کتابخانه سیمرغ
74.9K subscribers
14.1K photos
935 videos
7.02K files
494 links
Download Telegram
☕️قطعه‌ای از کتاب

چقدر بزدلی است که انسان به دلیل خاصی از محدوده ی خرافات تاسف بخورد و چقدر تاسف بار است که انسان خواستار باور کردن چیزی است که از مغز استخوان میداند حقیقت ندارد!

📕 #دختر_کشیش

#جورج_اورول

♦️@seemorghbook
☕️قطعه‌ای ازکتاب

-آقای واربرتون: پس مشکل تو چیست؟ ریا و تزویر کردن نگرانت ساخته است؟ میترسی که نان متبرک در گلویت گیر کند و یا اتفاق دیگری برایت بیفتد؟ مهم نیست. نصف راهبه ها در انگلستان احتمالا مشکل تو را دارند و نود درصد کشیش ها هم گرفتار این مشکل هستند!

+دوروتی(دختر کشیش): قسمتی از مشکل من همین است. همیشه باید به آنچه اعتقاد ندارم تظاهر کنم! مطمئن هستم نمیتوانی ماهیت این کار را درک کنی ولی این بدترین قسمت کار نیست. شاید واقعا این کار زیاد مهم نباشد. شاید تزویر کار بودن، بهتر از چیزهای دیگر باشد.

-آقای واربرتون: چرا می گویی این نوع تزویر کاری؟ منظورت این نیست که تظاهر به دینداری، جایگزین خوبی برای دینداری است؟

+دوروتی(دختر کشیش): بلی فکر میکنم منظورم همین است. شاید تظاهر به دینداری درحالی که اعتقادی به آن نداری، از بیان آشکار بی ایمانی و سوق دادن احتمالی افراد به بی ایمانی بهتر باشد!

-آقای واربرتون: دوروتی عزیزم، اگر ناراحت نمیشوی، باید بگویم ذهن تو بیمار است!

📕#دختر_کشیش

#جورج_اورول

♦️@seemorghbook
📕#دختر_کشیش

#جورج_اورول

کتاب دختر کشیش (A Clergyman’s Daughter) اثری است نوشته جورج اورول نویسنده انگلیسی که اولین بار در سال ۱۹۳۵ در شهر لندن توسط Victor Gollancz منتشر شد. این داستان همچون نوشته‌های دیگر جورج اورول یک داستان انتقادی است. این کتاب در ایران توسط مهدی افشار به فارسی ترجمه شده و توسط انتشارات سروش اندیشه در سال 1369 منتشر شده است. کتاب در مورد زندگی دختری است که از خانواده خود رانده شده و مجبور به تحمل شرایط سختی می شود ولی علت آن را به یاد نمی آورد.
دوروتی در محیط خشک خانوده و به همراه پدر کشیش خود در یکی از شهرهای حومه لندن در انگلستان زندگی می کند. او مجبور به انجام وظایف زیادی در خانه و کلیسا است. ناگهان در روزی او بر اثر حادثه ای حافظه خود را از دست می دهد و خود را در لندن می یابد. بعد از بازیافتن اندکی از حافظه خود به دیدار خانواده می رود ولی توسط آنها پس زده می شود . بدین ترتیب مجبور می شود زندگی سختی همراه با کار فراوان و سنگین و زندگی در خیابان را تجربه کند…

خلاصه داستان:
دختر کشیش روایت نسل های سوخته ای است که پدرانشان گذر زمان را باور نکرده اند. پدرانی که در تقویم زندگی شان برگه های سال های قرون وسطی پا برجا مانده و طوفان رنسانس و هیاهوی ماشین های بخار انقلاب صنعتی گرد و غبار گذشته ها را نزدوده است. کشیش هنوز گمان می برد با سلطه اش می تواند در باور مردم زمین و کلیسا را محور و مرکز قرار داده و تاج زرین کائنات را مدهوش قدرتش، دایره وار در خدمت. او نا آگاه است از میزان راستین جاذبه ی اطرافش و دیگران را چون منظومه هایی سرگردان و محتاج حضور خود می داند. دختر در این میان حیران است و انگشت بر دهان. نه از میان مردم کسی گالیله وار توانایی نهیب زدن بر او را دارد –که خود آن ها گرفتار نیازهای نخستین خویش اند- و نه خود دختر پس از بودن دراز مدت در محیط افکار و اندیشه های پدرش توانایی استدلال و تفکیک و خلق دنیایی نو. تنها یک راه به کمک او می آید و آن هم فراموشی است. از دست دادن تمامی خاطرات و داشته های از پیش ذخیره کرده و ورود به دنیای خالی از پیش فرض ها و گمان های دیگران.

♦️@seemorghbook