@AdabSar
چنان ز بادهی شوق تو سرگران شدهام
که فارغ از خود و وارسته از جهان شدهام
رسید جان به لب از محنتِ فراق مرا
اجل کجاست که مشتاق او به جان شدهام
گرفته دامن من گردِ غم ز هر طرفی
اسیر محنتِ این تیرهخاکدان شدهام
تو آفتابی و من در هوای آن گَردی
که ذرهذره ز مهرت بر آسمان شدهام
مرا ز عشق تو بر دل هزار بار غم است
عجب نباشد اگر بر دلت گران شدهام
به زلف او نتوان گفت حالِ دل «اهلی»
اگر چو شانه ز سر تا قدم زبان شدهام
#اهلی_خراسانی
@AdabSar
چنان ز بادهی شوق تو سرگران شدهام
که فارغ از خود و وارسته از جهان شدهام
رسید جان به لب از محنتِ فراق مرا
اجل کجاست که مشتاق او به جان شدهام
گرفته دامن من گردِ غم ز هر طرفی
اسیر محنتِ این تیرهخاکدان شدهام
تو آفتابی و من در هوای آن گَردی
که ذرهذره ز مهرت بر آسمان شدهام
مرا ز عشق تو بر دل هزار بار غم است
عجب نباشد اگر بر دلت گران شدهام
به زلف او نتوان گفت حالِ دل «اهلی»
اگر چو شانه ز سر تا قدم زبان شدهام
#اهلی_خراسانی
@AdabSar