68ـ داستان مُحَیِّصه و حُوَيِّصه
مُحَیِّصه و حُوَيِّصه هر دو برادر بودند. مُحَیِّصه مسلمان بود و حُوَيِّصه بيدين. پس از آن ، او نيز مسلمان گرديد. و شُوند گروشش آن بود كه چون محمد كَعب ابن اَشرَف را كُشانيد ، فرمود هر جا جهودي يابند ، او را بكشند. و پس از آن ، ياران روي درگزاردند و هر جا جهودي را ميديدند ميكشتند. و در ميان يهودیان ، مردي بود داراكمند و بازارگان. و او را دست منت بر همهي يهودیان بود ، بويژه باين دو برادر ـ مُحَیِّصه و حُوَيِّصه ـ كه ايشان ...
👇👇👇👇👇👇
مُحَیِّصه و حُوَيِّصه هر دو برادر بودند. مُحَیِّصه مسلمان بود و حُوَيِّصه بيدين. پس از آن ، او نيز مسلمان گرديد. و شُوند گروشش آن بود كه چون محمد كَعب ابن اَشرَف را كُشانيد ، فرمود هر جا جهودي يابند ، او را بكشند. و پس از آن ، ياران روي درگزاردند و هر جا جهودي را ميديدند ميكشتند. و در ميان يهودیان ، مردي بود داراكمند و بازارگان. و او را دست منت بر همهي يهودیان بود ، بويژه باين دو برادر ـ مُحَیِّصه و حُوَيِّصه ـ كه ايشان ...
👇👇👇👇👇👇
68- d^st^ne Mohayyese va Hovayyese.pdf
117 KB
68ـ داستان مُحَیِّصه و حُوَيِّصه
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش یکم)
چون پيشامد جنگ بَدر رخ داد و بزرگان قريش كشته و برخي اسير گرديدند و لشكر قریش به مكه رفتند و اسيران خود را بازخريدند و از كار ايشان آسودند ، گروهي از بزرگان قريش كه پدران و برادران ايشان كشته گرديده بودند ، همچون عبدالله ابن اَبي رَبيعه و عِكرَمة ابن اَبي جهل و صَفوان ابن اُمَيّه ، برخاستند و با گروهي ديگر از شناختگان خاندان پيش ابوسفيان ابن حرب آمدند و باو گفتند : « اي ابوسفيان ، آيا تو دانستهای كه خاندان قريش از بهر تو و ...
👇👇👇👇👇👇
چون پيشامد جنگ بَدر رخ داد و بزرگان قريش كشته و برخي اسير گرديدند و لشكر قریش به مكه رفتند و اسيران خود را بازخريدند و از كار ايشان آسودند ، گروهي از بزرگان قريش كه پدران و برادران ايشان كشته گرديده بودند ، همچون عبدالله ابن اَبي رَبيعه و عِكرَمة ابن اَبي جهل و صَفوان ابن اُمَيّه ، برخاستند و با گروهي ديگر از شناختگان خاندان پيش ابوسفيان ابن حرب آمدند و باو گفتند : « اي ابوسفيان ، آيا تو دانستهای كه خاندان قريش از بهر تو و ...
👇👇👇👇👇👇
69- jange y^zdahom – jange Ohod – baxwe 1.pdf
169.3 KB
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش یکم)
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش دوم)
چون لشكر قریش به نزديك مدينه رسيده بودند ، محمد آگاهيد. و روي بياران كرد و گفت : « اكنون راي من آنست كه ما از مدينه بیرون نرويم تا لشكر قریش را گزاريم كه بيرون مدينه باشند که اگر ايشان به در مدينه آيند و جنگند ، ما نيز آن هنگام جنگيم وگرنه كه اند روز نشينند و ايشان را نه نان ماند و نه آب ، بناچار برخيزند و بازپس روند.»
برخي از ياران گفتند : « اي برگزیدهی خدا ، چنين ميبايد ...
👇👇👇👇👇👇
چون لشكر قریش به نزديك مدينه رسيده بودند ، محمد آگاهيد. و روي بياران كرد و گفت : « اكنون راي من آنست كه ما از مدينه بیرون نرويم تا لشكر قریش را گزاريم كه بيرون مدينه باشند که اگر ايشان به در مدينه آيند و جنگند ، ما نيز آن هنگام جنگيم وگرنه كه اند روز نشينند و ايشان را نه نان ماند و نه آب ، بناچار برخيزند و بازپس روند.»
برخي از ياران گفتند : « اي برگزیدهی خدا ، چنين ميبايد ...
👇👇👇👇👇👇
69- jange y^zdahom – jange Ohod – baxwe 2.pdf
140.4 KB
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش دوم)
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش سوم)
ابوعامِر راهب ـ كه داستانش از پيش رفت ـ پنجاه مرد از انصار را با خود از بهر دشمني محمد به مكه برده بود. و تيرهي اوس ـ از انصار ـ پيش از آنكه محمد به مدينه آمدي ، بسيار پیرو و فرمانبر او بودند و هر چي او گفتي ، ايشان رو نگردانیدندی. پس چون ابوعامِر با اين پنجاه مرد به مكه رفت ، همیشه قریش را بدشمني محمد برانگيختي و گفتي : « شما دل آسوده بداريد و هيچ بیم نكنيد و لشكر گرد بياوريد تا به مدينه رويم ـ كه مردم مدينه چون ...
