خدا گويد:
تو ای زيباتر ازخورشيد زيبايم
تو ای والاترين مهمان دنيايم
بدان آغوش من باز است
شروع كن! يك قدم باتو
تمام گامهای مانده اش بامن
♦️ @seemorghbook
تو ای زيباتر ازخورشيد زيبايم
تو ای والاترين مهمان دنيايم
بدان آغوش من باز است
شروع كن! يك قدم باتو
تمام گامهای مانده اش بامن
♦️ @seemorghbook
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
به آدم ها دروغ میگویند. آدمها دروغ ها را مـى بينند و به روی خودشان نمی آورند و آن ها را تحمل می کنند. بعد ناسزاها و «تحقیرها» را تحمل مـیكنند و جرأت نمى کنند جانب آدمهاى درسـتکار و آزاده را بگیرند. آن وقت خودشان هم دروغ میگویند و لبخند مـی زنند و همهٔ این ها بخاطر «یك لقمه نان!» بخاطر يك گوشهٔ دنج، بخاطر یك مـقام بی ارزش. نه، نه يك «انسان» نباید اینجور به زندگی ادامه دهد!
#آنتوان_چخوف
♦️@seemorghbook
به آدم ها دروغ میگویند. آدمها دروغ ها را مـى بينند و به روی خودشان نمی آورند و آن ها را تحمل می کنند. بعد ناسزاها و «تحقیرها» را تحمل مـیكنند و جرأت نمى کنند جانب آدمهاى درسـتکار و آزاده را بگیرند. آن وقت خودشان هم دروغ میگویند و لبخند مـی زنند و همهٔ این ها بخاطر «یك لقمه نان!» بخاطر يك گوشهٔ دنج، بخاطر یك مـقام بی ارزش. نه، نه يك «انسان» نباید اینجور به زندگی ادامه دهد!
#آنتوان_چخوف
♦️@seemorghbook
☕️قطعهای از کتاب
در واقع اینطور به نظر میآید که آدمهای تنها از حیث اجتماعی زیادی حساسند و این حساسیت مانع از مشارکت اجتماعیِ آنها و معاشرت با دیگران میشود. آدمهای تنها در مقایسه با بقیه بیشتر دلنگران این قضیه هستند که دیگران آنها را چطور میبینند. پرواضح است که تمام اینها حضور کامل فرد را در یک موقعیت اجتماعی دشوار میکند چرا که تفکر و تأمل زیاد مانع آن میشود که افراد در روابطشان و معاشرتهایشان در لحظه تصمیم بگیرند و در لحظه زندگی کنند. افراد تنها مدام به دنبال نشانههای طردشدنشان از جانب دیگران میگردند، بنابراین نشانههای بیشتری هم از طردشدگی مییابند و واکنشهای شدیدتری هم نشان میدهند
📕#فلسفه_تنهایی
✍#لارس_اسوندسن
♦️ @seemorghbook
در واقع اینطور به نظر میآید که آدمهای تنها از حیث اجتماعی زیادی حساسند و این حساسیت مانع از مشارکت اجتماعیِ آنها و معاشرت با دیگران میشود. آدمهای تنها در مقایسه با بقیه بیشتر دلنگران این قضیه هستند که دیگران آنها را چطور میبینند. پرواضح است که تمام اینها حضور کامل فرد را در یک موقعیت اجتماعی دشوار میکند چرا که تفکر و تأمل زیاد مانع آن میشود که افراد در روابطشان و معاشرتهایشان در لحظه تصمیم بگیرند و در لحظه زندگی کنند. افراد تنها مدام به دنبال نشانههای طردشدنشان از جانب دیگران میگردند، بنابراین نشانههای بیشتری هم از طردشدگی مییابند و واکنشهای شدیدتری هم نشان میدهند
📕#فلسفه_تنهایی
✍#لارس_اسوندسن
♦️ @seemorghbook
هر کجا میروم ظلم می بینم
و همه می گویند:
« نگران نباش ، خدا جای حق نشسته »
خدایا می شود از جای حق بلند شوی
تا حق سر جایش بنشیند....
#حسین_پناهی
♦️@seemorghbook
و همه می گویند:
« نگران نباش ، خدا جای حق نشسته »
خدایا می شود از جای حق بلند شوی
تا حق سر جایش بنشیند....
