چه باید کرد؟⁉️⁉️⁉️⁉️
سه نوجوان در #زندان زابل در اعتراض به شرايط ضد انساني و طاقت فرساي زندان،به نام های اميد مشترك 18 ساله، مرتضي سياه‌سر 17 ساله و بهمن بزيه دست به خودکشی زدند. خبرهاي رسيده حاكي از آن است كه بهمن بزيه به شدت مجروح شده وحالش وخيم است.
برايمان عادي شده مرگ جوانان و نوجوانانمان و عکس گرفتن از جنازة آويزانش كه عزيز خانواده‌اش و سرماية مملكت، بوده و بی تفاوت بگذريم.
كم كم داريم عادت مي كنيم به ديدن اين صحنه‌ها، به شنيدن اين خبرها و به گفتن اين حرف‌ها!
داريم عادت مي كنيم به غوطه خوردن در ميان بديها، زشتي‌ها و نامردمي‌ها، به تحمل زندگي تحت قوانين ديكتاتوري فاشيستي پول‌سالار آخوندها،به خودكشي‌ها و افزايش آمارش،و به چيزهايي كه هرگز عادتمان نبوده.
ما داريم آرام آرام درون خودمان مي ميريم.
شايد وقتش رسيده كه كمي خطر كنيم، كمي به حقانيت آنچه كه مي بينيم و مي شنويم و روزمره در بارة واقعي بودنش از رسانه‌هاي حاكم مي شنويم، ترديد كنيم. ترديد كنيم به طبيعي بودن اينهمه فاجعه،قتل، خودكشي، سرقت، جنايت، اختلاس، زندان و شكنجه به اسم تعزير و .... که هيچكدام طبيعي نيستند.
ديكتاتوري هرگز طبيعي نبوده و نخواهد شد. تن دادن به آن هم طبيعي نيست.
طبيعي به طبيعت انسان، كار است و عشق است و آزادي، برادري است و برابري. طبيعت انسان شادي است نه غم!آزادي است نه اسارت! يگانگي است نه بيگانگي و تفرق و پراكندگي!
بايد صداهايمان را در هم بتنيم و دستهايمان را، صداي سركوب‌شدگان را پژواك دهيم و خواستة اعدام شدگان را. وگرنه به آرامي در اعماق وجود خود شروع به پوسيدن خواهيم كرد. ازهمينجا شروع كنيم و با ارسال شكايت به مراجع بين المللي و رسانه‌هاي جهان، همين داستان خودكشي سه نوجوان هموطن زابلي را به همه جاي دنيا برسانيم. برايشان كمك بخواهيم. اين داستاني نيست كه آرام از كنارش بتوان گذشت.


به آرامی آغاز به مردن مي ‌كنی
اگر سفر نكنی،
اگر كتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،
اگر از خودت قدردانی نكنی.
به آرامی آغاز به مردن مي ‌كنی
زماني كه خودباوري را در خودت بكشی،
وقتي نگذاري ديگران به تو كمك كنند.
به آرامي آغاز به مردن مي ‌كنی
اگر برده‏ی عادات خود شوی،
اگر هميشه از يك راه تكراری بروی ...
اگر روزمرّگی را تغيير ندهی
اگر رنگ ‏های متفاوت به تن نكنی، ...
امروز زندگی را آغاز كن!
امروز مخاطره كن!
امروز كاری كن!
نگذار كه به آرامی بميري
شادی را و اميد را فراموش نکن
( #شعر از نرودا) https://t.me/CHZIR

