Forwarded from ادبسار
💫
درد دارد که هرچه بنویسی،
نتوانی که شرح ِ غم بدهی!
درد دارد به طفل ِ احساست،
شب به شب، قبل ِ خواب، سَم بدهی!
#شهریار_نراقی
@AdabSar
درد دارد که هرچه بنویسی،
نتوانی که شرح ِ غم بدهی!
درد دارد به طفل ِ احساست،
شب به شب، قبل ِ خواب، سَم بدهی!
#شهریار_نراقی
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
💫
چو ابرویت نَچَمیدی به کام گوشهنشینی
برو که چون من و چشمت به گوشهها بنشینی
#شهریار
#چکامه_پارسی
@AdabSar
چو ابرویت نَچَمیدی به کام گوشهنشینی
برو که چون من و چشمت به گوشهها بنشینی
#شهریار
#چکامه_پارسی
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
💫
بار دیگر گر فرود آرد سری با ما جوانی
داستانها دارم از بیداد پیری با جوانی
سالها با بار پیری خم شدم در جستجویش
تا به چاه گور هم رفتم نشد پیدا جوانی
#شهریار
#چکامه_پارسی
@AdabSar
بار دیگر گر فرود آرد سری با ما جوانی
داستانها دارم از بیداد پیری با جوانی
سالها با بار پیری خم شدم در جستجویش
تا به چاه گور هم رفتم نشد پیدا جوانی
#شهریار
#چکامه_پارسی
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
🇮🇷✨🇮🇷✨
@AdabSar
✨سرودهای از محمدحسین شهریار
🇮🇷پیشکش شده به فردوسی
✨فلک یک چند ایران را اسیر ترک و تازی کرد
در ایران خوان یغما دید و تازی ترکتازی کرد
✨گدایی بود و با تاج شهان یک چند بازی کرد
فلک این شیرگیر آهو، شکار گرگ و تازی کرد
✨وطنخواهی در ایران خانمان بردوش شد چندی
بجز در سینهها آتشکده خاموش شد چندی
✨بدان با جان پاک موبدان آزارها کردند
سر گردن فرازان را فراز دارها کردند
✨که تا احرار در کار آمدند و کارها کردند
به شمشیر و قلم با دشمنان پیکارها کردند
✨نخستین فتح و فیروزی نصیب آل سامان شد
بدور آل سامان کار این کشور به سامان شد
✨گه آن شد که ایرانی سبک خواند گران جانی
بهیاد آرد زبان و رسم و آیین نیاکانی
✨دگر ره مادر ایران ز نسل پاک ایرانی
مثال رودکی زایید و اسماعیل سامانی
✨پدید آمد یکی فرزند فردوسی توسی نام
سترون از نظیر آوردن وی، مادر ایام
✨چو دید آمیخته خون عجم با لوث اهریمن
بهجای خوی افرشته عیان آیین اهریمن
✨نژادی خواست نوسازد ز بیم انحطاط ایمن
سلحشور و هنرآموز و پاک آیین و رویینتن
✨پی افکند از سخن کاخی ز قصر آسمان برتر
در آن جام جم و آیینهی دارا و اسکندر
✨بهگاه نیش، کلک آتشآلودش همه خنجر
بهگاه نوش، نظم شهد آمیزش همه شکر
✨چو از شهنامه، فردوسی چو رعدی در خروش آمد
به تن ایرانیان را خون ملیت بهجوش آمد
✨زبان پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
ز کنج خلوت دل اهرمن رفت و سروش آمد
✨به میدان دلیری تاختی بوالفارسی کردی
کسی با بیکسان در روزگار ناکسی کردی
✨چه زحمتها به جان هموار در آن سال سی کردی
به قول خویشتن زنده عجم زان پارسی کردی
✨عجم تا زنده باشد نام تو ورد زبان دارد
به جان منتپذیر توست این جان تا که جان دارد!
