فریاد زندانیان
426 subscribers
21.7K photos
8.26K videos
152 files
9.82K links
هموطنان عزیز،
صدای بازداشتیهای ۱۴۰۱ باشیم آنها اکنون بیش ازهر زمان دیگری به کمک ما نیاز دارند.
با سپاس از شما 🌺✌️

@CHZIR
♦️ارتباط با ادمین:
👉 @salehamiri1396
👉 @f_soltani2019
Download Telegram
#حقوق_بشر #ایران -یکصد روز بی خبری از رامین حسین پناهی پس از بازداشت

از سرنوشت رامین حسین پناهی یکی از اعضای احزاب سیاسی کردستان هیچ اطلاعی در دست نیست.

به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان نه به اعدام ٬پس از گذشت یکصد روز از زمان درگیری نیروهای سپاه پاسداران و اعضای یکی از احزاب اپوزیسیون در سنندج که منجر به زخمی و بازداشت شدن رامین حسین پناهی شد کماکان خبری از سرنوشت این زندانی به دست نیامده است. بی خبری از سرنوشت رامین حسین پناهی در حالی ادامه دارد که برادر دیگر او به نام افشین نیز بدون ارتباط با این درگیری بازداشت شده و کماکان در زندان سنندج به سر می برد.
خانواده حسین پناهی پس از گذشت یکصد روز از بازداشت رامین حسین پناهی کماکان از سرنوشت او بی اطلاع هستند.
به گفته برادر رامین حسین پناهی، خانواده وی برای استخدام وکیل در پرونده رامین و افشین به دفاتر وکلا در منطقه خود مراجعه کرده اند اما وکلا مستقیم یا غیرمستقیم حاضر به پذیرش وکالت در این پرونده نشده اند. امجد حسین پناهی عدم بعهده گیری وکالت در این پرونده را ناشی از تهدیدات دستگاه امنیتی و هراس وکلا از عواقب آن دانست.
شایان ذکر است که این شهروند کُرد، روز جمعه دوم تیرماه، طی درگیری با نیروهای سپاه پاسداران در سنندج به شدت مجروح و توسط نیروهای سپاه بازداشت و پیش از تکمیل مراحل درمانی از بیمارستان سنندج به بازداشتگاه سپاه منتقل شده بود.
پیش از این خانواده حسین‌پناهی با صدور اطلاعیه‌ای خطاب به نهادهای بین‌المللی نسبت به سلامتی فرزندشان ابراز نگرانی نموده و اعلام کرده‌اند که جان رامین حسین‌پناهی در خطر جدی قرار دارد.


در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
telegram.me/NoToPrisonNoToExecution
#دستگیری #زندان #سنندج
#حقوق_بشر #ایران - دستگیری یک خانم زحمتکش دستفروش در اهواز

به گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان نه به اعدام؛ بر اساس گزارشهای فعالین حقوق بشری خانم مجیده مزرعه از اهالی کوی رفیش لشکرآباد در حمله مامورین نیروی انتظامی و شهرداری اهواز به دستفروشان زحمتکش دستگیر شد.
روز دوشنبه ۴ دی ماه؛ مامورین نیروی انتظامی و اجراییات شهرداری اهواز (پاسگاه ۱۳) برای دومین روز متوالی به دستفروشان اهواز حمله کرده و با آنان درگیر شدند.
در این هجوم خانم مجیده مزرعه ۳۸ ساله که یکی از دستفروشان بازار عبدالحمید اهواز بود دستگیر و وسایل وی مصادره شد.
در روزهای اخیر بطور متوالی یورش نیروی انتظامی و مامورین شهرداری به بساط دستفروشان در اهواز انجام شده و چند تن از آنان نیز دستگیر شدند.
اموال تعدادی از دستفروشان نیز توسط مامورین نیروی انتظامی و شهرداری مصادره شده است. بر اساس گزارشهای رسیده دو تن از عاملین این درگیریها از مسئولین اجراییات شهرداری اهواز سامان سعیدی و معاون وی بهنام علیزاده هستند. سازمان عزیزی پیش از این به دلیل درگیری های خشونت آمیزش با دستفروشان توسط یکی از آنها زخمی شده بود.

در کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
telegram.me/NoToPrisonNoToExecution
#اهواز #دستفروش #دستگیری #شهرداری #نیروی_انتظامی
نامه خانم شعله پاکروان در هشتمین سالگرد پرواز جاودانی امیرارشدتاجمیر

در هشتمین سالگرد پرواز جانباختگان راه آزادی در عاشورای سال ۸۸(۶ دی) خانم شعله پاکروان مادر ریحانه جباری در نامه ای به خانم شهین مهین فر مادر جانباخته راه آزادی امیرارش تاجمیر چنین نوشت:

خواهر بزرگوارم شهین!
امروز به یاد روزی افتادم که برای اولین بار فیلمی را دیده بودی که ماشین نیروی انتظامی از روی تن شریف پسرت رد شده بود. هرگز صدایت را فراموش نمیکنم که میلرزید. میگفتی شعله بعد از هفت سال تن پسرم را دیدم که چطور له شد. دستم را روی دهانم گذاشتم تا بغضم نترکد. پیش از آن بارها از من پرسیده بودی که امیر ارشدت چقدر درد کشیده بود. پاسخ همیشگی ام این بود که هیچ. چرا که در دم جانسپرده. اما تو میگفتی زنده مانده و درد کشیده. تو. مادری که بارها و بارها در پی کشف میزان درد پسرت به هنگام مرگ بودی نمیدانستی که درد خودت بسیار بیشتر بوده است. تو مادری که صدها بار لحظه برخورد آهن سرد ماشین با تن گرم و جوان امیر ارشد را بازسازی کردی.
تو در این هشت سال که زندگی ت سرشار از عطر گمشده ی جوانت بود تغییر کردی. خودت گفتی سالها برای مردم #ایران قصه شب گفتی تا آرامش پیدا کنند و بخوابند. اکنون اما قصه بیداری میگویی. با نوشته هایت، موج بیداری بر سر و صورت خوابزدگان میکوبی. هنرت را تبدیل به ابزار آگاهی کردی و مردمان را به حقیقت رهنمون شدی.
اکنون در آستانه هشتمین سال سیاهپوش شدنت، میدانم که چه روزهایی را تکرار میکنی. روزهای مرور خاطرات نشو و نمای پسرکی که آغوشت را پر میکرد از لذت مادری. روزهای پر از خنده و نشاط و سرمستی که با فرمان مرگ از سوی حاکمان به خون آغشته شد. روزهای شیون و خاک سرد و جوانی که با قامت رعنایش در گودال گور آرمید.
همدل و هم بغضم!
اکنون همه کلماتی که بر زبان #مادران_سیاهپوش و #داغدار جاری میشوند به صفیر و سوتکی بدل شده اند که پیام #آزادی را در سراسر سرزمینمان پراکنده میکند. قصه هایی که تو و دیگر مادران میگویید نه برای خواب که برای بیداری و هشیاری است. قصه هایی آکنده از رنج و آغشته به خون، از زیباترین لاله هایی که دشت ایران را مشحون از عطر روحبخش #آزادیخواهی کرده اند. امیرارشد تو یکی از هزاران شقایقی است که با خون سرخ و گرم خویش سرود رهایی از ارتجاع سیاهی که بر ایرانمان حاکم شده سر داده اند.
شهین عزیزم!
تو پسری را به دنیا آوردی که با مرگش جهانی را بیدار کرد. امروز او نه تنها پسر تو بلکه فرزند همه مادران است. من بعنوان یکی از مادران امیرارشدت از فاصله ای دور، همراه تو فریاد #دادخواهی سر میدهم و خواستار #دستگیری و #محاکمه همه آمران و مباشران و معاونان در #قتل امیرارشد تاجمیر هستم.
در سرمای دیماه 96 بر خواسته صدها مادر داغدار تاکید میکنم که میبایست پرونده ای جداگانه برای دادرسی بیدادی که بر #جانباختگان خرداد 88 تا اسفند 89 رفته است گشوده شود. این پرونده در محاکم بین المللی جایگاه خاصی در تاریخ معاصر ایران خواهد داشت.
اینگونه به همه جانیانی که با استفاده از قدرت و مسند خویش میخواهند گرد فراموشی بر جانهای جوانمرگمان بپاشند میگوییم هرگز نه فراموش میکنیم و نه میبخشیم. حاکمیت ظالم نمیتواند پیوند مادران با زیباترین فرزندان آفتاب را بگسلد.
استاد ارجمند و خواهر گریان و غمگینم! بر گیسوان سپید و دستهای سوگوارت بوسه میزنم. خوب میدانی که تا آخرین روز عمرم در کنارت ایستاده و همراه تو نوای دادخواهی امیرارشد را فریاد میزنم. با همه وجودم یاد پسر جوانمردت را گرامی میدارم. پسری از خیل فرزندان به ناحق کشته شده مان که پیوندی ناگسستنی میان مادرانشان ایجاد کردند.
هشتمین سالروز پرواز ارشدترین امیرها گرامی.
مختصری از خاطرات زندان از زبان یک زندانی سیاسی آزاد شده

