Forwarded from Mazdak Nezafat
گیرم از شورشت بیندازند
با سرِ شور و شر چه خواهی کرد؟!
تا که جنگل رفیق آفتهاست
تو بگو! با تبر چه خواهی کرد؟!
.
صحنهها را که واژگون بکِشند
مادرت را که به جنون بکِشند
پدرت را به خاک و خون بکِشند
با تفنگِ پدر چه خواهی کرد؟!
.
آب داری و دانه هم داری
جمعهایِ شبانه هم داری
گیرم اصلا که خانه هم داری
با دلِ در به در چه خواهی کرد؟!
.
آتشِ خیس مانده در باران!
لحظهی زرد و عاصیِ آبان!
عقربِ خسته از زمین و زمان!
راستی بی قمر چه خواهی کرد؟!
.
گیرم اصلاً پرنده هم باشی
قلب سرخِ تپنده هم باشی
لب لبریز خنده هم باشی
با دو تا چشم تر چه خواهی کرد؟!
.
جاده ها را دوان دوان بشوی!
شاعرِ غربت جهان بشوی!
بعد دورت حصار بگذارند
بعد از آن بی سفر چه خواهی کرد؟!
.
گرگها هم که دست بردارند!
هم شغالان اگر که بگذارند!
با سگِ زرد گلهمان، با این
نسل بزهای گر چه خواهی کرد؟!
.
حیف! افسوس! گوش اگر میبود!
جیغ شاید که کارگر میبود!
بین یک مشت لال و کور و علیل...
آه... با شهر کر چه خواهی کرد؟!
.
مزدک نظافت
#مزدک_نظافت #شعر #غزل #شاعر_گیلان #شور_و_شر #تفنگ_پدری #بز_گر #شاعر
http://telegram.me/mazdaknezafat13
با سرِ شور و شر چه خواهی کرد؟!
تا که جنگل رفیق آفتهاست
تو بگو! با تبر چه خواهی کرد؟!
.
صحنهها را که واژگون بکِشند
مادرت را که به جنون بکِشند
پدرت را به خاک و خون بکِشند
با تفنگِ پدر چه خواهی کرد؟!
.
آب داری و دانه هم داری
جمعهایِ شبانه هم داری
گیرم اصلا که خانه هم داری
با دلِ در به در چه خواهی کرد؟!
.
آتشِ خیس مانده در باران!
لحظهی زرد و عاصیِ آبان!
عقربِ خسته از زمین و زمان!
راستی بی قمر چه خواهی کرد؟!
.
گیرم اصلاً پرنده هم باشی
قلب سرخِ تپنده هم باشی
لب لبریز خنده هم باشی
با دو تا چشم تر چه خواهی کرد؟!
.
جاده ها را دوان دوان بشوی!
شاعرِ غربت جهان بشوی!
بعد دورت حصار بگذارند
بعد از آن بی سفر چه خواهی کرد؟!
.
گرگها هم که دست بردارند!
هم شغالان اگر که بگذارند!
با سگِ زرد گلهمان، با این
نسل بزهای گر چه خواهی کرد؟!
.
حیف! افسوس! گوش اگر میبود!
جیغ شاید که کارگر میبود!
بین یک مشت لال و کور و علیل...
آه... با شهر کر چه خواهی کرد؟!
.
مزدک نظافت
#مزدک_نظافت #شعر #غزل #شاعر_گیلان #شور_و_شر #تفنگ_پدری #بز_گر #شاعر
http://telegram.me/mazdaknezafat13
Telegram
Mazdak Nezafat
مزدک نظافت
Forwarded from Mazdak Nezafat
به گودِ چشم سیاهش
به خونِ توی نگاهش
به آن دو ماهیِ قرمز
میان عمق دو چاهش
نگاه کردم و گریه
امان نداد بمانم
به او که معنیِ دوریست
که انتهای صبوریست
به خندههاش که زوریست
نگاه کردم و گریه
امان نداد بمانم
به ساق و سایش ارّه
به جیغ او تهِ درّه
به مرگ ذرّه به ذرّه
نگاه کردم و گریه
امان نداد بمانم
به روی و موی سپیدش
به اشک و تاری دیدش
به کور سوی امیدش
نگاه کردم و گریه
امان نداد بمانم
امان از آن شب وحشت
امان از این همه دوری
از این تنفسِ در مرگ
عذابِ زنده به گوری
به هیچ راه پس و پیش
به دردِ بیشتر از پیش
به آن دو چشم دهاتیش
نگاه کردم و گریه
امان نداد بمانم
سکوت کرد و فقط آه...
از اتفاق... که افتاد!
سکوت کرد و فقط آه...
و بعد دست تکان داد
و بعد دست تکان
و بعد دست
و بعد... !