#شعر
به نداآقاسلطان
بايد تلاش كنم كه به يادت نياورم
اما تويي دوباره هويدا برابرم
با ياد آخرين نگهت گاه پرزدن
آهم پر است از غم و داغ تو خواهرم
تو قامت سراسر ميهن شدي و من
درد تمام قامت و، خشمِ سراسرم
زين روزگار تلخ چنان زخمي ام كه گاه
خواهم به خشم و كينه دمارش برآورم
هر سد و بند بر سر راهم شكسته ام
تا بند بند، بند پيكر دژخيم بردرم
سوگندِ من نگر! شده ديري در اهتزاز
همرنگ خون سرخ تو، هيهاتِ سنگرم
اين داستان به فصل نهايي رسيد و تو
گشتي در اين كتاب چو گلبرگ پرپرم
ياران به رزم دخت وطن فخر ميكنند
من درخيال ريشه اين عزم و جوهرم
طغيان شور و شوق رهاييست در زنان
صبح برابري شده پيدا به منظرم
وقتي چنين طلوع سپيدي ست پيش چشم
بايد تلاش كنم كه به يادت بياورم
م.شوق

‍ #شعر

اگر به خانه‌‌ی من آمدی،
برایم مداد بیاور، مدادِ سیاه
می‌خواهم روی چهره‌ام خط بکشم
تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم
یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم!

یک مداد‌پاک‌کن بده برای محو لب‌ها
نمی‌خواهم کسی به هوای سرخی‌شان، سیاهم کند!

یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم
شخم بزنم وجودم را، بدون این‌ها راحت‌تر به بهشت می‌روم گویا!

یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد
و بی‌واسطه‌ی روسری کمی بیندیشم!

نخ و سوزن هم بده، برای زبانم
می‌خواهم بدوزمش به سق...
این‌گونه فریادم بی صداتر است!

قیچی یادت نرود،
می‌خواهم هر روز اندیشه‌‌هایم را سانسور کنم!

پودر رختشویی هم لازم دارم
برای شست و شوی مغزی!
مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند
تا آرمان‌هایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت.
می‌دانی که؟ باید واقع‌بین بود!

صداخفه ‌کن هم اگر گیر آوردی، بگیر!
می‌خواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب،
برچسب فاحشه می‌زنندم،
بغضم را در گلو خفه کنم!

یک کپی از هویتم را هم می‌خواهم
برای وقتی که خاهران و برادران دینی به قصد ارشاد،
فحش و تحقیر تقدیمم می‌کنند،
به یاد بیاورم که کیستم!

ترا به خدا! اگر جایی دیدی حقی می‌فروختند
برایم بخر، تا در غذا بریزم!
ترجیح می‌دهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم!

سر آخر اگر پولی برایت ماند
برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند،
بیاویزم به گردنم و رویش با حروف درشت بنویسم:
من یک انسانم!
من هنوز یک انسانم!
من هر روز یک انسانم!

#غادةالسمان
#عبدالحسین_فرزاد

@dardemoshtarek7

این اتحادیه شماست👌 لیستی از کانالهای خردگرا در اتحادیه من تو 🤝 مائیم 👨‍👨‍👧‍👦٫هرکس با هر عقیده ومرامی

