🔰#گزارش_تصویری یازدهمین محافل هم اندیشی سینما انقلاب و جایزه سینمایی ققنوس/2
🚩این محافل هرروز به صورت زنده از Farstv و SNNtv و صفحه اینستاگرامی سینما انقلاب با حضور کارشناسان ومنتقدان سینما ؛ رسانه و خانواده پخش خواهد شد.
@CINEMAENGHELAB
🚩این محافل هرروز به صورت زنده از Farstv و SNNtv و صفحه اینستاگرامی سینما انقلاب با حضور کارشناسان ومنتقدان سینما ؛ رسانه و خانواده پخش خواهد شد.
@CINEMAENGHELAB
🔰جهان از چشمان قهرمان
یادداشت علیرضا بلیغ برای فیلم سینمایی #موقعیت_مهدی
🔻روایت شخصیت قهرمانانی همچون فرماندهان دفاع مقدس بسیار دشوار است چرا که دلبستگی و احساس دین مردم نسبت به آنان در گرو عهدی است که این مردان با خدای خویش بستهاند و این عهد همچون یک راز در اعماق قلب آنان پنهان خواهد ماند. اما به هرحال آنچه ما از شخصیت آنها میشناسیم تجلی این عهد در کلام و کنش و منش مردان جنگ ماست و به همین دلیل معتقدم به رغم دشواری این کار باید دربارة این اسوهها فیلم ساخت.
🔻اما کسی از عهدة ساخت چنین فیلمی برمیآید که علاوه بر شناختش از مدیوم سینما تعلق خاطری به موضوع داشته باشد و حجازیفر در «موقعیت مهدی» نشان داد پیش از هر چیز با علاقهاش به مهدی باکری به سراغ این کار آمده است. او به واقع در مورد باکری یک فیلم ساخته بود و بیش از آن که از پیش از او یک قدیس بسازد روایت خویش را از زندگی روزمره و از همان نقاطی که همة ما در طول حیات آن را تجربه میکنیم شروع کرد. او تلاش کرد چگونه نحوة مواجهة مهدی با همان روزمرگیها و تصمیمات خاص او در همان لحظات از او همان شخصیتی را میسازد که وقتی ما به عکس او در کوی و برزن مینگریم آن را به چشم یک قدیس میبینیم.
🔻حجازیفر تلاش کرد با وجود عشقش به مهدی باکری با مطلقانگاریای که -خصوصاً در سینمای کنونی جهان- قهرمان را میسازد فاصله بگیرد و نشان دهد که چگونه مهدی به نحوی واقعی قدم به قدم از ما قبرستاننشینان عادات سخیف فاصله میگیرد و میشود قهرمان قصة او. او تلاش کرد تا آنها که ما در سنت خود اهل فتوت مینامیم در قاب سینما روایت کند.
🔻دیالوگهای فیلم به زبان ترکی شیرینی قصه را دوچندان و آن را واقعیتر کرده بود و غیرمستقیم محاکات از این داشت که چگونه در ایران امری ورای زبان اقوام را گرد هم آورد و در جنگ نیز ما را برای دفاع از این خاک با یکدیگر متحد ساخت؛ امری که زبان فارسی نیز خود در خدمت آن و شاید بقای خویش را مدیون آن است.
🔻اما با این وجود و با همه ارادت حجازیفر به باکری که باید آن را ستایش کرد و با این که میدانم ایفای نقش او در فیلمهای دفاع مقدس به واسطة عشق او به اسوههای جنگ است اما هنوز برای روایت چنین موقعیتی یک چیز کم دارد و آن را تجربة نزدیک آن صحنه است. میتوان این خلأ را در تصویرسازی برخی وقایع کارزار دید. اما این چیزی از قدر او برای ساخت این فیلم کم نمیکند.