👇👇👇👇👇👇
ابوعامِر راهب ـ كه داستانش از پيش رفت ـ پنجاه مرد از انصار را با خود از بهر دشمني محمد به مكه برده بود. و تيرهي اوس ـ از انصار ـ پيش از آنكه محمد به مدينه آمدي ، بسيار پیرو و فرمانبر او بودند و هر چي او گفتي ، ايشان رو نگردانیدندی. پس چون ابوعامِر با اين پنجاه مرد به مكه رفت ، همیشه قریش را بدشمني محمد برانگيختي و گفتي : « شما دل آسوده بداريد و هيچ بیم نكنيد و لشكر گرد بياوريد تا به مدينه رويم ـ كه مردم مدينه چون ...
👇👇👇👇👇👇
69- jange y^zdahom – jange Ohod – baxwe 3.pdf
116.4 KB
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش سوم)
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش چهارم)
چون به جنگ آغازيدند ، ابودُجانه ـ كه شمشير محمد را داشت ـ در ميان ميدان آمد و سر بيدينان را همچون خيار ميبريد. چنانكه زُبَير ابن عَوّام بازگفت كه چون محمد شمشير خود را برآهيخت و گفت : « كي باشد كه اين شمشير را امروز داد دهد؟.» من گفتم : « به من بده ـ كه من داد آن دهم.» محمد شمشير به من نداد. پس از آن ، چون به ابودُجانه داد ، مرا چيزي به ياد آمد و گفتم : « من پسر عمهي اويم و از قریش و مهاجران و بدليري ...
👇👇👇👇👇👇
چون به جنگ آغازيدند ، ابودُجانه ـ كه شمشير محمد را داشت ـ در ميان ميدان آمد و سر بيدينان را همچون خيار ميبريد. چنانكه زُبَير ابن عَوّام بازگفت كه چون محمد شمشير خود را برآهيخت و گفت : « كي باشد كه اين شمشير را امروز داد دهد؟.» من گفتم : « به من بده ـ كه من داد آن دهم.» محمد شمشير به من نداد. پس از آن ، چون به ابودُجانه داد ، مرا چيزي به ياد آمد و گفتم : « من پسر عمهي اويم و از قریش و مهاجران و بدليري ...
👇👇👇👇👇👇
69- jange y^zdahom – jange Ohod – baxwe 4.pdf
126.8 KB
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش چهارم)
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش پنجم)
چون كشتن گرم گرديد و لشكر از هر دو سو بجنگ فهليدند و هر كس مرد خود را ميتلبيد و ميجنگيدند ، مُصعَب ابن عُمَير كه درفشدار محمد بود در پيش محمد ايستاده بود و با بيدينان ميجنگيد ، تا او را كشتند. و آنكس كه او را كشت ، پنداشت كه محمد را كشته است و به پيش بيدينان دويد و گفت : « محمد را كشتم.» پس از آن ، ايشان نيرو گرفتند و رزميدند.
چون مُصعَب را كشتند ، علي آمد و درفش را برگرفت ...
👇👇👇👇👇👇
چون كشتن گرم گرديد و لشكر از هر دو سو بجنگ فهليدند و هر كس مرد خود را ميتلبيد و ميجنگيدند ، مُصعَب ابن عُمَير كه درفشدار محمد بود در پيش محمد ايستاده بود و با بيدينان ميجنگيد ، تا او را كشتند. و آنكس كه او را كشت ، پنداشت كه محمد را كشته است و به پيش بيدينان دويد و گفت : « محمد را كشتم.» پس از آن ، ايشان نيرو گرفتند و رزميدند.
چون مُصعَب را كشتند ، علي آمد و درفش را برگرفت ...
👇👇👇👇👇👇
69- jange y^zdahom – jange Ohod – baxwe 5.pdf
116.6 KB
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش پنجم)
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش ششم)
داستان حَنظَله چنان بود كه او از ياران بود و روز جنگ اُحُد با ابوسُفيان ابن حَرب روبرو آمده با او ميجنگيد. و زماني با يكديگر ميجنگيدند ، چنانكه نزديك بود که ابوسُفيان ابن حَرب را كشد. و يكي از بيدينان ـ شَدّاد ابن اَسوَد ـ چون ديد كه حَنظَله ، ابوسفيان را ستوهانيده (عاجز کرده) است و او را خواهد كشت ، از پس ابوسفيان درآمد و حَنظَله را كشت.
پس از آنكه حَنظَله را كشته بودند ، لشكر بيدينان شکسته ...
👇👇👇👇👇👇
داستان حَنظَله چنان بود كه او از ياران بود و روز جنگ اُحُد با ابوسُفيان ابن حَرب روبرو آمده با او ميجنگيد. و زماني با يكديگر ميجنگيدند ، چنانكه نزديك بود که ابوسُفيان ابن حَرب را كشد. و يكي از بيدينان ـ شَدّاد ابن اَسوَد ـ چون ديد كه حَنظَله ، ابوسفيان را ستوهانيده (عاجز کرده) است و او را خواهد كشت ، از پس ابوسفيان درآمد و حَنظَله را كشت.
