🔴 کتاب های اهدایی وکیل مصدق نابود شدند
🔸یادداشت #شیرین_بزرگمهر در خصوص خمیر شدن کتاب های اهدایی سرهنگ #جلیل_بزرگمهر به کتابخانهی عمومی #آستارا
🔹سرهنگ جلیل بزرگمهر (1386-1291)، چهره ای شناختهشده از مشاهیر علمی آستارا و ایران بود. او وکیلمدافع دکتر #محمد_مصدق در دادگاه های نظامی پس از کودتای 28 مرداد بود. شجاعت، تواضع، ایستادگی و باور او به آینده ای روشن برای میهنش از او مردی قابلاعتماد، مورد توجه و تحسین دکتر مصدق و هر آن کس که او را می شناخت ساخته بود. او از جمله کسانی بود که بانی غرور ملی ما در دوران معاصرند. او در کتاب خاطراتش از آستارا با چنان لطافتی سخن می گوید که هر خواننده ای را مشتاق دیدار این دیار می کند.
🔹با آگاهی از عشقی که پدرم همواره نسبت به شهر و شهریت آستارا داشت، چهار سال پس از درگذشت ایشان، مجموعه کتاب های کتابخانهی شخصی ایشان را در سال 1390، به کتابخانهی عمومی این شهر هدیه کردم، تا شاید به وظیفهی خود در قبال دلبستگی او به زادگاهش عمل کرده باشم.
🔹از همان سال خود و تنی چند از دوستان و اقوام مقیم آستارا پیگیر وضعیت کتاب ها بودیم. پاسخ هایی که در این چند سال تا اردیبهشت 1396 شنیدیم، چندان دلگرمکننده نبود. پاسخ هایی نظیر: «قفسهی کافی برای چیدن کتاب ها موجود نیست»؛ «پولی برای خرید قفسهی کتاب وجود ندارد»؛ (که ما تقبل هزینهها را هم اعلام کرده بودیم) «کتابها باید ابتدا مورد بازبینی واقع شوند»؛ «کتابها باید مورد تایید مسئولان استان در شهر رشت قرار گیرند»؛ «هنوز نتایج بررسی اعلام نشده است» و...
🔹سرانجام پس از شش سال پیگیری مستمر، (که همواره با تقاضای باز پس گرفتن کتابها همراه بود) در تاریخ دوشنبه 13 شهریور ماه 1396 در ملاقات حضوری در «اداره کتابخانه های عمومی شهرستان آستارا» (واقع در خیابان شهید رستمیان) با ریاست این کتابخانه پاسخ نهایی چنین بود: «مجموعهی کتابها بهدلیل فرسودگی طبق دستورالعمل رسمی و با نظر کتابدار به بازیافت سپرده شدند.»
پاسخی بسیار غمانگیز و تکاندهنده.
با ناباوری به ایشان گفتم کتاب هایی که برای بازیافت یا صریح بگویم «برای خمیر کاغذ شدن» فرستاده اید از کتابخانهی مردی بود که خود از نویسندگان شهرهی این دیار محسوب می گردد و آثار ایشان دربارهی محاکمات دکتر مصدق دقیق ترین و موثق ترین منبع مطالعات و تحقیقات دربارهی آن برههی زمانی حساس است که نهتنها در ایران بلکه در سراسر جهان به آن ها رجوع می شود.
🔹آستارا، زمانی به نداشتن حتا یک بی سواد در شهر شهره بود. چگونه رئیس کتابخانهی چنین شهری اجازه می دهد چنین کتاب های باارزش و بعضاً کمیاب که می توانست به ارتقای دانش و فرهنگ جامعه بهخصوص کتاب خوانان جوان و علاقهمند آستارا یاری رساند، بهراحتی نابود شود؟! راستی در آن شهر چه خبر است؟ در سر چنین رئیسی چه میگذرد؟ او چگونه به جامعهی کتابخوان پاسخگو خواهد بود؟ و...
🔹به گفتهی دوستی حاضر در آن جلسه «مگر مغولان با کتاب های ما جز این کردند؟»
در اینجا اعلام میکنم که حق خود را برای دادخواهی از مراجع قضایی محفوظ می دانم.
