#پریسا
کلکل شاعران بر سر #روسری
روسری از سر تو رفت عقب، ماه گرفت
ماه پَرپَر شد و پَژمرد و به قربان تو شد!
سراینده ؟؟؟
***
روسری را باز کن اعجاز کن؛ گم راه کرد
قاریان سورهی والعاشقان را بوسهات!
#سجاد_دانشمند
***
هم روسریات بـه پشت سر افتاده
هم موی تو تا قوس کمر افتاده
لاحـول و لاقّـوه الاّ باللّــه
اسلام دوباره در خطر افتاده!
#فرامرز_ریحان_صفت
***
روسری بردارم از سر، با تمام اهل دین
بر سر کشف حجاب من، کمی دعوا کنی!
#فاطمه_بخشی
***
روسری نپوشيده، ادکلن بزن خاتون
"تا دمی بياسايم زين حجاب جسمانی" #حامد_عسکری
***
یک گره بر بخت من زد، یک گره بر روسری
هرکدامش وا شود، من روزگارم محشر است!
یک دوتار از کاکلت دل را اسارت برده است
الامان از روسری؛ زیرش هزاران لشکر است!
#مهدی_ذوالقدر
***
شاعر شدهام صبرکنم باد بیاید
تا یک غزل از روسریات وام بگیرم!
#محمدحسن_ملکیان
***
دورهی سعدی و حافظ صحبت از زلف تو بود
نوبت دوران من شد روسری سر کردهای؟!
#احسان_پرسا
***
یک لحظه باد روسریاش را کنار زد
از آن به بعد بود که شاعر زیاد شد!
#محمدحسن_ملکیان
***
سبز، قرمز، سرمهای، فرقی ندارد رنگها
صورت تو روسریها را چه زیبا میکند!
میشود هر تار مو یک «شب» ولی یک روسری
این همه شب را چطوری در دلش جا میکند؟
#رامین_عرب_نژاد
***
کافری یا قاتلی یا از وجودم خستهای؟
روسری با رنگ قرمز؟ تازه کج هم بستهای!؟
نازنین "ب" را بگویی قبل "میرت" مردهام
میروی بر جنگ شاعر با سلاح هستهای!؟
سراینده ؟؟؟
***
روسری را طرح لبنانی ببندی یا نبندی،
زلف بر صورت بیفشانی، نیفشانی قشنگی!
#قاسم_صرافان
***
تو را بیروسری دیدم عجب طوفان دلچسبی
تشکر باد تابستان، مراد این دلم دادی!
#خیال
***
پیچ خوش ییلاق در البرز میآید به یاد
از قفای روسری، مویت که میریزد به دوش!
#علیرضا_بدیع
***
فتنهها افتاده بین روسریهای سرت
خون به پا کردی، ببین! دعوا سر موهای توست!
#رضا_نیکوکار
#شعر_ایران
@AdabSar
کلکل شاعران بر سر #روسری
روسری از سر تو رفت عقب، ماه گرفت
ماه پَرپَر شد و پَژمرد و به قربان تو شد!
سراینده ؟؟؟
***
روسری را باز کن اعجاز کن؛ گم راه کرد
قاریان سورهی والعاشقان را بوسهات!
#سجاد_دانشمند
***
هم روسریات بـه پشت سر افتاده
هم موی تو تا قوس کمر افتاده
لاحـول و لاقّـوه الاّ باللّــه
اسلام دوباره در خطر افتاده!
#فرامرز_ریحان_صفت
***
روسری بردارم از سر، با تمام اهل دین
بر سر کشف حجاب من، کمی دعوا کنی!
#فاطمه_بخشی
***
روسری نپوشيده، ادکلن بزن خاتون
"تا دمی بياسايم زين حجاب جسمانی" #حامد_عسکری
***
یک گره بر بخت من زد، یک گره بر روسری
هرکدامش وا شود، من روزگارم محشر است!
یک دوتار از کاکلت دل را اسارت برده است
الامان از روسری؛ زیرش هزاران لشکر است!
#مهدی_ذوالقدر
***
شاعر شدهام صبرکنم باد بیاید
تا یک غزل از روسریات وام بگیرم!
#محمدحسن_ملکیان
***
دورهی سعدی و حافظ صحبت از زلف تو بود
نوبت دوران من شد روسری سر کردهای؟!
#احسان_پرسا
***
یک لحظه باد روسریاش را کنار زد
از آن به بعد بود که شاعر زیاد شد!
#محمدحسن_ملکیان
***
سبز، قرمز، سرمهای، فرقی ندارد رنگها
صورت تو روسریها را چه زیبا میکند!
میشود هر تار مو یک «شب» ولی یک روسری
این همه شب را چطوری در دلش جا میکند؟
#رامین_عرب_نژاد
***
کافری یا قاتلی یا از وجودم خستهای؟
روسری با رنگ قرمز؟ تازه کج هم بستهای!؟
نازنین "ب" را بگویی قبل "میرت" مردهام
میروی بر جنگ شاعر با سلاح هستهای!؟
سراینده ؟؟؟
***
روسری را طرح لبنانی ببندی یا نبندی،
زلف بر صورت بیفشانی، نیفشانی قشنگی!
#قاسم_صرافان
***
تو را بیروسری دیدم عجب طوفان دلچسبی
تشکر باد تابستان، مراد این دلم دادی!
#خیال
***
پیچ خوش ییلاق در البرز میآید به یاد
از قفای روسری، مویت که میریزد به دوش!
