This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فتوای آخوند : هر مسلمانی شخص منکر فضائل حضرت علی را بکشد ۴ تا ۱۰کیلو طلا پاداش میگیره !!!!!
تشویق و پاداش برای کشتار کسانی که فضائل علی را منکر میشوند !!!!!انقدر دین در دنیا هست که مردم از هم متنفر باشند..!اما آنقدری دین وجود ندارد که
مردم همدیگر را دوست داشته باشند..!
@atheism_society
تشویق و پاداش برای کشتار کسانی که فضائل علی را منکر میشوند !!!!!انقدر دین در دنیا هست که مردم از هم متنفر باشند..!اما آنقدری دین وجود ندارد که
مردم همدیگر را دوست داشته باشند..!
@atheism_society
از بهبهان تا پاریس
جالب و خواندی
احتمالاً بعد از خوندن متن
نگرش شما تغییر میکنه
در روستایی اطراف بهبهان به دنیا آمدم. روستایی که با یک رودخانه فصلی.
روستا دو تکه شده بود،
اینور رود و اونور رود!
ما کودکان روستا نسبت به اینور رود تعصب شدید داشتیم! مرتب با بچههای اونور رود دعوا میکردیم! در حالی که هر دو گروه اهل یک روستا بوده و گاهی اونوریها پسرخاله و پسردایی و … اقوام نزدیک ما بودند. اما ملاک برای ما ( رود ) بود!
بزرگتر که شدیم به دبستانی رفتیم که اتفاقاً بچههای روستای کناری هم اونجا میاومدن!
حالا ما خط مرزی (رود) رو فراموش کرده و همۀ روستای ما، متحد شده و اختلافات و دعواهای قبلی را فراموش کرده و حول دشمن مشترک! به وحدت رسیده بودیم!
هر روز با بچههای روستای کناری بحث و نزاع داشتیم
القصه، بزرگتر شدیم و رفتیم راهنمایی!
اون روزا روستای ما و روستای کناری، مدرسه راهنمایی، نداشتیم
میرفتیم روستای دورتر
جایی که ما و بچههای روستای کناری، متحد شده بودیم، علیه بچههای روستای دورتر!
آری، با روستای کناری هم دعوا و جنگ قبلی را فراموش کرده و برعلیه روستای دورتر متحد شدیم
بزرگتر شدیم و رفتیم دبیرستانی در بهبهان!
اونجا بود که فهمیدیم که ایبابا ما و روستای کناری و روستای دورتر و…، همه «لر » هستیم و برادریم!!
دشمن مشترک ما، «بهبهانیها» هستن!
کل دورۀ دبیرستان را با جنگ متعصبانه لر و بهبهانی به سر بردیم و در اکثر دعواها، ما قوم شجاع و غیور لر بودیم که پیروز میدان میشدیم و البته بهبهانیها با جنگ فرهنگی (ساختن جک لری) به نبرد ما میاومدن.
بزرگتر شدیم و رفتیم دانشجوی اهواز شدیم! اونجا بود که فهمیدیم، عربها اصل دشمن ما هستن و اونا فرقی بین لر و بهبهانی قائل نیستن و در نتیجه، ما و بهبهانیها متحد شدیم برعلیه اعراب!
بهبهانیها جُک میساختن علیه عربها و هر وقت نیروی جنگی کارآزموده میخواستن ما لرها حامی اونا بودیم!
عربها را کلافه کرده بودیم و احساس غرور و برتری میکردیم!
تا اینکه خدمت سربازی پیش اومد و ما افتادیم آذربایجان غربی!
میان یک مشت ترک! آنجا بود که ما لرها و بهبهانیها و عربها و دزفولیها و …،
را یک کلمه خطاب میکردن؛ «خوزستانیها».
دیگر ما لرها و بهبهانیها با عربهای اهواز و شادگان برای هم شده بودیم برادر و همپیمان،برعلیه ترکها
اختلافات گذشته و اون همه جنگ و دعوا و جک و … را فراموش کرده و متحد، علیه ترک جماعت شده بودیم!
القصه چند سال بعد، که بزرگتر شدم به فرانسه رفتم؛ یک روز، در پارکی نشسته بودم و تقریباً ساعت دو بعد از ظهر بود که خوابم گرفت و رفتم اون طرفتر روی چمنها گرفتم خوابیدم!
بعد از چند دقیقه احساس کردم کسی با لگد، آروم به من میزنه! با عجله بیدار شدم و ترسیدم که پلیسی، ماموری باشه.
ناگهان دیدم طرف به فارسی گفت: چرا اینجا خوابیدی؟ رو چمنها ممنوعه!
با تعجب پرسیدم: آقا شما کی هستید و از کجا فهمیدی من ایرانیام؟
طرف خودش رو معرفی کرد. از ترکهای ارومیه بود. میگفت: اولا اینجا کسی تو این موقع روز نمیخوابه! فقط ایرانیها اهل چرت بعد از ظهرند!
تازه کسی روی چمن دراز نمیکشه، اون هم فقط کار ایرانیهاست!
بنا به همین دو برهان قاطع، فهمیدم که تو ایرانی هستی! اونجا بود که همدیگر رو در آغوش گرفتیم و به عنوان دو ایرانی! فارغ از ترک و لر و عرب، احساس یگانگی و دوستی و اخوت کردیم و از ملاقات هم در دیار غربت مشعوف شدیم.
از همدیگر آدرس و نشانی گرفتیم و با اعتماد به هم، حاضر به هر کمک و مساعدتی نسبت به هم شدیم، صرفا به دلیل «ایرانی» بودنمان.
اکنون که به سن پنجاه سالگی رسیدیم،
حتی از تعصب «ایرانی» بودن هم گذشتهایم و درک میکنیم که «انسان ها» در هر نقطۀ از زمین، چه ایرانی و هندی و چینی و چه فرانسوی و آلمانی و هلندی و چه مصری و آفریقایی و لیبیایی و چه آمریکایی و برزیلی و آرژانتینی و...،
همه «انسان» هستن و مثل خود ما.