🔻سینمای ایران؛ از بازیگران و فیلمسازان تا مدیران و سرمایهگذاران با همة زحماتشان هنوز به جنگ بدهکارند و به یک معنا به نسلهای بعد بدهکارند چرا که همواره قهرمانان چراغ راه آیندة ایران خواهند بود. شاهد این مدعا همین است که پس از سی و اندی سال از جنگ تعداد فیلمهایی که از سرداران و دلاوران این کارزار بزرگ تاریخی ساخته شده به عدد انگشتان دو دست نمیرسد.
🔻سینمایی که از فقدان قصه رنج میبرد در متن دوران 40 سالة یک تاریخ پرالتهاب شکل گرفته که انبوهی از قصه و درام را در دل خویش پرورانده است. تشنه است اما گویی چشمه را گم کرده. این بدان معنا نیست که تمام قصهها را در بحبوحة جنگ و انقلاب یافت بلکه سینمای اجتماعی ما نیز متأثر از این وضع تاریخی قصههای نابی دارد. اما بیش از موضوع مشکل جای دیگری است؛ آنجاست که سینمای انقلاب را در آنچه باید به آن بنگرد جستجو میکنیم نه آن گونه که باید بنگرد. قصة سرداران تنها موضوع سینمای انقلاب نیست که چه بسا باشند اما همه از عهدة روایت آن در سینما برنیایند. سلوک آنها جهانی را ساخته بود و دیدن آن جهان چشمی میخواست که اگر آن چشم را داشته باشیم سینمای انقلاب به هرچه نظاره کند آن را در آن جهانی مییابد که باکری چند لحظه پیش از شهادتش از آن با احمد کاظمی سخن میگفت. موقعیت مهدی تنها موضوعش شخصیت باکری نبود بلکه سعی در آن داشت تا از چشمان او به جهان بنگرد. اگرچه راه طولانی است اما باید تلاش هادی حجازیفر را پاس داشت./ نقدنوشت
@CINEMAENGHELAB
یادداشت علیرضا بلیغ برای فیلم سینمایی #موقعیت_مهدی
🔻روایت شخصیت قهرمانانی همچون فرماندهان دفاع مقدس بسیار دشوار است چرا که دلبستگی و احساس دین مردم نسبت به آنان در گرو عهدی است که این مردان با خدای خویش بستهاند و این عهد همچون یک راز در اعماق قلب آنان پنهان خواهد ماند. اما به هرحال آنچه ما از شخصیت آنها میشناسیم تجلی این عهد در کلام و کنش و منش مردان جنگ ماست و به همین دلیل معتقدم به رغم دشواری این کار باید دربارة این اسوهها فیلم ساخت.
🔻اما کسی از عهدة ساخت چنین فیلمی برمیآید که علاوه بر شناختش از مدیوم سینما تعلق خاطری به موضوع داشته باشد و حجازیفر در «موقعیت مهدی» نشان داد پیش از هر چیز با علاقهاش به مهدی باکری به سراغ این کار آمده است. او به واقع در مورد باکری یک فیلم ساخته بود و بیش از آن که از پیش از او یک قدیس بسازد روایت خویش را از زندگی روزمره و از همان نقاطی که همة ما در طول حیات آن را تجربه میکنیم شروع کرد. او تلاش کرد چگونه نحوة مواجهة مهدی با همان روزمرگیها و تصمیمات خاص او در همان لحظات از او همان شخصیتی را میسازد که وقتی ما به عکس او در کوی و برزن مینگریم آن را به چشم یک قدیس میبینیم.
🔻حجازیفر تلاش کرد با وجود عشقش به مهدی باکری با مطلقانگاریای که -خصوصاً در سینمای کنونی جهان- قهرمان را میسازد فاصله بگیرد و نشان دهد که چگونه مهدی به نحوی واقعی قدم به قدم از ما قبرستاننشینان عادات سخیف فاصله میگیرد و میشود قهرمان قصة او. او تلاش کرد تا آنها که ما در سنت خود اهل فتوت مینامیم در قاب سینما روایت کند.
