69- jange y^zdahom – jange Ohod – baxwe 5.pdf
116.6 KB
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش پنجم)
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش ششم)
داستان حَنظَله چنان بود كه او از ياران بود و روز جنگ اُحُد با ابوسُفيان ابن حَرب روبرو آمده با او ميجنگيد. و زماني با يكديگر ميجنگيدند ، چنانكه نزديك بود که ابوسُفيان ابن حَرب را كشد. و يكي از بيدينان ـ شَدّاد ابن اَسوَد ـ چون ديد كه حَنظَله ، ابوسفيان را ستوهانيده (عاجز کرده) است و او را خواهد كشت ، از پس ابوسفيان درآمد و حَنظَله را كشت.
پس از آنكه حَنظَله را كشته بودند ، لشكر بيدينان شکسته ...
👇👇👇👇👇👇
داستان حَنظَله چنان بود كه او از ياران بود و روز جنگ اُحُد با ابوسُفيان ابن حَرب روبرو آمده با او ميجنگيد. و زماني با يكديگر ميجنگيدند ، چنانكه نزديك بود که ابوسُفيان ابن حَرب را كشد. و يكي از بيدينان ـ شَدّاد ابن اَسوَد ـ چون ديد كه حَنظَله ، ابوسفيان را ستوهانيده (عاجز کرده) است و او را خواهد كشت ، از پس ابوسفيان درآمد و حَنظَله را كشت.
پس از آنكه حَنظَله را كشته بودند ، لشكر بيدينان شکسته ...
👇👇👇👇👇👇
69- jange y^zdahom – jange Ohod – baxwe 6.pdf
133.8 KB
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش ششم)
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش هفتم)
چون بيدينان همگي رزميدند و به تیر دست به محمد داشتند ، ابودُجانه و سَعد ابن اَبي وَقّاص بر سر محمد ايستادند و ابودُجانه خود را سپر محمد گردانيد ، چنانكه بر سر محمد خميد ، تا هر آن تيري كه بيدينان ميانداختند به او ميآمد و از محمد دور ميگرديد. پس سَعد ابن اَبي وَقّاص پيش محمد بازايستاد و با بيدينان ميجنگيد و به زخم تير ، محمد را از ايشان دور میکرد. محمد بدست خود تير ميستانيد و بدست سَعد ابن اَبي وَقّاص ميداد و ميگفت : « فدايت باد ...
👇👇👇👇👇👇
چون بيدينان همگي رزميدند و به تیر دست به محمد داشتند ، ابودُجانه و سَعد ابن اَبي وَقّاص بر سر محمد ايستادند و ابودُجانه خود را سپر محمد گردانيد ، چنانكه بر سر محمد خميد ، تا هر آن تيري كه بيدينان ميانداختند به او ميآمد و از محمد دور ميگرديد. پس سَعد ابن اَبي وَقّاص پيش محمد بازايستاد و با بيدينان ميجنگيد و به زخم تير ، محمد را از ايشان دور میکرد. محمد بدست خود تير ميستانيد و بدست سَعد ابن اَبي وَقّاص ميداد و ميگفت : « فدايت باد ...
👇👇👇👇👇👇
69- jange y^zdahom – jange Ohod – baxwe 7.pdf
130.4 KB
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش هفتم)
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش هشتم)
روز جنگ اُحُد ، چون از جنگ آسودند ، هند ـ زن ابوسفيان ـ با زنان ديگر از بيدينان در ميان آن كشتهها ميگرديدند و مسلمانان را مينگريستند و گوش و بيني ميبريدند و از آنها پايبرنجنها و گردنبندها ميساختند و بر گردن و پاها و دستهاي خود ميبستند ، تا آن هنگام كه بسر حمزه افتادند و او را نيز گوش و بيني بريدند. و هند رفت و شكم حمزه را شكافت و جگرش را بیرون آورد و پارهاي از آن را در دهان گزارد و جويد و نتوانست فروبُرد و پس از آن ...
👇👇👇👇👇👇
روز جنگ اُحُد ، چون از جنگ آسودند ، هند ـ زن ابوسفيان ـ با زنان ديگر از بيدينان در ميان آن كشتهها ميگرديدند و مسلمانان را مينگريستند و گوش و بيني ميبريدند و از آنها پايبرنجنها و گردنبندها ميساختند و بر گردن و پاها و دستهاي خود ميبستند ، تا آن هنگام كه بسر حمزه افتادند و او را نيز گوش و بيني بريدند. و هند رفت و شكم حمزه را شكافت و جگرش را بیرون آورد و پارهاي از آن را در دهان گزارد و جويد و نتوانست فروبُرد و پس از آن ...