تعصب نژاد و ملیت و جنسیت و رنگ پوست و ثروت و …، ناشی از کوچکی فرد و عدم بلوغ معرفتی اوست. هر چه فرد بزرگتر و داناتر باشه، خودبخود از دام و زنجیر تعصبات کوچک و بیارزش و کم مقدار؛ دورتر شده و جهانی تر و انسانیتر میاندیشه.
باز هم درک خودم را بالاتر برده و بنام انسانیت و با پیروان سایر دینها هم کنار آمدم تا با ابزاری بنام دانش کره زمینی پر از انسانهای صلح دوست و شرافتمند داشته باشيد
@atheism_society
جالب و خواندی
احتمالاً بعد از خوندن متن
نگرش شما تغییر میکنه
در روستایی اطراف بهبهان به دنیا آمدم. روستایی که با یک رودخانه فصلی.
روستا دو تکه شده بود،
اینور رود و اونور رود!
ما کودکان روستا نسبت به اینور رود تعصب شدید داشتیم! مرتب با بچههای اونور رود دعوا میکردیم! در حالی که هر دو گروه اهل یک روستا بوده و گاهی اونوریها پسرخاله و پسردایی و … اقوام نزدیک ما بودند. اما ملاک برای ما ( رود ) بود!
بزرگتر که شدیم به دبستانی رفتیم که اتفاقاً بچههای روستای کناری هم اونجا میاومدن!
حالا ما خط مرزی (رود) رو فراموش کرده و همۀ روستای ما، متحد شده و اختلافات و دعواهای قبلی را فراموش کرده و حول دشمن مشترک! به وحدت رسیده بودیم!
هر روز با بچههای روستای کناری بحث و نزاع داشتیم
القصه، بزرگتر شدیم و رفتیم راهنمایی!
اون روزا روستای ما و روستای کناری، مدرسه راهنمایی، نداشتیم
میرفتیم روستای دورتر
جایی که ما و بچههای روستای کناری، متحد شده بودیم، علیه بچههای روستای دورتر!
آری، با روستای کناری هم دعوا و جنگ قبلی را فراموش کرده و برعلیه روستای دورتر متحد شدیم
بزرگتر شدیم و رفتیم دبیرستانی در بهبهان!
اونجا بود که فهمیدیم که ایبابا ما و روستای کناری و روستای دورتر و…، همه «لر » هستیم و برادریم!!
دشمن مشترک ما، «بهبهانیها» هستن!
کل دورۀ دبیرستان را با جنگ متعصبانه لر و بهبهانی به سر بردیم و در اکثر دعواها، ما قوم شجاع و غیور لر بودیم که پیروز میدان میشدیم و البته بهبهانیها با جنگ فرهنگی (ساختن جک لری) به نبرد ما میاومدن.
بزرگتر شدیم و رفتیم دانشجوی اهواز شدیم! اونجا بود که فهمیدیم، عربها اصل دشمن ما هستن و اونا فرقی بین لر و بهبهانی قائل نیستن و در نتیجه، ما و بهبهانیها متحد شدیم برعلیه اعراب!
بهبهانیها جُک میساختن علیه عربها و هر وقت نیروی جنگی کارآزموده میخواستن ما لرها حامی اونا بودیم!
عربها را کلافه کرده بودیم و احساس غرور و برتری میکردیم!
تا اینکه خدمت سربازی پیش اومد و ما افتادیم آذربایجان غربی!
میان یک مشت ترک! آنجا بود که ما لرها و بهبهانیها و عربها و دزفولیها و …،
را یک کلمه خطاب میکردن؛ «خوزستانیها».
دیگر ما لرها و بهبهانیها با عربهای اهواز و شادگان برای هم شده بودیم برادر و همپیمان،برعلیه ترکها
اختلافات گذشته و اون همه جنگ و دعوا و جک و … را فراموش کرده و متحد، علیه ترک جماعت شده بودیم!
القصه چند سال بعد، که بزرگتر شدم به فرانسه رفتم؛ یک روز، در پارکی نشسته بودم و تقریباً ساعت دو بعد از ظهر بود که خوابم گرفت و رفتم اون طرفتر روی چمنها گرفتم خوابیدم!
بعد از چند دقیقه احساس کردم کسی با لگد، آروم به من میزنه! با عجله بیدار شدم و ترسیدم که پلیسی، ماموری باشه.
ناگهان دیدم طرف به فارسی گفت: چرا اینجا خوابیدی؟ رو چمنها ممنوعه!
با تعجب پرسیدم: آقا شما کی هستید و از کجا فهمیدی من ایرانیام؟
طرف خودش رو معرفی کرد. از ترکهای ارومیه بود. میگفت: اولا اینجا کسی تو این موقع روز نمیخوابه! فقط ایرانیها اهل چرت بعد از ظهرند!
تازه کسی روی چمن دراز نمیکشه، اون هم فقط کار ایرانیهاست!
بنا به همین دو برهان قاطع، فهمیدم که تو ایرانی هستی! اونجا بود که همدیگر رو در آغوش گرفتیم و به عنوان دو ایرانی! فارغ از ترک و لر و عرب، احساس یگانگی و دوستی و اخوت کردیم و از ملاقات هم در دیار غربت مشعوف شدیم.
از همدیگر آدرس و نشانی گرفتیم و با اعتماد به هم، حاضر به هر کمک و مساعدتی نسبت به هم شدیم، صرفا به دلیل «ایرانی» بودنمان.
اکنون که به سن پنجاه سالگی رسیدیم،
حتی از تعصب «ایرانی» بودن هم گذشتهایم و درک میکنیم که «انسان ها» در هر نقطۀ از زمین، چه ایرانی و هندی و چینی و چه فرانسوی و آلمانی و هلندی و چه مصری و آفریقایی و لیبیایی و چه آمریکایی و برزیلی و آرژانتینی و...،
همه «انسان» هستن و مثل خود ما.