#حسین_پناهی
♦️@seemorghbook
📕#چراغ_آخر(نایاب)
✍#صادق_چوبک
کشتی تازه لنگر برداشته و راه دریا را پیش گرفته بود، اما هنوز صدای دندان قرچه چرثقیل ها که مدتی پیش از کار افتاده بودند تو گوش جواد زُق زُق می کرد و درونش را می خراشید. کشتی به خود می لرزید. صدای کشدار جهنمی آتشخانه و موتور و لرزش دردناکی بر تن آن انداخته بود. تخته های کف آن زیر پایش مورمور می کرد و حالت خواب رفتگی در پای خودش حس می کرد. او با سفر دریا آشنا بود. اما آن چه در این سفر آزارش می داد، گروه بسیاری از مسافرین جورواجور و زوّار رنگ ورانگی بودند که بلیت درجه سه داشتند و روی سطح کشتی پهلوی او تو همدیگر وول می زدند.اگر پول بیشتری داشت، او هم دست کم یک بلیت درجه دو می خرید و می رفت تو یک اتاق کوچک که حمام و روشویی وتخت خواب پاکیزه ای داشت و دور از شلوغی در را رو خودش می بست و از دریچه کوچک گردی که درِ چسبان کیپی داشت تو دریا نگاه می کرد. اما اکنون که او هم رو سطحه جا داشت ناچار بود دست کم از بوشهر تا بصره را با صد جور آدم دیگر همنشین و دمخور باشد و تو روی آن ها نگاه کند و جار و جنجالشان را تحمل کند. چاره نبود. فصل زیارت بود.مسافرین درجه یک و دو، در اتاق های خود در طبقه های بالای کشتی جا گرفته بودند و گروهی از آن ها که کاری نداشتند رو نرده های عرشه خم شده بودند و به مسافرین درجه سه و دریا نگاه می کردند. مسافرین درجه سه گُله بگله رو سطح کشتی جا گرفته بودند.
♦️@seemorghbook
✍#صادق_چوبک
کشتی تازه لنگر برداشته و راه دریا را پیش گرفته بود، اما هنوز صدای دندان قرچه چرثقیل ها که مدتی پیش از کار افتاده بودند تو گوش جواد زُق زُق می کرد و درونش را می خراشید. کشتی به خود می لرزید. صدای کشدار جهنمی آتشخانه و موتور و لرزش دردناکی بر تن آن انداخته بود. تخته های کف آن زیر پایش مورمور می کرد و حالت خواب رفتگی در پای خودش حس می کرد. او با سفر دریا آشنا بود. اما آن چه در این سفر آزارش می داد، گروه بسیاری از مسافرین جورواجور و زوّار رنگ ورانگی بودند که بلیت درجه سه داشتند و روی سطح کشتی پهلوی او تو همدیگر وول می زدند.اگر پول بیشتری داشت، او هم دست کم یک بلیت درجه دو می خرید و می رفت تو یک اتاق کوچک که حمام و روشویی وتخت خواب پاکیزه ای داشت و دور از شلوغی در را رو خودش می بست و از دریچه کوچک گردی که درِ چسبان کیپی داشت تو دریا نگاه می کرد. اما اکنون که او هم رو سطحه جا داشت ناچار بود دست کم از بوشهر تا بصره را با صد جور آدم دیگر همنشین و دمخور باشد و تو روی آن ها نگاه کند و جار و جنجالشان را تحمل کند. چاره نبود. فصل زیارت بود.مسافرین درجه یک و دو، در اتاق های خود در طبقه های بالای کشتی جا گرفته بودند و گروهی از آن ها که کاری نداشتند رو نرده های عرشه خم شده بودند و به مسافرین درجه سه و دریا نگاه می کردند. مسافرین درجه سه گُله بگله رو سطح کشتی جا گرفته بودند.
♦️@seemorghbook
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
هدف دانشگاه این نیست که در آن وکلا، پزشکان و یا مهندسان زبده تربیت شوند. هدف، پرورش آدمهای توانا و پخته است.
آموزش و تحصیل درست باید بتواند عشق ما به همسایه، تلاش برای بهبود زندگی بشر و محو هرگونه رنجش و ناراحتی از زندگی بشری باشد.
همچنین دانشگاه باید در پی این باشد که جهان را بهتر و شادتر از آنچه ما به آن وارد شدیم، ترک کند.
#آلن_دوباتن
♦️@seemorghbook
هدف دانشگاه این نیست که در آن وکلا، پزشکان و یا مهندسان زبده تربیت شوند. هدف، پرورش آدمهای توانا و پخته است.
آموزش و تحصیل درست باید بتواند عشق ما به همسایه، تلاش برای بهبود زندگی بشر و محو هرگونه رنجش و ناراحتی از زندگی بشری باشد.
همچنین دانشگاه باید در پی این باشد که جهان را بهتر و شادتر از آنچه ما به آن وارد شدیم، ترک کند.