«به جرئت می توانم بگویم تمام افرادی که در زندان دیدم اگر در کشوری دموکراتیک و آزاد به دنیا می آمدند هرگز پایشان به زندان باز نمیشد».
این نتیجه گیری یک زندانی سیاسی از مشاهدات و تجاربی است که در زندان داشته است. این زندانی سیاسی که جدیدا پس از سالها حبس در زندانهای مختلف آزاد شده؛ انبوهی از چراهایی در ذهن دارد که پاسخ آنها را در این جمله خلاصه می کند که: «در رژیمی که سران آن با سواستفاده از نام دین انحصار قدرت را در دست گرفته و هیچ حقی به مردم نمیدهند چیزی به حقوق بشر برای انسانها باقی نمی ماند».
کانون حقوق بشری نه به زندان نه به اعدام؛ از زندانیان سیاسی آزاد شده می خواهد که گزارشهای خود از زندان را برای اطلاع عموم هموطنان به آدرسهای این کانون ارسال کنند.

قبل از اینکه دستگیر شوم بارها در سایت های مختلف می خواندم و از زبان مردم میشنیدم که افرادی بیگناه و در سخترین شرایط زندگی در زندان ها هستند و حتی خودم نیز زبانی به نقض حقوق بشر در ایران اشاره میکردم اما هیچ وقت نمیفهمیدم چه میگویم و عمق فاجعه چه قدر است؟!
هنگامی که فقط به خاطر عقیده ای که داشتم دستگیر شدم به سلول کوچک و تاریکی با چشم بند انتقال یافتم؛ در آنجا سکوت سنگینی بود. البته هر ازگاهی صدای گریه و آه و ناله از سلول های اطراف می آمد. اما اونم زیاد طول نمیکشید و دوباره سکوت همه جا رو میگرفت.
بر روی دیوار پر بود از یادگاری زندانیان قدیمی که با گچ بر روی دیوار نوشته بودند. اجازه نداشتم بدون چشم بند از سلول خارج شوم و هر گاه برای بازجویی میرفتم؛ بهترین حالت برای من این بود «بازجوها با مشت و لگد به من حمله کنند». بعضی وقت ها پیش می آمد که دست و پای من را از پشت می بستند و با چوب به کمرم ضربه میزدند....در کنار تحمل آن شرایط سخت باید به فکر خانواده ام که بارها توسط بازجوها تهدید میشدم باشم.....
در بند عمومی قانون تفکیک جرایم رژیم توسط قوه اجرا نشد. مدتی را در بندهای عادی کنار زندانیان عادی بودم ......اکثر زندانیان جوانان هم سن سال یا کوچکتر از من بودند... یکی از انها پسری ۲۲ساله بود که به خاطر ۱۱میلیون در زندان بود و پسری ۲۴ساله را دیدم که به خاطر هزینه درمان مادرش دست به دزدی زده بود و بسیاری جوانان با سنین از ۱۸تا ۳۵ساله که در زیر بار کتک های ماموران آگاهی به قتل اعتراف کرده بودند در صورتی که قاتل نبودند...... آنها تعریف میکردند که ماموران آگاهی (آگاهی شاپور) آخرین کسی را که با مقتول ارتباط تلفنی داشته باشد را شناسایی و با زور کتک اعتراف قتل میگیرند..‌...
زندان ها در بین زندانیان به زندانهای غیر انتفاعی مشهور هستند زندان هیچ چیز به زندانیان نمیدهد در بهترین حالت هر زندانی تازه وارد سه تا پتو که ان هم زیاد تمیز نیست میدهند و زندانی مجبور هست برای تهیه کوچکترین نیاز هایش پول بدهد .....اکثر زندانیان وضع مالی خوبی ندارند در حدی که بعضی از انها حتی قدرت خرید کاسه برای گرفتن غذای دولتی را ندارند و غذایشان را بر روی روزنامه میریزند و بادست می خورند.
به جرئت می توانم بگویم تمام افرادی که در زندان دیدم اگر در کشوری دموکراتیک و آزاد به دنیا می آمدند هرگز پایشان به زندان باز نمیشد......
حال اگر از شرایط نابسمان زندگی در زندان بگذریم باید پرسید چرا که کسی که توسط رژیم محکوم به اعدام هست باید سالها در زندان بماند و بار ها به انفرادی برای اعدام برود و برگرد و بعد از ۱۵سال قصاص شود؟؟!!
چرا اکثر زندانیان باید از داشتن حق وکیل محروم باشند و در طول ۵دقیقه در دادگاههای غیر علنی محکوم به حبس یا اعدام شوند؟؟!!!
و چرا کسانی که برای حقوق کودکان کار یا حق تحصیل یا تبلیغ عقیده و دینشان باید در زندان باشند؟؟!!!!