تعصب نژاد و ملیت و جنسیت و رنگ پوست و ثروت و …، ناشی از کوچکی فرد و عدم بلوغ معرفتی اوست. هر چه فرد بزرگتر و داناتر باشه، خودبخود از دام و زنجیر تعصبات کوچک و بیارزش و کم مقدار؛ دورتر شده و جهانی تر و انسانیتر میاندیشه.
باز هم درک خودم را بالاتر برده و بنام انسانیت و با پیروان سایر دینها هم کنار آمدم تا با ابزاری بنام دانش کره زمینی پر از انسانهای صلح دوست و شرافتمند داشته باشيد
@atheism_society
سریع ترین راه و مطمئن ترین راه و درست ترین راه برای کنار گذاشتن جمهوری اسلامی
به زباله دانی انداختن خرافات اسلامی است.
@atheism_society
به زباله دانی انداختن خرافات اسلامی است.
@atheism_society
بندر جاسک پیشفروش شد
سفیر ایران در دهلینو طی اقدامی پیشدستانه تمایل به واگذاری بندر جاسک به دولت هند را به مقامات این کشور اعلام کرد.
علی چنگی، سفیر جمهوری اسلامی در هند هفته گذشته طی کنفرانسی به دهلینو پیشنهاد داده علاوه بر سرمایهگذاری در بندر جاسک ایران، از آن به عنوان پایگاه ذخایر استراتژیک نفت و برای احداث خط لوله مستقل گاز استفاده کند.
نشریه اکونومیکتایمز هند نوشت: این پیشنهاد توسط سفیر جمهوری اسلامی در جریان یک میزگرد در مورد روابط جمهوری اسلامی و هند مطرح شده است. این میز گرد در هفته جاری و از سوی بنیاد «تیلوتاما» در هند برگزار شد.
وبسایت خبرگزاری جمهوری اسلامی نیز به نوبه خود با تایید این خبر اعلام کرد دهلی نو میتواند با سرمایه گذاری در بندر جاسک از آن به عنوان یک پایگاه ذخایر راهبردی نفت استفاده کند و با احداث خط لوله گاز نیاز روز افزون خود را به انرژی تامین کند.
علی چگنی همچنین پیشنهاد داد که هند میتواند پروژههای ساخت کارخانههای پتروشیمی و کودشیمیایی را در منطقه آزاد تجاری چابهار چه به صورت مستقل یا همکاری با شرکتهای ایرانی اجرا کند.
@atheism_society
سفیر ایران در دهلینو طی اقدامی پیشدستانه تمایل به واگذاری بندر جاسک به دولت هند را به مقامات این کشور اعلام کرد.
علی چنگی، سفیر جمهوری اسلامی در هند هفته گذشته طی کنفرانسی به دهلینو پیشنهاد داده علاوه بر سرمایهگذاری در بندر جاسک ایران، از آن به عنوان پایگاه ذخایر استراتژیک نفت و برای احداث خط لوله مستقل گاز استفاده کند.
نشریه اکونومیکتایمز هند نوشت: این پیشنهاد توسط سفیر جمهوری اسلامی در جریان یک میزگرد در مورد روابط جمهوری اسلامی و هند مطرح شده است. این میز گرد در هفته جاری و از سوی بنیاد «تیلوتاما» در هند برگزار شد.
وبسایت خبرگزاری جمهوری اسلامی نیز به نوبه خود با تایید این خبر اعلام کرد دهلی نو میتواند با سرمایه گذاری در بندر جاسک از آن به عنوان یک پایگاه ذخایر راهبردی نفت استفاده کند و با احداث خط لوله گاز نیاز روز افزون خود را به انرژی تامین کند.
علی چگنی همچنین پیشنهاد داد که هند میتواند پروژههای ساخت کارخانههای پتروشیمی و کودشیمیایی را در منطقه آزاد تجاری چابهار چه به صورت مستقل یا همکاری با شرکتهای ایرانی اجرا کند.
@atheism_society
♦️⚡️مفسران قرآن تا ٢٢۵ آيه قرآن را ناسخ و منسوخ يکديگر دانسته اند بي آنکه دليل قانع کننده اي براي چنين ناسخ و منسوخ ها بيابند، زيرا هر گونه تبديلي در متن قبلي اين معني ضمني را ميدهد که آن متن درست و يا دست کم کامل نبوده است.
⭕️در يکجاي قرآن شيطان از جمله اجنه بشمار آمده (کهف، ۵٠) ولي در چند جاي ديگر همين شيطان يکي از ملائک دانسته شده است (بقره ٣۴ ، اعراف ١١ و يازده مورد ديگر). در يکجا آمده است که ما بني اسرائيل را بر همه جهانيان فضيلت داديم (جاثيه ١۶) ولي در جاي ديگر تصريح شده است که يهوديان بهر جا که روند محکوم به ذلتند (آل عمران ١١٠).
⭕️در يکجا از مسلمانان خواسته شده است که اگر اهل کتاب از روي حسد قصد سست کردن ايمانشان را داشته باشند آنها را ببخشند (بقره ١٠٩) ولي در جاي ديگر درباره همين کسان آمده است که "منافقان و کافران را که ميخواهند شما نيز مانند آنان شويد به دوستي مگيريد و اگر پافشاري کنند آنانرا هر جا يافتيد بگيريد و بکشيد" (نساء ٨٩).
⭕️در قرآن تصريح شده که خداوند آدميان را به بهترين صورت ممکن (احسن صور و احسن تقويم) آفريده است (مومن ۶۴ ، تغابن ٣ ، تين ۴)، ولي در چند مورد ديگر همين آدميان ناتوان، ضعيف، آزمند، عجول، بينوا توصيف شده که محمد به پيامبري بر "کليه جهانيان" برگزيده شده است (اعراف ١۵٨). ولي در جاي ديگر گفته شده است که ما قرآن را براي آن به زبان عربي بر تو (محمد) فرستاديم که مردم ام القري (مکه) و پيرامون آنرا از روز قيامت بترساني (شوري ٧).
