تاریخ محمد
1.14K subscribers
16 photos
2 videos
174 files
21 links
🔶 تاریخ راست زندگانی و کوششهای محمد و پیدایش اسلام.

🔹 ترجمه‌ی تاریخ ابن‌هشام

🖌 برگرداننده : فرهیزش

کانال پاکدینی (احمد کسروی)

@pakdini
Download Telegram
80- kowtane SallamIbneAbiHoqayq.pdf
190.9 KB
80ـ كشتن سَلّام ابن اَبي حُقَيق

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
81ـ جنگ نوزدهم ـ جنگ بني‌لِحيان
82ـ جنگ بيستم ـ جنگ ذي‌قَرَد

👇👇👇👇👇👇
81 - 82.pdf
138.3 KB
81ـ جنگ نوزدهم ـ جنگ بني‌لِحيان
82ـ جنگ بيستم ـ جنگ ذي‌قَرَد

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
83ـ جنگ بيست و يكم ـ جنگ بني‌مُصطَلِق

چون محمد از جنگ ذي‌قَرَد بازگرديد ، اند ماه در مدينه نشست و پس از آن ، در ماه شعبان سال ششم بجنگ بني‌مُصطَلِق بيرون رفت. و اين بني‌مُصطَلِق خانداني انبوه از تيره‌ي خُزاعه و با خانه و كاچال بودند و لشكر بسيار از بهر آمدن و جنگيدن ...


👇👇👇👇👇👇
83- jange bist o yekom – jange BaniMostaleq.pdf
127.7 KB
83ـ جنگ بيست و يكم ـ جنگ بني‌مُصطَلِق

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
84ـ داستان دورويي عبدالله ابن أبيّ ابن سَلول

چون محمد از جنگ بني‌مُصطَلِق بازگرديد و در راه كه مي‌آمد ، بسر آبي فرود آمده بود و دو مرد ، يكي از مهاجران و يكي از انصار از هم رنجيدند و بدشمني درآمدند. انصاري بانگ زد و مردم خود را بياري خواند ـ يعني انصار ـ و مرد مهاجر نيز بانگ زد و مهاجران را بياري خواند و دشمني‌ای سخت برخاست. و عبدالله ابن أبيّ ابن سَلول ...


👇👇👇👇👇👇
84- d^st^ne doruiye Abdoll^h.pdf
150.7 KB
84ـ داستان دورويي عبدالله ابن أبيّ ابن سَلول

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
85ـ داستان نخستين كسي كه از دين بازگرديد.

86ـ داستان جُوَيريه

87ـ داستان زكات بني‌مُصطَلِق


👇👇👇👇👇👇
85 - 86 - 87.pdf
79.5 KB
85ـ داستان نخستين كسي كه از دين بازگرديد.
86ـ داستان جُوَيريه
87ـ داستان زكات بني‌مُصطَلِق

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
88ـ داستان عايشه [بخش یکم]

محمد پسر اسحاق گويد كه عايشه خود بازگفت كه محمد شيوه‌ي او چنان بودي كه هرگاه كه بجنگ رفتي ، قرعه ميان زنان زدي و هر كس كه قرعه برو افتادي او را با خود بردي. پس چون بجنگ بني‌مُصطَلِق مي‌رفت ، قرعه به من افتاده بود و مرا با خود برده بود. و زنان عرب در آن هنگام خوراك كمتر خوردندي و فربهي و تنومندی بر ايشان كمتر ...


👇👇👇👇👇👇
88- d^st^ne ^yewe 1.pdf
88.9 KB
88ـ داستان عايشه [بخش یکم]

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
88ـ داستان عايشه [بخش دوم]

و محمد چون سخن مردم بسيار شنيد ، بر منبر رفت و خدا را ستود و بسيار پنديد و پس از آن گفت : « اين گروه دورويان را چه افتاده است كه مرا مي‌رنجانند و بر خانواده‌ي من دروغ مي‌بندند و زبان تهمت درباره‌ي ايشان همي‌گشايند؟ بخدا كه من از خانواده‌ي خود جز پاكدامني و نيكي نديدم و از اين مرد كه دروغ برو مي‌بندند (يعني صَفوان ابن مُعَطَّل) جز نيكي و ...