14 شهریور 1396
شیرین بزرگمهر، دانشیار دانشگاه هنر
@SepehrAzadi
🔸یادداشت #شیرین_بزرگمهر در خصوص خمیر شدن کتاب های اهدایی سرهنگ #جلیل_بزرگمهر به کتابخانهی عمومی #آستارا
🔹سرهنگ جلیل بزرگمهر (1386-1291)، چهره ای شناختهشده از مشاهیر علمی آستارا و ایران بود. او وکیلمدافع دکتر #محمد_مصدق در دادگاه های نظامی پس از کودتای 28 مرداد بود. شجاعت، تواضع، ایستادگی و باور او به آینده ای روشن برای میهنش از او مردی قابلاعتماد، مورد توجه و تحسین دکتر مصدق و هر آن کس که او را می شناخت ساخته بود. او از جمله کسانی بود که بانی غرور ملی ما در دوران معاصرند. او در کتاب خاطراتش از آستارا با چنان لطافتی سخن می گوید که هر خواننده ای را مشتاق دیدار این دیار می کند.
🔹با آگاهی از عشقی که پدرم همواره نسبت به شهر و شهریت آستارا داشت، چهار سال پس از درگذشت ایشان، مجموعه کتاب های کتابخانهی شخصی ایشان را در سال 1390، به کتابخانهی عمومی این شهر هدیه کردم، تا شاید به وظیفهی خود در قبال دلبستگی او به زادگاهش عمل کرده باشم.
🔹از همان سال خود و تنی چند از دوستان و اقوام مقیم آستارا پیگیر وضعیت کتاب ها بودیم. پاسخ هایی که در این چند سال تا اردیبهشت 1396 شنیدیم، چندان دلگرمکننده نبود. پاسخ هایی نظیر: «قفسهی کافی برای چیدن کتاب ها موجود نیست»؛ «پولی برای خرید قفسهی کتاب وجود ندارد»؛ (که ما تقبل هزینهها را هم اعلام کرده بودیم) «کتابها باید ابتدا مورد بازبینی واقع شوند»؛ «کتابها باید مورد تایید مسئولان استان در شهر رشت قرار گیرند»؛ «هنوز نتایج بررسی اعلام نشده است» و...
🔹سرانجام پس از شش سال پیگیری مستمر، (که همواره با تقاضای باز پس گرفتن کتابها همراه بود) در تاریخ دوشنبه 13 شهریور ماه 1396 در ملاقات حضوری در «اداره کتابخانه های عمومی شهرستان آستارا» (واقع در خیابان شهید رستمیان) با ریاست این کتابخانه پاسخ نهایی چنین بود: «مجموعهی کتابها بهدلیل فرسودگی طبق دستورالعمل رسمی و با نظر کتابدار به بازیافت سپرده شدند.»
پاسخی بسیار غمانگیز و تکاندهنده.
با ناباوری به ایشان گفتم کتاب هایی که برای بازیافت یا صریح بگویم «برای خمیر کاغذ شدن» فرستاده اید از کتابخانهی مردی بود که خود از نویسندگان شهرهی این دیار محسوب می گردد و آثار ایشان دربارهی محاکمات دکتر مصدق دقیق ترین و موثق ترین منبع مطالعات و تحقیقات دربارهی آن برههی زمانی حساس است که نهتنها در ایران بلکه در سراسر جهان به آن ها رجوع می شود.
🔹آستارا، زمانی به نداشتن حتا یک بی سواد در شهر شهره بود. چگونه رئیس کتابخانهی چنین شهری اجازه می دهد چنین کتاب های باارزش و بعضاً کمیاب که می توانست به ارتقای دانش و فرهنگ جامعه بهخصوص کتاب خوانان جوان و علاقهمند آستارا یاری رساند، بهراحتی نابود شود؟! راستی در آن شهر چه خبر است؟ در سر چنین رئیسی چه میگذرد؟ او چگونه به جامعهی کتابخوان پاسخگو خواهد بود؟ و...
🔹به گفتهی دوستی حاضر در آن جلسه «مگر مغولان با کتاب های ما جز این کردند؟»
در اینجا اعلام میکنم که حق خود را برای دادخواهی از مراجع قضایی محفوظ می دانم.
14 شهریور 1396
شیرین بزرگمهر، دانشیار دانشگاه هنر
@SepehrAzadi