🔻دیالوگهای فیلم به زبان ترکی شیرینی قصه را دوچندان و آن را واقعیتر کرده بود و غیرمستقیم محاکات از این داشت که چگونه در ایران امری ورای زبان اقوام را گرد هم آورد و در جنگ نیز ما را برای دفاع از این خاک با یکدیگر متحد ساخت؛ امری که زبان فارسی نیز خود در خدمت آن و شاید بقای خویش را مدیون آن است.
🔻اما با این وجود و با همه ارادت حجازیفر به باکری که باید آن را ستایش کرد و با این که میدانم ایفای نقش او در فیلمهای دفاع مقدس به واسطة عشق او به اسوههای جنگ است اما هنوز برای روایت چنین موقعیتی یک چیز کم دارد و آن را تجربة نزدیک آن صحنه است. میتوان این خلأ را در تصویرسازی برخی وقایع کارزار دید. اما این چیزی از قدر او برای ساخت این فیلم کم نمیکند.
🔻سینمای ایران؛ از بازیگران و فیلمسازان تا مدیران و سرمایهگذاران با همة زحماتشان هنوز به جنگ بدهکارند و به یک معنا به نسلهای بعد بدهکارند چرا که همواره قهرمانان چراغ راه آیندة ایران خواهند بود. شاهد این مدعا همین است که پس از سی و اندی سال از جنگ تعداد فیلمهایی که از سرداران و دلاوران این کارزار بزرگ تاریخی ساخته شده به عدد انگشتان دو دست نمیرسد.
🔻سینمایی که از فقدان قصه رنج میبرد در متن دوران 40 سالة یک تاریخ پرالتهاب شکل گرفته که انبوهی از قصه و درام را در دل خویش پرورانده است. تشنه است اما گویی چشمه را گم کرده. این بدان معنا نیست که تمام قصهها را در بحبوحة جنگ و انقلاب یافت بلکه سینمای اجتماعی ما نیز متأثر از این وضع تاریخی قصههای نابی دارد. اما بیش از موضوع مشکل جای دیگری است؛ آنجاست که سینمای انقلاب را در آنچه باید به آن بنگرد جستجو میکنیم نه آن گونه که باید بنگرد. قصة سرداران تنها موضوع سینمای انقلاب نیست که چه بسا باشند اما همه از عهدة روایت آن در سینما برنیایند. سلوک آنها جهانی را ساخته بود و دیدن آن جهان چشمی میخواست که اگر آن چشم را داشته باشیم سینمای انقلاب به هرچه نظاره کند آن را در آن جهانی مییابد که باکری چند لحظه پیش از شهادتش از آن با احمد کاظمی سخن میگفت. موقعیت مهدی تنها موضوعش شخصیت باکری نبود بلکه سعی در آن داشت تا از چشمان او به جهان بنگرد. اگرچه راه طولانی است اما باید تلاش هادی حجازیفر را پاس داشت./ نقدنوشت
@CINEMAENGHELAB
🔰بیقرار قلبی ...
▪یادداشت محمدرضا وحیدزاده برای فیلم #بدون_قرار_قبلی
🔻بهروز شعیبی فیلمساز عجیبی است. در کارنامهاش، هم سریال مینیاتوری و ماندگاری چون «پردهنشین» را دارد هم کار سهلگیرانهای مثل «روز بلوا». هم در اثری مانند «تنهایی لیلا» چنان نقشی را بازی کرده و هم در فیلم بیمانند «دهلیز» چنین بازی شگفتی را از عطاران گرفته؛ با این همه یک نخ تسبیح همة آثارش - حتی شاید بتوان گفت همانهایی را هم در که در آنها فقط بازیگر بوده - به هم متصل میکند: نجابت.
🔻شعیبی بهراستی فیلمساز نجیبی است؛ و البته جسور. تهور نزدیک شدن به سوژههایی را دارد که کمتر کسی میتواند به سمت آنها برود. ترجیح میدهد به جای روشنفکربازی و چرکنمایی و نقوناله و افزودن زخمی به زخمهای مخاطب با نشتر بُرندة تصویر و اندوختن نام و اعتباری در سابقة هنری خویش، بیشتر از روشنی بگوید و به سپیدیها بیندیشد؛ ولو به قیمت نزدیکشدن به لغزشگاههایی پرخطر.
