تعطیلات رویایی
820 subscribers
5.11K photos
491 videos
69 files
1.31K links
*برگزارکننده سه دوره جام جهانی برزیل، روسیه و قطر
* تحسین شده در ارائه خدمات بی مانند در مسیرهای ویژه
* رزرو آنلاين بليط، هتل، تور و خدمات ويزا
تماس با ما :
021-22243040
Download Telegram
#روزشمار چهره‌های تاریخی:


ابوالحسين عبدالرحمان الصوفی رازی در ری زاده شد. پدرش از درويشان وارسته زادگاهش بود و آغازه‌های ادبيات فارسی و عربی را به فرزندش آموخت. اما او شيفته دانش‌های تجربی به ويژه رياضيات و اخترشناسی بود.

از هنگام كودكی و جوانی او آگاهی درستی در دست نيست تا اينكه خود در مقدمه كتاب ماندگارش "صور الكواكب" از سال ۳۲۶ خورشيدی (در ۴۴ سالگی) ياد می‌كند كه برای پژوهش‌های اخترشناسی به شهرهای گوناگون از جمله دينور رفت و سپس دو سال در اصفهان ماند تا اينكه عضدالدوله ديلمی از دودمان بوييان به فرمانروايی فارس رسيد و او را به استادی خود در رياضيات و اخترشناسی برگزيد و به شيراز برد.
او در آنجا نخست يک كره آسمانی برای عضدالدوله ساخت و محاسبات دقيق صورت‌های فلكی و موضع ستارگان را برای او تشريح كرد. اين كره هم اكنون در موزه قاهره نگهداری می‌شود.

۶۱ ساله بود كه برجسته‌ترين اثرش يعنی همان "صور الكواكب" را به پايان رساند و در آن با محاسبه درخشندگی ستارگان و شكل‌های آنها در صورت‌های فلكی، موضع و اندازه بيش از ۱۰۰۰ ستاره را مشخص كرد.

۷۰۰ سال پس از او گاليله ايتاليايی همان محاسبه‌ها را با تلسكوپ انجام داد اما به دقت رازی نرسيد تا اينكه تازه در سده ۱۹ اخترشناس آلمانی آرگلِندِر بی ذكر نام رازی و كتاب او محاسبه‌های دانشمند ايرانی را در كتابش آورد و پس از چندی "صور الكواكب" از كتابخانه‌ای در پاريس سر درآورد و معرفی شد.

هم اكنون به ياد او نُه نقطه در كره ماه نامگذاری شده است. فقط نامش را به غلط "آزوفی" azofi نوشته‌اند.

هنوز آشكار نشده كه او چگونه توانسته بدون تلسكوپ "ستارگان سحابی" را كشف كند.

۱۵ آذر ۳۶۵: ۱۰۳۴ سال پيش در چنين روزی عبدالرحمان صوفی در شيراز درگذشت. او نخستين بار كهكشانی جز "راه شيری" را كشف كرد.
#روزشمار

۱۷ آذر ۱۳۷۸؛ ۲۱ سال پيش در چنين روزی حسين مكی در تهران درگذشت: "تاريخ آينه سراپانمای حقيقت است".

۳۸ ساله بود كه دبير جبهه ملی به سرپرستی محمد مصدق شد و در مبارزات ملی كردن نفت نقش موثری ایفا نمود.

۴۱ ساله بود كه نماينده اول مردم تهران شد و دکتر مصدق مشاوره او را می‌خواست اما نپذيرفت و رفته رفته از او فاصله گرفت تا به دشمنی رسید؛ با وجود این پس از كودتای ۱۳۳۲ از دادرسی نظامی عليه مصدق انتقاد كرد و خواستار تشكيل دادگاه علنی غيرنظامی ويژه وزيران برای او شد.
#روزشمار

۱۸ آذر ۱۳۳۰؛ ۶۹ سال پيش در چنين روزی محمدتقی بهار در لوزان سويس درگذشت. می‌گفت: "صندلی بهتر ز مرد بی‌هنر بر صندلی"

۱۷ ساله بود كه با درگذشت پدرش عنوان ملك‌الشعرايی به او رسيد اما ديری نپاييد كه به جای ستايش فرمانروايان و خاندان پيامبر اسلام، در حال و هوای جنبش مشروطه، به سرودن چكامه‌هايی در ستايش آزاديخواهی و مردم‌سالاری و نكوهش خودكامگی پرداخت:

"با شه ايران ز آزادی سخن گفتن خطاست

كار ايران با خداست".