⭕️در يکجا آمده است که عرش خدا بر روي آب است (هود ۷) ولي در موارد متعدد ديگر عرش خدا جائي در آسمان معين شده است که ملائک آنرا بر دوش گرفته اند (اعراف ۵۴ ، يونس ٣ ، توبه ١٢٩ ، رعد ٢ ، طه ۵ ، فرقان ۵٩).
تولدی دیگر
شجاع الدین شفا
@atheism_society
⭕️در يکجاي قرآن شيطان از جمله اجنه بشمار آمده (کهف، ۵٠) ولي در چند جاي ديگر همين شيطان يکي از ملائک دانسته شده است (بقره ٣۴ ، اعراف ١١ و يازده مورد ديگر). در يکجا آمده است که ما بني اسرائيل را بر همه جهانيان فضيلت داديم (جاثيه ١۶) ولي در جاي ديگر تصريح شده است که يهوديان بهر جا که روند محکوم به ذلتند (آل عمران ١١٠).
⭕️در يکجا از مسلمانان خواسته شده است که اگر اهل کتاب از روي حسد قصد سست کردن ايمانشان را داشته باشند آنها را ببخشند (بقره ١٠٩) ولي در جاي ديگر درباره همين کسان آمده است که "منافقان و کافران را که ميخواهند شما نيز مانند آنان شويد به دوستي مگيريد و اگر پافشاري کنند آنانرا هر جا يافتيد بگيريد و بکشيد" (نساء ٨٩).
⭕️در قرآن تصريح شده که خداوند آدميان را به بهترين صورت ممکن (احسن صور و احسن تقويم) آفريده است (مومن ۶۴ ، تغابن ٣ ، تين ۴)، ولي در چند مورد ديگر همين آدميان ناتوان، ضعيف، آزمند، عجول، بينوا توصيف شده که محمد به پيامبري بر "کليه جهانيان" برگزيده شده است (اعراف ١۵٨). ولي در جاي ديگر گفته شده است که ما قرآن را براي آن به زبان عربي بر تو (محمد) فرستاديم که مردم ام القري (مکه) و پيرامون آنرا از روز قيامت بترساني (شوري ٧).
⭕️در يکجا آمده است که عرش خدا بر روي آب است (هود ۷) ولي در موارد متعدد ديگر عرش خدا جائي در آسمان معين شده است که ملائک آنرا بر دوش گرفته اند (اعراف ۵۴ ، يونس ٣ ، توبه ١٢٩ ، رعد ٢ ، طه ۵ ، فرقان ۵٩).
تولدی دیگر
شجاع الدین شفا
@atheism_society
🔻فاز ۳ واکسن #برکت ۵ اردیبهشت ماه آغاز شده.
از ۲۰هزار نفر داوطلب لازم برای فاز سوم، تا ۲۳ خرداد تنها به ۱۰ هزار و پانصد نفر "دوز اول" تزریق شده بود و قرار بود از ۲۳ خرداد تزریق "دوز دوم" آغاز بشه.
در بهترین حالت ۵ هفته از دوز اول و ۲روز از دوز دوم گذشته!
این مدت برای بررسی تاثیر و عوارض هیچ دارویی کافی نیست!
جان عزیزانتون رو به خطر نندازید!
@atheism_society
از ۲۰هزار نفر داوطلب لازم برای فاز سوم، تا ۲۳ خرداد تنها به ۱۰ هزار و پانصد نفر "دوز اول" تزریق شده بود و قرار بود از ۲۳ خرداد تزریق "دوز دوم" آغاز بشه.
در بهترین حالت ۵ هفته از دوز اول و ۲روز از دوز دوم گذشته!
این مدت برای بررسی تاثیر و عوارض هیچ دارویی کافی نیست!
جان عزیزانتون رو به خطر نندازید!
@atheism_society
▪️امام على، اسوه عدالت يا يك داعشى جنايتكار؟
روايت چنين است: عربى باديه نشين نزد پيامبر آمد و از او هفتاد درهم بهاى شترى را كه به او فروخته بود مطالبه كرد، رسول خدا فرمود: آنرا و پرداختهام، مرد عرب گفت: كسى را بين من و خود حاكم قرار ده تا ميان ما داورى كند مردى از قريش وارد شد، رسول اكرم بدو فرمود: ميان ما داورى كن، وى به مرد عرب گفت: چه ادعايى نسبت به محمد دارى؟ گفت: هفتاد درهم پول شترى را كه به او فروختهام مىخواهم، مرد قرشى گفت: اى محمد شما چه مىفرماييد؟ حضرت فرمود: من آنرا پرداختهام، وى رو به مرد عرب كرد و بدو گفت: تو چه مىگويى؟ وى گفت: به من نپرداخته است. مرد قرشى به محمد عرض كرد: آيا شما شاهدى هم دارى كه پول او را پرداختهاى؟ حضرت فرمود : خير، قرشى به مرد عرب گفت: آيا تو سوگند مىخورى كه پيامبر حقت را نپرداخته و مىخواهى آنرا بگيرى؟ گفت: آرى، رسول خدا فرمود: من به اتفاق اين مرد محاكمه را نزد كسى مىبريم كه با حكم خدا ميان ما داورى كند، محمد به همراه مدعى نزد على آمد، على عرض كرد: اى رسول خدا چه شده؟ محمد گفت: اى ابوالحسن ميان من و اين مرد عرب، داورى كن، على به مرد عرب فرمود: چه ادعايى نسبت به رسول خدا دارى؟ گفت : درخواست هفتاد درهم بهاى شترى را كه به او فروختهام دارم، على عرض كرد: اى محمد نظر شما چيست؟ حضرت فرمود: من بهاى ناقه را پرداختهام، على رو به مرد عرب كرد و فرمود: آيا محمد راست مىگويد: مرد عرب گفت: خير، چيزى به من نپرداخته است، على شمشير كشيد و او را گردن زد، محمد به على فرمود: چرا اين كار را كردى؟ عرض كرد: محمد ما شما را بر امر و نهى الهى و بهشت و دوزخ و ثواب و كيفر و وحى خداوند، تصديق مىكنيم چگونه مىشود كه در بهاى شتر اين مرد عرب تو را تصديق نكنيم! و من او را به اين دليل كشتم كه وى شما را تكذيب كرد وقتى بدو گفتم: آيا محمد راست مىگويد: گفت: خير، به من چيزى نپرداخته است. محمد به على گفت: درست عمل كردى، ولى اين كار را تكرار نكن، و سپس رو به مرد قرشى كه در پى او آمده بود كرد و فرمود: حكم خدا اين بود نه آنچه تو بدان داورى كردى)