مزدک نظافت
Aman (New Single by Shahin Najafi feat. Hamed Nikpay)
Vocals: Shahin Najafi & Hamed Nikpay
Music, Arrangement: Shahin Najafi
Lyrics: Mazdak Nezafat
Guitar: Pouya Mahmoodi & Shahin Najafi
Trumpet: Shahin Najafi
Mix and Mastering: Babak Rezvani
Cover: Ali Baghban
Dyaloge Limited
https://www.instagram.com/p/B25_KC9Hwpi/?igshid=18zpqlnz7ahil
به خونِ توی نگاهش
به آن دو ماهیِ قرمز
میان عمق دو چاهش
نگاه کردم و گریه
امان نداد بمانم
به او که معنیِ دوریست
که انتهای صبوریست
به خندههاش که زوریست
نگاه کردم و گریه
امان نداد بمانم
به ساق و سایش ارّه
به جیغ او تهِ درّه
به مرگ ذرّه به ذرّه
نگاه کردم و گریه
امان نداد بمانم
به روی و موی سپیدش
به اشک و تاری دیدش
به کور سوی امیدش
نگاه کردم و گریه
امان نداد بمانم
امان از آن شب وحشت
امان از این همه دوری
از این تنفسِ در مرگ
عذابِ زنده به گوری
به هیچ راه پس و پیش
به دردِ بیشتر از پیش
به آن دو چشم دهاتیش
نگاه کردم و گریه
امان نداد بمانم
سکوت کرد و فقط آه...
از اتفاق... که افتاد!
سکوت کرد و فقط آه...
و بعد دست تکان داد
و بعد دست تکان
و بعد دست
و بعد... !
مزدک نظافت
Aman (New Single by Shahin Najafi feat. Hamed Nikpay)
Vocals: Shahin Najafi & Hamed Nikpay
Music, Arrangement: Shahin Najafi
Lyrics: Mazdak Nezafat
Guitar: Pouya Mahmoodi & Shahin Najafi
Trumpet: Shahin Najafi
Mix and Mastering: Babak Rezvani
Cover: Ali Baghban
Dyaloge Limited
https://www.instagram.com/p/B25_KC9Hwpi/?igshid=18zpqlnz7ahil
Instagram
Mazdak Nezafat
. به گودِ چشم سیاهش به خونِ توی نگاهش به آن دو ماهیِ قرمز میان عمق دو چاهش نگاه کردم و گریه امان نداد بمانم به او که معنیِ دوریست که انتهای صبوریست به خندههاش که زوریست نگاه کردم و گریه امان نداد بمانم به ساق و سایش ارّه به جیغ او تهِ درّه به مرگ ذرّه…
Forwarded from Mazdak Nezafat
من توی قفس بودم و چیدند پرم را
خون کرد زمین عاقبتش این جگرم را
من وارث یک کینهی اجدادیام اینک
آوردهام از گنجه تفنگِ پدرم را
خاموشیِ قبل از شب طوفان و تگرگم
باور نکن آرامشِ چشمان ترم را!
گیرم بگذارید تنش را سرِ دوشم
بر دوشِ که بگذارم از امروز سرم را؟!
.
این باغ به آفت شده وابسته، ببینید!
باید بزنم زود به ساقش تبرم را
با داغِ دلم آمدم آتش بکشانم
این کوچهی آغشته به خونِ پسرم را!
مزدک نظافت
https://www.instagram.com/p/B55X1yDHftC/?igshid=uwillxxd7pr7
خون کرد زمین عاقبتش این جگرم را
من وارث یک کینهی اجدادیام اینک
آوردهام از گنجه تفنگِ پدرم را
خاموشیِ قبل از شب طوفان و تگرگم
باور نکن آرامشِ چشمان ترم را!
گیرم بگذارید تنش را سرِ دوشم
بر دوشِ که بگذارم از امروز سرم را؟!
.
این باغ به آفت شده وابسته، ببینید!
باید بزنم زود به ساقش تبرم را
با داغِ دلم آمدم آتش بکشانم
این کوچهی آغشته به خونِ پسرم را!
مزدک نظافت
https://www.instagram.com/p/B55X1yDHftC/?igshid=uwillxxd7pr7
Instagram
Mazdak Nezafat
. من توی قفس بودم و چیدند پرم را خون کرد زمین عاقبتش این جگرم را من وارث یک کینهی اجدادیام اینک آوردهام از گنجه تفنگِ پدرم را خاموشیِ قبل از شب طوفان و تگرگم باور نکن آرامشِ چشمان ترم را! گیرم بگذارید تنش را سرِ دوشم بر دوشِ که بگذارم از امروز سرم را؟!…