👇👇👇👇👇👇
88- d^st^ne ^yewe 2.pdf
93.3 KB
88ـ داستان عايشه [بخش دوم]

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
89ـ جنگ بيست و دوم ـ جنگ حُدَيبيه [بخش یکم]

چون محمد از جنگ بني‌مُصطَلِق بازگرديد ، رمضان بود. و رمضان و شوّال را در مدينه نشست. پس در ماه ذیقعده ، بآهنگ حج و عمره بيرون آمد و اين در آخر سال ششم بود. و نُمَيلة ابن عبدالله لَيثي را بجانشيني خود در مدينه بازداشت. محمد با آنکه نه بآهنگ جنگي بيرون رفته بود ، ليكن انديشيد كه چون قریش دانند كه او آهنگ مكه دارد ، لشكر كنند و بجنگش بيرون آيند و باين شُوند ، لشكري از مدينه و تيره‌هاي عرب كه در پيرامون مدينه ...


👇👇👇👇👇👇
89- jange Hidaybiye 1.pdf
90.5 KB
89ـ جنگ بيست و دوم ـ جنگ حُدَيبيه [بخش یکم]

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
89ـ جنگ بيست و دوم ـ جنگ حُدَيبيه [بخش دوم]

قریش چون نازکدلی او را ديدند و سخنش را شنيدند ، برو ريشخند بسيار كردند و باو گفتند : « اي حُلَيس ، تو مرد ساده‌ي بيابان‌نشيني و به ژرفي كارها نرسي و نداني. اكنون ، تو خاموش بنشين ـ كه ما خود چنانكه بايد كرد كنيم.»
حُلَيس از سخن ایشان خشم گرفت و گفت : « اي قریش ، ما تيره‌ها چون با شما همسوگندي كرديم ، نه از بهر آن كرديم كه چون كسي آهنگ زيارت كعبه كند ، شما ...

👇👇👇👇👇👇
89- jange Hidaybiye 2.pdf
80.6 KB
89ـ جنگ بيست و دوم ـ جنگ حُدَيبيه [بخش دوم]

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
89ـ جنگ بيست و دوم ـ جنگ حُدَيبيه [بخش سوم]

پس محمد ، عثمان را خواند و او را به مكه پيش قریش فرستاد. عثمان به مكه رفت و فرستادگي محمد را گزارد و مي‌خواست كه بازگردد. قریش باو گفتند : « اگر مي‌خواهي بربخيز و طواف خانه بكن.»
عثمان گفت : « من طواف خانه نكنم تا نخست محمد طواف كند.»
ایشان از سخنش خشم گرفتند و او را زنداني کردند.
به محمد آگاهي آوردند كه : « عثمان را كشتند.» محمد بسيار دلتنگ گرديد. پس از آن ، گفت : « از اين جا نروم تا آنچه با قریش مي‌بايد كرد كنم.»
پس برخاست و در زير درختي نشست و ياران و لشكر ...

👇👇👇👇👇👇
89- jange Hidaybiye 3.pdf
85.7 KB
89ـ جنگ بيست و دوم ـ جنگ حُدَيبيه [بخش سوم]

#تاریخ_راست_بنیادگزار_اسلام :
@tarikhe_mohammad

همبستگی با ما :
farhixt@gmail.com
89ـ جنگ بيست و دوم ـ جنگ حُدَيبيه [بخش چهارم]

چون اين سازش‌نامه را نوشتند ، ديدند كه ابوجَندَل ـ پسر سُهَيل ابن عمرو ـ با پايبند آهنين كه بر پا داشت و در پاي او گزارده بودند ، از پيش قریش گريخته و آمده بود. و ابوجَندَل مسلمان بود و قریش او را در مكه زنداني كرده و بند بر پايش گزارده بودند.
از خواهشهاي قریش كه در آن سازش‌نامه نوشته بودند یکی آن بود كه : « هر كس كه از ايشان گريزد و پيش مسلمانان آيد ، او را بازپس فرستند و هر كس كه از پيش مسلمانان گريزد و بپيش ايشان آيد او را بازپس نفرستند.» سُهَيل چون پسر خود را ديد كه ...


👇👇👇👇👇👇