Forwarded from سربازان
آیا برنامه ها و سیاست های حکومت پهلوی در راستای منافع ملی ما ایرانی ها بود؟
برگرفته از کتاب : «نیم قرن خاطره و تجربه»
نویسنده : « عزت الله سحابی »
( صفحات ۲۶ و ۲۷ )
عزتالله سحابی: "برنامههای شاه به نفع ایران بود و ما متوجه نمیشدیم"
عزتالله سحابی، فعال سیاسی مخالف رژیم شاه و از نیروهای ملی-مذهبی که مدتی ریاست سازمان برنامه و بودجه را در دولت مهدی بازرگان در دست داشت، در کتاب خاطرات خود نوشته که بسیاری از برنامههای محمدرضا شاه ، به نفع ایران بوده اما اغلب مخالفان، از جمله خودش، این را متوجه نمیشدند!
سحابی مینویسد:
«بسیاری از کارشناسان صدیق اذعان میکنند که برنامههای شاه به نفع ایران بود.
مثلاً وقتی که قرارداد ۱۹۷۵ میان شاه و صدام حسین بسته شد، دو دولت امضاء کردند، در دو مجلس نیز تصویب شد و به سازمان ملل رفت و بسیار در آن محکمکاری شد.
این قرارداد خیلی به نفع ایران بود و خطی را به عنوان خط مرز تعیین کردند که قسمت پرعمق اروندرود بود.
شرق این خط به ایران تعلق گرفت ولی ما این را متوجه نمیشدیم ! ».
سحابی درباره خریدها و ساخت و سازهای نظامی رژیم شاهنشاهی ایران نیز با ذکر مثال پایگاههای هوایی وحدتی و شاهرخی، نوشته است:
« از دهه ۴۰ رژیم شاه در غرب کشور شروع به ایجاد استحکاماتی نمود.
پایگاه وحدتی و پایگاه شاهرخی که در حقیقت شهری زیرزمینی است و فرودگاه آن نیز زیر زمین است.
من خود در زمان جنگ پایگاه وحدتی دزفول را دیدم.
هواپیماهای جت اف-۱۴ از زیر زمین با سرعت تمام بیرون میآمد و به هوا میرفت یا از بالا میآمد، چتری پشت آن باز میشد و یکراست به زیر زمین میرفت؛ تشکیلات عظیمی بود..».
مهندس سحابی افزوده است:
«در آن روزها بیشتر دوستان و حتی خود من میگفتیم شاه خیانت میکند و میخواهد جنگ اصلی ما را که باید با اسرائیل باشد، به جنگ با اعراب بدل کند!
باری انقلاب شد و عراق به ایران حمله کرد.
آن روز دانستیم که در اساسنامه حزب بعث «وحدت سرزمینهای عربی زبان» یک اصل شمرده شده است.
سرزمینهای عربی زبان منظور همین استانهای عربی زبان بود که در ایران است...
یعنی ایلام، گیلانغرب و خوزستان...
پس عراق به طور ذاتی به ایران نظر داشت و میخواست قسمتی از ایران را ضمیمه خاک خود نماید.
محمدرضاشاه این را فهمیده بود و در غرب استحکامات میساخت اما ما به او ناسزا میگفتیم ! ».
عزت الله سحابی مسأله منابع طبیعی را مثال آورده و نوشته است:
«منصور روحانی وزیر کشاورزی وقت، یک زمان اعلام کرد که باید هشت میلیون رأس دام، از مراتع کشور خارج شود والا مرتع از بین میرود.
خود شاه نیز در سخنرانی خود گفت حیوان شریری به نام بز وجود دارد که ریشههای گیاهان را میکند.
این حیوان باید از بین برود.
من در زندان این مطالب را در روزنامه خوانده بودم و پیش خود تحلیل میکردم که شاه با این کار میخواهد روستاییان را وابسته نماید..».
او افزوده:
«روستاییان از بز، پشم و شیر به دست میآورند و از همه چیز و حتی شاخ و گوشت آن استفاده میکنند.
این حیوان اساس زندگی روستاییان است و آنان با همین حیوانات و زندگی سادهشان از دولت مستقل هستند و ما فکر میکردیم شاه میخواهد به این دسیسه روستاییان را به دولت وابسته کند !».
