من تصور میکنم بهترین تعریفی که میتوان از انسان کرد این است:
انسان عبارت است از موجودی که به همه چیز عادت میکند!
#فئودر_داستایوفسکی
@seemorghbook
انسان عبارت است از موجودی که به همه چیز عادت میکند!
#فئودر_داستایوفسکی
@seemorghbook
مثلا از خودش میپرسه من چرا باید یه نفر رو احتیاج داشته باشم که باهاش دو کلمه حرف بزنم؟ خودم با خودم میتونم بیشتر از دو کلمه حرف بزنم و حرفای خودمو راحتتر بفهمم. اگه کسی به اینجا برسه دیگه نه میگرده، نه انتظاار میکشه...
#فئودر_داستایوفسکی
@seemorghbook
#فئودر_داستایوفسکی
@seemorghbook
دزدهای کوچک قربانیان فقرند و دزدیهای بزرگ ریشههای فقر،
عدالت حقیقی در حـذف ریشه هـای فقر است نه به زنجیرکشیدن قربانیان فقر !!
#فئودر_داستایوفسکی
@seemorghbook
عدالت حقیقی در حـذف ریشه هـای فقر است نه به زنجیرکشیدن قربانیان فقر !!
#فئودر_داستایوفسکی
@seemorghbook
هر چقدر یک انسان بدبخت تر باشد یا
هر چقدر یک ملت فقیرتر و تو سری خورتر
به همان اندازه امیدوارتر است که
در بهشت جزا و پاداش بیابد!
#فئودر_داستایوفسکی
♦️@seemorghbook
هر چقدر یک ملت فقیرتر و تو سری خورتر
به همان اندازه امیدوارتر است که
در بهشت جزا و پاداش بیابد!
#فئودر_داستایوفسکی
♦️@seemorghbook
☕️ قطعهای از کتاب
انسان هر چه سیاه روز تر باشد، یا قومی هر قدر زیرِپا افتاده تر و بینوا تر باشند،
امید اجر اخروی و رویای بهشت در دلشان ریشه دارتر است.
خاصه وقتی صدهزار مبلغ مذهبی مدام بر آتش این امید بدمند و منافع خود را در آن بجویند.
📕#جن_زدگان
✍#فئودر_داستایوفسکی
♦️@seemorghbook
انسان هر چه سیاه روز تر باشد، یا قومی هر قدر زیرِپا افتاده تر و بینوا تر باشند،
امید اجر اخروی و رویای بهشت در دلشان ریشه دارتر است.
خاصه وقتی صدهزار مبلغ مذهبی مدام بر آتش این امید بدمند و منافع خود را در آن بجویند.
📕#جن_زدگان
✍#فئودر_داستایوفسکی
♦️@seemorghbook
کتابخانه سیمرغ via @like
📕#ابله
✍#فئودر_داستایوفسکی
خلاصه داستان:
پرنس میشکین، آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته، پس از اقامتی طولانی در سوئیس برای معالجهٔ بیماری، به میهن خود باز میگردد. بیماری او رسماً افسردگی عصبی است ولی در واقع مویخکین دچار نوعی جنون شدهاست که نمودار آن بیارادگی مطلق است. به علاوه، بیتجربگی کامل او در زندگی، اعتماد بیحدی نسبت به دیگران در وی پدید آورد. مویخکین، در پرتو وجود راگوژین، همسفر خویش، فرصت مییابد که نشان دهد برای مردمی واقعاً نیک، در تماس با واقعیت، چه ممکن است پیش آید. روگوژین این جوان گرم و روباز و با اراده، به سابقه هم حسی باطنی و نیاز به ابراز مکنونات قبلی، در راه سفر سفره دل خود را پیش میشکین، که از نظر روحی نقطه مقابل اوست، میگشاید. روگوژین برای او عشق قهاری را که نسبت به ناستازیا فیلیپونیا احساس میکند باز میگوید. این زن زیبا، که از نظر حسن شهرت وضعیت مبهمی دارد، به انگیزه وظیفه شناسی، نه بی اکراه، معشوقه ولی نعمت خود میشود تا از این راه حقشناسی خود را به او نشان دهد.
