اگر جمهوری اسلامی نبود ، سارینا فردا ( ۱۱ تیر ) ۱۷ ساله میشد .

متنی که در ادامه نوشته شده ، از زبان یکی از دوستان ساریناست که برای من فرستاده شده و وقایع اون شب شوم رو شرح میدهد
« سی یکم شهریور ساعت پنج بعداز ظهر بود که بعد از کلاس زبان ، ما وارد اعتراضات مهرشهر کرج شدیم ، بعدازمدتی یکدفعه گارد ویژه حمله کرد ، سارینا نتونست فرار کنه ، اونو گرفتن و با ضربات باتون به سرش می کوبیدن ، تمام صورتش خونی شده بود ، جلوی چشمای ما و خیلی های دیگه داشتن سارینا رو میزدن...... بعد از اینکه به کمک یک آقا تونستیم به بیمارستان قائم کرج برسیم ، ساعت دو شب به مادرش زنگ زدن که دختر شما تموم کرده ، مامان و مادربزرگ و دوتا دایی هاش اومدن بیمارستان ، به اونا گفتن ساعت ده صبح بیایید غسالخانه ، موقع خاکسپاری کلی مامور توی بهشت سکینه ریخته بود ، با کلی خواهش و التماس گذاشتن مادرش صورت سارینا رو توی کفن ببینه ..... برای هفتمش هم بجز خانواده ش کس دیگه ای نیومد.»

طرح و متن: سپهر زندوکیلی

#سارینا_اسماعیل_زاده

@tavaanatech