سحابی در ادامه مینویسد:
«در حالی که پس از انقلاب هنگامی که به عنوان نماینده مردم به مجلس راه یافتم، در کمیسیون برنامه و بودجه مسوولین وزارت کشاورزی پس از انقلاب به کمیسیون میآمدند، برخی از آنان مسوولان سازمان جنگلها بودند و میگفتند باید سی میلیون رأس دام از مراتع خارج شود، تا کنون مراتع از بین رفته است و برای احیای باقیمانده آن این کار باید انجام بشود، و ما دانستیم که واقعاً در کنار گود بودن و شعارهای بزرگ دادن با مسوولیت اجرایی داشتن تفاوت دارد!!»
#تاریخ_معاصرایران
برگرفته از کتاب : «نیم قرن خاطره و تجربه»
نویسنده : « عزت الله سحابی »
( صفحات ۲۶ و ۲۷ )
عزتالله سحابی: "برنامههای شاه به نفع ایران بود و ما متوجه نمیشدیم"
عزتالله سحابی، فعال سیاسی مخالف رژیم شاه و از نیروهای ملی-مذهبی که مدتی ریاست سازمان برنامه و بودجه را در دولت مهدی بازرگان در دست داشت، در کتاب خاطرات خود نوشته که بسیاری از برنامههای محمدرضا شاه ، به نفع ایران بوده اما اغلب مخالفان، از جمله خودش، این را متوجه نمیشدند!
سحابی مینویسد:
«بسیاری از کارشناسان صدیق اذعان میکنند که برنامههای شاه به نفع ایران بود.
مثلاً وقتی که قرارداد ۱۹۷۵ میان شاه و صدام حسین بسته شد، دو دولت امضاء کردند، در دو مجلس نیز تصویب شد و به سازمان ملل رفت و بسیار در آن محکمکاری شد.
این قرارداد خیلی به نفع ایران بود و خطی را به عنوان خط مرز تعیین کردند که قسمت پرعمق اروندرود بود.
شرق این خط به ایران تعلق گرفت ولی ما این را متوجه نمیشدیم ! ».
سحابی درباره خریدها و ساخت و سازهای نظامی رژیم شاهنشاهی ایران نیز با ذکر مثال پایگاههای هوایی وحدتی و شاهرخی، نوشته است:
« از دهه ۴۰ رژیم شاه در غرب کشور شروع به ایجاد استحکاماتی نمود.
پایگاه وحدتی و پایگاه شاهرخی که در حقیقت شهری زیرزمینی است و فرودگاه آن نیز زیر زمین است.
من خود در زمان جنگ پایگاه وحدتی دزفول را دیدم.
هواپیماهای جت اف-۱۴ از زیر زمین با سرعت تمام بیرون میآمد و به هوا میرفت یا از بالا میآمد، چتری پشت آن باز میشد و یکراست به زیر زمین میرفت؛ تشکیلات عظیمی بود..».
مهندس سحابی افزوده است:
«در آن روزها بیشتر دوستان و حتی خود من میگفتیم شاه خیانت میکند و میخواهد جنگ اصلی ما را که باید با اسرائیل باشد، به جنگ با اعراب بدل کند!
باری انقلاب شد و عراق به ایران حمله کرد.
آن روز دانستیم که در اساسنامه حزب بعث «وحدت سرزمینهای عربی زبان» یک اصل شمرده شده است.
سرزمینهای عربی زبان منظور همین استانهای عربی زبان بود که در ایران است...
یعنی ایلام، گیلانغرب و خوزستان...
پس عراق به طور ذاتی به ایران نظر داشت و میخواست قسمتی از ایران را ضمیمه خاک خود نماید.
محمدرضاشاه این را فهمیده بود و در غرب استحکامات میساخت اما ما به او ناسزا میگفتیم ! ».
عزت الله سحابی مسأله منابع طبیعی را مثال آورده و نوشته است:
«منصور روحانی وزیر کشاورزی وقت، یک زمان اعلام کرد که باید هشت میلیون رأس دام، از مراتع کشور خارج شود والا مرتع از بین میرود.
خود شاه نیز در سخنرانی خود گفت حیوان شریری به نام بز وجود دارد که ریشههای گیاهان را میکند.
این حیوان باید از بین برود.
من در زندان این مطالب را در روزنامه خوانده بودم و پیش خود تحلیل میکردم که شاه با این کار میخواهد روستاییان را وابسته نماید..».