#آلن_دوباتن
♦️@seemorghbook
اگر شما آدمی نادان و بیاطلاع باشید و به این امر پیببرید، این خود یک نوع علم و اطلاع است.
#کنفوسیوس
♦️ @seemorghbook
#کنفوسیوس
♦️ @seemorghbook
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#اندکی_تفکر
قاضی یا معلم
شخصی آشنا از معلمی پرسید :
شما که قاضی بوديد ، چرا قضاوت را رها كرديد و معلم شديد ؟!
ايشون جواب دادند :
چون وقتی به مراجعين و مجرمينی كه پيش من می آمدند دقيق ميشدم ، ميديدم اکثرأ كسانی هستند كه يا آموزش نديده اند و يا دیدگاه درستی ندارند .
بخودم گفتم : بجايی پرداختن به شاخ و برگ ، بايد به اصلاح ریشه بپردازیم .
و ما چقدر به معلم دانا ، بیش از قاضی عادل نیازمندیم ...
♦️ @seemorghbook
#اندکی_تفکر
قاضی یا معلم
شخصی آشنا از معلمی پرسید :
شما که قاضی بوديد ، چرا قضاوت را رها كرديد و معلم شديد ؟!
ايشون جواب دادند :
چون وقتی به مراجعين و مجرمينی كه پيش من می آمدند دقيق ميشدم ، ميديدم اکثرأ كسانی هستند كه يا آموزش نديده اند و يا دیدگاه درستی ندارند .
بخودم گفتم : بجايی پرداختن به شاخ و برگ ، بايد به اصلاح ریشه بپردازیم .
و ما چقدر به معلم دانا ، بیش از قاضی عادل نیازمندیم ...
♦️ @seemorghbook
صبح يعنی
همهی شهر پر از بوی خداست
عابری گفت
که اين مطلق ناديده کجاست؟؟
شاپرک پر زد وبا
رقص خود آهسته سرود
چشـم دل باز کن
اين بسته به افکارشماست
♦️ @seemorghbook
همهی شهر پر از بوی خداست
عابری گفت
که اين مطلق ناديده کجاست؟؟
شاپرک پر زد وبا
رقص خود آهسته سرود
چشـم دل باز کن
اين بسته به افکارشماست
♦️ @seemorghbook
فقیری به ثروتمندی گفت:
اگر من در خانه ی تو بمیرم،
با من چه می کنی؟
ثروتمند گفت:
تو را کفن میکنم و به گور می سپارم.
فقیر گفت:
امروز که هنوز هم زنده ام، مرا پیراهن بپوشان، و چون مُردم، بی کفن مرا به خاک بسپار ....!
حکایت بالا حکایت بسیاری از ماست؛
که تا زنده ایم قدر یکدیگر را نمیدانیم ولی بعد از مردن، میخواهیم برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم
♦️ @seemorghbook
اگر من در خانه ی تو بمیرم،
با من چه می کنی؟
ثروتمند گفت:
تو را کفن میکنم و به گور می سپارم.
فقیر گفت:
امروز که هنوز هم زنده ام، مرا پیراهن بپوشان، و چون مُردم، بی کفن مرا به خاک بسپار ....!
حکایت بالا حکایت بسیاری از ماست؛
که تا زنده ایم قدر یکدیگر را نمیدانیم ولی بعد از مردن، میخواهیم برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم
♦️ @seemorghbook
۹ درس جاودان رهبری از كوروش بزرگ👌
انعطاف پذير باش
بخشنده باش
کوتاه سخن بگو
نيروی خوبی باش
شوخ طبع باش
قابل كنترل باش
وفادار باش
نمونه باش
مهربان باش
♦️ @seemorghbook
انعطاف پذير باش
بخشنده باش
کوتاه سخن بگو
نيروی خوبی باش
شوخ طبع باش
قابل كنترل باش
وفادار باش
نمونه باش
مهربان باش
♦️ @seemorghbook
تفاوت "رُک" بوﺩن ﻭ "بیشعور" بودن ...
رُک یا Frank به معنای ابراز نظر شخصی در مورد مسائلی است که مربوط به خود ما میشود!
مثلا "من بستنی دوست ندارم" و این موضوع را به صراحتاً بازگو میکنم؛ یا دوستی از من میپرسد "میای بریم بیرون؟" بهراحتی میگویم نه، الان حوصله ندارم...
این میشه نظر شخصی من در مورد خودِ من!