🔻فیلم «بدون قرار قبلی»، یکی از همین فیلمهای زلال و همدلانه و مصفایی است که در سینمای خسته و تلخ این سالها کمتر همانندش را به خاطر داریم؛ فیلمی است دربارة بازگشت به ریشهها و غبارروبی از دفینهها و جوانهزدنی دوباره از دل خاک بارانخوردة اصالتها؛ با بارقههای روشنی از معنویت و نور؛ و البته چنانکه اقتضای سخن گفتن از این مفاهیم است، کاری صعب و بر لبة تیغ. حقیقت آن است که در سینمای ایران - به چه علت، نمیدانم! – اما ساختن فیلم روشن و امیدبخش، همشانة کارکردن در معدن، از سختترین کارهاست. در این سینما به آسانی میتوان بازیگر خمودهای را با یقة دریده و تنپوشی چرک، روانة کوچههای تنگ و نیمهتاریک و فرسودة شهر کرد و انبوهی ناسزا و بدوگویی را بر زبانش راند یا پریروی دیوسیرت دیگری را بر صندلی پشتی اتوموبیلهای گرانقیمت بالای شهر نشاند و به بدکرداری کشاند و پدری ستمگر و درندهخوی را چون بلایی آسمانی بر سر مخاطب آوار کرد و با روایتهای پریشان و بیسامان و نافرجام، یکی یکی به جوایز سینمایی نزدیک شد.
🔻اما سخن گفتن از ریشهها و رویشها به این آسانی نیست؛ ظرافت و دقتی میطلبد و حتی جسارتی برای پشتچشمنازککردن و رویدرهمکشیدن همصنفان و دوستان هنری که هرکسی دل و جرئت رفتن به سمتش را ندارد. حقیقت آن است که فیلم «بدون قرار قبلی» هم به دلیل مضمون اصلی و ایدۀ مرکزیاش به شکل دلهرهآوری به مرزهای ابتذال و کلیشه نزدیک شده است و در لحظاتی نفس مخاطب را به دلیل مماس شدن با آنها بند میآورد. فقط کافی بود ماجرای درمان بیماری کودک اوتیستی چند قدم بیشتر از این به پنجرهفولاد حرم امام رضا(ع) نزدیک میشد، یا آنکه وقوف خانمدکتر آلمانی در خانۀ پدری، کمی او را بیش از این متحول میکرد یا ارتباط عاطفی شاگرد و دختر استاد، اندکی از این غلیظتر میشد؛ خدا میداند چه بر سر این فیلم ریزبافت میآمد! به باور نگارنده، فیلم «بدون قرار قلبی»، به خوبی «دهلیز» از پس ایدۀ لغزنده و دشوار خود برنیامده، اما از ملهکه نیز به شکل نفسگیری گریخته و با مهارت، اصطلاحاً مویی رد کرده است.
🔻«بدون قرار قبلی» قصۀ تُنکی دارد و بخش مهمی از توانش صرف پردازش صحنههای میانی و معرفی شخصیت پدر شده است. فیلمنامه را بیش از وقایع، دیالوگها و متن نامهها پیش میبرند و بازی پگاه آهنگرانی و لهجۀ بلاتکلیفش چیزی بر اثر نیفزوده و حضور صابر ابر در آن بیوجه مینماید. با این همه تا حدود قابل قبولی نحوۀ سفر قهرمان و جزئینگاریهای دلنشین و باحوصلۀ کارگردانی، توانسته مخاطب را به تغییر حال شخصیت اصلی نزدیک سازد و دقایق دلآرامی را در خانۀ پدری – خانهای که این سالها بسیاری کمر به ویرانیاش بستهاند – برای مخاطب بیافریند.
