ΑпτiгeligioпΑгcives
209 subscribers
107 photos
2 videos
42 files
58 links
✍🏼 Text channel: @AntiReligion

Scientific,
historical
philosophical
psychology
sociology and ...
.
.
.
Download Telegram
29. ParallelWorlds [@AntiReligionArchives].Mp3
22.6 MB
بخش دوم: جهان چندگانه
فصل ٧: نظریه M مادر تمام ریسمان‌ها
30. ParallelWorlds [@AntiReligionArchives].Mp3
23.6 MB
بخش دوم: جهان چندگانه
فصل ٨: جهان طراح
31. ParallelWorlds [@AntiReligionArchives].Mp3
24.5 MB
بخش دوم: جهان چندگانه
فصل ٨: جهان طراح
32. ParallelWorlds [@AntiReligionArchives].Mp3
30.5 MB
بخش دوم: جهان چندگانه
فصل ٩: در جستجوی شواهدی از بُعد یازدهم
33. ParallelWorlds [@AntiReligionArchives].Mp3
24.3 MB
بخش دوم: جهان چندگانه
فصل ٩: در جستجوی شواهدی از بُعد یازدهم
34. ParallelWorlds [@AntiReligionArchives].Mp3
28.7 MB
بخش دوم: جهان چندگانه
فصل ٩: در جستجوی شواهدی از بُعد یازدهم
35. ParallelWorlds [@AntiReligionArchives].Mp3
31.1 MB
بخش سوم: فرار به فرافضا
فصل ١٠: پایان همه چیز
36. ParallelWorlds [@AntiReligionArchives].Mp3
19.4 MB
بخش سوم: فرار به فرافضا
فصل ١٠: پایان همه چیز
37. ParallelWorlds [@AntiReligionArchives].Mp3
29.9 MB
بخش سوم: فرار به فرافضا
فصل ١١: فرار از جهان
38. ParallelWorlds [@AntiReligionArchives].Mp3
24.8 MB
بخش سوم: فرار به فرافضا
فصل ١١: فرار از جهان
39. ParallelWorlds [@AntiReligionArchives].Mp3
33.1 MB
بخش سوم: فرار به فرافضا
فصل ١١: فرار از جهان
40. ParallelWorlds [@AntiReligionArchives].Mp3
32.2 MB
بخش سوم: فرار به فرافضا
فصل ١١: فرار از جهان
41. ParallelWorlds [@AntiReligionArchives].Mp3
32.1 MB
بخش سوم: فرار به فرافضا
فصل ١٢: فراتر از جهان چندگانه
42. ParallelWorlds [@AntiReligionArchives].Mp3
22.5 MB
بخش سوم: فرار به فرافضا
فصل ١٢: فراتر از جهان چندگانه
طبقه نظریه جهان‌های موازی شاید جهان واقعی ما، یا همان جهانی که در آن زندگی می‌کنیم و آن را تجربه می‌کنیم، تنها جهان موجود نباشد و رویدادهایی مشابه و گاهی متفاوت در جای دیگری، در نسخه‌ی دیگر جهان ما، رخ دهند. شاید جهان‌های دیگری وجود داشته باشند که در آن‌ها نسخه‌های دیگری از ما زندگی می‌کنند و سرگذشت متفاوتی دارند و اتفاقات دیگری برای آن‌ها رخ می‌دهد.

کتاب فوق به سه بخش کلی تقسیم‌بندی شده است.
بخش اول: جهان
بخش دوم: جهان چندگانه
و بخش سوم: فرار به فضا نام دارد.
نویسنده در این کتاب استعداد شگرف خود را به خدمت گرفته تا به یکی از عجیب‌ترین و هیجان‌انگیزترین دستاوردهای احتمالی فیزیک مدرن بپردازد. این‌که ممکن است جهان ما تنها جهانی در بین جهان‌های متعدد باشد؛ شاید بی‌نهایت جهان در شبکه‌ی گسترده‌ی کیهانی وجود داشته باشند که کل جهان ما فقط یکی از آن‌ها است.

