کتابخانه سیمرغ
74.9K subscribers
14.1K photos
934 videos
7.02K files
491 links
Download Telegram
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
#اهل_ایـرانم

روزگارم خوش نیست.
تکه جایی دارم،
خرده حرفی،
سر سوزن حقی
عالمی دارم بدتر از سنگ سیاه.
دشمنانی سخت‌تر از آهن و سرب...

و خدایی که کمی گم شده است:
پشت آن تاریکی،
پای یک قلب یخی.
روی آوار ستم،
روی قانون‌شکنی.
من مسلمـان بودم.
قبله‌ام شعر سپید
جانمازم خورشید،
مهر من باران بـود.

ولی افسوس مسلمان بودند.
چکه کردند به تیمار زمین.
قبله‌شان خون خدا.
حرفشان آیت زور.
و شکستند دل نازک شب‌بوها را.

اهل ایرانم.

پیشه‌ام آدمیت.
گاه‌گاهی می‌نویسم از درد،
می‌سپارم به شما
تا به رنجی که از آن می‌جوشد،
دل تنهایی من، ما بشود»

#حق_الدوله
@seemorghbook
🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀

#اندکی_تفکر

شیخی ولیمه گرفت وهمه ی طرفدارانش رادعوت کرد
اطعمه فراوان بود که برق رفت.یکی گفت که تا آمدن برق همه مشغول دست زدن شوند تا مبادا کسی سفره را هاپولی کند. صدای کف زدن بلند بود که برق آمد. چشم همه به سفره افتاد که غارت شده بود شیخ گفت ما که همگی دست میزدیم؛ نکند جنیان سفره را غارت کرده اند! رئیس اجنه ظاهر گشت و گفت: شما هریک با یک دستتان به گردنتان میزدید و با دست دیگر غذاها را درشکمتان میریختید آنوقت تقصیرش را میاندازید گردن اجنه ؟! یکی از قلندران فرزانه گفت اینان در این کار ید طولانی دارند.
سالهاست که با یکدست بر سر و سینه میزنند
و با دست دیگر جیب خلایق خالی میکنند و میگویند اجنبی برد!!!!

#حق_الدوله


@seemorghbook
🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀🌀

#اندکی_تفکر

شیخی ولیمه گرفت وهمه ی طرفدارانش رادعوت کرد
اطعمه فراوان بود که برق رفت.یکی گفت که تا آمدن برق همه مشغول دست زدن شوند تا مبادا کسی سفره را هاپولی کند. صدای کف زدن بلند بود که برق آمد. چشم همه به سفره افتاد که غارت شده بود شیخ گفت ما که همگی دست میزدیم؛ نکند جنیان سفره را غارت کرده اند! رئیس اجنه ظاهر گشت و گفت: شما هریک با یک دستتان به گردنتان میزدید و با دست دیگر غذاها را درشکمتان میریختید آنوقت تقصیرش را میاندازید گردن اجنه ؟! یکی از قلندران فرزانه گفت اینان در این کار ید طولانی دارند.
سالهاست که با یکدست بر سر و سینه میزنند
و با دست دیگر جیب خلایق خالی میکنند و میگویند اجنبی برد!!!!

#حق_الدوله


@seemorghbook
‏توصیف افراد در ایران

آن کس که بداند و بداند که بداند
باید برود غاز به کنجی بچراند

آن کس که بداند و نداند که بداند
بهتر برود خویش به گوری بتپاند

آن کس که نداند و بداند که نداند
با پارتی و پول خر خویش براند

آن کس که نداند و نداند که نداند
در پست ریاست «ابدالدهر» بماند

#حق_الدوله

♦️@seemorghbook
این متنو باید با آب طلا نوشت👌

هم مسجد و هم کعبه و هم قبله بهانه است
دقت  بکنی  نور  خدا   داخل  خانه  است

در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟
اول  تو  ببین  قلب  کسی  را  نشکستی؟

اینگونه چرا  در پی  اثبات  خداییم؟
همسایه‌ی ما  گشنه  و ما سیر  بخوابیم

در خلقت  ما راز  و معمای  خدا  چیست؟
انسان خودش آیینه یک کعبه مگر نیست؟

برخیز و کمی  کعبه‌ی  آمال  خودت  باش
چنگی به نقابت  بزن  و مال خودت باش

تصویر خدا پشت همین کهنه  نقاب  است
تصویر خدا واضح و چشمان تو خواب است

شاید که بتی در وسط  ذهن من و توست
باید  بت  خود ، با  نم  باران  خدا  شست

گویی که خدا در  بدن  و در  تنمان  هست
نزدیک‌تر از خون و رگ گردنمان هست...

#حق_الدوله

♦️@seemorghbook
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
#اهل_ایـرانم

روزگارم خوش نیست.
تکه جایی دارم،
خرده حرفی،
سر سوزن حقی
عالمی دارم بدتر از سنگ سیاه.
دشمنانی سخت‌تر از آهن و سرب...

و خدایی که کمی گم شده است:
پشت آن تاریکی،
پای یک قلب یخی.
روی آوار ستم،
روی قانون‌شکنی.
من مسلمـان بودم.
قبله‌ام شعر سپید
جانمازم خورشید،
مهر من باران بـود.

ولی افسوس مسلمان بودند.
چکه کردند به تیمار زمین.
قبله‌شان خون خدا.
حرفشان آیت زور.
و شکستند دل نازک شب‌بوها را.

اهل ایرانم.

پیشه‌ام آدمیت.
گاه‌گاهی می‌نویسم از درد،
می‌سپارم به شما
تا به رنجی که از آن می‌جوشد،
دل تنهایی من، ما بشود»

#حق_الدوله
♦️@seemorghbook
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
#اهل_ایـرانم

روزگارم خوش نیست.
تکه جایی دارم،
خرده حرفی،
سر سوزن حقی
عالمی دارم بدتر از سنگ سیاه.
دشمنانی سخت‌تر از آهن و سرب...

و خدایی که کمی گم شده است:
پشت آن تاریکی،
پای یک قلب یخی.
روی آوار ستم،
روی قانون‌شکنی.
من مسلمـان بودم.
قبله‌ام شعر سپید
جانمازم خورشید،
مهر من باران بـود.

ولی افسوس مسلمان بودند.
چکه کردند به تیمار زمین.
قبله‌شان خون خدا.
حرفشان آیت زور.
و شکستند دل نازک شب‌بوها را.

اهل ایرانم.

پیشه‌ام آدمیت.
گاه‌گاهی می‌نویسم از درد،
می‌سپارم به شما
تا به رنجی که از آن می‌جوشد،
دل تنهایی من، ما بشود»

#حق_الدوله
♦️@seemorghbook