در رژیمی که سران ان با سواستفاده از نام دین انحصار قدرت را در دست گرفته و هیچ حقی به مردم نمیدهند چیزی به حقوق بشر برای انسانها باقی نمی ماند......

کانال تلگرام نه به زندان نه به اعدام خبرهای ما را دنبال کنید
telegram.me/NoToPrisonNoToExecution
#ایران #حقوق_بشر #زندانی #خاطرات #اعدام #قصاص #دستگیری
goo.gl/xuoHCD
🔸تورج کاظمی دست‌ِ‌کم از سال ۱۳۹۰، مسئولیت‌های مهمی چون معاونت مبارزه با جرایم سایبری و ریاست سازمان مبارزه با جرایم فضای تولید و تبادل اطلاعات پلیس ایران (فتا) را بر عهده داشته است. او در این سمت‌ها در نقض حریم خصوصی کاربران اینترنت، دستگیری فعالان فضای مجازی و ایجاد محدودیت در دسترسی کاربران به اینترنت، مشارکت جدی داشته و مسئول است.
🆔@Justice4iran
🔺سازمان مبارزه با جرایم فضای تولید و تبادل اطلاعات پلیس ایران (فتا) از بهمن ۱۳۸۹ و با هدف «صیانت از هویت دینی» و «صیانت از منافع، اسرار و اقتدار ملی»، تشکیل شد.
تورج کاظمی به دلیل نقض گسترده حقوق شهروندان ایرانی، از فروردین ۱۳۹۱ در فهرست تحریم‌های حقوق بشری اتحادیه اروپا قرار گرفته است.
🆔@Justice4iran

#آزادی_گردش_اطلاعات #سانسور #جرم_انگاری #دستگیری #ناقض_حقوق_بشر #تحریم #اتحادیه_اروپا #چهره‌جنایت
#عدالت‌_برای‌_ایران #پاسخگویی #شریعت #فضای_مجازی #قانون
#پلیس_فتا #ستاربهشتی

*****
بیشتر بخوانید:
پرونده ناقض حقوق بشر: تورج کاظمی
goo.gl/iatZPx
افسانه رضایی و مادرش که یک فرهنگی بازنشسته بود و تنها حقوقش را فریاد میکرد و در جریان تجمع فرهنگیان در شیراز در مرداد ماه ۹۷ دستگیر شد. بعد از آن دخترش افسانه به خاطر بلند کردن پلاکارد دادخواهی دستگیر شد و بعدا با وثیقه سنگین آزاد شدند اما افسانه اخیرا برای ۶ ماه تحمل حبس به زندان عادل آباد شیراز منتقل شد. #ایران #زنان #زن ستیزی #شیراز #دستگیری #زندان

👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @CHZIR
https://t.me/joinchat/C3oUokkImfphd242skFgpA