کاکو با استفاده‌ی استادانه از شوخ‌طبعی و تمثیل، صبورانه خواننده را با نظریات متفاوت موجود در جهان‌های موازی آشنا می‌سازد؛ نظریاتی که همگی از مکانیک کوانتومی، کیهان‌شناسی و تئوری جدید (M) نشأت می‌گیرند. این کتاب را چون سفری شگفت‌انگیز مطالعه کنید. سفر در کیهانی که نیروهای واقعی آن، ما را مجبور می‌سازند تا به سمت مرزهای تخیل کشیده شویم. کاکو نشان می‌دهد که ظاهر آشنای جهان فیزیکی، سرزمین عجایبی پر از شگفتی‌ها را پنهان می‌سازد؛ ماده و انرژی تاریک، ابعاد مخفی فضا و حلقه‌های کوچک ریسمان‌های لرزان که کیهان را می‌سازند. به گفته‌ی کاکو، واقعیت جهان همان‌قدر حیرت‌انگیز است که خارق‌العاده‌ترین داستان علمی تخیلی.

📘 جهان‌های موازی

🔚 پایان...

🖇 #جهان‌های_موازی #میچیو_کاکو #انتشارات_مازیار #بیگ_بنگ #تئوریM #نظریه_ریسمان‌ها #بعد_یازدهم #کامران_وفا #فیزیک #فضا #کیهان #مکانیک_کوانتومی #جهان_چندگانه #نسبیت #انیشتین #نظریه_علمی
#ParallelWorlds #MichioKaku
📚 @AntiReligionArchives
📚 مقاله شماره: ٨٣

📝: قدرت بی‌قدرتان

🆔 https://t.me/AntiReligionArchives/1400
نگاهی به زندگی واسلاو هاول

واسلاو هاول در سال ١٩٣٦ در خانواده‌ای مرفه و فرهنگ دوست به دنیا آمد. او هنگام استقرار استبداد کمونیستی ١٢ ساله بود. اموال خانوادۀ او، به اتهام بورژوا بودن مصادره شد و اعضای خانواده به مشاغلی کم درآمد گمارده شدند. پس از اتمام دورۀ ابتدایی، هاول از حق ادامۀ تحصیل در دبیرستان محروم شد و به ناچار در یک آزمایشگاه شیمی آموزش تکنیسینی دید و مشغول به کار شد. او همزمان شب‌ها به تحصیل ادامه داد تا آمادۀ ورود به دانشگاه شود. و باز به دلیل خاستگاه اجتماعی‌اش، قربانی سیستم گزینش شد و اجازه ورود به آکادمی هنری یا دانشکده سینمای پراگ را نیافت، و ناچار رشته اقتصاد را انتخاب کرد. اما به زودی تحصیل در این رشته را رها نمود.

پس از پایان دوران سربازی، هاول که به تئاتر علاقمند بود به عنوان نورپرداز صحنه در تئاتر آ.ب.ث مشغول به کار شد. بین سال های ٦٨-١٩٦٠ هاول چند نمایشنامه نوشت، اولین نمایشنامه او در سال ١٩٦٣ در تئاتر بالوستراد به صحنه درآمد، تئاتری که هاول در آن شاغل شد. اواسط دهۀ شصت، آغاز تغییرات و باز شدن فضای فرهنگی در چکسلواکی بود و زمانی که نمایشنامه‌های هاول به صحنه درآمدند، او دیگر نه تنها در چکسلواکی، بلکه در دنیای خارج نیز شناخته شد.

