Forwarded from 🏹کانال پیکان ایرانشهر🏹
محمدرضا شاه پهلوی بهعنوان یک ایرانی متمدن مسلمان با فهم سالم سیاسی خود که آن را بهترتیب از پدرش رضا شاه کبیر و انقلاب دینجداخواهانه (سکولاریستی) مشروطه به ارث برده بود، همواره نهاد دین را از نهاد سیاست دور نگاه داشت و از اساس، نگاه او به اسلام و دین از یک معنویت مداراجویانه سرچشمه میگرفت.
سیاستبازانی که دین را غایت کردار خود بازمینمایانند (فارغ از استعداد هر دین خاص بهر بهرهکشی سیاسی) با ریاکاری و خودویرانگری اتفاقاً دین را ابزار دررندهخوترین اغراض سیاسی قرار میدهند.
درست مانند ایدئولوژیهایی که خلق/کارگر را ابزار منویات سیاسی و برکشیدن تمامیت خواهانهترین رژیمها کردند.
شاهنشاه حتی رتوریک اسلامستایانه غرب را برای پردهپوشی جنایتهای آنها در جریان پنجاه و هفت بهسخره میگرفت :
«اسلام بیمانند است» و «بگذارید [با جانیان] دیالوگ برقرار کنیم» دو روی یک سکه است.
ایمانورزی شاه به مخاطب میگفت که این آدمکشیها صرفا ناشی از دین نیست و سیاستشناسی او هشدار میداد که غرب رویکری دوچهره و ریاکارانه در برابر جنایتهایی که در ایران آغاز شده در پیش گرفته است.
ایمان شخصی شاه هرگز سد راه زیست ایرانی نشد بلکه برعکس، سلامت باورهای او شکوفاترین دوره تاریخی ایران را آفرید.
کوشش و اعتقاد شاه این بود که اسلام را به یک «دین مدنی» و سازگار با هویت ایرانی بدل کند.
قصد پادشاهی پهلوی آن بود که دین را در دوران حکمرانی این سلسله بهنحو بوروکراتیک (دیوانسالارانه) و غیر سنتی، مدنی کند اما گفتار مدنیت و بازشناسی، پذیرش انگاره شهروندی بدلیل عدم انعطاف در اساس مکتب واپسگرای تشیع پا نگرفت و با برآمدن خمینی و سردادن نغمه ولایت سیاسی فقیهان و سپس زمینه آماده تصاحب کشور، مجموعه روحانیت شیعه و نهاد دین در ایران به یک قمار بزرگ و مرگبار سیاسی دست یازید.
رشد رادیکالیسم در نهاد تشیع به گردن سلطنت نبود و رادیکالهای چپی که متاع خود را از سوی جامعه ایران بیمشتری یافتند و دست به دامن رادیکالیسم شیعی شدند پیش از هر کس باید پاسخگوی برآمدن آخوندسالاری میبودند.
#شاهنشاه_روحت_شاد
#بازگشت_به_آئین_ایرانشهر
https://t.me/Paykan_Iranshahr/17138
@Paykan_Iranshahr
سیاستبازانی که دین را غایت کردار خود بازمینمایانند (فارغ از استعداد هر دین خاص بهر بهرهکشی سیاسی) با ریاکاری و خودویرانگری اتفاقاً دین را ابزار دررندهخوترین اغراض سیاسی قرار میدهند.
درست مانند ایدئولوژیهایی که خلق/کارگر را ابزار منویات سیاسی و برکشیدن تمامیت خواهانهترین رژیمها کردند.
شاهنشاه حتی رتوریک اسلامستایانه غرب را برای پردهپوشی جنایتهای آنها در جریان پنجاه و هفت بهسخره میگرفت :
«اسلام بیمانند است» و «بگذارید [با جانیان] دیالوگ برقرار کنیم» دو روی یک سکه است.
ایمانورزی شاه به مخاطب میگفت که این آدمکشیها صرفا ناشی از دین نیست و سیاستشناسی او هشدار میداد که غرب رویکری دوچهره و ریاکارانه در برابر جنایتهایی که در ایران آغاز شده در پیش گرفته است.
ایمان شخصی شاه هرگز سد راه زیست ایرانی نشد بلکه برعکس، سلامت باورهای او شکوفاترین دوره تاریخی ایران را آفرید.
کوشش و اعتقاد شاه این بود که اسلام را به یک «دین مدنی» و سازگار با هویت ایرانی بدل کند.
قصد پادشاهی پهلوی آن بود که دین را در دوران حکمرانی این سلسله بهنحو بوروکراتیک (دیوانسالارانه) و غیر سنتی، مدنی کند اما گفتار مدنیت و بازشناسی، پذیرش انگاره شهروندی بدلیل عدم انعطاف در اساس مکتب واپسگرای تشیع پا نگرفت و با برآمدن خمینی و سردادن نغمه ولایت سیاسی فقیهان و سپس زمینه آماده تصاحب کشور، مجموعه روحانیت شیعه و نهاد دین در ایران به یک قمار بزرگ و مرگبار سیاسی دست یازید.
رشد رادیکالیسم در نهاد تشیع به گردن سلطنت نبود و رادیکالهای چپی که متاع خود را از سوی جامعه ایران بیمشتری یافتند و دست به دامن رادیکالیسم شیعی شدند پیش از هر کس باید پاسخگوی برآمدن آخوندسالاری میبودند.
#شاهنشاه_روحت_شاد
#بازگشت_به_آئین_ایرانشهر
https://t.me/Paykan_Iranshahr/17138
@Paykan_Iranshahr
Telegram
🏹کانال پیکان ایرانشهر🏹
@Paykan_Iranshahr