👇👇👇👇👇👇
69- jange y^zdahom – jange Ohod – baxwe 8.pdf
164.1 KB
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش هشتم)
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش نهم)
پس از آن ، محمد فرمود حمزه را در پارچهي كتاني پيچانیدند و گزاردند و برو نماز كرد. پس از آن ، شهيدان را ميآوردند و در پيش حمزه ميگزاردند و محمد بر ايشان نماز ميكرد.
حمزه بآن سان افتاده بود که ، خواهرش صَفيّه ـ مادر زُبَير ـ دررسيد ، محمد به زُبَير گفت : « مادرت را نگزار كه چنين بر سر حمزه آيد ـ كه اگر او را باينسان بيند ، ازو ترسد.»
چون محمد به زُبَير فرموده بود كه به پيش مادر رود ...
👇👇👇👇👇👇
پس از آن ، محمد فرمود حمزه را در پارچهي كتاني پيچانیدند و گزاردند و برو نماز كرد. پس از آن ، شهيدان را ميآوردند و در پيش حمزه ميگزاردند و محمد بر ايشان نماز ميكرد.
حمزه بآن سان افتاده بود که ، خواهرش صَفيّه ـ مادر زُبَير ـ دررسيد ، محمد به زُبَير گفت : « مادرت را نگزار كه چنين بر سر حمزه آيد ـ كه اگر او را باينسان بيند ، ازو ترسد.»
چون محمد به زُبَير فرموده بود كه به پيش مادر رود ...
👇👇👇👇👇👇
69- jange y^zdahom – jange Ohod – baxwe 9.pdf
133.6 KB
69ـ جنگ يازدهم ـ جنگ اُحُد (بخش نهم)
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
70ـ داستان وحشی ، کشندهی حمزه
وحشي تا زمان معاويه زيست و در شام در شهر حِمص نشيمن داشتي. و گروهي بيرون رفتند و ازو پرسيدند كه : « حمزه را چگونه كشتي؟»
وحشي در آن هنگام ، بسيار پير گرديده بود ، چنانكه از پيري سر در پيش افكنده بود ليكن همچون گذشته هوشش بسان خود بود.
داستان حمزه را بازگفت : « من بندهي جُبَير ...
👇👇👇👇👇👇
وحشي تا زمان معاويه زيست و در شام در شهر حِمص نشيمن داشتي. و گروهي بيرون رفتند و ازو پرسيدند كه : « حمزه را چگونه كشتي؟»
وحشي در آن هنگام ، بسيار پير گرديده بود ، چنانكه از پيري سر در پيش افكنده بود ليكن همچون گذشته هوشش بسان خود بود.
داستان حمزه را بازگفت : « من بندهي جُبَير ...
👇👇👇👇👇👇
70- dastane Vahwi , kowandeye Hamze.pdf
120.4 KB
70ـ داستان وحشی ، کشندهی حمزه
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
71ـ جنگ دوازدهم ـ جنگ حَمراء الاَسَد (بخش یکم)
محمد در همان روز كه از جنگ اُحُد آسود ، به مدينه بازآمد و روز ديگر شانزدهم ماه شوال ، فرمود آواز كردند و همان لشكر كه در اُحُد بودند ، همه باز گِرد آمدند. محمد فرمود : « همه يكي بگرديد و از دنبالهي دشمن برويد.» و نپرگيد كه كسي ديگر بيرون رود.
پس لشكري كه در جنگ اُحُد بودند ـ از مهاجران و انصار ـ چون بانگ ...
👇👇👇👇👇👇
محمد در همان روز كه از جنگ اُحُد آسود ، به مدينه بازآمد و روز ديگر شانزدهم ماه شوال ، فرمود آواز كردند و همان لشكر كه در اُحُد بودند ، همه باز گِرد آمدند. محمد فرمود : « همه يكي بگرديد و از دنبالهي دشمن برويد.» و نپرگيد كه كسي ديگر بيرون رود.
پس لشكري كه در جنگ اُحُد بودند ـ از مهاجران و انصار ـ چون بانگ ...
👇👇👇👇👇👇
71- jange dav^zdahom - jange Hamr^'olAsad - b1.pdf
126.9 KB
71ـ جنگ دوازدهم ـ جنگ حَمراء الاَسَد (بخش یکم)
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
71ـ جنگ دوازدهم ـ جنگ حَمراء الاَسَد (بخش دوم)
پس از آن ، كاروان به حَمراء الاَسَد رسيدند ، نزد محمد رفتند و گفتند : « اي محمد ، اينك ابوسفيان و لشكر قریش را با ايشان در روحا رها گردانيديم و آهنگ آن دارند كه بازگردند و شما را بيكباره از راه بردارند.»