و اما Rude به معنای گستاخی یا وقاحت است که نظرات ما در مورد دیگران است؛
مثلا من به دوستم میگویم "چقدر چاق هستی!" یا میگویم "بینی تو شبیه بینی عقاب است!" ببخشیدا من رک هستم!
♦️ @seemorghbook
رُک یا Frank به معنای ابراز نظر شخصی در مورد مسائلی است که مربوط به خود ما میشود!
مثلا "من بستنی دوست ندارم" و این موضوع را به صراحتاً بازگو میکنم؛ یا دوستی از من میپرسد "میای بریم بیرون؟" بهراحتی میگویم نه، الان حوصله ندارم...
این میشه نظر شخصی من در مورد خودِ من!
و اما Rude به معنای گستاخی یا وقاحت است که نظرات ما در مورد دیگران است؛
مثلا من به دوستم میگویم "چقدر چاق هستی!" یا میگویم "بینی تو شبیه بینی عقاب است!" ببخشیدا من رک هستم!
♦️ @seemorghbook
☕️ قطعهای از کتاب
تصور می کنم دوزخ ، از اختراعات مردمان بیدادگر باشد !
اگر کسی دارای احساسات بشری باشد هیچ وقت تصور این موضوع را هم نمی کند که انسان ، به جرم این که در زمانِ حیاتِ خود
بر روی کره زمین بر خلاف مذهب اخلاقیِ قبیله خود رفتار کرده است باید تا ابد در آتش جهنم بسوزد و هیچ گونه امیدی هم برای رهایی و عفو او وجود نداشته باشد !
چنین طرز تفکری شایسته ی انسان های شرافتمند نیست !
📕#جهانی_که_من_میشناسم
✍#برتراند_راسل
♦️@seemorghbook
تصور می کنم دوزخ ، از اختراعات مردمان بیدادگر باشد !
اگر کسی دارای احساسات بشری باشد هیچ وقت تصور این موضوع را هم نمی کند که انسان ، به جرم این که در زمانِ حیاتِ خود
بر روی کره زمین بر خلاف مذهب اخلاقیِ قبیله خود رفتار کرده است باید تا ابد در آتش جهنم بسوزد و هیچ گونه امیدی هم برای رهایی و عفو او وجود نداشته باشد !
چنین طرز تفکری شایسته ی انسان های شرافتمند نیست !
📕#جهانی_که_من_میشناسم
✍#برتراند_راسل
♦️@seemorghbook
تمام تاریخ عبارت است از
جنگیدن سربازانی با هم
که همدیگر را نمیشناسند برای کسانی که همدیگر را میشناسند و باهم نمیجنگند!
♦️@seemorghbook
جنگیدن سربازانی با هم
که همدیگر را نمیشناسند برای کسانی که همدیگر را میشناسند و باهم نمیجنگند!
♦️@seemorghbook
📕#ایام_محبس
✍#علی_دشتی
پس از کودتای سوم حوت 1299که منجر به تشکیل حکومت سه ماهه سید ضیائالدین طباطبایی گردید, گروهی از آزادیخواهان, مبارزان, روزنامهنگاران و افراد صاحب نفوذی که بیم مخالفت آنها میرفت, دستگیر و بازداشت شدند .شیخ علی دشتی ـ که اندکی بعد امتیاز روزنامه 'شفق سرخ 'را گرفت و از طریق مقالات به مبارزه با استبداد و عوامل کودتا دست زد ـ نیز جزو دستگیر شدگان بود . وی در طول سه ماه حبس, یادداشتهایی را نگاشت که پس از آزادی به صورت پاورقی در روزنامه 'شفق سرخ 'به چاپ رسید .پس از آن نیز چندین بار چاپ و منتشر شد و اینک به چاپ هفتم رسیده است .وی در این یادداشتها علاوه بر شرح خاطرات زندان و اتفاقاتی که طی آن مدت برای او و زندانیان دیگر روی داده, از اوضاع و احوال زمان و اقدامات کودتاگران انتقاد میکند .
