@AdabSar
حوض آشفتهتر از فلسفهی یونان است
موج در موج خودش مانده و سرگردان است
نه دلیلی که سرازیر شود در باغی
نه ثباتی که به کوه است و به کوهستان است
شب که مهتاب فرو ریخته در رویایش
صبح در پیرهنش قصهی یک عصیان است
معرفت چهرهی برگیست در آب افتاده
باد میموید و میموید و او لرزان است
این درختان همه سقراط و ارسطو شدهاند
دست هر شاخه پر از سفسطه و برهان است
ماه میتابد و حیرت همهجا پاشیدهست
مردم کوچه در اندیشهی یک باران است
من به آغاز و به پایان گُلی مینگرم
که در آنسوی شب فلسفه در جریان است
#حمید_مبشر
@AdabSar
حوض آشفتهتر از فلسفهی یونان است
موج در موج خودش مانده و سرگردان است
نه دلیلی که سرازیر شود در باغی
نه ثباتی که به کوه است و به کوهستان است
شب که مهتاب فرو ریخته در رویایش
صبح در پیرهنش قصهی یک عصیان است
معرفت چهرهی برگیست در آب افتاده
باد میموید و میموید و او لرزان است
این درختان همه سقراط و ارسطو شدهاند
دست هر شاخه پر از سفسطه و برهان است
ماه میتابد و حیرت همهجا پاشیدهست
مردم کوچه در اندیشهی یک باران است
من به آغاز و به پایان گُلی مینگرم
که در آنسوی شب فلسفه در جریان است
#حمید_مبشر
@AdabSar