او افزوده:
«روستاییان از بز، پشم و شیر به دست میآورند و از همه چیز و حتی شاخ و گوشت آن استفاده میکنند.
این حیوان اساس زندگی روستاییان است و آنان با همین حیوانات و زندگی سادهشان از دولت مستقل هستند و ما فکر میکردیم شاه میخواهد به این دسیسه روستاییان را به دولت وابسته کند !».
سحابی در ادامه مینویسد:
«در حالی که پس از انقلاب هنگامی که به عنوان نماینده مردم به مجلس راه یافتم، در کمیسیون برنامه و بودجه مسوولین وزارت کشاورزی پس از انقلاب به کمیسیون میآمدند، برخی از آنان مسوولان سازمان جنگلها بودند و میگفتند باید سی میلیون رأس دام از مراتع خارج شود، تا کنون مراتع از بین رفته است و برای احیای باقیمانده آن این کار باید انجام بشود، و ما دانستیم که واقعاً در کنار گود بودن و شعارهای بزرگ دادن با مسوولیت اجرایی داشتن تفاوت دارد!!»
#تاریخ_معاصرایران
Forwarded from اتحاد ملی ایران
مورخین می نویسند ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺳﯿﺪ، ﺍﺯﻣﯿﺪﺍﻥ ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻗﺰﻭﯾﻦ ﺗﺎ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺭﺍﻩ ﺁﻫﻦ ﺭﻭﺑﺮﻭﯼ ﻗﻠﻌﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ " ﺩﺭﻣﺎﻥ ﺳﻮﺯﺍﮎ ﻭ ﺳﻔﻠﯿﺲ !!
" ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﻮﺯﺍﮐﯽ ﻭ ﺳﻔﻠﯿﺴﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ..
ﺷﺎﻩ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺍﺑﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺗﺮﺍﺧﻢ ﭼﺸﻢ ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ ﮐﺮﺩ، ﺩﺭ
ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺳﯿﻨﺎ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﮐﭽﻠﯽ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺷﭙﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﻕ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ... ﮐﻤﺘﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﭙﺶ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻭ ﺭﻭﯾﺶ ﺑﺎﻻ ﻧﺮﻭﺩ ...
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۲۶ ﮐﻪ ﺷﺎﻩ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ۵۰۰ ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺑﯽ ﺭﺍ ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ ﮐﺮﺩ ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ، ﮐﻪ ﺑﻌﺪﺍ ۱۰۰۰ ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺑﯽ ﺷﺪ !
ﻣﺮﺩﻡ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻨﺪ...
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۱۵ ﮐﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺍﺯ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻫﺎﯼ ﺑﻨﺰ ﺷﻬﺮﯼ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ، ﮐﺴﯽ ﺳﻮﺍﺭ ﻧﻤﯿﺸﺪ !
ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﺑﻼﺩ ﻏﯿﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﻧﺠﺲ ﺍﺳﺖ !!
ﺑﻌﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺭﻭﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﭼﻮﺑﯽ ﺁﻥ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﯾﺰﺩﯼ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺳﻦ ﻣﻠﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻧﺠﺲ ﻧﺸﻮﺩ...
ﺍﮔﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﻮﺩ ﺭﻭﺯﯼ ﺍز ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻗﺎﺟﺎﺭ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ، ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ...
ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ۱۲۹۸ - ۱۳۲۶ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻓﻘﺮ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻭﺑﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
ﺍﺯ ۲۰ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ۹ ﻣﻠﯿﻮﻥ ﻧﻔﺮ ﻣﺮﺩﻧﺪ !
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ۲۴ ﺍﺳﻔﻨﺪ ۱۲۹۹ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﻣﻠﺘﯽ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﭙﺮ ﻭﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻧﺪ !!
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ ۱۳۲۰ ﺭﻓﺖ، ﺍﺯ " ﮐﺸﻮﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ " ﺭﻓﺖ ﻧﻪ ﺩﻩ ﮐﻮﺭﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ !!
ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ...
ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﻮﺏ ﺁﺏ ﻧﺌﺸﻪ ﺑﺨﻮﺍﺑﻨﺪ ﻭ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺗﺮﯾﺎﮎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﺍﻧﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﺮﯾﺎﮎ ﺑﻔﺮﻭﺷﻨﺪ ﮐﺎﺭ ﺁﺳﺎﻧﯽ ﻧﺒﻮﺩ !!
ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﭼﭙﻖ ﮐﺶ ﺑﻮﺩﻧﺪ و ﺷﭙﺶ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺯﯾﺎﺩ ﺍﻫﻞ ﻧﻈﻢ ﻭ ﻧﻈﺎﻡ ﻭ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ..
ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﻭ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﭙﺶ ﺯﺩﻩ ﺳﻮﺯﺍﮐﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ۷۲ ﮐﺸﻮﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﻭﯾﺰﺍ ﺳﻔﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ !!
ﻣﻠﺖ ﭼﭙﻖ ﮐﺶ ﻧﺸﺌﻪ ﺗﺮﯾﺎﮐﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺳﺮﺍﻧﻪﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﭘﻮﻟﺸﺎﻥ ﺟﺰﺀ ۱۰ ﺍﺭﺯ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺭﺷﺪ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﮐﺸﻮﺭﺷﻮﻥ ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ !!
ﻣﻠﺖ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﺍﺧﻤﯽ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ۵۷ ﺳﺎﻝ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯿﺎﻥ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !!
ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺷﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ...
ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﻭ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ۵۷ ﺳﺎﻝ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﮐﺮﺩﻧد..
محمدرضاشاه در کتاب پاسخ به تاریخ می نویسد :
پدرم (رضا شاه) لحظه رفتن از ایران به من گفت :
برایت مهم نباشد که مردم امروز در مورد تو چه فکر
می کنند ..
برایت باید این مهم باشد که تاریخ و آیندگان در مورد تو چه قضاوتی خواهند کرد ..
خیلی ها بمن گفتند که اگر پنج هزار نفر کشته شوند این شورش سرکوب می شود ولی من قبول نکردم
چون نمی خواستم تاریخ از من بعنوان پادشاهی یاد کند که بخاطر حفظ تاج و تختش مردم خودش را کشت..
#تاریخ_معاصرایران
#اتحاد_ملی_ایران
🌐 خبرهای بیشتر را از اینجا دنبال کنید👇👇
@OmidIranAzad
" ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﻮﺯﺍﮐﯽ ﻭ ﺳﻔﻠﯿﺴﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ..
ﺷﺎﻩ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻓﺎﺭﺍﺑﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺗﺮﺍﺧﻢ ﭼﺸﻢ ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ ﮐﺮﺩ، ﺩﺭ
ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺳﯿﻨﺎ ﺩﺳﺘﮕﺎﻩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﮐﭽﻠﯽ ﻧﺎﺷﯽ ﺍﺯ ﺷﭙﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﻕ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ... ﮐﻤﺘﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺷﭙﺶ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻭ ﺭﻭﯾﺶ ﺑﺎﻻ ﻧﺮﻭﺩ ...
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۲۶ ﮐﻪ ﺷﺎﻩ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ۵۰۰ ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺑﯽ ﺭﺍ ﺍﻓﺘﺘﺎﺡ ﮐﺮﺩ ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ، ﮐﻪ ﺑﻌﺪﺍ ۱۰۰۰ ﺗﺨﺘﺨﻮﺍﺑﯽ ﺷﺪ !
ﻣﺮﺩﻡ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻨﺪ...
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۱۵ ﮐﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺍﺯ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﻫﺎﯼ ﺑﻨﺰ ﺷﻬﺮﯼ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ، ﮐﺴﯽ ﺳﻮﺍﺭ ﻧﻤﯿﺸﺪ !
ﻣﺮﺩﻡ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﺑﻼﺩ ﻏﯿﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﻧﺠﺲ ﺍﺳﺖ !!
ﺑﻌﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪ ﺭﻭﯼ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﭼﻮﺑﯽ ﺁﻥ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﯾﺰﺩﯼ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺳﻦ ﻣﻠﺖ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﻧﺠﺲ ﻧﺸﻮﺩ...
ﺍﮔﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺷﻮﺩ ﺭﻭﺯﯼ ﺍز ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻗﺎﺟﺎﺭ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ، ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺸﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻮﺩﯾﻢ...
ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ۱۲۹۸ - ۱۳۲۶ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻓﻘﺮ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻭﺑﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ.
ﺍﺯ ۲۰ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ۹ ﻣﻠﯿﻮﻥ ﻧﻔﺮ ﻣﺮﺩﻧﺪ !