🔥 پنجشنبه 23-فروردین 97

💥صدای قزوین
@sedayeqazvinnn
💥شعر و شراب و عشق
@Jananeto
💥پیروان دین بهی(زرتشتی)
@zoroastrianbehdin
💥کانال من رو بشناس
@manrobeshnas
💥پروفایل تکست عاشقانه
@ToeiEshgham_L
💥روی خط کارگران 👩‍🚀
@workersonline
💥 مانیتورینگ حقوق بشر ایران
@IranHRMnews
💥عجایب جهان
@Wonderlannd
💥 #چالش نیوز
@Chaleshnews1
💥شورشگر کرمانشاه
@shooreshgar96
💥✌️#ایران_ما 🗣
@Irane_ma
💥 #کرمانشاه 💍نگین ایران
@negeiniran
💥کانال شعر🍁 و هنر 💦و احساس تا آفتاب
@tuaftab
💥بگو نه ❌
@begoonah1
💥انسانیت -آزادگی ✌️
@EnsanhAzad
💥خروش آذربایجان⚡️⚡️
@AzarbayjanGharb
💥در جستجوی بازداشت شدگان
@CHZIR
💥اطلاعات عمومی (برتر،نایاب)
@midoonid
💥زنان فاتحان فردا
@zananfatehanfarda96
💥زنان صف شكن
@zanansazandeganefarda
💥 #قیام سراسری✊️🔥
@ghiamsarasary
💥چه بايد كرد؟ براي آزادي ...
@Azadi_iran01
💥زنان نیروی تغییر
@ZananNiruyehTaghir
💥یک میلیون سخن ناب
@YekMSokhanNab
💥سخن آزادی
@sokhanazadi2
💥بهار ایران
@Bahare_Iran
💥خروش تخت جمشید
@khoroshtakhtjamshid
💥تهران ۹۷
@TEHRANE97
💥#شعر_ادبیات_رادیکال ◼️
@radikal_shere_nab
💥نادرشاه افشار
@nader_shahafshar
💥بام ايران پيشتازان راه آزادي
@bameiran2017
💥پوکر آنلاین
@bia2pokeronline
💥صدای🗣 قصرشیرین
@sedayeghasr
💥ژیان کوردستان - شیران کردستان
@kurdestan14
💥داســتــان و رمــان آنــلــایــن / مــتــن هاے عــاشــقــانــه و آهنــگ
@Zhivar_Story
💥صدای بی صدایان
@sadaybisadayan
💥 همبستگی ملی
@HambastegiNews
💥آغاز خردگرایی
@aghaze_kheradgaraei
💥زرتشت راستین و محمد دروغین
@Dr_shadi_ariabod
💥تا شقایق هست زندگی باید کرد🥀
@BaShaghayeghh
💥فریاد آزادی
@befarmatarikh
💥چالش دین و خدا
@chalesh_khoda_den2
💥درگذر 🗓 #تاریخ ایران وجهان
@HistoryIranWorld
💥قیام سراسری اصفهان
@F_esfehan
💥نبض تبریز
@nabztabriz
💥هزاراشرف ٫بسوی بهار
@HezarAshraf
💥موزیک جدید میکس
@Pars_Ahang_1


—----------------------------------------------
✍️ برای عضویت در اتحادیه من وتو🤝 ماییم گروههای بالای 100 عضو وکانال های بالای 1000 عضو با این ایدی تماس بگیرین :
📲 @manotomaeim_bot‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍

سهراب سپهری از نگاه غلامحسین ساعدی:

«خیلی آدم غریبی بود. عجیب چند چیز را دوست داشت: یکی خاک بود، یکی پیدا کردن رنگ... آدم حرّاف صامتی بود. هزاران کار کرد، ولی آدمی بود که هیچ‌وقت خودشو مطرح نمی‌کرد. و این آدم، یک‌دفعه می‌رفت اطراف کاشون و روی خاک می‌خوابید. بعد شعری می‌ساخت عین تابلو. همیشه یک دنیا جلو چشمش بود؛ عینهو یک آیینه و به اون نگاه می‌کرد... تنها آدمی که خیلی واقعاً به‌طور صریح اعتراف کرد، فروغ فرخزاد بود. فروغ یک روز به من گفت: تنها چیزی که تا حالا یاد گرفتم، از سهرابه. گفتم بابت چی؟ وزن و قافیه شعر، ریتم اینها، چی؟ فروغ دقیق گفت: تواضع رو. تواضع رو از اون یاد گرفتم... و سهراب آدمی بود که وحشتناک تلاش می‌کرد خودش باشه. نه که افاده بفروشه، نه، خیلی راحت می‌گفت من هستم، دنیام اینجوریه و من باید انس و الفتی داشته باشم با این دنیا. مهمترین کار سهراب، نه شعرشه، نه تابلوهاشه، مهمترین کار سهراب زندگیشه، آزاده‌وار زندگی کرد.»

#غلامحسین_ساعدی
الفبا، شماره ۷، ص ۶۵ تا ۶۷
#شعر و هنر