This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴ظریف: #بهایی بودن جرم نیست!
پس چرا هزاران بهایی اجازه تحصیل در دانشگاههای رسمی کشور را ندارند؟ چرا محل کسب بهاییان دائما در ایران پلمب میشود؟ چرا بهاییان سال ۵۹ تیرباران شدند؟
@SepehrAzadi
پس چرا هزاران بهایی اجازه تحصیل در دانشگاههای رسمی کشور را ندارند؟ چرا محل کسب بهاییان دائما در ایران پلمب میشود؟ چرا بهاییان سال ۵۹ تیرباران شدند؟
@SepehrAzadi
محرومیت یک جوان نوزده ساله ی آتش نشان داوطلب از ادامه خدمت و خلع لباس شدن وی توسط حراست اداره آتش نشانی شیراز بدستور مقامات بالا ( مقامات جمهوری اسلامی ایران) صرفا بخاطر بهائی بودن
"کیارش معینی" جوان نوزده ساله بهائی و عاشق خدمت در نهادهای داوطلبانه آتش نشانی صرفا بدلیل بهائی بودن با محرومیت مواجه و خلع لباس شد.
در متن ذیل دلنوشته وی که خبر از نحوه محرومیت ایشان را دارد آمده است:
شنبه ۴ مرداد ماه نود و نه ساعت حدود سه عصر موبایلم زنگ زد. با دیدن شماره سرتیم آتشنشان، خودم را آماده عملیات نابهنگام کردم. اما گفت کیارش میخواهم ببینمت و موضوعی را باهات درمیان بگذارم، حضوری بیا. با اضطراب به سرعت به محل کارش رفتم. با دیدن حالت تاسف در نگاهش پرسیدم چه شده؟ با حالت سر به زیر گفت امروز صبح حراست سازمان، من و دیگر مسئولین مردمی و مسئول سرمایه انسانی رو خواسته و از ما سؤال و جوابهایی در مورد شما کردند و در نهایت از ما خواستند که از ورودت به عملیاتها جلوگیری شود و دیگر حق پوشیدن لباس آتشنشانی را نداری و گفت دستور از مقامات بالا هست و من شرمنده ام.
این سرگذشت یک جوان عاشق خدمت است، عاشق خدمت به همنوع، عاشق به انسانهایی که در مسیرش قرار دارند و فقط یک جای کارش میلنگد و آن … که یک جوان ایرانی بهائی هست که عاشق ایران است بله این مختصری از داستان زندگی من است.
#بهایی_بودن_جرم_نیست
#زندگی_در_تبعیض
@SepehrAzadi
"کیارش معینی" جوان نوزده ساله بهائی و عاشق خدمت در نهادهای داوطلبانه آتش نشانی صرفا بدلیل بهائی بودن با محرومیت مواجه و خلع لباس شد.
در متن ذیل دلنوشته وی که خبر از نحوه محرومیت ایشان را دارد آمده است:
شنبه ۴ مرداد ماه نود و نه ساعت حدود سه عصر موبایلم زنگ زد. با دیدن شماره سرتیم آتشنشان، خودم را آماده عملیات نابهنگام کردم. اما گفت کیارش میخواهم ببینمت و موضوعی را باهات درمیان بگذارم، حضوری بیا. با اضطراب به سرعت به محل کارش رفتم. با دیدن حالت تاسف در نگاهش پرسیدم چه شده؟ با حالت سر به زیر گفت امروز صبح حراست سازمان، من و دیگر مسئولین مردمی و مسئول سرمایه انسانی رو خواسته و از ما سؤال و جوابهایی در مورد شما کردند و در نهایت از ما خواستند که از ورودت به عملیاتها جلوگیری شود و دیگر حق پوشیدن لباس آتشنشانی را نداری و گفت دستور از مقامات بالا هست و من شرمنده ام.
این سرگذشت یک جوان عاشق خدمت است، عاشق خدمت به همنوع، عاشق به انسانهایی که در مسیرش قرار دارند و فقط یک جای کارش میلنگد و آن … که یک جوان ایرانی بهائی هست که عاشق ایران است بله این مختصری از داستان زندگی من است.
#بهایی_بودن_جرم_نیست
#زندگی_در_تبعیض
@SepehrAzadi