دوران اصلاحات در چکسلواکی (٦٨-١٩٦٧)، که به بهار پراگ معروف است، در آستانه بیستمین سالگرد کودتایی آغاز شد که در سال ١٩٤٨ منجر به سقوط حکومت منتخب جمهوری چکسلواکی، برکناری رئیس جمهور و قتل وزیر امورخارجه این کشور توسط نیروهای وابسته به حزب کمونیست شده بود. به دنبال این کودتا، سیطرۀ حزب کمونیست بر حیات سیاسی کشور کامل شد و به سرکوب مخالفان و برچیدن کلیۀ آزادی های سیاسی در چکسلواکی انجامید. دهۀ پنجاه میلادی شاهد اعمال سیاست خشن و خفقان آور استالینی در چکسلواکی بود که به پاکسازی بسیاری از کادرهای حزب و به زندانی کردن آن‌ها منتهی شد.
الکساندر دوبچک، از کمونیست‌های پرسابقه و رهبران اسلواکی، از جلمه کادرهای حزب بود که به ایجاد رفرم و استالین‌زدایی در چکسلواکی گرایش داشت. او در ژانویه ١٩٦٨ به مقام دبیرکلی حزب کمونیست چکسلواکی برگزیده شد و در این مقام کوشید با ایجاد اصلاحات و برقراری آزادی بیان و لغو سانسور، "سوسیالیسم با چهرۀ انسانی" را برای چکسلواکی به ارمغان آورد. تحت رهبری او دموکراتیزه شدن نظام سیاسی و اقتصادی کشور رسماً در دستور کار حزب کمونیست قرار گرفت.

دوبچک از ژانویه تا اوّل ماه مه ١٩٦٨ به سرعت به اجرای برنامه‌های اصلاحی پرداخت. در این چند ماه مطبوعات با استفاده از آزادی نسبی بیان، به مسائلی پرداختند که تا آن زمان امکان مطرح شدن نداشت. در تظاهرات روز کارگر آن سال ( اوّل ماه مه) جمعیت کثیری از مردم در حمایت از اصلاحات به خیابان‌ها آمدند. چند روز بعد که رهبران چکسلواکی از مسکو بازدید می‌کردند. نارضایتی مسکو از سیاست اصلاحات به آن‌ها گوشزد شد. با وجود این، روز ٢٦ ژوئن ١٩٦٨ دولت رسماً سانسور مطبوعات را لغو کرد.

کمتر از دوماه بعد، روز ٢٠ اوت ١٩٦٨، قوای نظامی کشورهای عضو پیمان ورشو (٥٠٠٠٠٠ سرباز) چکسلوکی را اشغال کردند. دوبچک، نخست وزیر وقت و دو تن از رهبران اصلاح‌طلب حزب کمونیست بازداشت شدند و به اجبار ختم روند اصلاحات را اعلام کردند.

چند ماه بعد در آوریل ١٩٦٩ الکساندر دوبچک از دبیرکلّی حزب برکنار شد. گوستاو هوساک، از اعضای قدیمی حزب کمونیست، که خود دورانی را در زمان استالین در زندان به سر برده بود، رهبر حزب کمونیست چکسلواکی شد. همۀ آزادی‌های نسبی بهار پراگ لغو شد و سانسور کامل در کشور برقرار گردید.
در دوران بهار پراگ، هاول یکی از اعضای فعال کانون مستقل نویسندگان بود. فعالیت‌های او در دفاع از آزادی بیان و آزادی هنرمندان، موجب شد که اجرای نمایشنامه‌های او بعد از تغییر حکومت ممنوع شود. در این زمان او نامه‌ای خصوصی به دوبچک نوشت (٩ اوت ١٩٦٩). دوبچک در آن زمان هنوز عضو رهبری حزب کمونیست بود و سخت تحت فشار قرار گرفته بود تا از برنامه اصلاحات خود انتقاد کند. هاول در نامه‌اش از دوبچک خواست که بر حقانیت این اصلاحات اصرار ورزد و در مقابل تحمیل اتحاد جماهیر شوروی ایستادگی کند و نگذارد که کاپیتولاسیون نظامی چکسلواکی با کاپیتولاسیون اخلاقی و ایدئولوژیکی کامل شود. دوبچک به توصیه او عمل کرد، و بهایش را نیز با اخراج شدن از حزب کمونیست پرداخت.