🔻عنوانبندی محمد روحالامین و تداعی سراب صحرا با نحوۀ حروفچینی خاصش هنرمندانه است و صدای محمد معتمدی حال خوشآیندی به روایت بخشیده. بازی شعیبی با غزل استاد شفیعی کدکنی و ایهامتناسب شاخهنباتها بهراستی زیباست. فیلم بدون قرار قبلی، یک بیقراری شیرین و برآمده از قلبی سلیم است که باید حضورش در شرایط فرهنگی ایران امروز بسیار مغتنم دانست./نقدنوشت
@CINEMAENGHELAB
▪یادداشت محمدرضا وحیدزاده برای فیلم #بدون_قرار_قبلی
🔻بهروز شعیبی فیلمساز عجیبی است. در کارنامهاش، هم سریال مینیاتوری و ماندگاری چون «پردهنشین» را دارد هم کار سهلگیرانهای مثل «روز بلوا». هم در اثری مانند «تنهایی لیلا» چنان نقشی را بازی کرده و هم در فیلم بیمانند «دهلیز» چنین بازی شگفتی را از عطاران گرفته؛ با این همه یک نخ تسبیح همة آثارش - حتی شاید بتوان گفت همانهایی را هم در که در آنها فقط بازیگر بوده - به هم متصل میکند: نجابت.
🔻شعیبی بهراستی فیلمساز نجیبی است؛ و البته جسور. تهور نزدیک شدن به سوژههایی را دارد که کمتر کسی میتواند به سمت آنها برود. ترجیح میدهد به جای روشنفکربازی و چرکنمایی و نقوناله و افزودن زخمی به زخمهای مخاطب با نشتر بُرندة تصویر و اندوختن نام و اعتباری در سابقة هنری خویش، بیشتر از روشنی بگوید و به سپیدیها بیندیشد؛ ولو به قیمت نزدیکشدن به لغزشگاههایی پرخطر.
🔻فیلم «بدون قرار قبلی»، یکی از همین فیلمهای زلال و همدلانه و مصفایی است که در سینمای خسته و تلخ این سالها کمتر همانندش را به خاطر داریم؛ فیلمی است دربارة بازگشت به ریشهها و غبارروبی از دفینهها و جوانهزدنی دوباره از دل خاک بارانخوردة اصالتها؛ با بارقههای روشنی از معنویت و نور؛ و البته چنانکه اقتضای سخن گفتن از این مفاهیم است، کاری صعب و بر لبة تیغ. حقیقت آن است که در سینمای ایران - به چه علت، نمیدانم! – اما ساختن فیلم روشن و امیدبخش، همشانة کارکردن در معدن، از سختترین کارهاست. در این سینما به آسانی میتوان بازیگر خمودهای را با یقة دریده و تنپوشی چرک، روانة کوچههای تنگ و نیمهتاریک و فرسودة شهر کرد و انبوهی ناسزا و بدوگویی را بر زبانش راند یا پریروی دیوسیرت دیگری را بر صندلی پشتی اتوموبیلهای گرانقیمت بالای شهر نشاند و به بدکرداری کشاند و پدری ستمگر و درندهخوی را چون بلایی آسمانی بر سر مخاطب آوار کرد و با روایتهای پریشان و بیسامان و نافرجام، یکی یکی به جوایز سینمایی نزدیک شد.
