☕️قطعهای از کتاب
همه محض رضای خدا او را می زدند و به نظرشان خیلی طبیعی بود سگ نجسی را که مذهب نفرین کرده و هفت تا جان دارد برای ثواب بچزانند.
📕#سگ_ولگرد
✍#صادق_هدایت
♦️@seemorghbook
همه محض رضای خدا او را می زدند و به نظرشان خیلی طبیعی بود سگ نجسی را که مذهب نفرین کرده و هفت تا جان دارد برای ثواب بچزانند.
📕#سگ_ولگرد
✍#صادق_هدایت
♦️@seemorghbook
☕️قطعهای از کتاب
جلو دكان نانوائی پادو او را كتک ميزد، جلو قصابی شاگردش باو سنگ ميپراند، اگر زير سايه اتومبيل پناه ميبرد، لگد سنگين كفش ميخدار شوفر از او پذيرائی ميكرد. و زمانيكه همه از آزار باو خسته ميشدند، بچه شيربرنج فروش لذت مخصوصی از شكنجه او ميبرد. در مقابل هر ناله ای كه ميكشيد يك پاره سنگ بكمرش ميخورد و صدای قهقهه بچه پشت ناله سگ بلند ميشد و ميگفت: «بد مسب صاحاب!» مثل اينكه همه آنهای ديگر هم با او همدست بودند و بطور موذی و آب زير كاه از او تشويق ميكردند، ميزدند زير خنده. همه محض رضای خدا او را ميزدند و بنظرشان خيلی طبيعي بود سگ نجسی را كه مذهب نفرين كرده و هفتا جان دارد برای ثواب بچزانند.
📕#سگ_ولگرد
✍#صادق_هدايت
♦️@seemorghbook
جلو دكان نانوائی پادو او را كتک ميزد، جلو قصابی شاگردش باو سنگ ميپراند، اگر زير سايه اتومبيل پناه ميبرد، لگد سنگين كفش ميخدار شوفر از او پذيرائی ميكرد. و زمانيكه همه از آزار باو خسته ميشدند، بچه شيربرنج فروش لذت مخصوصی از شكنجه او ميبرد. در مقابل هر ناله ای كه ميكشيد يك پاره سنگ بكمرش ميخورد و صدای قهقهه بچه پشت ناله سگ بلند ميشد و ميگفت: «بد مسب صاحاب!» مثل اينكه همه آنهای ديگر هم با او همدست بودند و بطور موذی و آب زير كاه از او تشويق ميكردند، ميزدند زير خنده. همه محض رضای خدا او را ميزدند و بنظرشان خيلی طبيعي بود سگ نجسی را كه مذهب نفرين كرده و هفتا جان دارد برای ثواب بچزانند.
📕#سگ_ولگرد
✍#صادق_هدايت
♦️@seemorghbook