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ۲۴ ﺍﺳﻔﻨﺪ ۱۲۹۹ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﻣﻠﺘﯽ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﭙﺮ ﻭﮐﻨﺎﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻧﺪ !!
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﺩﺭ ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ ۱۳۲۰ ﺭﻓﺖ، ﺍﺯ " ﮐﺸﻮﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ " ﺭﻓﺖ ﻧﻪ ﺩﻩ ﮐﻮﺭﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ !!
ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺧﺒﺮ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﯾﻢ ...
ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﻮﺏ ﺁﺏ ﻧﺌﺸﻪ ﺑﺨﻮﺍﺑﻨﺪ ﻭ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺗﺮﯾﺎﮎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻫﺎ ﮔﺮﺍﻧﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﺮﯾﺎﮎ ﺑﻔﺮﻭﺷﻨﺪ ﮐﺎﺭ ﺁﺳﺎﻧﯽ ﻧﺒﻮﺩ !!
ﻣﺮﺩﻣﯽ ﮐﻪ ﭼﭙﻖ ﮐﺶ ﺑﻮﺩﻧﺪ و ﺷﭙﺶ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻫﻢ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻨﺪ، ﺯﯾﺎﺩ ﺍﻫﻞ ﻧﻈﻢ ﻭ ﻧﻈﺎﻡ ﻭ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ..
ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﻭ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﭙﺶ ﺯﺩﻩ ﺳﻮﺯﺍﮐﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ۷۲ ﮐﺸﻮﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺑﺪﻭﻥ ﻭﯾﺰﺍ ﺳﻔﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ !!
ﻣﻠﺖ ﭼﭙﻖ ﮐﺶ ﻧﺸﺌﻪ ﺗﺮﯾﺎﮐﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﺳﺮﺍﻧﻪﺧﺎﻭﺭﻣﯿﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﭘﻮﻟﺸﺎﻥ ﺟﺰﺀ ۱۰ ﺍﺭﺯ ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺭﺷﺪ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﮐﺸﻮﺭﺷﻮﻥ ﺍﺯ ﮊﺍﭘﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ !!
ﻣﻠﺖ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﺍﺧﻤﯽ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﻋﺮﺽ ۵۷ ﺳﺎﻝ ﺑﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺳﺎﻧﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯿﺎﻥ ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﻣﻮﮐﺮﺍﺳﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !!
ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺷﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ...
ﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ﻭ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﺷﺎﻩ ۵۷ ﺳﺎﻝ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﮐﺮﺩﻧد..
محمدرضاشاه در کتاب پاسخ به تاریخ می نویسد :
پدرم (رضا شاه) لحظه رفتن از ایران به من گفت :
برایت مهم نباشد که مردم امروز در مورد تو چه فکر
می کنند ..
برایت باید این مهم باشد که تاریخ و آیندگان در مورد تو چه قضاوتی خواهند کرد ..
خیلی ها بمن گفتند که اگر پنج هزار نفر کشته شوند این شورش سرکوب می شود ولی من قبول نکردم
چون نمی خواستم تاریخ از من بعنوان پادشاهی یاد کند که بخاطر حفظ تاج و تختش مردم خودش را کشت..
#تاریخ_معاصرایران
#اتحاد_ملی_ایران
🌐 خبرهای بیشتر را از اینجا دنبال کنید👇👇
@OmidIranAzad
Forwarded from سربازان
آیا برنامه ها و سیاست های حکومت پهلوی در راستای منافع ملی ما ایرانی ها بود؟
برگرفته از کتاب : «نیم قرن خاطره و تجربه»
نویسنده : « عزت الله سحابی »
( صفحات ۲۶ و ۲۷ )
عزتالله سحابی: "برنامههای شاه به نفع ایران بود و ما متوجه نمیشدیم"
عزتالله سحابی، فعال سیاسی مخالف رژیم شاه و از نیروهای ملی-مذهبی که مدتی ریاست سازمان برنامه و بودجه را در دولت مهدی بازرگان در دست داشت، در کتاب خاطرات خود نوشته که بسیاری از برنامههای محمدرضا شاه ، به نفع ایران بوده اما اغلب مخالفان، از جمله خودش، این را متوجه نمیشدند!
سحابی مینویسد:
«بسیاری از کارشناسان صدیق اذعان میکنند که برنامههای شاه به نفع ایران بود.