🔻اما سخن گفتن از ریشهها و رویشها به این آسانی نیست؛ ظرافت و دقتی میطلبد و حتی جسارتی برای پشتچشمنازککردن و رویدرهمکشیدن همصنفان و دوستان هنری که هرکسی دل و جرئت رفتن به سمتش را ندارد. حقیقت آن است که فیلم «بدون قرار قبلی» هم به دلیل مضمون اصلی و ایدۀ مرکزیاش به شکل دلهرهآوری به مرزهای ابتذال و کلیشه نزدیک شده است و در لحظاتی نفس مخاطب را به دلیل مماس شدن با آنها بند میآورد. فقط کافی بود ماجرای درمان بیماری کودک اوتیستی چند قدم بیشتر از این به پنجرهفولاد حرم امام رضا(ع) نزدیک میشد، یا آنکه وقوف خانمدکتر آلمانی در خانۀ پدری، کمی او را بیش از این متحول میکرد یا ارتباط عاطفی شاگرد و دختر استاد، اندکی از این غلیظتر میشد؛ خدا میداند چه بر سر این فیلم ریزبافت میآمد! به باور نگارنده، فیلم «بدون قرار قلبی»، به خوبی «دهلیز» از پس ایدۀ لغزنده و دشوار خود برنیامده، اما از ملهکه نیز به شکل نفسگیری گریخته و با مهارت، اصطلاحاً مویی رد کرده است.
🔻«بدون قرار قبلی» قصۀ تُنکی دارد و بخش مهمی از توانش صرف پردازش صحنههای میانی و معرفی شخصیت پدر شده است. فیلمنامه را بیش از وقایع، دیالوگها و متن نامهها پیش میبرند و بازی پگاه آهنگرانی و لهجۀ بلاتکلیفش چیزی بر اثر نیفزوده و حضور صابر ابر در آن بیوجه مینماید. با این همه تا حدود قابل قبولی نحوۀ سفر قهرمان و جزئینگاریهای دلنشین و باحوصلۀ کارگردانی، توانسته مخاطب را به تغییر حال شخصیت اصلی نزدیک سازد و دقایق دلآرامی را در خانۀ پدری – خانهای که این سالها بسیاری کمر به ویرانیاش بستهاند – برای مخاطب بیافریند.
🔻عنوانبندی محمد روحالامین و تداعی سراب صحرا با نحوۀ حروفچینی خاصش هنرمندانه است و صدای محمد معتمدی حال خوشآیندی به روایت بخشیده. بازی شعیبی با غزل استاد شفیعی کدکنی و ایهامتناسب شاخهنباتها بهراستی زیباست. فیلم بدون قرار قبلی، یک بیقراری شیرین و برآمده از قلبی سلیم است که باید حضورش در شرایط فرهنگی ایران امروز بسیار مغتنم دانست./نقدنوشت
@CINEMAENGHELAB
🔆حماسه جنگ تحمیلی از منظری دیگر
✍🏻دکتر وحیداله موسوی
✅دستهی دختران دومین فیلم منیر قیدی پس از "ویلاییها" است. ویژگی این فیلمساز پرداختن به جنگ از منظر زنان است. "ویلاییها" یک ملودرام پشتجبههای جنگی محسوب میشد که به تاثیرات جنگ بر خانوادههای رزمندگان میپرداخت. "دستهی دختران" اما زیرژانر دیگری را میآزماید: زیرژانر ماموریت جنگی. که البته با عناصر ملودرام و حتی وقفههای کمیک نشانهگذاری شده است.
✅ژانر جنگی، فارغ از زیرژانرهای گوناگوناش، طیفی از لحنهای مختلف مانند حماسی، حادثهای، تراژیک و شاعرانه را دربرمیگیرد. اتخاذ این لحنها در فیلمهای گوناگون همواره به طرح پرسشهایی درباره بازنمایی حقیقت تجربه دفاع مقدس منجر شده است، طوری که گاه از ژانر دفاع مقدس برای تمایزگذاری با ژانر جنگی به مفهوم غربی استفاده شده است ( و البته در این میان، دیدگاههای شهید آوینی درباب به تصویر کشیدن حقیقت دفاع مقدس بیتاثیر نبوده و نیست). با شکلگیری گرایشی به بازنمایی رئالیستی در فیلمهای جنگی از دهه ۱۳۹۰، و خودآگاهی ژانری بیشتر برخی فیلمسازان، همچنان میتوان پرسشهایی را درباب بازنمایی حقیقت جنگ تحمیلی مطرح کرد و بهنحوی دقیقتر فیلمها را سنجید.
