@AdabSar
روی لبهای تو وقتی ردی از لبخند نیست
در وجودم سنگ روی سنگ دیگر بند نیست
اخمهایت را کمی وا کن که تاب آوردنش
در توان شانههای خستهی الوند نیست
خواجهی قاجار اگر چشم کسی را کور کرد
قصهاش آنچه مورخها به ما گفتند نیست
خواست تا از چشمزخم دشمنان حفظت کند
خوب میدانست کار آتش و اسپند نیست
آنقدر شیرین زبانی کار دستم دادهای
قند خون از خوردن بیش از نیاز قند نیست
ای تنت شیراز رازآلود، فتحت میکنم
گرچه در رگهام خون پادشاه زند نیست
#سورنا_جوکـار
@AdabSar
روی لبهای تو وقتی ردی از لبخند نیست
در وجودم سنگ روی سنگ دیگر بند نیست
اخمهایت را کمی وا کن که تاب آوردنش
در توان شانههای خستهی الوند نیست
خواجهی قاجار اگر چشم کسی را کور کرد
قصهاش آنچه مورخها به ما گفتند نیست
خواست تا از چشمزخم دشمنان حفظت کند
خوب میدانست کار آتش و اسپند نیست
آنقدر شیرین زبانی کار دستم دادهای
قند خون از خوردن بیش از نیاز قند نیست
ای تنت شیراز رازآلود، فتحت میکنم
گرچه در رگهام خون پادشاه زند نیست
#سورنا_جوکـار
@AdabSar