کانال یزدفردا
3.62K subscribers
22K photos
4.9K videos
183 files
19K links
🌐يزدفردا
📌 نخستين پايگاه خبری مستقل و مجازی يزد
پیامگیر تلگرام
@yazdfardaaa
📌 با مجوز رسمی از وزارت ارشاد
📌 يزدفردا، رسانه ی ماندگار یزدی

وب سایت: www.yazdfarda.com
پیج اینستاگرام:yazdfarda.ir
پیامگیر واتساپ: 09131516905
Download Telegram


حتما حتما بخونید ارزش خوندن داره...👇👇

خاطره ای تکان دهنده از استاد #شفیعی_کدکنی

نزدیکی های عید بود،
من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم،
صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم.

از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم،
از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم...

(استادکدکنی حالا خودش هم گریه می کند و تعریف میکند...)

پدرم بود،
مادر هم او را آرام می کرد،
می گفت:
آقا! خدا بزرگ است،
خدا نمیگذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم! فوقش به بچه ها عیدی نمی دهیم!...

اما پدر گفت:
خانم! نوه های ما، در تهران بزرگ شده اند و از ما انتظار دارند،
نباید فکر کنند که ما........ 😔

حالا دیگر ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های پدر را از مادرم بپرسم
دست کردم توی جیبم،
100 تومان بود
کل پولی که از مدرسه (به عنوان حقوق معلمی) گرفته بودم
روی گیوه های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوه های پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود بوسیدم.

آن سال، همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قدشان....

پدر به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد؛
10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد.

اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین، که رفتم سر کلاس.

بعد از کلاس،
آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش؛

رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد.

گفتم: این چیست؟
گفت: "باز کنید؛ می فهمید".

باز کردم، 900 تومان پول نقد بود!

گفتم: این برای چیست؟
گفت: "از مرکز آمده است؛
در این چند ماه که شما اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند؛
برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند."

راستش نمی دانستم که این چه معنی می تواند داشته باشد؟!

فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید 1000 تومان باشد، نه 900 تومان!

مدیر گفت: از کجا می دانی؟
کسی به شما چیزی گفته؟

گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین.

در هر صورت، مدیر گفت که از مرکز استعلام می‌گیرد و خبرش را به من می دهد.

روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس،
آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم،
درست گفتی!
هزار تومان بوده نه نهصد تومان!

آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود
که خودم رفتم از او گرفتم؛
اما برای دادنش یک شرط دارم...

گفتم: "چه شرطی؟"

گفت: بگو ببینم، از کجا این را می دانستی؟!

گفتم: هیچ، فقط شنیده بودم که خدا ده برابر کار خیرت را به تو بر می گرداند،
گمان کردم شاید درست باشد...!!
@yazdfarda
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠بخشی از خاطره گویی استاد #شفیعی_کدکنی از هویت گذشته مشهد در گفتگو با سوسن شریعتی
#خبر_سازمان

📌آغاز فعالیت حمل و نقل عمومی از اول آذر ماه از ساعت ۶:۳۰ الی۱۴:۳۰

🔻با توجه به تصمیم گیری ستاد استانی پیشگیری از #کرونا و نیز حسب دستور شهردار یزد از شنبه اول آذر ماه ناوگان اتوبوسرانی شهر یزد به صورت ۵۰ درصد و تک شیفت از ساعت ۶.۳۰ صبح الی ۱۴:۳۰ بعدازظهر فعالیت خواهد نمود.

🔻محمد رضا #شفیعی رئیس #سازمان_حمل_و_نقل_بار_و_مسافر شهرداری یزد از شهروندان محترم درخواست نمود تا ضمن رعایت کامل پروتکل های بهداشتی و همچنین فاصله گذاری اجتماعی هنگام استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی حتماً از ماسک و دستکش استفاده نمایند.
@yazdfarda