکران، آرام و استوار در میان جمع حاضر شد و تمام رنج این مصیبت را به درون جان خود ریخت و حتی شمه‌ای از آن را بروز نداد. پس از آن نیز در این باره سخن نگفت. اینک زری‌خانم بار سنگین زندگی را به زمین گذاشته و در کنار همسر و فرزندش آرمیده است. او اسوه‌ای از یک زن اصیل ایرانی در زمانه‌ای بود که ارزش آدم‌ها به‌ های و هوی‌شان شده است. زری‌خانم اما سرشار از ارزش‌های اصیل و حقیقی بود، بی‌‌هر گونه‌ های و هوی! او بزرگ و از تبار بزرگان این سرزمین بود. خداوند روح بلند و استوارش را شادی و آرامش ابدی بخشد.
#احمد_زیدآبادی
#زری_دخت_عطایی
#عزت_الله_سحابی
#هاله_سحابی

#عضویت_در_کانال
👇👇👇
@sedayeslahat
🔰یاد #عزت_الله_سحابی،  #هاله_سحابی و #هدی_صابر در دوازدهمین سالگرد درگذشتشان

✍🏻طرح از
#هادی_حیدری

#عضویت_در_کانال
       👇👇👇
@sedayeslahat