🌱🌳 بازیابی زبان ملی
ملیگرایی تنها پرداختن به بافت تاریخی و سیاسی یک کشور نیست و پیشنیازش پردازشهای کلیدی یک کشور-ملت است.
شریان جاری ملیگرایی «فرهنگ» است و فرهنگ، هنجاری است همچون ریشهی درخت تناور یک یا چندین کشور که در ساختار زیستیِ «ملت"»تنیده شده است. سپس پیوسته دارای شاخههایی است بمانند ادبیات و فلسفه و هنر.
بنابراین تنها «زبان» میتواند ابزار گسترش این هنجار باشد که شالودهی سازهی فرهنگی ملت است.
اینک در کدامین گفتمان و پویش و در کدام دورهی تاریخی، زبان ملی به پویایی تمام خواهد رسید؟
زمانی که نظامی میگوید: «همه عالم تن است و ایران دل» سخنی همسو با راستینگی فرایند فرهنگ ایرانی به میان آورده که نشان از ژرفای دستاوردی بهنام «ایران بزرگ فرهنگی» است.
پس در چه بازهی زمانی این «دل» تپندهی گیتی به زبان خواهد آمد تا اکسیر اِشغ(عشق) و داد و خرد را در رگ باشندگانش روانه کند؟!
زبان فارسی از دسته زبانهایی است که آماج بیشترین تاختوتاز زبانهای بیگانه قرار گرفته بهگونهای که بیش از نیمی از واژگانش از انیران یا سرزمینهای دورتر وارد شده است.
اگر شاهنامه فردوسی را ستون فرازمند و استوار زبان ملی بخوانیم در چه دوره از درازنای تاریخ، شاخ و برگ نازک این نهال تناور به بار خواهد نشست هنگامی که حتا استادان ادبیات و زبان پارسی دستاوردهای خود را با واژگان بیگانه در هم میآمیزند؟!
در کجای جریان ملیگرایی، خویشکاری(وظیفه) باززایش زبان ملی روشن شده است تا با آهنگ زبان فردوسی فرزانه همآهنگ شود؟
این آشفتگی زبان فارسی در زمانی روی می دهد که جایگاه زیباترین خط جهان را خط ملی ایرانی، نستعلیق، از آن خود کرده و به بالندهترین هنر ملی (با رویکرد یگانگی و چهرهی بکر این هنر) دست یازیده است. پس چگونه زبان کهن ملی که همپای دیرینگیِ خط است نتوانسته با خط همسو باشد؟!
با نگاهی ژرف به اندیشهی «هگل» میتوان نگرش «وحدت در کثرت» او را گزیری نوین برای رسایی و بازیابی زبان ملی در ایران دانست. چرا که شناخت و نوسازی خرده فرهنگها و بازنگری هوشمندانهی گسترهی زبان فارسی همان همبستگی میهنمدارانه [وحدت] در تمامیتبخشی به فرهنگهای بومی [کثرت] است که سرانجام «زبان ملی» را باز آفرینی میکند.
چنانچه خویشکاری راستین و همهگیر در راستای نوزایی و پاسداشت زبان فارسی انجام نگیرد، نمایی بدفرجام برای زبان ملی در پیش خواهد بود.
✍ نویسنده و فرستنده #عباس_ربیعی(فرهود)
🌳🌱 @AdabSar
ملیگرایی تنها پرداختن به بافت تاریخی و سیاسی یک کشور نیست و پیشنیازش پردازشهای کلیدی یک کشور-ملت است.
شریان جاری ملیگرایی «فرهنگ» است و فرهنگ، هنجاری است همچون ریشهی درخت تناور یک یا چندین کشور که در ساختار زیستیِ «ملت"»تنیده شده است. سپس پیوسته دارای شاخههایی است بمانند ادبیات و فلسفه و هنر.
بنابراین تنها «زبان» میتواند ابزار گسترش این هنجار باشد که شالودهی سازهی فرهنگی ملت است.
اینک در کدامین گفتمان و پویش و در کدام دورهی تاریخی، زبان ملی به پویایی تمام خواهد رسید؟
زمانی که نظامی میگوید: «همه عالم تن است و ایران دل» سخنی همسو با راستینگی فرایند فرهنگ ایرانی به میان آورده که نشان از ژرفای دستاوردی بهنام «ایران بزرگ فرهنگی» است.