وی، که طبعاً مهربان و بزرگوار است، نسبت به مردان و به طور کلی نسبت به همه کسانی که سرنوشت با آنان بیشتر یار بوده و به نظر میآید که برای خوار ساختن او به همین مزیت مینازند نفرتی در جان نهفته دارد. این دو تازه دوست، چون به سن پترزبورگ میرسند، از یکدیگر جدا میشوند و پرنس نزد ژنرال اپانچین، یکی از خویشاوندانش، میرود به این امید که برای زندگی فعالی که میخواهد آغاز کند پشتیبانش باشد…
فیودور میخاییلوویچ داستایفسکی نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. سوررئالیستها مانیفست خود را بر اساس نوشتههای داستایوسکی ارائه کردهاند.
اکثر داستانهای وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمیست عصیان زده، بیمار و روانپریش. او ابتدا برای امرار معاش به کار ترجمه پرداخت و آثاری چون اورژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر فریدریش شیلر را ترجمه کرد.
♦️@seemorghbook
✍#فئودر_داستایوفسکی
خلاصه داستان:
پرنس میشکین، آخرین فرزند یک خاندان بزرگ ورشکسته، پس از اقامتی طولانی در سوئیس برای معالجهٔ بیماری، به میهن خود باز میگردد. بیماری او رسماً افسردگی عصبی است ولی در واقع مویخکین دچار نوعی جنون شدهاست که نمودار آن بیارادگی مطلق است. به علاوه، بیتجربگی کامل او در زندگی، اعتماد بیحدی نسبت به دیگران در وی پدید آورد. مویخکین، در پرتو وجود راگوژین، همسفر خویش، فرصت مییابد که نشان دهد برای مردمی واقعاً نیک، در تماس با واقعیت، چه ممکن است پیش آید. روگوژین این جوان گرم و روباز و با اراده، به سابقه هم حسی باطنی و نیاز به ابراز مکنونات قبلی، در راه سفر سفره دل خود را پیش میشکین، که از نظر روحی نقطه مقابل اوست، میگشاید. روگوژین برای او عشق قهاری را که نسبت به ناستازیا فیلیپونیا احساس میکند باز میگوید. این زن زیبا، که از نظر حسن شهرت وضعیت مبهمی دارد، به انگیزه وظیفه شناسی، نه بی اکراه، معشوقه ولی نعمت خود میشود تا از این راه حقشناسی خود را به او نشان دهد.
وی، که طبعاً مهربان و بزرگوار است، نسبت به مردان و به طور کلی نسبت به همه کسانی که سرنوشت با آنان بیشتر یار بوده و به نظر میآید که برای خوار ساختن او به همین مزیت مینازند نفرتی در جان نهفته دارد. این دو تازه دوست، چون به سن پترزبورگ میرسند، از یکدیگر جدا میشوند و پرنس نزد ژنرال اپانچین، یکی از خویشاوندانش، میرود به این امید که برای زندگی فعالی که میخواهد آغاز کند پشتیبانش باشد…
فیودور میخاییلوویچ داستایفسکی نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیتهای داستان است. سوررئالیستها مانیفست خود را بر اساس نوشتههای داستایوسکی ارائه کردهاند.
اکثر داستانهای وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمیست عصیان زده، بیمار و روانپریش. او ابتدا برای امرار معاش به کار ترجمه پرداخت و آثاری چون اورژنی گرانده اثر بالزاک و دون کارلوس اثر فریدریش شیلر را ترجمه کرد.
♦️@seemorghbook
☕️قطعهای از کتاب
اگر شما «گيوتين» را به جلوى صحنه آوردهايد و آن را با اين شادمانى و افتخار افراشته و به آسمان رساندهايد، فقط براى اين است كه «بُريدنِ سر»، از همه كار آسان تر است و پروردن «انديشه» در سر، از همه كار دشوارتر.
