کتابخانه سیمرغ
74.9K subscribers
14.1K photos
935 videos
7.02K files
494 links
Download Telegram
پسرم! وقتی می‌بینی کسی لهجه دارد، معنایش این است که، از تو یک زبان بیشتر می‌داند.

#هاینریش_بل

@seemorghbook
هنوز هم که هنوز است
اظهار ادب،
در مقابله با یک فرد بی ادب،
مطمئن ترین، طریقِ تحقیر است ...

#هاینریش_بل

  @seemorghbook
پسرم! وقتی می‌بینی کسی لهجه دارد، معنایش این است که، از تو یک زبان بیشتر می‌داند.

#هاینریش_بل

@seemorghbook
برای اولین بار در زندگیم می دیدم که؛

"عادی بودن" یعنی چه...


مجبور بودن به انجام کارهایی که؛

میل انسان در آن نقشی ندارد.

📘#عقاید_یک_دلقک

#هاینریش_بل

♦️@seemorghbook
مدت‌هاست که دیگر با کسی درباره‌ی پول و هنر حرف نمی‌زنم. هر وقت که این دو با هم برخورد می‌کنند، یک جای کار لنگ است. هنر را یا گران می‌خرند یا ارزان.

📘#عقاید_یک_دلقک

#هاینریش_بل

♦️@seemorghbook
☕️ قطعه‌ای از کتاب

‌فیلم های مربوط به زندگی هنرمندان برایم از همه ناراحت کننده ترند. این فیلم ها را معمولا کسانی می سازند که به "ون گوگ" در مقابل یک تابلو نه یک پاکت پر، بلکه یک پاکت نصفه توتون می دادند، و بعد پشیمان می شدند، چون به این نتیجه می رسیدند که تابلو را برای یک سر چپق توتون هم به آن ها می داده است.
در فیلم های هنری همیشه دردهای روح هنرمند، احتیاج و جنگ او با شیطان مربوط به گذشته است.
یک هنرمند زنده، که سیگار ندارد و نمی تواند برای زنش کفش بخرد برای آن ها جالب نیست، چون هنوز یاوه گویان و شیادان سه نسل تمام تایید نکرده اند که او یک نابغه است. یاوه گویی یک نسل برایشان کافی نیست...

📕#عقاید_یک_دلقک

#هاینریش_بل

♦️@seemorghbook
☕️قطعه‌ای از کتای

هر روز صبح،
در هر ایستگاه بزرگ راه‌ آهن،
هزاران نفر داخل شهر می‌شوند
تا به سر ِ کارهای خود بروند
و در همین حال،
هزاران نفر دیگر از شهر خارج می‌شوند
تا به سر کارشان برسند.
راستی چرا این دو گروه از مردم،
محل‌های کارشان را با یکدیگر
عوض نمی‌کنند؟

📕#عقاید_یک_دلقک

#هاینریش_بل

♦️@seemorghbook
☕️ قطعه‌ای از کتاب

دنیا دیگر ظرافت نمی‌شناسد، نکته سنج نیست.
آدم‌ها نمی‌فهمند لحظه نشستن و برخاستن، نوشیدن یک لیوان آب یا باز کردن در یک قوطی توسط معشوق در چشم عاشق چقدر می‌تواند باشکوه، پر هیمنه و زیبا باشد.
اما برایشان مهم است که اسم معشوقشان چقدر دهان را پر می‌کند و چند دهان را می‌بندد.
دنیا جای ژست‌های تهی، لحظه‌های تهی، مردمان تهی و نیازهای بی‌پایه و امیال قلابی است ...

📕 #عقاید_یک_دلقک

#هاینریش_بل

♦️@seemorghbook
به زودی. به زودی. به زودی. به زودی. این به زودی کی خواهد بود؟ چه کلمه هراس‌انگیزی است این به زودی. این به زودی آینده را در هم می‌فشارد، آن را کوچک می‌کند و دیگر هیچ چیز مطمئنی در کار نخواهد بود. هر چه هست دودلی و تزلزل مطلق خواهد بود.

#هاینریش_بل

♦️@seemorghbook
📕#سیمای_زنی_در_میان_جمع

#هاینریش_بل

"سیمای زنی در میان جمع" برجسته‌ترین اثر بُل است و آکادمی سوئد زمانی که در سال ۱۹۷۲ (میلادی) جایزه نوبل ادبیات را به او تقدیم کرد، این رمان را جامع آثار او معرفی کرد.
بل‌‏ در این اثر هم از جامعه سرمایه‌داری و هم از نظام کمونیستی انتقاد می‌کند. یه همین دلیل کتاب او با حذف بسیاری ‌‎از قسمت‌ها در شوروی به چاپ رسید. او عملکرد سرمایه داری را مبتنی بر حرص و طمع می‌داند و نظام کمونیستی را نیز به عدم اجرای دستورات سوسیالیزم متهم می‌کند.
بل‌‌‎ برای شرح زندگینامه لنی – شخصیت اصلی‌‌‎ داستان‌‌‎ – از ۴۸ سالگی او شروع می‌کند و پس از شرح خصوصیات حال حاضر او سیر بلندی در خاطرات گذشته او دارد. سپس لحن داستان عوض شده و زندگی او از گذشته به حال و سپس آینده شرح داده می‌شود.

♦️@seemorghbook
📕#در_دره_نعره_های_تندرگون

#هاینریش_بل

کار "جاپ" پرتاب چاقو به صورت نمایشی بود. یکبار که به دیدن او رفته بودم، می گفت من در کارم باید مردم را راضی نگه دارم، آنها دوست دارند کارهایی را از من ببینند که مثل نمایش رومی ها خطر مرگ داشته باشد.
پرتاب های او واقعا ماهرانه و دقیق بود. جاپ دوست داشت یک آدم زنده روی صحنه باشد و چاقوها را به سمت او پرتاب کند. من کارگری روزمزد بودم که فقط شکمم راسیر می کردم. با جاپ به محل برگزاری نمایش رفتیم، در اتاق گریم او پیشنهاد کار پرتاب چاقو به سمت من را داد و من پذیرفتم. موقع اجرا، استرس عجیبی داشتم، اما او تمام چاقوها را در اطراف بدن من بدون هیچ آسیبی پرتاب کرده بود و تماشاچی ها با شور زیادی تشویقمان می کردند و از آن پس ما با هم با حقوق مناسب همکار شدیم.
مجموعه ی حاضر مشتمل بر داستان های کوتاهی تحت عنوان مرد و چاقوها، یادداشت های بن، اعتراف، در دره ی نعره های تندرگون، دانیل عادل و... است. داستان ذکر شده "مرد و چاقوها" نام دارد...

♦️@seemorghbook