#پریسا
خَرم تویی!
"حسین قلیخان" با گروهی از خوانین، برای مهمانی، پیش "ظلالسلطان" رفته بودند.
در همان هنگام، مردی از رعیتهای حسینقلیخان که از حضور خان در اصفهان خبردار شده بود، سر و پا برهنه وارد مجلس شد و نفسنفس زنان سلام کرد.
خان خشمگین شد و گفت:
ـ برای چه به اینجا آمدی؟
مرد گفت:
ـ قربان! برای زیارت شما!
خان گفت:
ـ احمق! خر و گاو و گوسفندان را رها کردهای و چندین فرسخ پیاده به زیارت ما آمدهای؟
مرد سادهدل تعظیم کرد و با هیجان گفت:
ـ قربانت شوم! خَرم تویی! گاوم تویی! گوسفندم تویی!
از کتاب #راپورت_های_ملوکانه
راوی و تصویرگر #مهدی_تمیزی
#ادبیات_ایران
#طنز
@AdabSar
خَرم تویی!
"حسین قلیخان" با گروهی از خوانین، برای مهمانی، پیش "ظلالسلطان" رفته بودند.
در همان هنگام، مردی از رعیتهای حسینقلیخان که از حضور خان در اصفهان خبردار شده بود، سر و پا برهنه وارد مجلس شد و نفسنفس زنان سلام کرد.
خان خشمگین شد و گفت:
ـ برای چه به اینجا آمدی؟
مرد گفت:
ـ قربان! برای زیارت شما!
خان گفت:
ـ احمق! خر و گاو و گوسفندان را رها کردهای و چندین فرسخ پیاده به زیارت ما آمدهای؟
مرد سادهدل تعظیم کرد و با هیجان گفت:
ـ قربانت شوم! خَرم تویی! گاوم تویی! گوسفندم تویی!
از کتاب #راپورت_های_ملوکانه
راوی و تصویرگر #مهدی_تمیزی
#ادبیات_ایران
#طنز
@AdabSar