مثلاً وقتی که قرارداد ۱۹۷۵ میان شاه و صدام حسین بسته شد، دو دولت امضاء کردند، در دو مجلس نیز تصویب شد و به سازمان ملل رفت و بسیار در آن محکمکاری شد.
این قرارداد خیلی به نفع ایران بود و خطی را به عنوان خط مرز تعیین کردند که قسمت پرعمق اروندرود بود.
شرق این خط به ایران تعلق گرفت ولی ما این را متوجه نمیشدیم ! ».
سحابی درباره خریدها و ساخت و سازهای نظامی رژیم شاهنشاهی ایران نیز با ذکر مثال پایگاههای هوایی وحدتی و شاهرخی، نوشته است:
« از دهه ۴۰ رژیم شاه در غرب کشور شروع به ایجاد استحکاماتی نمود.
پایگاه وحدتی و پایگاه شاهرخی که در حقیقت شهری زیرزمینی است و فرودگاه آن نیز زیر زمین است.
من خود در زمان جنگ پایگاه وحدتی دزفول را دیدم.
هواپیماهای جت اف-۱۴ از زیر زمین با سرعت تمام بیرون میآمد و به هوا میرفت یا از بالا میآمد، چتری پشت آن باز میشد و یکراست به زیر زمین میرفت؛ تشکیلات عظیمی بود..».
مهندس سحابی افزوده است:
«در آن روزها بیشتر دوستان و حتی خود من میگفتیم شاه خیانت میکند و میخواهد جنگ اصلی ما را که باید با اسرائیل باشد، به جنگ با اعراب بدل کند!
باری انقلاب شد و عراق به ایران حمله کرد.
آن روز دانستیم که در اساسنامه حزب بعث «وحدت سرزمینهای عربی زبان» یک اصل شمرده شده است.
سرزمینهای عربی زبان منظور همین استانهای عربی زبان بود که در ایران است...
یعنی ایلام، گیلانغرب و خوزستان...
پس عراق به طور ذاتی به ایران نظر داشت و میخواست قسمتی از ایران را ضمیمه خاک خود نماید.
محمدرضاشاه این را فهمیده بود و در غرب استحکامات میساخت اما ما به او ناسزا میگفتیم ! ».
عزت الله سحابی مسأله منابع طبیعی را مثال آورده و نوشته است:
«منصور روحانی وزیر کشاورزی وقت، یک زمان اعلام کرد که باید هشت میلیون رأس دام، از مراتع کشور خارج شود والا مرتع از بین میرود.
خود شاه نیز در سخنرانی خود گفت حیوان شریری به نام بز وجود دارد که ریشههای گیاهان را میکند.
این حیوان باید از بین برود.
من در زندان این مطالب را در روزنامه خوانده بودم و پیش خود تحلیل میکردم که شاه با این کار میخواهد روستاییان را وابسته نماید..».
او افزوده:
«روستاییان از بز، پشم و شیر به دست میآورند و از همه چیز و حتی شاخ و گوشت آن استفاده میکنند.
این حیوان اساس زندگی روستاییان است و آنان با همین حیوانات و زندگی سادهشان از دولت مستقل هستند و ما فکر میکردیم شاه میخواهد به این دسیسه روستاییان را به دولت وابسته کند !».
سحابی در ادامه مینویسد:
«در حالی که پس از انقلاب هنگامی که به عنوان نماینده مردم به مجلس راه یافتم، در کمیسیون برنامه و بودجه مسوولین وزارت کشاورزی پس از انقلاب به کمیسیون میآمدند، برخی از آنان مسوولان سازمان جنگلها بودند و میگفتند باید سی میلیون رأس دام از مراتع خارج شود، تا کنون مراتع از بین رفته است و برای احیای باقیمانده آن این کار باید انجام بشود، و ما دانستیم که واقعاً در کنار گود بودن و شعارهای بزرگ دادن با مسوولیت اجرایی داشتن تفاوت دارد!!»
#تاریخ_معاصرایران
برگرفته از کتاب : «نیم قرن خاطره و تجربه»
نویسنده : « عزت الله سحابی »
( صفحات ۲۶ و ۲۷ )
عزتالله سحابی: "برنامههای شاه به نفع ایران بود و ما متوجه نمیشدیم"
عزتالله سحابی، فعال سیاسی مخالف رژیم شاه و از نیروهای ملی-مذهبی که مدتی ریاست سازمان برنامه و بودجه را در دولت مهدی بازرگان در دست داشت، در کتاب خاطرات خود نوشته که بسیاری از برنامههای محمدرضا شاه ، به نفع ایران بوده اما اغلب مخالفان، از جمله خودش، این را متوجه نمیشدند!