#متن_عربى: - جَاءَ أَعْرَابِيٌّ إِلَى النَّبِيِّ فَادَّعَى عَلَيْهِ سَبْعِينَ دِرْهَماً ثَمَنَ نَاقَةٍ بَاعَهَا مِنْهُ فَقَالَ
قَدْ أَوْفَيْتُكَ فَقَالَ اجْعَلْ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ رَجُلًا يَحْكُمُ
بَيْنَنَا فَأَقْبَلَ رَجُلٌ مِنْ قُرَيْشٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّه
احْكُمْ بَيْنَنَا فَقَالَ لِلْأَعْرَابِيِّ مَا تَدَّعِي عَلَى رَسُولِ
اللَّهِ قَالَ سَبْعِينَ دِرْهَماً ثَمَنَ نَاقَةٍ بِعْتُهَا مِنْهُ
فَقَالَ مَا تَقُولُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قَدْ أَوْفَيْتُهُ فَقَالَ
لِلْأَعْرَابِيِّ مَا تَقُولُ قَالَ لَمْ يُوفِنِي فَقَالَ لِرَسُولِ
اللَّهِ ص أَ لَكَ بَيِّنَةٌ عَلَى أَنَّكَ قَدْ أَوْفَيْتَهُ قَالَ لَا
قَالَ لِلْأَعْرَابِيِّ أَ تَحْلِفُ أَنَّكَ لَمْ تَسْتَوْفِ حَقَّكَ وَ
تَأْخُذَهُ فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَأَتَحَاكَمَنَّ
مَعَ هَذَا إِلَى رَجُلٍ يَحْكُمُ بَيْنَنَا بِحُكْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ
جَلَ فَأَتَى رَسُولُ اللّه عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ
ع وَ مَعَهُ الْأَعْرَابِيُّ فَقَالَ عَلِيٌّ ع مَا لَكَ يَا رَسُولَ
اللَّهِ قَالَ يَا أَبَا الْحَسَنِ احْكُمْ بَيْنِي وَ بَيْنَ هَذَا
الْأَعْرَابِيِّ فَقَالَ عَلِيٌّ يَا أَعْرَابِيُّ مَا تَدَّعِي عَلَى
رَسُولِ اللَّهِ قَالَ سَبْعِينَ دِرْهَماً ثَمَنَ نَاقَةٍ بِعْتُهَا
مِنْهُ فَقَالَ مَا تَقُولُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قَدْ أَوْفَيْتُهُ
ثَمَنَهَا فَقَالَ يَا أَعْرَابِيُّ أَ صَدَقَ رَسُولُ اللَّهِ
فِيمَا قَالَ قَالَ لَا مَا أَوْفَانِي شَيْئاً فَأَخْرَجَ عَلِيٌّ
سَيْفَهُ فَضَرَبَ عُنُقَهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِمَ فَعَلْتَ يَا
عَلِيُّ ذَلِكَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ نُصَدِّقُكَ عَلَى
أَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ وَ عَلَى أَمْرِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ الثَّوَابِ
وَ الْعِقَابِ وَ وَحْيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا نُصَدِّقُكَ فِي
ثَمَنِ نَاقَةِ هَذَا الْأَعْرَابِيِّ وَ إِنِّي قَتَلْتُهُ لِأَنَّهُ كَذَّبَكَ
لَمَّا قُلْتُ لَهُ أَ صَدَقَ رَسُولُ اللَّهِ فِيمَا قَالَ فَقَالَ لَا
مَا أَوْفَانِي شَيْئاً فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ أَصَبْتَ يَا
عَلِيُّ فَلَا تَعُدْ إِلَى مِثْلِهَا ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى الْقُرَشِيِّ وَ
كَانَ قَدْ تَبِعَهُ فَقَالَ هَذَا حُكْمُ اللَّهِ لَا مَا حَكَمْتَ بِهِ
#منابع:
١) من لا يحضره الفقيه نویسنده: الشيخ الصدوق ج: ٣ ص: ١٠٦ و ١٠٥ ٢) معجم الأحاديث المعتبرة نویسنده: محسنى، محمد آصف ج: ٣ ص: ٤٣٠
@atheism_society
روايت چنين است: عربى باديه نشين نزد پيامبر آمد و از او هفتاد درهم بهاى شترى را كه به او فروخته بود مطالبه كرد، رسول خدا فرمود: آنرا و پرداختهام، مرد عرب گفت: كسى را بين من و خود حاكم قرار ده تا ميان ما داورى كند مردى از قريش وارد شد، رسول اكرم بدو فرمود: ميان ما داورى كن، وى به مرد عرب گفت: چه ادعايى نسبت به محمد دارى؟ گفت: هفتاد درهم پول شترى را كه به او فروختهام مىخواهم، مرد قرشى گفت: اى محمد شما چه مىفرماييد؟ حضرت فرمود: من آنرا پرداختهام، وى رو به مرد عرب كرد و بدو گفت: تو چه مىگويى؟ وى گفت: به من نپرداخته است. مرد قرشى به محمد عرض كرد: آيا شما شاهدى هم دارى كه پول او را پرداختهاى؟ حضرت فرمود : خير، قرشى به مرد عرب گفت: آيا تو سوگند مىخورى كه پيامبر حقت را نپرداخته و مىخواهى آنرا بگيرى؟ گفت: آرى، رسول خدا فرمود: من به اتفاق اين مرد محاكمه را نزد كسى مىبريم كه با حكم خدا ميان ما داورى كند، محمد به همراه مدعى نزد على آمد، على عرض كرد: اى رسول خدا چه شده؟ محمد گفت: اى ابوالحسن ميان من و اين مرد عرب، داورى كن، على به مرد عرب فرمود: چه ادعايى نسبت به رسول خدا دارى؟ گفت : درخواست هفتاد درهم بهاى شترى را كه به او فروختهام دارم، على عرض كرد: اى محمد نظر شما چيست؟ حضرت فرمود: من بهاى ناقه را پرداختهام، على رو به مرد عرب كرد و فرمود: آيا محمد راست مىگويد: مرد عرب گفت: خير، چيزى به من نپرداخته است، على شمشير كشيد و او را گردن زد، محمد به على فرمود: چرا اين كار را كردى؟ عرض كرد: محمد ما شما را بر امر و نهى الهى و بهشت و دوزخ و ثواب و كيفر و وحى خداوند، تصديق مىكنيم چگونه مىشود كه در بهاى شتر اين مرد عرب تو را تصديق نكنيم! و من او را به اين دليل كشتم كه وى شما را تكذيب كرد وقتى بدو گفتم: آيا محمد راست مىگويد: گفت: خير، به من چيزى نپرداخته است. محمد به على گفت: درست عمل كردى، ولى اين كار را تكرار نكن، و سپس رو به مرد قرشى كه در پى او آمده بود كرد و فرمود: حكم خدا اين بود نه آنچه تو بدان داورى كردى)
#متن_عربى: - جَاءَ أَعْرَابِيٌّ إِلَى النَّبِيِّ فَادَّعَى عَلَيْهِ سَبْعِينَ دِرْهَماً ثَمَنَ نَاقَةٍ بَاعَهَا مِنْهُ فَقَالَ
قَدْ أَوْفَيْتُكَ فَقَالَ اجْعَلْ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ رَجُلًا يَحْكُمُ
بَيْنَنَا فَأَقْبَلَ رَجُلٌ مِنْ قُرَيْشٍ فَقَالَ رَسُولُ اللَّه
احْكُمْ بَيْنَنَا فَقَالَ لِلْأَعْرَابِيِّ مَا تَدَّعِي عَلَى رَسُولِ
اللَّهِ قَالَ سَبْعِينَ دِرْهَماً ثَمَنَ نَاقَةٍ بِعْتُهَا مِنْهُ
فَقَالَ مَا تَقُولُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قَدْ أَوْفَيْتُهُ فَقَالَ
لِلْأَعْرَابِيِّ مَا تَقُولُ قَالَ لَمْ يُوفِنِي فَقَالَ لِرَسُولِ
اللَّهِ ص أَ لَكَ بَيِّنَةٌ عَلَى أَنَّكَ قَدْ أَوْفَيْتَهُ قَالَ لَا
قَالَ لِلْأَعْرَابِيِّ أَ تَحْلِفُ أَنَّكَ لَمْ تَسْتَوْفِ حَقَّكَ وَ
تَأْخُذَهُ فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَأَتَحَاكَمَنَّ
مَعَ هَذَا إِلَى رَجُلٍ يَحْكُمُ بَيْنَنَا بِحُكْمِ اللَّهِ عَزَّ وَ
جَلَ فَأَتَى رَسُولُ اللّه عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ
ع وَ مَعَهُ الْأَعْرَابِيُّ فَقَالَ عَلِيٌّ ع مَا لَكَ يَا رَسُولَ
اللَّهِ قَالَ يَا أَبَا الْحَسَنِ احْكُمْ بَيْنِي وَ بَيْنَ هَذَا
الْأَعْرَابِيِّ فَقَالَ عَلِيٌّ يَا أَعْرَابِيُّ مَا تَدَّعِي عَلَى
رَسُولِ اللَّهِ قَالَ سَبْعِينَ دِرْهَماً ثَمَنَ نَاقَةٍ بِعْتُهَا
مِنْهُ فَقَالَ مَا تَقُولُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ قَدْ أَوْفَيْتُهُ
ثَمَنَهَا فَقَالَ يَا أَعْرَابِيُّ أَ صَدَقَ رَسُولُ اللَّهِ
فِيمَا قَالَ قَالَ لَا مَا أَوْفَانِي شَيْئاً فَأَخْرَجَ عَلِيٌّ
سَيْفَهُ فَضَرَبَ عُنُقَهُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ لِمَ فَعَلْتَ يَا
عَلِيُّ ذَلِكَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ نَحْنُ نُصَدِّقُكَ عَلَى
أَمْرِ اللَّهِ وَ نَهْيِهِ وَ عَلَى أَمْرِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ الثَّوَابِ
وَ الْعِقَابِ وَ وَحْيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا نُصَدِّقُكَ فِي
ثَمَنِ نَاقَةِ هَذَا الْأَعْرَابِيِّ وَ إِنِّي قَتَلْتُهُ لِأَنَّهُ كَذَّبَكَ
لَمَّا قُلْتُ لَهُ أَ صَدَقَ رَسُولُ اللَّهِ فِيمَا قَالَ فَقَالَ لَا
مَا أَوْفَانِي شَيْئاً فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ أَصَبْتَ يَا
عَلِيُّ فَلَا تَعُدْ إِلَى مِثْلِهَا ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَى الْقُرَشِيِّ وَ
كَانَ قَدْ تَبِعَهُ فَقَالَ هَذَا حُكْمُ اللَّهِ لَا مَا حَكَمْتَ بِهِ
#منابع:
١) من لا يحضره الفقيه نویسنده: الشيخ الصدوق ج: ٣ ص: ١٠٦ و ١٠٥ ٢) معجم الأحاديث المعتبرة نویسنده: محسنى، محمد آصف ج: ٣ ص: ٤٣٠
@atheism_society
بعضی قهرمانان ورزشی معتقدند که خدا کمکشان میکند تا پیروز شوند، البته در مقابل حریفانی که به نظر نمیرسد استحقاق کمتری برای امدادهای غیبی داشته باشند. بعضی رانندگان معتقدند که خدا برایشان جای پارک نگه میدارد، البته خدا ناگزیر باید این کار را به بهای محروم کردن بقیه انجام دهد. این نوع خداباوری به نحو خجالتآوری شایع است.