#شهریار #روز_شعر_و_ادب_پارسی
@AdabSar
🇮🇷✨🇮🇷✨
@AdabSar
✨سرودهای از محمدحسین شهریار
🇮🇷پیشکش شده به فردوسی
✨فلک یک چند ایران را اسیر ترک و تازی کرد
در ایران خوان یغما دید و تازی ترکتازی کرد
✨گدایی بود و با تاج شهان یک چند بازی کرد
فلک این شیرگیر آهو، شکار گرگ و تازی کرد
✨وطنخواهی در ایران خانمان بردوش شد چندی
بجز در سینهها آتشکده خاموش شد چندی
✨بدان با جان پاک موبدان آزارها کردند
سر گردن فرازان را فراز دارها کردند
✨که تا احرار در کار آمدند و کارها کردند
به شمشیر و قلم با دشمنان پیکارها کردند
✨نخستین فتح و فیروزی نصیب آل سامان شد
بدور آل سامان کار این کشور به سامان شد
✨گه آن شد که ایرانی سبک خواند گران جانی
بهیاد آرد زبان و رسم و آیین نیاکانی
✨دگر ره مادر ایران ز نسل پاک ایرانی
مثال رودکی زایید و اسماعیل سامانی
✨پدید آمد یکی فرزند فردوسی توسی نام
سترون از نظیر آوردن وی، مادر ایام
✨چو دید آمیخته خون عجم با لوث اهریمن
بهجای خوی افرشته عیان آیین اهریمن
✨نژادی خواست نوسازد ز بیم انحطاط ایمن
سلحشور و هنرآموز و پاک آیین و رویینتن
✨پی افکند از سخن کاخی ز قصر آسمان برتر
در آن جام جم و آیینهی دارا و اسکندر
✨بهگاه نیش، کلک آتشآلودش همه خنجر
بهگاه نوش، نظم شهد آمیزش همه شکر
✨چو از شهنامه، فردوسی چو رعدی در خروش آمد
به تن ایرانیان را خون ملیت بهجوش آمد
✨زبان پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
ز کنج خلوت دل اهرمن رفت و سروش آمد
✨به میدان دلیری تاختی بوالفارسی کردی
کسی با بیکسان در روزگار ناکسی کردی
✨چه زحمتها به جان هموار در آن سال سی کردی
به قول خویشتن زنده عجم زان پارسی کردی
✨عجم تا زنده باشد نام تو ورد زبان دارد
به جان منتپذیر توست این جان تا که جان دارد!
#شهریار #روز_شعر_و_ادب_پارسی
@AdabSar
🇮🇷✨🇮🇷✨
چو از شهنامه، فردوسی چو رعدی در خروش آمد
به تن ایرانیان را خون ملیت بهجوش آمد
زبان پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
ز کنج خلوت دل اهرمن رفت و سروش آمد!
بیستوهفتم شهریور، روز بزرگداشت محمدحسین #شهریار و #روز_شعر_و_ادب_پارسی گرامیباد.
🇮🇷✨ @AdabSar
به تن ایرانیان را خون ملیت بهجوش آمد
زبان پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
ز کنج خلوت دل اهرمن رفت و سروش آمد!
بیستوهفتم شهریور، روز بزرگداشت محمدحسین #شهریار و #روز_شعر_و_ادب_پارسی گرامیباد.