در بخش دوم کتاب نیز یادداشتهای علی دشتی در ایام تبعید به کرمانشاه چاپ شده است . این تبعید به دنبال دستگیری نام برده به خاطر مخالفتش با قرارداد 1919و وثوقالدوله به صورت شب نامههای تند و آتشین و همکاری با آزادیخواهان, صورت گرفت .بخش سوم کتاب نیز حاوی یادداشتهای علی دشتی در مرحله دیگری از بازداشت و تحت نظر است .توضیح این که در فروردین 1314که دوره نهم مجلس شورای ملی به پایان رسید, آقای دشتی به همراه عدهای دیگر از نمایندگان دستگیر شدند و پس از چند روز روزنامه سفق سرخ نیز در محاق توقیف افتاد . آقای دشتی در زندان قصر محبوس شد و به علت کسالت شدید به بیمارستان نجمیه منتقل گردید و به شدت تحت مراقبت پلیس قرار گرفت .وی مدت پنج ماه به این طریق به سر برد و پس از آن در منزل خود سخت تحت نظر قرار گرفت و از هر گونه مراوده و رابطه, حتی تماس تلفنی منع گردید .قسمت سوم کتاب حاوی یادداشتهای او در این دوران است .بنابراین هر بخش از یادداشتهای نام برده برای آشنایی و آگاهی از حوادث مهم برههای کوتاه از تاریخ معاصر ایران حائز اهمیت است .
♦️ @seemorghbook
✍#علی_دشتی
پس از کودتای سوم حوت 1299که منجر به تشکیل حکومت سه ماهه سید ضیائالدین طباطبایی گردید, گروهی از آزادیخواهان, مبارزان, روزنامهنگاران و افراد صاحب نفوذی که بیم مخالفت آنها میرفت, دستگیر و بازداشت شدند .شیخ علی دشتی ـ که اندکی بعد امتیاز روزنامه 'شفق سرخ 'را گرفت و از طریق مقالات به مبارزه با استبداد و عوامل کودتا دست زد ـ نیز جزو دستگیر شدگان بود . وی در طول سه ماه حبس, یادداشتهایی را نگاشت که پس از آزادی به صورت پاورقی در روزنامه 'شفق سرخ 'به چاپ رسید .پس از آن نیز چندین بار چاپ و منتشر شد و اینک به چاپ هفتم رسیده است .وی در این یادداشتها علاوه بر شرح خاطرات زندان و اتفاقاتی که طی آن مدت برای او و زندانیان دیگر روی داده, از اوضاع و احوال زمان و اقدامات کودتاگران انتقاد میکند .
در بخش دوم کتاب نیز یادداشتهای علی دشتی در ایام تبعید به کرمانشاه چاپ شده است . این تبعید به دنبال دستگیری نام برده به خاطر مخالفتش با قرارداد 1919و وثوقالدوله به صورت شب نامههای تند و آتشین و همکاری با آزادیخواهان, صورت گرفت .بخش سوم کتاب نیز حاوی یادداشتهای علی دشتی در مرحله دیگری از بازداشت و تحت نظر است .توضیح این که در فروردین 1314که دوره نهم مجلس شورای ملی به پایان رسید, آقای دشتی به همراه عدهای دیگر از نمایندگان دستگیر شدند و پس از چند روز روزنامه سفق سرخ نیز در محاق توقیف افتاد . آقای دشتی در زندان قصر محبوس شد و به علت کسالت شدید به بیمارستان نجمیه منتقل گردید و به شدت تحت مراقبت پلیس قرار گرفت .وی مدت پنج ماه به این طریق به سر برد و پس از آن در منزل خود سخت تحت نظر قرار گرفت و از هر گونه مراوده و رابطه, حتی تماس تلفنی منع گردید .قسمت سوم کتاب حاوی یادداشتهای او در این دوران است .بنابراین هر بخش از یادداشتهای نام برده برای آشنایی و آگاهی از حوادث مهم برههای کوتاه از تاریخ معاصر ایران حائز اهمیت است .
♦️ @seemorghbook
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
هر کسی که قدم به زندگی شما میگذارد، یک معلم است.
حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما آموخته است زیرا محدودیتهای شما را نشانتان داده است.
پس آگاهانه و با آرامش با اطرافيان رفتار كنيد و از تنش و درگيرى و بحث بپرهيزيد.
هرگز فکر نکنید که اگر فلان مرحله زندگی بگذرد، همهچیز درست میشود...
از همه چالشها لذت ببرید؛
هنر زندگی، دوست داشتن مسیر زندگی است...
خوشبختی در مسیر است، نه در مقصد!
♦️ @seemorghbook
هر کسی که قدم به زندگی شما میگذارد، یک معلم است.
حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما آموخته است زیرا محدودیتهای شما را نشانتان داده است.
پس آگاهانه و با آرامش با اطرافيان رفتار كنيد و از تنش و درگيرى و بحث بپرهيزيد.
هرگز فکر نکنید که اگر فلان مرحله زندگی بگذرد، همهچیز درست میشود...
از همه چالشها لذت ببرید؛
هنر زندگی، دوست داشتن مسیر زندگی است...
خوشبختی در مسیر است، نه در مقصد!
♦️ @seemorghbook