کتابخانه سیمرغ
74.8K subscribers
14.2K photos
950 videos
7.04K files
510 links
Download Telegram
دشمن چواز هر حیله ای در ماند سلسله ی دوستی بجنباند
پس کارها بکند به دوستی که هیچ دشمن نکند به دشمنی

#سعدی

یکم اردیبهشت برابر است با روز بزرگداشت سعدی شاعر قرن ششم هجری که الحق یکی از بزرگترین جامعه شناسان تاریخ ایران زمین بوده و بسیاری از اشعار وی امروزه به عنوان ضرب المثل به کار می رود.

@seemorghbook
ندانمت که چه گویم
تو هر دو چشم منی
که بی وجودِ شریفت
جهان نمی‌بینم

#سعدی
@seemorghbook
‏یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم

گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز
فرمان برمت جانا بنشینم و برخیزم

#سعدی

@seemorghbook
خدا را بر آن بنده بخشایش است
که خلق از وجودش در آسایش است

کرم ورزد آن سر که مغزی در اوست
که دون همتانند بی مغز و پوست

کسی نیک بیند به هر دو سرای
که نیکی رساند به خلق خدای

#سعدی


♦️@seemorghbook
تیغ بُرّان گر به دستت
داد چرخ روزگار ،

هر چه می‌خواهی بِبُر
اما مَبُر نان کسی ...

#سعدی

♦️@seemorghbook
عمر ضایع مکن ای دل که جهان می‌گذرد

#سعدی
♦️@seemorghbook
☕️ قطعه‌ای از کتاب

آورده‌اند که نوشین روان عادل را در شکار گاهی صید کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و دِه خراب نگردد. گفتند از این قدر چه خلل آید؟ گفت بنیاد ظلم در جهان اوّل اندکی بوده است هر که آمد برو مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.

اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
بر آورند غلامان او درخت از بیخ

به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
زنند لشکریانش هزار مرغ بر سیخ

📕#گلستان

#سعدی

♦️@seemorghbook
پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند
ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم

#سعدی

♦️@seemorghbook
ترک دنیا به مردم آموزند
خویشتن سیم و غله اندوزند!
عالِم آن کس بُود که بد نکند
نه بگوید به خلق و خود نکند!

#سعدی

♦️@seemorghbook
دشمن چون
از همه حيلتی فرو ماند
سلسله دوستی بجنباند ،
پس آنگه به دوستی
کارها کند که
هيچ دشـمنی نتوانـد ...!!

#سعدی

♦️@seemorghbook


دشمن چون
از همه حيلتی فرو ماند
سلسله دوستی بجنباند ،
پس آنگه به دوستی
کارها کند که
هيچ دشـمنی نتوانـد ...!!

#سعدی

♦️@seemorghbook
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت برآن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
مزن بر سر ناتوان دست زور
که روزی درافتی به پایش چو مور
گرفتم ز تو ناتوان تر بسی است
توانا تر از تو هم آخر کسی است
خدا را بر آن بنده بخشایش است
که خلق از وجودش در آسایش است

#سعدی

♦️@seemorghbook
دگرش چو بازبینی غم دل مگوی سعدی
که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد

#سعدی

♦️@seemorghbook
پسری‌ تصميم به ازدواج‌ گرفت ، ليستی از اسامی دوستانش را كه بيش از 30 نفر بودند را به پدرش داد و از او خواست كه با دوستانش تماس بگيرد‌و آنها را برای روز عروسی دعوت كند ، پدر هم قبول ميكند
روز عروسی ، پسر با تعجب می‌بیند كه فقط شش نفر از دوستانش آنجا هستند ،بشدّت ناراحت شد و به پدرش گفت من‌ از شما خواستم تمام‌ِ‌ دوستانم رادعوت كنيد اما اينها كه فقط شش نفر هستند
پدر به پسر گفت ، من با تك تك دوستانت تماس گرفتم و به آنان گفتم مشكلی برای تو پيش آمده و به كمك آنها احتياج داری
و از آنها خواستم كه امروز اينجا باشند
بنابر اين پسرم نگران نباش ، دوستان واقعی تو امروز همه اينجا هستند

دوست نَبوَد ، آن که در نعمت زند
لاف یاری و ، برادر خواندگی

دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی

#سعدی

♦️@seemorghbook
خدا را بر آن بنده بخشايش است
که خلق از وجودش در آسايش است
کرم ورزد آن سر که مغزی در اوست
که دون همتانند بی مغز و پوست
کسی نيک بيند به هر دو سرای
که نيکی رساند به خلق خدای

#سعدی

♦️@seemorghbook
مرا خود با تو چیزی در میان هست
وگرنه روی زیبا در جهان هست
وجودی دارم از مِهرت گدازان
وجودم رفت و مهرت همچنان هست

#سعدی

♦️@seemorghbook
مرا خود با تو چیزی در میان هست
وگرنه روی زیبا در جهان هست
وجودی دارم از مِهرت گدازان
وجودم رفت و مهرت همچنان هست

#سعدی

♦️@seemorghbook
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد

#سعدی
♦️@seemorghbook
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت برآن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
مزن بر سر ناتوان دست زور
که روزی درافتی به پایش چو مور
گرفتم ز تو ناتوان تر بسی است
توانا تر از تو هم آخر کسی است
خدا را بر آن بنده بخشایش است
که خلق از وجودش در آسایش است

#سعدی

♦️@seemorghbook
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد

#سعدی

♦️@seemorghbook