ادب‌سار
14.8K subscribers
4.95K photos
123 videos
21 files
862 links
آرمان ادب‌سار
پالایش زبان پارسی
والایش فرهنگ ایرانی

instagram.com/AdabSar

گردانندگان:
بابک
مجید دُری @MajidDorri
پریسا امام‌وردیلو @New_View

فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
Download Telegram
❗️❗️❗️❗️
@AdabSar

شهری بود که در آن، همه‌چیز ممنوع بود.

و چون تنها چیزی که ممنوع نبود بازی الک‌دولک بود، اهالی ‌شهر هر روز به صحراهای اطراف می‌رفتند و اوقات خود را با بازی الک‌دولک می‌گذراندند.

و چون قوانین ممنوعیت نه یک‌باره بلکه به تدریج و همیشه با دلایل کافی وضع شده بودند، کسی دلیلی برای گلایه و شکایت نداشت و اهالی مشکلی هم برای سازگاری با این قوانین نداشتند.

سال ها گذشت...
یک روز بزرگان شهر دیدند که ضرورتی وجود ندارد که همه‌چیز ممنوع باشد و جارچی‌ها را روانه‌ی کوچه و بازار کردند تا به مردم اطلاع بدهند که می‌توانند هر کاری دلشان می‌خواهد بکنند.

جارچی‌ها برای رساندن این خبر به مردم، به مراکز تجمع اهالی شهر رفتند و با صدای بلند به مردم گفتند: "آهای مردم! آهای…! بدانید و آگاه باشید که از حالا به بعد هیچ کاری ممنوع نیست."

مردم که دور جارچی‌ها جمع شده بودند، پس از شنیدن اطلاعیه، پراکنده شدند و بازی الک‌دولک‌شان را از سر گرفتند.

جارچی ها دوباره اعلام کردند: "می‌فهمید؟ شما حالا آزاد هستید که هر کاری دلتان می‌خواهد، بکنید."
اهالی گفتند:: "خب! ما داریم الک‌دولک بازی می‌کنیم!"

جارچی‌ها کارهای جالب و مفید متعددی را به یادشان آوردند که آن‌ها پیش‌تر انجام می‌دادند و دوباره می‌توانستند به آن بپردازند.
ولی اهالی گوش نکردند و همچنان به بازی الک‌دولک ادامه دادند؛ بدون لحظه‌ای درنگ!

جارچی‌ها که دیدند تلاش‌شان بیهوده است، رفتند که به اُمرا اطلاع دهند.
اُمرا گفتند: "کاری ندارد! الک‌دولک را ممنوع می‌کنیم."

آن زمان بود که مردم دست به شورش زدند و همه‌ی امرای شهر را کشتند و بی‌درنگ برگشتند و بازی الک‌دولک را از سر گرفتند.

از نسک #شاه_گوش_می_کند
نویسنده #ايتالو_کالوينو
#ادبیات_جهان
@AdabSar
🐴🐴🐴🐴