۲۱ ساله بود كه مجله ادبی "نوبهار" را نخست در مشهد به راه انداخت و هر بار پس از توقيف آن با نام‌های گوناگون در مشهد و تهران بازگاشايی كرد.

او سازنده ترانه‌های ماندگاری مانند "مرغ سحر" و "به اصفهان رو" و سراينده چكامه‌های روانی چون "دماونديه" است كه به كتاب‌های درسی نیز راه يافتند.
#روزشمار

۱۹ آذر ۱۲۱۲: ۱۸۷ سال پيش در چنين روزی ملك نسا خانم عزت‌الدوله در تهران زاده شد. از خويشاوندی نزديك با سه شاه قاجاری خير نديد.

۱۳ ساله بود كه مادرش برای نفوذ در كار اميركبير، او را به عقد آن نخست‌وزیر ۵۳ ساله اصلاح‌طلب و توانمند ناصرالدين شاه درآورد.

او با وجود پيوند اجباری در نوباوگی، به اميركبير دل بست و هنگامی كه برادرش ناصرالدين شاه، اميركبير را با نيرنگ‌های مادرش بركنار كرد، با اصرار به همراه همسرش به تبعيد كاشان رفت و از خوراك او می‌خورد، مبادا امير را زهركش كنند.
#روزشمار

۹۱ سال پيش در چنين روزی مهيندخت عظيما در تهران زاده شد. می‌گفت: «نقاش بايد نقاش زمانه خودش باشد و فقط ايده و گوشه‌ای از سبك‌‌های قديمی را بگيرد.»

او به طور اتفاقی نقاشی پشت شيشه را گسترش داد: «تا سال ۱۳۴۸ (۴۰ سالگی) كارم نقاشی معمولی بود. بعد به آبادان رفتم. آنجا سيل جاری شد به عنوان دبير سازمان زنان آبادان برای سركشی به مناطق شهری و روستايی رفتم. در برخی منازل نقاشی‌هايی آويزان بود كه پشت شيشه كشيده شده بودند. تصميم گرفتم اين سبك را تجربه كنم. اولين نمايشگاه در سال ۱۳۵۰ در گالری سيحون ترتيب يافت.»

اين نقاشی از چين به ايران آمده و در دوره صفويه رايج شد. اين سبك با ويترای تفاوت دارد و ارتباطی با گذر نور ندارد.
#روزشمار چهره‌های تاریخی

.فاطمه بزرگ‌نیا در سال ۱۳۱۷ در تهران زاده شد. پدر و مادرش مشهدی بودند و کار دولتی داشتند. سه ساله بود که بر اثر بیماری فلج اطفال دو پا و دست راستش از کار افتادند.

۲۵ آذر ۱۳۸۱ : ۱۸ سال پیش در چنین روزی فاطمه بزرگ‌نیا در تهران درگذشت: «مردم دوست دارند با ما (توانخواهان) مهربان باشند ولی فرق مهربانی و ترحم برایشان ناشناخته است».

هنوز کودک بود که نخست از خواهرش و سپس نزد آموزگار خصوصی انگلیسی آموخت و در این کار چنان پیش رفت که در ۲۶ سالگی نخستین ترجمه‌اش، رمان "صبح آوریل"، اثر هاوارد فاست، نویسنده آمریکایی را در انتشارات فرانکلین به چاپ رساند.

او سرگذشتش را به انگلیسی نوشته بود که پس از درگذشتش با ترجمه مهروش کوشا، با عنوان "یک عمر انتظار" در تهران منتشر شد.
#روزشمار

🔻 ۲۶ آذر ۱۲۳۹ :۱۶۰ سال پیش در چنین روزی حسن رشدیه در تبریز زاده شد. پدر میرزا حسن تبریزی رشدیه از مجتهدان سرشناس زادگاهش بود و فرزندش را خود در رشته‌های دینی و زبان و ادبیات فارسی و عربی آموزش داد.