🇮🇷✨ @AdabSar
Forwarded from ادبسار
💫
ای غنچهی خندان چرا خون در دل ما میکنی؟
خاری به خود میبندی و ما را زِ سر وا میکنی؟
امروزِ ما بیچارگان امید فرداییش نیست
این دانی و با ما هنوز امروز و فردا میکنی
#شهریار
#چکامه_پارسی
@AdabSar
ای غنچهی خندان چرا خون در دل ما میکنی؟
خاری به خود میبندی و ما را زِ سر وا میکنی؟
امروزِ ما بیچارگان امید فرداییش نیست
این دانی و با ما هنوز امروز و فردا میکنی
#شهریار
#چکامه_پارسی
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
💫
بار دیگر گر فرود آرد سری با ما جوانی
داستانها دارم از بیداد پیری با جوانی
سالها با بار پیری خم شدم در جستجویش
تا به چاه گور هم رفتم نشد پیدا جوانی
#شهریار
#چکامه_پارسی
@AdabSar
بار دیگر گر فرود آرد سری با ما جوانی
داستانها دارم از بیداد پیری با جوانی
سالها با بار پیری خم شدم در جستجویش
تا به چاه گور هم رفتم نشد پیدا جوانی
#شهریار
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💫
ای شاخِ گل که در پی گلچین دوانیام
این نیست مزدِ رنجِ من و باغبانیام
پروردمت به ناز که بنشینمت به پای
ای گل چرا به خاکِ سیه مینشانیام
#شهریار
#چکامه_پارسی
@AdabSar
ای شاخِ گل که در پی گلچین دوانیام
این نیست مزدِ رنجِ من و باغبانیام
پروردمت به ناز که بنشینمت به پای
ای گل چرا به خاکِ سیه مینشانیام
#شهریار
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💫
ای غنچهی خندان چرا خون در دل ما میکنی؟
خاری به خود میبندی و ما را زِ سر وا میکنی؟
امروزِ ما بیچارگان امید فرداییش نیست
این دانی و با ما هنوز امروز و فردا میکنی
#شهریار
#چکامه_پارسی
@AdabSar
ای غنچهی خندان چرا خون در دل ما میکنی؟
خاری به خود میبندی و ما را زِ سر وا میکنی؟
امروزِ ما بیچارگان امید فرداییش نیست
این دانی و با ما هنوز امروز و فردا میکنی
#شهریار
#چکامه_پارسی
@AdabSar
Forwarded from ادبسار
چو از شهنامه، فردوسی چو رعدی در خروش آمد
به تن ایرانیان را خون ملیت بهجوش آمد
زبان پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
ز کنج خلوت دل اهرمن رفت و سروش آمد!
بیستوهفتم شهریور، روز بزرگداشت محمدحسین #شهریار و #روز_شعر_و_ادب_پارسی گرامیباد.
🇮🇷✨ @AdabSar
به تن ایرانیان را خون ملیت بهجوش آمد
زبان پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
ز کنج خلوت دل اهرمن رفت و سروش آمد!
بیستوهفتم شهریور، روز بزرگداشت محمدحسین #شهریار و #روز_شعر_و_ادب_پارسی گرامیباد.
🇮🇷✨ @AdabSar
🌱 زبان پارسی گویا شد و تازی خموش آمد
ز کنج خلوت* دل اهرمن رفت و سروش آمد
🍃 چند چامهی پارسی از «محمدحسین شهریار» که آنها را تنها با واژههای پارسی سروده یا کمترین بهره را از واژههای بیگانه گرفته است:
پای من در سر کوی تو به گِل رفت فرو
گر دلت سنگ نباشد گِل گیرا داری
دگران خوشگل یک عضو* و تو سر تا پا خوب
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری
🍂🌾🍁
ای غنچهی خندان چرا خون در دل ما میکنی؟
خاری به خود میبندی و ما را زِ سر وا میکنی؟
امروزِ ما بیچارگان امید فرداییش نیست
این دانی و با ما هنوز امروز و فردا میکنی
🍂🌴🍁
ای شاخِ گل که در پی گلچین دوانیام
این نیست مزدِ رنجِ من و باغبانیام
پروردمت به ناز که بنشینمت به پای
ای گل چرا به خاکِ سیه مینشانیام
🍂🍀🍁
کارِ گل زار شود گر تو به گلزار آیی