#علیرضا_بدیع
***
فتنهها افتاده بین روسریهای سرت
خون به پا کردی، ببین! دعوا سر موهای توست!
#رضا_نیکوکار
#شعر_ایران
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
با زبان گــــفتی برو، با چشـــــمها گــــفتی بیا
میرود در عاشقی دل یک طرف، پا یک طرف...
#قاسم_صرافان
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
با زبان گــــفتی برو، با چشـــــمها گــــفتی بیا
میرود در عاشقی دل یک طرف، پا یک طرف...
#قاسم_صرافان
@AdabSar
🔷🔶🔹🔸
💠🔷🔹
🔷
🔹
میگریزی از من و دایم
عاشقت را میدهی بازی
میشوی آهوی تهرانی
میشوم صیاد شیرازی
فتح دنیا کار آن چشم است
خون دلها کار آن ابرو
هر لبت یک ارتش سرخ است
گیسوانت لشگر نازی
بس که خواندی «لیلی و مجنون»
جَوّ ابیاتم «نظامی» شد
میخورد یک راست بر قلبم
از نگاهت تیر طنازی
وقت رفتن چهرهی شادت
حالت ناباوری دارد
مثل بغض دختر سرهنگ
در شب پایان سربازی
در صدایت مثنوی لرزید
تا گذشت از روبروی ما
با نگاهی تند و پر معنا
یک بسیجی با موتور گازی
ناخنت را میخوری آرام
پلکهایت میخورد بر هم
عاشق آن شرم و تشویشم
پیش من خود را که میبازی
عکسی از لبخند مخصوصت
با سری پایین فرستادم
مادرم راضی شد و حالا
مانده بابایت شود راضی!
در کلاس از وزن میپرسی
با سدا(صدا)یت میپرم تا ابر
آخرش شاعر نخواهی شد
پیش این استاد پروازی
طبع بازیگوش من دارد
میدود دنبال تو در دشت
میپرم از بیت پایانی
بازهم در بیت آغازی
میگریزی از من و دایم
عاشقت را میدهی بازی
میشوی آهوی تهرانی
میشوم صیاد شیرازی...
#قاسم_صرافان
#شعر_ایران
@AdabSar
💠🔷🔹🔹
🔷
🔹
میگریزی از من و دایم
عاشقت را میدهی بازی
میشوی آهوی تهرانی
میشوم صیاد شیرازی
فتح دنیا کار آن چشم است
خون دلها کار آن ابرو
هر لبت یک ارتش سرخ است
گیسوانت لشگر نازی
بس که خواندی «لیلی و مجنون»
جَوّ ابیاتم «نظامی» شد
میخورد یک راست بر قلبم
از نگاهت تیر طنازی
وقت رفتن چهرهی شادت
حالت ناباوری دارد
مثل بغض دختر سرهنگ
در شب پایان سربازی
در صدایت مثنوی لرزید
تا گذشت از روبروی ما
با نگاهی تند و پر معنا
یک بسیجی با موتور گازی
ناخنت را میخوری آرام
پلکهایت میخورد بر هم
عاشق آن شرم و تشویشم
پیش من خود را که میبازی
عکسی از لبخند مخصوصت
با سری پایین فرستادم
مادرم راضی شد و حالا
مانده بابایت شود راضی!
در کلاس از وزن میپرسی
با سدا(صدا)یت میپرم تا ابر
آخرش شاعر نخواهی شد
پیش این استاد پروازی
طبع بازیگوش من دارد
میدود دنبال تو در دشت
میپرم از بیت پایانی
بازهم در بیت آغازی
میگریزی از من و دایم
عاشقت را میدهی بازی
میشوی آهوی تهرانی
میشوم صیاد شیرازی...
#قاسم_صرافان
#شعر_ایران
@AdabSar
💠🔷🔹🔹
Forwarded from ادبسار
@AdabSar
وقت آن شد که دلم را بِگُذارم بروم
با تو او را تک و تنها بگذارم بروم
به کجا میشود از معرکهی عشق گریخت
گیرم امروز از اینجا بگذارم بروم
سرنوشت من مجنون هم از اول این بود
سر دیوانه به صحرا بگذارم بروم
با جنون قلم و لرزش دستم چه کنم
فرض کن روی دلم پا بگذارم بروم
از تمنای لبت با عطشی آمدهام
قایقم را لب دریا بگذارم بروم
سالها گوشهی چشم تو بلا تکلیفم
یا بفرما نظری یا بگذارم بروم
من تو را با خود زیبای تو در آینهات
بهتر آنست که تنها بگذارم بروم
همهی سهم من از عشق همین شد که گلی
گوشهی خاطرهات جا بگذارم بروم...
#قاسم_صرافان
@AdabSar
وقت آن شد که دلم را بِگُذارم بروم
با تو او را تک و تنها بگذارم بروم
به کجا میشود از معرکهی عشق گریخت
گیرم امروز از اینجا بگذارم بروم
سرنوشت من مجنون هم از اول این بود
سر دیوانه به صحرا بگذارم بروم
با جنون قلم و لرزش دستم چه کنم
فرض کن روی دلم پا بگذارم بروم
از تمنای لبت با عطشی آمدهام
قایقم را لب دریا بگذارم بروم
سالها گوشهی چشم تو بلا تکلیفم
یا بفرما نظری یا بگذارم بروم
من تو را با خود زیبای تو در آینهات
بهتر آنست که تنها بگذارم بروم
همهی سهم من از عشق همین شد که گلی
گوشهی خاطرهات جا بگذارم بروم...
#قاسم_صرافان
@AdabSar