او نخست به راه پدر رفت تا جایی که یک بار مظفرالدین‌شاه در زمان ولیعهدی پشت سر او نماز خواند. ۲۲ ساله بود که برای تکمیل تحصیلات فقهی به سوی نجف حرکت کرد.

پسرش روایت کرده که سر راهش چند روزی در استانبول مانده و در روزنامه‌ای خوانده بود که "در اروپا از هر هزار نفر ده تن بیسوادند و در کشور ما از همین تعداد تنها ده تن سواد دارند".

از این سخن چنان متأثر شد که به جای نجف به بیروت و قاهره رفت و به جای تحصیل فقه، دو سال و نیم در دانشسراهای آن شهرها علوم تربیتی دبستانی خواند و یک سال در استانبول آموخته‌هایش را به کار بست و تجربه اندوخت.

۲۵ ساله بود که به پایتخت ارمنستان رفت و نخستین دبستان ایرانی را برای هم‌میهنانش گشود و چون در استانبول به مدرسه‌های نوین "رشدیه" می‌گفتند، همان نام را بر دبستانش نهاد؛ نامی که بعدها نام خانوادگی خودش هم شد.

۲۷ ساله بود که به تبریز بازگشت و نخستین دبستان نوین "رشدیه" را در آنجا گشود ولی خشک‌اندیشان مدرسه او را ویران و چند آخوند او را تکفیر کردند.

می‌گفتند، "چوب و فلک را از مجلس درس برداشته و شاگردان را در برابر معلم جسور کرده است".

۳۷ ساله بود که به دعوت صدراعظم وقت امین‌الدوله به تهران رفت و مدرسه رشدیه را در آنجا گشود و برای نخستین بار جرأت کرد از میز و نیمکت و تخته سیاه که از سوی خشک‌اندیشان "آلات تبلیغ کفر" قلمداد می‌شد، استفاده کند.

او ۱۶ کتاب آموزشی دبستانی تألیف کرد که ماندگارترین آنها "بدایة التعلیم"، "کفایت التعلیم" و "نهایت التعلیم" برای کلاس‌های اول تا سوم بودند.

حسن رشدیه در ۸۴ سالگی در تهران درگذشت: «مرا در راهرو مدرسه به خاک بسپارید تا مزارم لگدکوب دانش‌آموزان باشد.»
#روزشمار چهره‌های تاریخی:


دوم دی ۱۲۷۹ : ۱۲۰ سال پیش در چنین روزی شمس‌الضحی نشاط اصفهانی در تهران زاده شد. پدر شمس‌الضحی نشاط اصفهانی صفی‌‌علی‌شاه سردودمان درویشان صفی‌علی‌شاهی بود. او هنوز یک سال نداشت که پدر را از دست داد.

ادبیات فارسی و عربی و سپس فرانسه را نزد آموزگاران سرخانه آموخت و هر هفته به کلاس‌های نگارگری کمال‌الملک می‌رفت و در آنجا با شاهزاده خانم‌های قاجاری همکلاس بود.

نوجوان بود که به سرودن شعر می‌پرداخت و شیفته سبک سعدی بود و چندین شعر او را تضمین کرد که یکی از ماندگارترین آنها "مثنوی اتفاق" است.

۱۶ ساله بود که با یکی از نوادگان سراینده "سبک بازگشت"، نشاط اصفهانی پیوند زناشویی بست و نام خانوادگی او را برگزید و بخت با او یار بود که همسرش به او اجازه ادامه تحصیل داد.

او با اینکه چهار فرزند داشت، داستان‌هایی از فرانسه و انگلیسی ترجمه می‌کرد و در نشریات ویژه زنان به چاپ می‌رساند، شعر می‌گفت و در شاخه مینیاتور و ابریشم‌دوزی و خامه‌دوزی چنان برجسته شد که در ۱۸ سالگی دبیر نقاشی دبیرستان‌های تهران و هنرستان شد.

۲۶ ساله بود که یکی از آثارش در آمریکا جایزه "گولد" دانشگاه هاروارد را گرفت که پیش از او تنها کمال‌الملک برای نقاشی و خاتمکاری دریافت کرده بود.

با درگذشت پدرش تنها پس از شکایت حقوقی توانست بخشی از خانقاه او را از جانشینان پدر بگیرد. شمس‌الضحی نشاط اصفهانی در ۷۵ سالگی در زادگاهش درگذشت.