جهنم یعنی وابستگی
وابستگی به قضاوت دیگران ...
افراد بسیاری در جهنم بسر میبَرند
زیرا سخت وابسته به داوری دیگرانند...!
#ژان_پل_سارتر
@ShafiAzad
وابستگی به قضاوت دیگران ...
افراد بسیاری در جهنم بسر میبَرند
زیرا سخت وابسته به داوری دیگرانند...!
#ژان_پل_سارتر
@ShafiAzad
#مگس_ها
#ژان_پل_سارتر
#نمایشنامه
#فلسفه
مگسها (به فرانسوی: Les Mouches) نامنمایشنامهای است از نویسنده وفیلسوف فرانسوی، ژان پل سارتر.
این نمایشنامه درامی است که در سه پرده روایت میشود و در سال ۱۹۴۳ نوشته شده است.
@ShafiAzad
#ژان_پل_سارتر
#نمایشنامه
#فلسفه
مگسها (به فرانسوی: Les Mouches) نامنمایشنامهای است از نویسنده وفیلسوف فرانسوی، ژان پل سارتر.
این نمایشنامه درامی است که در سه پرده روایت میشود و در سال ۱۹۴۳ نوشته شده است.
@ShafiAzad
فرمت فایل ها : صوتی و PDF
#تهوع
نویسنده : #ژان_پل_سارتر
امیر جلال الدین اعلم
آنتوان روکانتن یک پژوهش گر تاریخ است اما ذهنش درگیر مفاهیم دیگری مانند "وجود " یا " دلایل وجود " یا " ارتباط اسنان ها با یکدیگر و اشیا " می باشد . او خاطرات روزانه اش را یاداشت می کند که این خاطرات کتاب تهوع را تشکیل می دهد .
چیزهایی ذهن آنتون را ازار می دهد : اولا اینکه وجود چه معنی می دهد و اصلا چرا باید به وجود می امدیم و دیگر اینکه از اینکه سایرین خودشان را فریب می دهند و احساسات دروغ را به خود می قبولانند پریشان است .
سارتر در سال ۱۹۶۴ سارتر برندهٔ جایزهٔ ادبی جایزه نوبل ادبیات شد ولی از پذیرفتن آن امتناع ورزید. اساس نگاه فلسفی سارتر به انسان این است که انسان را مختار میداند و بر این اساس به انکار خداوند میرسد .
قسمت های زیبایی از کتاب
پادشاهی بود که در جنگ شکست خورده و اسیر شده بود . او آنجا در کنج اردوی فاتح بود . پسر و دخترش را دید که به زنجیر کشیده از جلویش می گذرند . گریه نکرد ، چیزی نگفت . بعد از آنها یکی از خدمتکارانش را دید که می گذرد ، او هم به زنجیر کشیده شده بود . پس بنای نالیدن و مو کندن گذاشت . تو می توانی مثال هایی از خودت بسازی . می بینی : زمان هایی هست که آدم نباید گریه کند – وگرنه ناپاک می شود . ولی اگر کنده چوبی روی پایش بیفتد ، می تواند هر چه دلش بخواهد بکند ، آه و ناله سر دهد ، بگرید روی پای دیگرش ورجه ورجه کند .
خسته و پیر و به نادلخواه به وجود داشتن ادامه می دادند فقط چون ضعیف تر از آن بودند که بمیرند
سخنان یک دیوانه در نسبت با موقعیتی که در آن است پوچ است ولی نه در نسبت با دیوانگیش .
اگر وجود دارم به این سبب است که از وجود داشتن دلزده ام . منم ، منم که خودم را از نیستیکه خواهانشم بیرون می کشم : نفرت و بیزاری از وجود داشتن هم شیوه هایی است برای واداشتنم به وجود داشتن ، به فرو بردنم درون وجود .
#تهوع
نویسنده : #ژان_پل_سارتر
امیر جلال الدین اعلم
آنتوان روکانتن یک پژوهش گر تاریخ است اما ذهنش درگیر مفاهیم دیگری مانند "وجود " یا " دلایل وجود " یا " ارتباط اسنان ها با یکدیگر و اشیا " می باشد . او خاطرات روزانه اش را یاداشت می کند که این خاطرات کتاب تهوع را تشکیل می دهد .
چیزهایی ذهن آنتون را ازار می دهد : اولا اینکه وجود چه معنی می دهد و اصلا چرا باید به وجود می امدیم و دیگر اینکه از اینکه سایرین خودشان را فریب می دهند و احساسات دروغ را به خود می قبولانند پریشان است .