پس از آنكه حَنظَله را كشته بودند ، لشكر بيدينان شکسته ...
👇👇👇👇👇👇
69- jange y^zdahom – jange Ohod – baxwe 6.pdf
133.8 KB
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش ششم)
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش هفتم)
چون بيدينان همگي رزميدند و به تیر دست به محمد داشتند ، ابودُجانه و سَعد ابن اَبي وَقّاص بر سر محمد ايستادند و ابودُجانه خود را سپر محمد گردانيد ، چنانكه بر سر محمد خميد ، تا هر آن تيري كه بيدينان ميانداختند به او ميآمد و از محمد دور ميگرديد. پس سَعد ابن اَبي وَقّاص پيش محمد بازايستاد و با بيدينان ميجنگيد و به زخم تير ، محمد را از ايشان دور میکرد. محمد بدست خود تير ميستانيد و بدست سَعد ابن اَبي وَقّاص ميداد و ميگفت : « فدايت باد ...
👇👇👇👇👇👇
چون بيدينان همگي رزميدند و به تیر دست به محمد داشتند ، ابودُجانه و سَعد ابن اَبي وَقّاص بر سر محمد ايستادند و ابودُجانه خود را سپر محمد گردانيد ، چنانكه بر سر محمد خميد ، تا هر آن تيري كه بيدينان ميانداختند به او ميآمد و از محمد دور ميگرديد. پس سَعد ابن اَبي وَقّاص پيش محمد بازايستاد و با بيدينان ميجنگيد و به زخم تير ، محمد را از ايشان دور میکرد. محمد بدست خود تير ميستانيد و بدست سَعد ابن اَبي وَقّاص ميداد و ميگفت : « فدايت باد ...
👇👇👇👇👇👇
69- jange y^zdahom – jange Ohod – baxwe 7.pdf
130.4 KB
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش هفتم)
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش هشتم)
روز جنگ اُحُد ، چون از جنگ آسودند ، هند ـ زن ابوسفيان ـ با زنان ديگر از بيدينان در ميان آن كشتهها ميگرديدند و مسلمانان را مينگريستند و گوش و بيني ميبريدند و از آنها پايبرنجنها و گردنبندها ميساختند و بر گردن و پاها و دستهاي خود ميبستند ، تا آن هنگام كه بسر حمزه افتادند و او را نيز گوش و بيني بريدند. و هند رفت و شكم حمزه را شكافت و جگرش را بیرون آورد و پارهاي از آن را در دهان گزارد و جويد و نتوانست فروبُرد و پس از آن ...
👇👇👇👇👇👇
روز جنگ اُحُد ، چون از جنگ آسودند ، هند ـ زن ابوسفيان ـ با زنان ديگر از بيدينان در ميان آن كشتهها ميگرديدند و مسلمانان را مينگريستند و گوش و بيني ميبريدند و از آنها پايبرنجنها و گردنبندها ميساختند و بر گردن و پاها و دستهاي خود ميبستند ، تا آن هنگام كه بسر حمزه افتادند و او را نيز گوش و بيني بريدند. و هند رفت و شكم حمزه را شكافت و جگرش را بیرون آورد و پارهاي از آن را در دهان گزارد و جويد و نتوانست فروبُرد و پس از آن ...
👇👇👇👇👇👇
69- jange y^zdahom – jange Ohod – baxwe 8.pdf
164.1 KB
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش هشتم)
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش نهم)
پس از آن ، محمد فرمود حمزه را در پارچهي كتاني پيچانیدند و گزاردند و برو نماز كرد. پس از آن ، شهيدان را ميآوردند و در پيش حمزه ميگزاردند و محمد بر ايشان نماز ميكرد.
حمزه بآن سان افتاده بود که ، خواهرش صَفيّه ـ مادر زُبَير ـ دررسيد ، محمد به زُبَير گفت : « مادرت را نگزار كه چنين بر سر حمزه آيد ـ كه اگر او را باينسان بيند ، ازو ترسد.»
چون محمد به زُبَير فرموده بود كه به پيش مادر رود ...
👇👇👇👇👇👇
پس از آن ، محمد فرمود حمزه را در پارچهي كتاني پيچانیدند و گزاردند و برو نماز كرد. پس از آن ، شهيدان را ميآوردند و در پيش حمزه ميگزاردند و محمد بر ايشان نماز ميكرد.
حمزه بآن سان افتاده بود که ، خواهرش صَفيّه ـ مادر زُبَير ـ دررسيد ، محمد به زُبَير گفت : « مادرت را نگزار كه چنين بر سر حمزه آيد ـ كه اگر او را باينسان بيند ، ازو ترسد.»
چون محمد به زُبَير فرموده بود كه به پيش مادر رود ...
👇👇👇👇👇👇
69- jange y^zdahom – jange Ohod – baxwe 9.pdf
133.6 KB
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش نهم)
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com