سحابی مینویسد:
«بسیاری از کارشناسان صدیق اذعان میکنند که برنامههای شاه به نفع ایران بود.
مثلاً وقتی که قرارداد ۱۹۷۵ میان شاه و صدام حسین بسته شد، دو دولت امضاء کردند، در دو مجلس نیز تصویب شد و به سازمان ملل رفت و بسیار در آن محکمکاری شد.
این قرارداد خیلی به نفع ایران بود و خطی را به عنوان خط مرز تعیین کردند که قسمت پرعمق اروندرود بود.
شرق این خط به ایران تعلق گرفت ولی ما این را متوجه نمیشدیم ! ».
سحابی درباره خریدها و ساخت و سازهای نظامی رژیم شاهنشاهی ایران نیز با ذکر مثال پایگاههای هوایی وحدتی و شاهرخی، نوشته است:
« از دهه ۴۰ رژیم شاه در غرب کشور شروع به ایجاد استحکاماتی نمود.
پایگاه وحدتی و پایگاه شاهرخی که در حقیقت شهری زیرزمینی است و فرودگاه آن نیز زیر زمین است.
من خود در زمان جنگ پایگاه وحدتی دزفول را دیدم.
هواپیماهای جت اف-۱۴ از زیر زمین با سرعت تمام بیرون میآمد و به هوا میرفت یا از بالا میآمد، چتری پشت آن باز میشد و یکراست به زیر زمین میرفت؛ تشکیلات عظیمی بود..».
مهندس سحابی افزوده است:
«در آن روزها بیشتر دوستان و حتی خود من میگفتیم شاه خیانت میکند و میخواهد جنگ اصلی ما را که باید با اسرائیل باشد، به جنگ با اعراب بدل کند!
باری انقلاب شد و عراق به ایران حمله کرد.
آن روز دانستیم که در اساسنامه حزب بعث «وحدت سرزمینهای عربی زبان» یک اصل شمرده شده است.
سرزمینهای عربی زبان منظور همین استانهای عربی زبان بود که در ایران است...
یعنی ایلام، گیلانغرب و خوزستان...
پس عراق به طور ذاتی به ایران نظر داشت و میخواست قسمتی از ایران را ضمیمه خاک خود نماید.
محمدرضاشاه این را فهمیده بود و در غرب استحکامات میساخت اما ما به او ناسزا میگفتیم ! ».
عزت الله سحابی مسأله منابع طبیعی را مثال آورده و نوشته است:
«منصور روحانی وزیر کشاورزی وقت، یک زمان اعلام کرد که باید هشت میلیون رأس دام، از مراتع کشور خارج شود والا مرتع از بین میرود.
خود شاه نیز در سخنرانی خود گفت حیوان شریری به نام بز وجود دارد که ریشههای گیاهان را میکند.
این حیوان باید از بین برود.
من در زندان این مطالب را در روزنامه خوانده بودم و پیش خود تحلیل میکردم که شاه با این کار میخواهد روستاییان را وابسته نماید..».
او افزوده:
«روستاییان از بز، پشم و شیر به دست میآورند و از همه چیز و حتی شاخ و گوشت آن استفاده میکنند.
این حیوان اساس زندگی روستاییان است و آنان با همین حیوانات و زندگی سادهشان از دولت مستقل هستند و ما فکر میکردیم شاه میخواهد به این دسیسه روستاییان را به دولت وابسته کند !».
سحابی در ادامه مینویسد:
«در حالی که پس از انقلاب هنگامی که به عنوان نماینده مردم به مجلس راه یافتم، در کمیسیون برنامه و بودجه مسوولین وزارت کشاورزی پس از انقلاب به کمیسیون میآمدند، برخی از آنان مسوولان سازمان جنگلها بودند و میگفتند باید سی میلیون رأس دام از مراتع خارج شود، تا کنون مراتع از بین رفته است و برای احیای باقیمانده آن این کار باید انجام بشود، و ما دانستیم که واقعاً در کنار گود بودن و شعارهای بزرگ دادن با مسوولیت اجرایی داشتن تفاوت دارد!!»
#تاریخ_معاصرایران