سارتر در سال ۱۹۶۴ سارتر برندهٔ جایزهٔ ادبی جایزه نوبل ادبیات شد ولی از پذیرفتن آن امتناع ورزید. اساس نگاه فلسفی سارتر به انسان این است که انسان را مختار میداند و بر این اساس به انکار خداوند میرسد .
قسمت های زیبایی از کتاب
پادشاهی بود که در جنگ شکست خورده و اسیر شده بود . او آنجا در کنج اردوی فاتح بود . پسر و دخترش را دید که به زنجیر کشیده از جلویش می گذرند . گریه نکرد ، چیزی نگفت . بعد از آنها یکی از خدمتکارانش را دید که می گذرد ، او هم به زنجیر کشیده شده بود . پس بنای نالیدن و مو کندن گذاشت . تو می توانی مثال هایی از خودت بسازی . می بینی : زمان هایی هست که آدم نباید گریه کند – وگرنه ناپاک می شود . ولی اگر کنده چوبی روی پایش بیفتد ، می تواند هر چه دلش بخواهد بکند ، آه و ناله سر دهد ، بگرید روی پای دیگرش ورجه ورجه کند .
خسته و پیر و به نادلخواه به وجود داشتن ادامه می دادند فقط چون ضعیف تر از آن بودند که بمیرند
سخنان یک دیوانه در نسبت با موقعیتی که در آن است پوچ است ولی نه در نسبت با دیوانگیش .
اگر وجود دارم به این سبب است که از وجود داشتن دلزده ام . منم ، منم که خودم را از نیستیکه خواهانشم بیرون می کشم : نفرت و بیزاری از وجود داشتن هم شیوه هایی است برای واداشتنم به وجود داشتن ، به فرو بردنم درون وجود .
گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید، نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی، بلکه ببینی چه کسی برای دیدنت دیوار را خراب میکند!
📗 #دستهای_آلوده
✍🏻 #ژان_پل_سارتر
📕 @ShafiAzad
📗 #دستهای_آلوده
✍🏻 #ژان_پل_سارتر
📕 @ShafiAzad
انسان موجود ناتوان و درمانده ئی ست!
بارهای گران را تحمل می کند اما ناگهان در برابر یک ضربه ی روحی از پای در می آید.
ناپلئون در برابر سیل نیروی دشمن چون کوهی می ایستاد اما وقتی در کاخ فونتن بلو ؛ شمشیرش را به زنی تسلیم کرد استقامت و پایداریش در هم شکست.
✍ #ژان_پل_سارتر
📗 فاجعه ی بزرگ
@shafiAzad
بارهای گران را تحمل می کند اما ناگهان در برابر یک ضربه ی روحی از پای در می آید.
ناپلئون در برابر سیل نیروی دشمن چون کوهی می ایستاد اما وقتی در کاخ فونتن بلو ؛ شمشیرش را به زنی تسلیم کرد استقامت و پایداریش در هم شکست.
✍ #ژان_پل_سارتر
📗 فاجعه ی بزرگ
@shafiAzad
وقتی تنهاییم دنبال دوستیم
پیداش که کردیم دنبال عیبهاش میگردیم
ازدستش که دادیم
درتنهایی دنبال خاطراتش میگردیم
✍ #ژان_پل_سارتر
@shafiAzad
پیداش که کردیم دنبال عیبهاش میگردیم
ازدستش که دادیم
درتنهایی دنبال خاطراتش میگردیم
✍ #ژان_پل_سارتر
@shafiAzad
آنقدرکه ازدست دادن چیزی ما را افسرده میکند..
از داشتن همان چیز احساس خوشبختی نمیکنیم.
✍ #ژان_پل_سارتر
@shafiAzad
از داشتن همان چیز احساس خوشبختی نمیکنیم.
✍ #ژان_پل_سارتر
@shafiAzad
چقدر دلم میخواست به او بگویم که دارند گولش می زنند، که بازیچه دست آدم های به ظاهر مهم شده است.
آدمهایی که در کسب تجربه حرفه ای اند!
آنها خواب آلود و بی حس و حال رنج زندگی را بر خود هموار کرده اند.
آنها با عجله و هول هولکی ازدواج کرده اند و اتفاقی بچه دار شده اند.
در کافه ها، مجالس عروسی و عزا با آدمهای دیگر روبه رو شده اند.
گاهگاه درون یک گرداب گرفتار شده اند و بی آنکه بفهمند چه بر سرشان آمده، دست و پا زده اند.
هر چه دوروبرشان پیش آمده، دور از چشم آنها آغاز شده و پایان یافته است.
اشکال دراز و تیره، رویدادهایی که از دور دست آمده اند، به سرعت از بیخ گوششان گذشته و تا آمده اند ببینند چه شده، دیگر همه چیز خاتمه یافته.