نخستین فعالیت سیاسی هاول، نوشتن نامه‌ سرگشاده به هوساک بود، پس از انتشار این نامه، و بر اساس وظیفه ای که هاول در این نامه برای شهروندان عادی قائل شده بود، خود نیز در امور مربوط به نقض حقوق بشر فعال‌تر شد.

در اوّل ژانویه ١٩٧٧، یک سال و هشت ماه پس از انتشار نامۀ سرگشاده، منشور ٧٧ در چکسلواکی منتشر شد. امضاء کنندگان این منشور اعلام کردند که سه تن، واسلاو هاول، یان پاتوچکا (Jan Patočka) فیلسوف معروف چک و یری هایک (Jiří Hájek) وزیر سابق امور خارجه (در دولت اصلاح‌طلب دوبچک)، سخنگویان این منشور خواهند بود. یکی از عوامل محرک منشور ٧٧، لازم الاجرا شدن میثاق بین‌المللی حقوق سیاسی و مدنی، و میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود (٢٣ مارس ١٩٧٦). مجلس فدرال چکسلواکی سابق در نوامبر ١٩٧٥ این دو میثاق را که در سال ١٩٦٨ توسط دولت این کشور امضاء شده بود، تصویب نمود. از این تاریخ به بعد، دولت بر اساس قانون، موظف بود اصول مندرج در این دو میثاق را رعایت کند. عامل دیگر آن توافقنامۀ هلسینکی بود که در آن کشورهای غربی جهانگشایی اتحاد جماهیر شوروی را با به رسمیت شناختن مرزهای بالفعل کشورهای اروپای شرقی پذیرفتند و در مقابل، کشورهای بلوک شرق متعهد به اجرا و حفظ حقوق مندرج در میثاق های حقوق بشر شدند.

فعالیت‌های هاول در چارچوب منشور، از سال ١٩٧٧ تا ١٩٧٩، و تشکیل کمیته‌ای به نام وُنس (VONS) برای دفاع از حقوق افرادی که به ناروا بازداشت شده بودند (امضاء کنندگان منشور)، و بالاخره انتشار قدرت بی‌قدرتان عاقبت منجر به محکومیت او به حبس شد و او از ١٩٧٩ تا ١٩٨٣ در زندان به سر ‌برد. پس از آزادی هاول به فعالیت‌های خود ادامه داد، و برجستگی فکری و اخلاقیش از او چهره‌ای چنان محبوب و مورد احترام مردم ساخت که در لحظات سرنوشت ساز سقوط نظام کمونیستی در چکسلواکی (٢٨ نوامبر ١٩٨٩) مردم خود به خود او را، که هرگز هدفش دستیابی به قدرت سیاسی نبود، نامزد ریاست جمهوری کردند تا بر روند تغییر نظام نظارت کند. در ٢٩ دسامبر نمایندگان مجلس فدرال چکسلواکی او را متفقاً به ریاست‌جمهوری انتخاب کردند. در اوّلین انتخابات آزاد کشور پس از ٤٤ سال دیکتاتوری (ژوئن ١٩٩٠)، فوروم مدنی (Civic Forum) که در بهبوهۀ حرکت مردمی نوامبر و دسامبر ١٩٨٩ توسط هاول و یاران منشور ٧٧ تشکیل شده بود و از طرف جامعۀ مدنی با دولت برای تغییر قوانین سیاسی به مذاکره نشسته بود، و همچنین همتای فوروم در اسلواکی، "مردم علیه خشونت" (Public Against Violence)، اکثریت مطلق نمایندگان مجلس را به خود اختصاص دادند. هاول در انتخابات ژوئیه سال ١٩٩٢، علیه تجزیه کشور و جدایی اسلواکی مبارزه کرد اما نتوانست اکثریت آراء را به دست آورد چون اسلواک‌ها به او رأی نداند و کاندید دیگری نبود و حزب دموکراتیک مدنی (Civic Democratic Party) از نامزد دیگری حمایت نکرد. در ١٧ ژوئیه ١٩٩٢ شورای ملی اسلواکی یک جانبه اعلام استقلال کرد. هاول سه روز بعد استعفا داد چون نمی خواست در مقام رئیس جمهور شاهد تجزیۀ چکسلواکی باشد. پس از تأسیس جمهوری چک، هاول نامزد مقام ریاست جمهوری شد و در ٢٦ ژانویه ١٩٩٣ اوّلین رئیس جمهور جمهوری چک شد. او یک بار دیگر در سال ١٩٩٨ به این مقام انتخاب شد. او که در سال ١٩٩٦ مبتلا به سرطان ریه شده بود، پس از اتمام دوران ریاست جمهوری اش به کار مورد علاقه اش، نویسندگی، روی آورد.
رئیس جمهور فقید جمهوری چک در قدرت نیز بر تعهدات سیاسی و اخلاقی خود پایبند ماند و نگذاشت که سنت و عرف سیاسی او را از راه خود منحرف کند. بلکه هم او بود که پایه‌های فکری و فلسفی یک دگردیسی ژرف در حوزۀ سیاست را استحکام بخشید. در طی سال‌های حکومت او، فعالان حقوق بشر در تمام جهان از حمایت بی‌وقفه او بهره‌مند شدند. اگر درگذشت‌اش برای جامعه فعالان حقوق بشر جبران ناپذیر است، اندیشۀ سیاسی او بی‌تردید صفحات اوّل کتاب دموکراسی نوین، همراه با احیای اخلاق در سیاست را رقم زده است و نسل‌های آینده دموکراسی خواه در مکتب او تعلیم خواهند دید.

