📕#در_آستین_مرقع
خاطرات دوستی #سعیدی_سیرجانی با #علی_دشتی
یک لحظه تجسم بفرمایید ، یک مرد کهنسال محترمی که یک عمر در دستگاه دولتی استخوان خرد کرده ، از دست یک جوان بسیجی هفده هجده ساله سیلی و کتک بخورد , دریغا که برای شکست روح انسان مرهمی موجود نیست.
#سعیدی_سیرجانی مینویسد :
یک ماهی پیش از مرگش ، روزی در خلوتمان از من خواهشی کرد که مو بر تنم راست شد ، و عرق سردی پیشانیم را پوشاند.
مرد از من کپسول سیانور خواسته بود .
چه تلخ و دردناک است بازیهای مسخره سرنوشت. بخلاف سابق ، میکوشیدم تا دیگر کمتر بسراغش بروم ، و هربار انبان فریب و دروغی پیش چشمان دقیق و هوشیارش خالی کنم ، و با وعده : "فردا" از چنگش خلاص شوم .
روزی که تک و تنها ، کنار سنگ غسالخانه ، شاهد شست و شوی پیکر نحیفش بودم ، روح او را دیدم که میگفت "نازنین تو هم که بیغیرتی کردی ! "
جنازه بی یار و یاور فردوسی را دیدم که ملّای متعصب طوس راهش را بسته و عربده میکشید که نمیگذارم جسد این شیعه رافضی را در قبرستان مسلمانان دفن کنید.
#حسنک_وزیر را میدیدم که بر چوبه دار میرقصید.
#منصور_حلاج را میدیدم که در میان خنده میگریید و مینالید که شبلی تو هم میزنی؟؟؟
#عطار را دیدم که مغول خنجر بر کف را به ریشخند گرفته تا غضبش بیشتر شود و کارش را سریعتر انجام دهد.
#شمس_تبریز را دیدم که زیر ضربات خنجر تعصّب میچرخد و سماع صوفیانه دارد.
و سرانجام او را دیدم....
♦️@seemorghbook
خاطرات دوستی #سعیدی_سیرجانی با #علی_دشتی
یک لحظه تجسم بفرمایید ، یک مرد کهنسال محترمی که یک عمر در دستگاه دولتی استخوان خرد کرده ، از دست یک جوان بسیجی هفده هجده ساله سیلی و کتک بخورد , دریغا که برای شکست روح انسان مرهمی موجود نیست.
#سعیدی_سیرجانی مینویسد :
یک ماهی پیش از مرگش ، روزی در خلوتمان از من خواهشی کرد که مو بر تنم راست شد ، و عرق سردی پیشانیم را پوشاند.
مرد از من کپسول سیانور خواسته بود .
چه تلخ و دردناک است بازیهای مسخره سرنوشت. بخلاف سابق ، میکوشیدم تا دیگر کمتر بسراغش بروم ، و هربار انبان فریب و دروغی پیش چشمان دقیق و هوشیارش خالی کنم ، و با وعده : "فردا" از چنگش خلاص شوم .
روزی که تک و تنها ، کنار سنگ غسالخانه ، شاهد شست و شوی پیکر نحیفش بودم ، روح او را دیدم که میگفت "نازنین تو هم که بیغیرتی کردی ! "
جنازه بی یار و یاور فردوسی را دیدم که ملّای متعصب طوس راهش را بسته و عربده میکشید که نمیگذارم جسد این شیعه رافضی را در قبرستان مسلمانان دفن کنید.
#حسنک_وزیر را میدیدم که بر چوبه دار میرقصید.
#منصور_حلاج را میدیدم که در میان خنده میگریید و مینالید که شبلی تو هم میزنی؟؟؟
#عطار را دیدم که مغول خنجر بر کف را به ریشخند گرفته تا غضبش بیشتر شود و کارش را سریعتر انجام دهد.
#شمس_تبریز را دیدم که زیر ضربات خنجر تعصّب میچرخد و سماع صوفیانه دارد.
و سرانجام او را دیدم....
♦️@seemorghbook
📕#عوامل_سقوط (نایاب)
✍#علی_دشتی
در این كتاب، یادداشتهای علی دشتی كه از اواسط سال 58 تا 26 دی ماه 1360 به رشته تحریر درآمده به طبع رسیده است. وی در این یادداشتها، عوامل سقوط محمدرضا پهلوی را ذیل سه دوره بازگفته است."دوره اول از 25 شهریور ماه 1320 تا 28 مرداد ماه 1332 سقوط كابینه مصدق"، دوره دوم از 28 مرداد 1332 تا سال 1343 پایان حكومت علم و دوره سوم از آغاز حكومت حسنعلی منصور تا دی ماه 1357 فرار شاه از ایران. كتاب با نامه سفیر ایران در لبنان خطاب به شاه كه طی آن وقایع خرداد ماه 1342 بررسی و تبیین شده نیز با مطلبی تحت عنوان نتیجه به پایان میرسد.