بعد، سر چهل سالگی، اسم یکدندگی ها و چند ضرب المثل را می گذارند تجربه.
مثل دستگاه های توزیع خودکار.
دو سکه در شکاف سمت چپشان بیندازید، قصه هایی تحویل می دهند که دورشان کاغذ نقره ای است.
دو سکه در شکاف سمت راستشان بیندازید، پند و اندرزهایی نصیبتان می شود به شیرینی حلوا.
#ژان_پل_سارتر
📕تهوع👇👇👇
@shafiAzad
آدمهایی که در کسب تجربه حرفه ای اند!
آنها خواب آلود و بی حس و حال رنج زندگی را بر خود هموار کرده اند.
آنها با عجله و هول هولکی ازدواج کرده اند و اتفاقی بچه دار شده اند.
در کافه ها، مجالس عروسی و عزا با آدمهای دیگر روبه رو شده اند.
گاهگاه درون یک گرداب گرفتار شده اند و بی آنکه بفهمند چه بر سرشان آمده، دست و پا زده اند.
هر چه دوروبرشان پیش آمده، دور از چشم آنها آغاز شده و پایان یافته است.
اشکال دراز و تیره، رویدادهایی که از دور دست آمده اند، به سرعت از بیخ گوششان گذشته و تا آمده اند ببینند چه شده، دیگر همه چیز خاتمه یافته.
بعد، سر چهل سالگی، اسم یکدندگی ها و چند ضرب المثل را می گذارند تجربه.
مثل دستگاه های توزیع خودکار.
دو سکه در شکاف سمت چپشان بیندازید، قصه هایی تحویل می دهند که دورشان کاغذ نقره ای است.
دو سکه در شکاف سمت راستشان بیندازید، پند و اندرزهایی نصیبتان می شود به شیرینی حلوا.
#ژان_پل_سارتر
📕تهوع👇👇👇
@shafiAzad
افسوس می خورم که همراهش نرفتم ولی دلش نمی خواست؛ او بود که از من درخواست کرد تنهایش بگذارم، او داشت کارآموزی تنهایی را شروع می کرد.
#تهوع
#ژان_پل_سارتر
(ادامه) 👇👇👇
@shafiAzad
#تهوع
#ژان_پل_سارتر
(ادامه) 👇👇👇
@shafiAzad
- عادت کرده بودم که در تنهایی بنویسم، در تنهایی بخوانم، و هنوز هم گمانم این است که کار واقعی فکری، مستلزم تنهایی است.
- من نمی توانم با هر کسی درباره ی هر چیزی بحث کنم. مثلاً با همسایه ام یا با عابر. چه بسا که آنها منازعه را به مباحثه با من ترجیح دهند.
#آنچه_من_هستم
#ژان_پل_سارتر
@shafiAzad
- من نمی توانم با هر کسی درباره ی هر چیزی بحث کنم. مثلاً با همسایه ام یا با عابر. چه بسا که آنها منازعه را به مباحثه با من ترجیح دهند.
#آنچه_من_هستم
#ژان_پل_سارتر
@shafiAzad
کتابخوانی📚
چقدر دلم میخواست به او بگویم که دارند گولش می زنند، که بازیچه دست آدم های به ظاهر مهم شده است. آدمهایی که در کسب تجربه حرفه ای اند! آنها خواب آلود و بی حس و حال رنج زندگی را بر خود هموار کرده اند. آنها با عجله و هول هولکی ازدواج کرده اند و اتفاقی بچه دار…
⏹ همین که بدن زندگی را شروع کرد، خودش دیگر زندگی می کند. ولی فکر را، منم که ادامه می دهم و بازش
می کنم.
#تهوع
#ژان_پل_سارتر
@shafiAzad
می کنم.
#تهوع
#ژان_پل_سارتر
@shafiAzad
بهشت جای خود را دارد
و من آنقدر خستهام
که دیگر یارای لذت بردن ندارم
حتی در آنجا...
#ژان_پل_سارتر
#شیطان_و_خدا
@ShafiAzad
و من آنقدر خستهام
که دیگر یارای لذت بردن ندارم
حتی در آنجا...
#ژان_پل_سارتر
#شیطان_و_خدا
@ShafiAzad
ما هرگز بدان اندازه که در دوران اشغال آلمانیها آزاد بودیم، آزاد نبودهایم. ما هر حقی را که داشتیم، و بهویژه حقِ سخن گفتن را، از دست داده بودیم؛ هر روز بهما اهانت میکردند و ما ناگزیر بودیم که خاموش بمانیم.
📕 جمهوری سکوت
✍🏻 #ژان_پل_سارتر
@ShafiAzad
📕 جمهوری سکوت
✍🏻 #ژان_پل_سارتر
@ShafiAzad