"پندار خدا"
ریچارد داوکینز
@atheism_society
"پندار خدا"
ریچارد داوکینز
@atheism_society
سوریه دیکتاتور داره اما حجاب اجباری نداره. ونزوئلا تورم داره اما زندانی عقیدتی نداره.
کرهشمالی تحریمه اما از تمام تروریستهای دنیا حمایت نمیکنه.
ما نباید بترسیم که تبدیل به آنها بشیم. درواقع آنها هستند که باید از ایران شدن بترسند.
@atheism_society
کرهشمالی تحریمه اما از تمام تروریستهای دنیا حمایت نمیکنه.
ما نباید بترسیم که تبدیل به آنها بشیم. درواقع آنها هستند که باید از ایران شدن بترسند.
@atheism_society
اگه رأی دادن واقعاً باعث میشد که پوشش اختیاری بشه، دوچرخهسواری آزاد شه، سربازی برداشته شه، آمریکاستیزی تموم بشه، بودجهٔ حوزههای علمیه کم شه، سفرهٔ آخوندها کوچک شه و بچههاشون از اونور آب برگردن، واقعاً فکر میکردید اصلأ آخوندها اجازه میدادند که انتخاباتی برگزار شود؟
@atheism_society
@atheism_society
Forwarded from FactNameh | فکتنامه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👀📹 ویدئوی ساختگی «پاسخ مردم تهران به خبرنگار یورونیوز»
❌ ویدئویی با عنوان «پاسخ مردم تهران به خبرنگار یورونیوز» در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. این ویدئو جعلی است و ربطی به یورونیوز ندارد.
🔹جستوجوهای فکتنامه نشان میدهد این ویدئو به احتمال زیاد توسط مجموعهای به اسم «انصار کلیپ» ساخته شده و از ساعات ابتدایی روز ۲۵ خرداد ۱۴۰۰ در سایت و حسابهای کاربری انصار کلیپ در شبکههای اجتماعی از جمله توییتر، یوتیوب، آپارات، تلگرام بارگذاری شده است.
🔹فردی که در این ویدئو در نقش «خبرنگار یورونیوز» ظاهر شده در کلیپهای دیگر ساخته شده توسط انصار کلیپ هم بازی کرده است.
🔹درست یک روز پیش از انتشار این ویدئوی ساختگی، یورونیوز فارسی گزارشی درباره انتخابات ایران منتشر کرده و با شهروندان ایرانی مصاحبه کرده است. تفاوت فرم و محتوای اصل و جعلی را با کنار هم گذاشتن این دو ویدئو به راحتی قابل تشخیص است.
👈 متن کامل گزارش را همراه با منابع در سایت فکتنامه بخوانید
👈 در تلگرام بخوانید
✅ @Factnameh
❌ ویدئویی با عنوان «پاسخ مردم تهران به خبرنگار یورونیوز» در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. این ویدئو جعلی است و ربطی به یورونیوز ندارد.
🔹جستوجوهای فکتنامه نشان میدهد این ویدئو به احتمال زیاد توسط مجموعهای به اسم «انصار کلیپ» ساخته شده و از ساعات ابتدایی روز ۲۵ خرداد ۱۴۰۰ در سایت و حسابهای کاربری انصار کلیپ در شبکههای اجتماعی از جمله توییتر، یوتیوب، آپارات، تلگرام بارگذاری شده است.
🔹فردی که در این ویدئو در نقش «خبرنگار یورونیوز» ظاهر شده در کلیپهای دیگر ساخته شده توسط انصار کلیپ هم بازی کرده است.
🔹درست یک روز پیش از انتشار این ویدئوی ساختگی، یورونیوز فارسی گزارشی درباره انتخابات ایران منتشر کرده و با شهروندان ایرانی مصاحبه کرده است. تفاوت فرم و محتوای اصل و جعلی را با کنار هم گذاشتن این دو ویدئو به راحتی قابل تشخیص است.
👈 متن کامل گزارش را همراه با منابع در سایت فکتنامه بخوانید
👈 در تلگرام بخوانید
✅ @Factnameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ضربات امیرالمومنین به قدری قدرت داشته که هفت طبقه زمین می رسیده و بخاطر همین جبرئیل مجبور میشده مانع رسیدن تشعشات ضربه علی بشه!
🙁🙁🙁🙁
@atheism_society
🙁🙁🙁🙁
@atheism_society
💫✨💫✨💫
درود بر هموندان نیک اندیش و اهل خرد
مقاومت در برابر تغییر
«بسیاری از ما به ترسها، تردیدها، خودبیزاری یا نفرت متوسل می شویم،
زیرا در دردهای شناخته شده، امنیت کاذب خاصی وجود دارد.
زندگی کردن با چیزی که بدان آشنا هستیم، امن تر از رها کردن آن و جستجوی چیزی ناشناخته است.»
"وقتی درد یکنواختی بیشتر از درد تغییر باشد، تغییر خواهیم کرد"
ترس ما می تواند ما را از رشد باز دارد و از پایان دادن به روابط پوچ، تغییر شغل، حضور در جمع ها، شروع دوستی های جدید و یا دست زدن به هر کار غیر معمول در زندگی بترساند،
صرفاً به این خاطر که چیزهای آشنا مطمئن تر از چیزهای ناشناخته به نظر می رسد،
در موقعیت هایی که دیگر مؤثر نیست، بیش از حد لزوم باقی می مانیم.