پس در چه بازهی زمانی این «دل» تپندهی گیتی به زبان خواهد آمد تا اکسیر اِشغ(عشق) و داد و خرد را در رگ باشندگانش روانه کند؟!
زبان فارسی از دسته زبانهایی است که آماج بیشترین تاختوتاز زبانهای بیگانه قرار گرفته بهگونهای که بیش از نیمی از واژگانش از انیران یا سرزمینهای دورتر وارد شده است.
اگر شاهنامه فردوسی را ستون فرازمند و استوار زبان ملی بخوانیم در چه دوره از درازنای تاریخ، شاخ و برگ نازک این نهال تناور به بار خواهد نشست هنگامی که حتا استادان ادبیات و زبان پارسی دستاوردهای خود را با واژگان بیگانه در هم میآمیزند؟!
در کجای جریان ملیگرایی، خویشکاری(وظیفه) باززایش زبان ملی روشن شده است تا با آهنگ زبان فردوسی فرزانه همآهنگ شود؟
این آشفتگی زبان فارسی در زمانی روی می دهد که جایگاه زیباترین خط جهان را خط ملی ایرانی، نستعلیق، از آن خود کرده و به بالندهترین هنر ملی (با رویکرد یگانگی و چهرهی بکر این هنر) دست یازیده است. پس چگونه زبان کهن ملی که همپای دیرینگیِ خط است نتوانسته با خط همسو باشد؟!
با نگاهی ژرف به اندیشهی «هگل» میتوان نگرش «وحدت در کثرت» او را گزیری نوین برای رسایی و بازیابی زبان ملی در ایران دانست. چرا که شناخت و نوسازی خرده فرهنگها و بازنگری هوشمندانهی گسترهی زبان فارسی همان همبستگی میهنمدارانه [وحدت] در تمامیتبخشی به فرهنگهای بومی [کثرت] است که سرانجام «زبان ملی» را باز آفرینی میکند.
چنانچه خویشکاری راستین و همهگیر در راستای نوزایی و پاسداشت زبان فارسی انجام نگیرد، نمایی بدفرجام برای زبان ملی در پیش خواهد بود.
✍ نویسنده و فرستنده #عباس_ربیعی(فرهود)
🌳🌱 @AdabSar
🔺واژگان امن و امنیت و هممانکهای آنان بیگانه هستند و جایگزین پارسی آنها این واژگان هستند:
🔸 امان: زینهار/ پناه/ آسایش
🔸 امن: آرامش/ در پناه/ اَبیمی/ زنهار
🔸 امنیت: اَبیم/ بیهراسی/ آرامش
🔸 آمن: پناهجو/ خواهان زمان و پناه
🔸 مُستاًمن: پناه دهنده/ نگهدارنده
✍ برای نمونه:
❌ فارسی-عربی:
این سفر را در امان حق به سلامت طی کنید.
✅ پارسی:
این سفر را در پناه پروردگار به آرامی بگذرانید.
❌ فارسی-عربی:
لطفا امانم بدهید.
✅ پارسی:
به مِهر، زنهارم بدهید.
❌ فارسی-عربی:
ارتشیان در تهاجم هشت ساله امنیت ایران را تامین کردند.
✅ پارسی:
ارتشیان در جنگ هشت ساله، آسایش و اَبیم ایران را فراهم کردند.
فرستنده: #عباس_ربیعی (فرهود)
#امن #امان #امنیت #آمن #مستامن
@AdabSar
🔸 امان: زینهار/ پناه/ آسایش
🔸 امن: آرامش/ در پناه/ اَبیمی/ زنهار
🔸 امنیت: اَبیم/ بیهراسی/ آرامش
🔸 آمن: پناهجو/ خواهان زمان و پناه
🔸 مُستاًمن: پناه دهنده/ نگهدارنده
✍ برای نمونه:
❌ فارسی-عربی:
این سفر را در امان حق به سلامت طی کنید.
✅ پارسی:
این سفر را در پناه پروردگار به آرامی بگذرانید.
❌ فارسی-عربی:
لطفا امانم بدهید.
✅ پارسی:
به مِهر، زنهارم بدهید.
❌ فارسی-عربی:
ارتشیان در تهاجم هشت ساله امنیت ایران را تامین کردند.
✅ پارسی:
ارتشیان در جنگ هشت ساله، آسایش و اَبیم ایران را فراهم کردند.
فرستنده: #عباس_ربیعی (فرهود)
#امن #امان #امنیت #آمن #مستامن
@AdabSar