♦️@seemorghbook
✍#علی_دشتی
در این كتاب، یادداشتهای علی دشتی كه از اواسط سال 58 تا 26 دی ماه 1360 به رشته تحریر درآمده به طبع رسیده است. وی در این یادداشتها، عوامل سقوط محمدرضا پهلوی را ذیل سه دوره بازگفته است."دوره اول از 25 شهریور ماه 1320 تا 28 مرداد ماه 1332 سقوط كابینه مصدق"، دوره دوم از 28 مرداد 1332 تا سال 1343 پایان حكومت علم و دوره سوم از آغاز حكومت حسنعلی منصور تا دی ماه 1357 فرار شاه از ایران. كتاب با نامه سفیر ایران در لبنان خطاب به شاه كه طی آن وقایع خرداد ماه 1342 بررسی و تبیین شده نیز با مطلبی تحت عنوان نتیجه به پایان میرسد.
♦️@seemorghbook
📕#دمی_با_خیام
✍#علی_دشتی
شاید بیش از دو هزار کتاب و رساله و مقاله درباره ی خیام نوشته باشند.
خیام فیلسوف و ریاضی دان، موجودیست مشخص و یافتن او به واسطه رساله های علمی و فلسفی وی آسان،ولی خیام شاعر هنوز ناشناخته مانده،سیمایی دارد مشوش و مغشوش زیرا وسیله ی تشخیص سیمای او رباعی هایی است که معلوم نیست از خیام باشد ،بلکه رباعی هاییست که محققا از او نیست.
برای روشن شدن مطلب کافیست به مجموعه های گوناگون رباعیات خیام نظری افکند:کمترین آنها نسخه ی خطی مورخ ۸۵۶ هجری، متعلق به "کتابخانه ی آکسفرد بودلیان" محتوی ۱۵۸ رباعی و بیشترین آنها طربخانه است که در سال ۸۶۷ تدوین شده و شامل ۵۵۹ رباعی است. در مجموعه های متاخر رقم رباعیات از این عدد هم تجاوز می کند،عین این اختلاف و تفاوت فاحشی که در کمیت رباعیات خیام دیده می شود،در کیفیت نیز وجود دارد،بدین معنی که هم از حیث لفظ و شیوه ی انشا هم از حیث بیان معانی و طرز اندیشه،در این رباعی ها مخالف و تغایر محسوس و فقدان تجانس لفظی و انجام فکری بحدیست که نمیتوان همه ی آنها را مولود فریحه شخص واحد دانست.
♦️@seemorghbook
✍#علی_دشتی
شاید بیش از دو هزار کتاب و رساله و مقاله درباره ی خیام نوشته باشند.
خیام فیلسوف و ریاضی دان، موجودیست مشخص و یافتن او به واسطه رساله های علمی و فلسفی وی آسان،ولی خیام شاعر هنوز ناشناخته مانده،سیمایی دارد مشوش و مغشوش زیرا وسیله ی تشخیص سیمای او رباعی هایی است که معلوم نیست از خیام باشد ،بلکه رباعی هاییست که محققا از او نیست.
برای روشن شدن مطلب کافیست به مجموعه های گوناگون رباعیات خیام نظری افکند:کمترین آنها نسخه ی خطی مورخ ۸۵۶ هجری، متعلق به "کتابخانه ی آکسفرد بودلیان" محتوی ۱۵۸ رباعی و بیشترین آنها طربخانه است که در سال ۸۶۷ تدوین شده و شامل ۵۵۹ رباعی است. در مجموعه های متاخر رقم رباعیات از این عدد هم تجاوز می کند،عین این اختلاف و تفاوت فاحشی که در کمیت رباعیات خیام دیده می شود،در کیفیت نیز وجود دارد،بدین معنی که هم از حیث لفظ و شیوه ی انشا هم از حیث بیان معانی و طرز اندیشه،در این رباعی ها مخالف و تغایر محسوس و فقدان تجانس لفظی و انجام فکری بحدیست که نمیتوان همه ی آنها را مولود فریحه شخص واحد دانست.