هر تغییری مستلزم غلبه بر ترس است.
اگر ترک معشوق خود را در نظر بگیریم، شاید تصور کنیم «چه می شود اگر برای همیشه تنها بمانم؟»
وقتی درباره تغییر شغل تعمق می کنیم، شاید از اینکه «چه می شود اگر به بی کفایتی خود پی ببرم؟» متحیر شویم.
شاید مایل به تجربه ای جدید نباشیم، چون مجبور به برقراری ارتباط با افراد جدیدی هستیم.
ذهن ما برای ماندن در همان جا که هستیم، صدها بهانه می تراشد و از امتحان چیزهای جدید واهمه دارد.
درمی یابیم بیشتر درد ما نه از تغییر، بلکه از مقاومت در برابر تغییر ناشی می شود.
تغییر، دروازه پیشرفت در زندگی است.
دوستان جدید، روابط جدید، علائق و چالش های جدید جای گذشته را می گیرد.
با این چیزهای جدید، شادی، آرامش و عشق جدیدی در زندگی خود تجربه می کنیم.
زمانی که داشته های قدیمی را کنار بگذاریم، از چیزهای جدید استقبال می کنیم و رشد می کنیم.
@atheism_society
درود بر هموندان نیک اندیش و اهل خرد
مقاومت در برابر تغییر
«بسیاری از ما به ترسها، تردیدها، خودبیزاری یا نفرت متوسل می شویم،
زیرا در دردهای شناخته شده، امنیت کاذب خاصی وجود دارد.
زندگی کردن با چیزی که بدان آشنا هستیم، امن تر از رها کردن آن و جستجوی چیزی ناشناخته است.»
"وقتی درد یکنواختی بیشتر از درد تغییر باشد، تغییر خواهیم کرد"
ترس ما می تواند ما را از رشد باز دارد و از پایان دادن به روابط پوچ، تغییر شغل، حضور در جمع ها، شروع دوستی های جدید و یا دست زدن به هر کار غیر معمول در زندگی بترساند،
صرفاً به این خاطر که چیزهای آشنا مطمئن تر از چیزهای ناشناخته به نظر می رسد،
در موقعیت هایی که دیگر مؤثر نیست، بیش از حد لزوم باقی می مانیم.
هر تغییری مستلزم غلبه بر ترس است.
اگر ترک معشوق خود را در نظر بگیریم، شاید تصور کنیم «چه می شود اگر برای همیشه تنها بمانم؟»
وقتی درباره تغییر شغل تعمق می کنیم، شاید از اینکه «چه می شود اگر به بی کفایتی خود پی ببرم؟» متحیر شویم.
شاید مایل به تجربه ای جدید نباشیم، چون مجبور به برقراری ارتباط با افراد جدیدی هستیم.
ذهن ما برای ماندن در همان جا که هستیم، صدها بهانه می تراشد و از امتحان چیزهای جدید واهمه دارد.
درمی یابیم بیشتر درد ما نه از تغییر، بلکه از مقاومت در برابر تغییر ناشی می شود.
تغییر، دروازه پیشرفت در زندگی است.
دوستان جدید، روابط جدید، علائق و چالش های جدید جای گذشته را می گیرد.
با این چیزهای جدید، شادی، آرامش و عشق جدیدی در زندگی خود تجربه می کنیم.
زمانی که داشته های قدیمی را کنار بگذاریم، از چیزهای جدید استقبال می کنیم و رشد می کنیم.
@atheism_society
مجری شبکه ۱:
طبق آماری که از وزارت کشور گرفتم، از ساعت ۷ تا ۱۳ حدود ۵ میلیون نفر رای دادند.
خبرگزاری فارس: تا ساعت ۱۳ در انتخابات ریاست جمهوری حدود ۸ و نیم میلیون تعرفه مصرف شده!
یادداشت میکنیم: فعلا آرا رو در ۱.۷ ضرب کردند!
@atheism_society
طبق آماری که از وزارت کشور گرفتم، از ساعت ۷ تا ۱۳ حدود ۵ میلیون نفر رای دادند.
خبرگزاری فارس: تا ساعت ۱۳ در انتخابات ریاست جمهوری حدود ۸ و نیم میلیون تعرفه مصرف شده!
یادداشت میکنیم: فعلا آرا رو در ۱.۷ ضرب کردند!
@atheism_society
با گذشت هفت ساعت از آغاز رایگیری، هیچ نشانهای از استقبال حتی نسبی شهروندان ایرانی از انتخابات ۱۴۰۰ به چشم نمیخورد.
با آنکه برای نخستین بار، رایگیری از ساعت هفت صبح شروع شده و میتواند برای اولین بار تا بامداد روز دیگر تمدید شود، انتظار نمیرود که در ساعات باقیمانده شاهد حضور پررنگتر شهروندان در پای صندوقها باشیم.
در چنین شرایطی تاکید خامنهای بر جلوگیری از کمبود برگههای رای، و شکایت ستاد ابراهیم رئیسی در همین زمینه، تنها به حدس و گمانها برای تلاش جمهوری اسلامی برای عددسازی و ارائه آمار غیرواقعی از میزان مشارکت مردم در انتخابات دامن میزند.
JamshidBarzegar
@atheism_society
با آنکه برای نخستین بار، رایگیری از ساعت هفت صبح شروع شده و میتواند برای اولین بار تا بامداد روز دیگر تمدید شود، انتظار نمیرود که در ساعات باقیمانده شاهد حضور پررنگتر شهروندان در پای صندوقها باشیم.
در چنین شرایطی تاکید خامنهای بر جلوگیری از کمبود برگههای رای، و شکایت ستاد ابراهیم رئیسی در همین زمینه، تنها به حدس و گمانها برای تلاش جمهوری اسلامی برای عددسازی و ارائه آمار غیرواقعی از میزان مشارکت مردم در انتخابات دامن میزند.
JamshidBarzegar
@atheism_society