نرخ یوسف شکند چون تو به بازار آیی
ماه در ابر رود چون تو برآیی لب بام
گل کم از خار شود چون تو به گلزار آیی
🍂🥀🍁
ای ماهِ شبِ دریا ای چشمهی زیبایی
یک چشمه و صد* دریا فری و فریبایی
من زشتم و زندانی اما مه رخشنده
در پرده نه زیبندهست با آنهمه زیبایی
🍂🪴🍁
بزن که سوز دل من به ساز میگویی
ز ساز دل چه شنیدی که باز میگویی
کنون که راز دل ما ز پرده بیرون شد
بزن که در دل این پرده راز میگویی
🍂🌿🍁
مهتاب و سرشکی به هم آمیخته بودیم
خوش روی هم آن شب من و مه ریخته بودیم
با گریهی خونین من و خندهی مهتاب
آب رخی از شبنم و گل ریخته بودیم
🍂🌻🍁
از زندگانیام گله دارد جوانیام
شرمندهی جوانی از این زندگانیام
پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق
داده نوید زندگی جاودانیام
🍂🌾🍁
بار دیگر گر فرود آرد سری با ما جوانی
داستانها دارم از بیداد پیری با جوانی
سالها با بار پیری خم شدم در جستجویش
تا به چاه گور هم رفتم نشد پیدا جوانی
🍂🍃🍁
چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی
چه شد که شیوهی بیگانگی رها کردی
هزار درد فرستادیام به جان لیکن*
چو آمدی همه آن دردها دوا* کردی
#شهریار
#چکامه_پارسی
خلوت، عضو، دوا: واژههای بیگانه
صد: از پارسی سد
لیک/لیکن: از پارسی بِیک
🍂🍃 @AdabSar 🍁
ز کنج خلوت* دل اهرمن رفت و سروش آمد
🍃 چند چامهی پارسی از «محمدحسین شهریار» که آنها را تنها با واژههای پارسی سروده یا کمترین بهره را از واژههای بیگانه گرفته است:
پای من در سر کوی تو به گِل رفت فرو
گر دلت سنگ نباشد گِل گیرا داری
دگران خوشگل یک عضو* و تو سر تا پا خوب
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری
🍂🌾🍁
ای غنچهی خندان چرا خون در دل ما میکنی؟
خاری به خود میبندی و ما را زِ سر وا میکنی؟
امروزِ ما بیچارگان امید فرداییش نیست
این دانی و با ما هنوز امروز و فردا میکنی
🍂🌴🍁
ای شاخِ گل که در پی گلچین دوانیام
این نیست مزدِ رنجِ من و باغبانیام
پروردمت به ناز که بنشینمت به پای
ای گل چرا به خاکِ سیه مینشانیام
🍂🍀🍁
کارِ گل زار شود گر تو به گلزار آیی
نرخ یوسف شکند چون تو به بازار آیی
ماه در ابر رود چون تو برآیی لب بام
گل کم از خار شود چون تو به گلزار آیی
🍂🥀🍁
ای ماهِ شبِ دریا ای چشمهی زیبایی
یک چشمه و صد* دریا فری و فریبایی
من زشتم و زندانی اما مه رخشنده
در پرده نه زیبندهست با آنهمه زیبایی
🍂🪴🍁
بزن که سوز دل من به ساز میگویی
ز ساز دل چه شنیدی که باز میگویی
کنون که راز دل ما ز پرده بیرون شد
بزن که در دل این پرده راز میگویی
🍂🌿🍁
مهتاب و سرشکی به هم آمیخته بودیم
خوش روی هم آن شب من و مه ریخته بودیم
با گریهی خونین من و خندهی مهتاب
آب رخی از شبنم و گل ریخته بودیم
🍂🌻🍁
از زندگانیام گله دارد جوانیام
شرمندهی جوانی از این زندگانیام
پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق
داده نوید زندگی جاودانیام
🍂🌾🍁
بار دیگر گر فرود آرد سری با ما جوانی
داستانها دارم از بیداد پیری با جوانی
سالها با بار پیری خم شدم در جستجویش
تا به چاه گور هم رفتم نشد پیدا جوانی
🍂🍃🍁
چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی
چه شد که شیوهی بیگانگی رها کردی
هزار درد فرستادیام به جان لیکن*
چو آمدی همه آن دردها دوا* کردی
#شهریار
#چکامه_پارسی
خلوت، عضو، دوا: واژههای بیگانه
صد: از پارسی سد
لیک/لیکن: از پارسی بِیک
🍂🍃 @AdabSar 🍁