♦️@seemorghbook
📕#ایام_محبس
✍#علی_دشتی
پس از کودتای سوم حوت 1299که منجر به تشکیل حکومت سه ماهه سید ضیائالدین طباطبایی گردید, گروهی از آزادیخواهان, مبارزان, روزنامهنگاران و افراد صاحب نفوذی که بیم مخالفت آنها میرفت, دستگیر و بازداشت شدند .شیخ علی دشتی ـ که اندکی بعد امتیاز روزنامه 'شفق سرخ 'را گرفت و از طریق مقالات به مبارزه با استبداد و عوامل کودتا دست زد ـ نیز جزو دستگیر شدگان بود . وی در طول سه ماه حبس, یادداشتهایی را نگاشت که پس از آزادی به صورت پاورقی در روزنامه 'شفق سرخ 'به چاپ رسید .پس از آن نیز چندین بار چاپ و منتشر شد و اینک به چاپ هفتم رسیده است .وی در این یادداشتها علاوه بر شرح خاطرات زندان و اتفاقاتی که طی آن مدت برای او و زندانیان دیگر روی داده, از اوضاع و احوال زمان و اقدامات کودتاگران انتقاد میکند .
در بخش دوم کتاب نیز یادداشتهای علی دشتی در ایام تبعید به کرمانشاه چاپ شده است . این تبعید به دنبال دستگیری نام برده به خاطر مخالفتش با قرارداد 1919و وثوقالدوله به صورت شب نامههای تند و آتشین و همکاری با آزادیخواهان, صورت گرفت .بخش سوم کتاب نیز حاوی یادداشتهای علی دشتی در مرحله دیگری از بازداشت و تحت نظر است .توضیح این که در فروردین 1314که دوره نهم مجلس شورای ملی به پایان رسید, آقای دشتی به همراه عدهای دیگر از نمایندگان دستگیر شدند و پس از چند روز روزنامه سفق سرخ نیز در محاق توقیف افتاد . آقای دشتی در زندان قصر محبوس شد و به علت کسالت شدید به بیمارستان نجمیه منتقل گردید و به شدت تحت مراقبت پلیس قرار گرفت .وی مدت پنج ماه به این طریق به سر برد و پس از آن در منزل خود سخت تحت نظر قرار گرفت و از هر گونه مراوده و رابطه, حتی تماس تلفنی منع گردید .قسمت سوم کتاب حاوی یادداشتهای او در این دوران است .بنابراین هر بخش از یادداشتهای نام برده برای آشنایی و آگاهی از حوادث مهم برههای کوتاه از تاریخ معاصر ایران حائز اهمیت است .
♦️ @seemorghbook
✍#علی_دشتی
پس از کودتای سوم حوت 1299که منجر به تشکیل حکومت سه ماهه سید ضیائالدین طباطبایی گردید, گروهی از آزادیخواهان, مبارزان, روزنامهنگاران و افراد صاحب نفوذی که بیم مخالفت آنها میرفت, دستگیر و بازداشت شدند .شیخ علی دشتی ـ که اندکی بعد امتیاز روزنامه 'شفق سرخ 'را گرفت و از طریق مقالات به مبارزه با استبداد و عوامل کودتا دست زد ـ نیز جزو دستگیر شدگان بود . وی در طول سه ماه حبس, یادداشتهایی را نگاشت که پس از آزادی به صورت پاورقی در روزنامه 'شفق سرخ 'به چاپ رسید .پس از آن نیز چندین بار چاپ و منتشر شد و اینک به چاپ هفتم رسیده است .وی در این یادداشتها علاوه بر شرح خاطرات زندان و اتفاقاتی که طی آن مدت برای او و زندانیان دیگر روی داده, از اوضاع و احوال زمان و اقدامات کودتاگران انتقاد میکند .
در بخش دوم کتاب نیز یادداشتهای علی دشتی در ایام تبعید به کرمانشاه چاپ شده است . این تبعید به دنبال دستگیری نام برده به خاطر مخالفتش با قرارداد 1919و وثوقالدوله به صورت شب نامههای تند و آتشین و همکاری با آزادیخواهان, صورت گرفت .بخش سوم کتاب نیز حاوی یادداشتهای علی دشتی در مرحله دیگری از بازداشت و تحت نظر است .توضیح این که در فروردین 1314که دوره نهم مجلس شورای ملی به پایان رسید, آقای دشتی به همراه عدهای دیگر از نمایندگان دستگیر شدند و پس از چند روز روزنامه سفق سرخ نیز در محاق توقیف افتاد . آقای دشتی در زندان قصر محبوس شد و به علت کسالت شدید به بیمارستان نجمیه منتقل گردید و به شدت تحت مراقبت پلیس قرار گرفت .وی مدت پنج ماه به این طریق به سر برد و پس از آن در منزل خود سخت تحت نظر قرار گرفت و از هر گونه مراوده و رابطه, حتی تماس تلفنی منع گردید .قسمت سوم کتاب حاوی یادداشتهای او در این دوران است .بنابراین هر بخش از یادداشتهای نام برده برای آشنایی و آگاهی از حوادث مهم برههای کوتاه از تاریخ معاصر ایران حائز اهمیت است .
♦️ @seemorghbook