هاول زمانی قلم به دست می‌گیرد که مردم چکسلواکی تحت فشار نظامی خفقان آور امید خود را به هرگونه امکان اصلاح و بهبود اوضاع از دست داده‌اند. یأس حاکم بر کشور، به انحطاط اخلاقی گسترده‌ای منجر شده که برای کشور و آینده مردم بسیار نگران کننده است. "نامه به هوساک" (١٩٧٥)، "قدرت بی‌قدرتان" (١٩٧٨) و "روح منشور" (١٩٨٦) هر سه در پاسخ به این یأس و انحطاط نوشته شده اند.

در اندیشه و در عمل هاول به حکومت (نامه به هوساک)، به مردم (قدرت بی‌قدرتان) و بالاخره به افکار عمومی جهان (روح منشور) هشدار می دهد که به ظاهر اوضاع و تفاسیر دروغین از آن بسنده نکنند و واقعیت را از پس پردۀ گفتار حاکم چنان‌چه هست ببینند و بفهمند. او از طریق تحلیل، ریشه‌یابی و تأمل در باب معضلات و دشواری‌های پیش روی شهروندان در نظام‌های توتالیتر و خودکامه، نه تنها برای هر فرد و تعاملش با نظام چاره جویی کرده است، بلکه اندیشه و فلسفۀ دموکراسی را از بطن نظامی که نفی مطلق آن است بازسازی و احیا می کند.

هاول را همگان به عنوان ادیب و چهرۀ سیاسی مدافع حقوق بشر می شناسند، مطالعۀ دقیق این سه متن نمایانگر ذهنیت یک فیلسوف سیاست است که از قدرت اندیشه اش برای احیای حیثیت و عزت انسانی افراد استفاده می‌کند و استراتژی دراز مدّتی را برای خروج از بن بست توتالیتاریسم فراهم می‌کند.

آشنایی با این سه مقاله که نشان دهندۀ جوهر اندیشه هاول است، برای شهروندان ایرانی که نزدیک به چهار دهه تحت سیطرۀ نظامی کم و بیش مشابه، اما بسیار خشن‌تر از حکومت چکسلواکی به سر برده اند، الزامی است. طنز قضیه اینجاست که تحلیل رئیس جمهور فقید چک در مورد نظام کشورش بیش از مجموعۀ آیات و احادیث اسلامی، اسباب درک ماهیت جمهوری اسلامی را برای خواننده‌اش فراهم می‌کند."