شما تنبليد، پرچم شما كهنه پارچه اى بيش نيست؛ نماد «ناتوانى»!
📕#تسخير_شدگان
✍#فئودر_داستایوفسکی
♦️@seemorghbook
اگر شما «گيوتين» را به جلوى صحنه آوردهايد و آن را با اين شادمانى و افتخار افراشته و به آسمان رساندهايد، فقط براى اين است كه «بُريدنِ سر»، از همه كار آسان تر است و پروردن «انديشه» در سر، از همه كار دشوارتر.
شما تنبليد، پرچم شما كهنه پارچه اى بيش نيست؛ نماد «ناتوانى»!
📕#تسخير_شدگان
✍#فئودر_داستایوفسکی
♦️@seemorghbook
☕️قطعهای از کتاب
آنچه من میخواهم پول نیست، یا به عبارت دیگر به پول نیاز ندارم، و همینطور به قدرت. من خواهان آن چیزیام که از قدرت به دست میآید، و اگر قدرت نباشد به دست نمیآید؛ یعنی، آگاهی آرام و فردی از قدرت! این کاملترین تعریف آزادی است که تمام دنیا برای آن در تلاش است! آزادی!
📕#جوان_خام
✍ #فئودر_داستایوفسکی
♦️@seemorghbook
آنچه من میخواهم پول نیست، یا به عبارت دیگر به پول نیاز ندارم، و همینطور به قدرت. من خواهان آن چیزیام که از قدرت به دست میآید، و اگر قدرت نباشد به دست نمیآید؛ یعنی، آگاهی آرام و فردی از قدرت! این کاملترین تعریف آزادی است که تمام دنیا برای آن در تلاش است! آزادی!
📕#جوان_خام
✍ #فئودر_داستایوفسکی
♦️@seemorghbook
هر "پرهیزکاری" گذشته ای دارد
وهر "گناه کاری" آینده ای!
پس قضاوت نکن.
میدانم اگر:
قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم،
دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد...
تا به من ثابت کند.
در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم.
محتاط باشیم، در "سرزنش "
و"قضاوت کردن" دیگران
وقتی؛
نه از " دیروز او" خبر داریم،
نه از "فردای خودمان"
📘#تسخیرشدگان
✍#فئودر_داستایوفسکی
♦️@seemorghbook
وهر "گناه کاری" آینده ای!
پس قضاوت نکن.
میدانم اگر:
قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم،
دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد...
تا به من ثابت کند.
در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم.
محتاط باشیم، در "سرزنش "
و"قضاوت کردن" دیگران
وقتی؛
نه از " دیروز او" خبر داریم،
نه از "فردای خودمان"
📘#تسخیرشدگان
✍#فئودر_داستایوفسکی
♦️@seemorghbook
📕#خاطرات_خانه_مردگان
✍#فئودر_داستایوفسکی
خاطرات خانه مردگان، اثر داستایوفسکی به سرگذشت ده ساله الکساندر پتروویچ در زندان با اعمال شاقه اختصاص یافته است. داستایوفسکی در بخشی از این داستان ماجرای محبوبیت خود در زندان سیبری را شرح میدهد و ضمن معرفی زندانیان دیگر سرگذشت غمانگیز آنها را به طرزی بدیع، حکایت کرده و پرده ازبرخی اسرار درونی انسان برمیدارد.
♦️@seemorghbook
✍#فئودر_داستایوفسکی
خاطرات خانه مردگان، اثر داستایوفسکی به سرگذشت ده ساله الکساندر پتروویچ در زندان با اعمال شاقه اختصاص یافته است. داستایوفسکی در بخشی از این داستان ماجرای محبوبیت خود در زندان سیبری را شرح میدهد و ضمن معرفی زندانیان دیگر سرگذشت غمانگیز آنها را به طرزی بدیع، حکایت کرده و پرده ازبرخی اسرار درونی انسان برمیدارد.
♦️@seemorghbook