پس از آن ، محمد پاسخ بازداد و گفت : « خدا پشت و پناه ماست و بس.» و او را اعتمادی بسيار از خدا روي نمود.
و محمد ، هم در ...
👇👇👇👇👇👇
پس از آن ، كاروان به حَمراء الاَسَد رسيدند ، نزد محمد رفتند و گفتند : « اي محمد ، اينك ابوسفيان و لشكر قریش را با ايشان در روحا رها گردانيديم و آهنگ آن دارند كه بازگردند و شما را بيكباره از راه بردارند.»
پس از آن ، محمد پاسخ بازداد و گفت : « خدا پشت و پناه ماست و بس.» و او را اعتمادی بسيار از خدا روي نمود.
و محمد ، هم در ...
👇👇👇👇👇👇
71- jange dav^zdahom - jange Hamr^'olAsad - b2.pdf
131.1 KB
71ـ جنگ دوازدهم ـ جنگ حَمراء الاَسَد (بخش دوم)
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
72ـ داستان رَجيع
در سال سوم ، پس از جنگ اُحُد ، گروهي عرب از تيرهي عَضَل و قاره پيش محمد آمدند و گفتند : « ای برگزیده ی خدا ، در تيرهي ما اسلام آشكار گرديد ، ليكن آنجا كسي نيست كه فرمانهاي دين (احكام شريعت) را به مردم آموزد. اگر از ياران ...
👇👇👇👇👇👇
در سال سوم ، پس از جنگ اُحُد ، گروهي عرب از تيرهي عَضَل و قاره پيش محمد آمدند و گفتند : « ای برگزیده ی خدا ، در تيرهي ما اسلام آشكار گرديد ، ليكن آنجا كسي نيست كه فرمانهاي دين (احكام شريعت) را به مردم آموزد. اگر از ياران ...
👇👇👇👇👇👇
👍1
72- d^st^ne Raji'.pdf
123.1 KB
72ـ داستان رَجيع
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
73ـ داستان بِئرِ مَعونه
محمد پس از جنگ اُحُد [سال سوم هجری] ، بازماندهي ماه شوّال و ذوالقَعده و ذوالحجّه و محرم را در مدينه بود. [در سال چهارم نیز بجنگهای بدر واپسین و دومت الجندل شتافت که زند آنها رفت و سال دیگر] چون صفر آمد ، ياران را به بِئرِ مَعونه فرستاد. داستانش آنكه سري از مردم نجد بود كه او را ابوبَرا عامر ابن مالِك گفتندي. و اين ابوبَرا بيدين بود ، ليكن با محمد ...
👇👇👇👇👇👇
محمد پس از جنگ اُحُد [سال سوم هجری] ، بازماندهي ماه شوّال و ذوالقَعده و ذوالحجّه و محرم را در مدينه بود. [در سال چهارم نیز بجنگهای بدر واپسین و دومت الجندل شتافت که زند آنها رفت و سال دیگر] چون صفر آمد ، ياران را به بِئرِ مَعونه فرستاد. داستانش آنكه سري از مردم نجد بود كه او را ابوبَرا عامر ابن مالِك گفتندي. و اين ابوبَرا بيدين بود ، ليكن با محمد ...
👇👇👇👇👇👇
73- d^st^ne Be're Ma'une.pdf
226.4 KB
73ـ داستان بِئرِ مَعونه
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
Https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
Https://telegram.me/tarikhe_mohammad
همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
74ـ جنگ سیزدهم ـ جنگ بنينَضير
داستان اين جنگ آنكه چون عمرو ابن اُمَيّه پس از آنكه در بِئر مَعونه آن پيشامد بر ياران رخ داده بود ، از سوي نجد در راه كه ميآمد ، از تيرهي بنيعامِر دو مرد را كشت. تيرهي بنيعامِر از خويشان عامِر ابن طُفيل بودند كه آن نيرنگ را كرده بود.
پس چون آمد و داستان آن را بازگفت ، محمد ...
👇👇👇👇👇👇
داستان اين جنگ آنكه چون عمرو ابن اُمَيّه پس از آنكه در بِئر مَعونه آن پيشامد بر ياران رخ داده بود ، از سوي نجد در راه كه ميآمد ، از تيرهي بنيعامِر دو مرد را كشت. تيرهي بنيعامِر از خويشان عامِر ابن طُفيل بودند كه آن نيرنگ را كرده بود.
پس چون آمد و داستان آن را بازگفت ، محمد ...
👇👇👇👇👇👇