✅تاکید بر پسزمینهها و داستانکهای گوناگون شخصیتهای محوری فیلم، زمینهی پرداختن به وجوه گوناگون و تاثیرات جنگ را فراهم میکنند. و البته بر شخصیت معلم، رهبر گروه، بیشاز تاکید شده، کابوسهای تروماتیک او موتیفوار تکرار میشوند تا اندوه و تاثیرات ناشی از فقدان دو فرزندش را برجسته کنند. دو شخصیت خردهپیرنگ رمانس را در فیلم رقم میزنند. دختری جوان که دفاع از شهرش را به اذن پدر برای رفتن از شهر ترجیح داده و مرد جوان گریزان از نبرد که به گروه ملحق میشود. آنچه این شخصیتها را کنارهم قرار داده، لزوم کنشگری فراتر از نقشهای تثبیتشده است. هدف ماموریت این "جوخهی" خودخوانده، رفتن به دژ و سپس رساندن مهمات به رزمندگان در حال جنگ در گمرک برای دفاع از شهری است که تا ساعاتی دیگر به تسخیر خصم درخواهد آمد. ما با این شخصیتها همسفر میشویم و ادیسهای آغاز میشود از میان شهروندان آوارهشده و داغدار در حال گریز، رزمندگان مردمی و رسمی در حال جنگ، زنان و مردان فرزند و خانه ازدستداده، اجساد شهدا، نخلهای سوخته و در حال سقوط و دهها منظره دیگر.
✅فیلم گاه در پرده دوم دچار افت میشود و ریتمی کند و ایستا پیدا میکند، پیرنگ اصلی ماموریت چندان برجسته نمیشود، تحول برخی شخصیتها چندان محسوس و پررنگ نیست و حتی عنوان فیلم نیز غلطانداز است و تصور فیلمی باسمهای را تداعی میکند. اما فراموش نکنیم که این فیلم اتفاقی خجسته در ژانر جنگی کشور ماست. صحنهها و نماهای تاثیرگذار و اندیشیدهشدهی سینمایی در فیلم اندک نیست، که عموما در راستای ساختار و منطق روایتاند.
✅این مضمون با پرداخت یا نگرشی متفاوت، بهراحتی ظرفیت تبدیلشدن به فیلمی پر از لحظات پرتعلیق و پرحادثه را دارد. اما... انتخابهای آگاهانه باعث شده بازنمایی رئالیستی تراژدی و حماسه، مانع از حصول به حقیقت نشود. تلاش فیلمساز برای ایجاد توازن میان لحنهای گوناگون ستودنی است. استفاده متفاوت از نمادهای شناختهشده، توجه به ابعاد مغفولمانده جنگ تحمیلی و آگاهی از امکانات بیانی رسانه سینما به تجلی گوشههایی از حقیقت جنگ منجر شده است.
@cinemaenghelab
✍🏻دکتر وحیداله موسوی
✅دستهی دختران دومین فیلم منیر قیدی پس از "ویلاییها" است. ویژگی این فیلمساز پرداختن به جنگ از منظر زنان است. "ویلاییها" یک ملودرام پشتجبههای جنگی محسوب میشد که به تاثیرات جنگ بر خانوادههای رزمندگان میپرداخت. "دستهی دختران" اما زیرژانر دیگری را میآزماید: زیرژانر ماموریت جنگی. که البته با عناصر ملودرام و حتی وقفههای کمیک نشانهگذاری شده است.
✅ژانر جنگی، فارغ از زیرژانرهای گوناگوناش، طیفی از لحنهای مختلف مانند حماسی، حادثهای، تراژیک و شاعرانه را دربرمیگیرد. اتخاذ این لحنها در فیلمهای گوناگون همواره به طرح پرسشهایی درباره بازنمایی حقیقت تجربه دفاع مقدس منجر شده است، طوری که گاه از ژانر دفاع مقدس برای تمایزگذاری با ژانر جنگی به مفهوم غربی استفاده شده است ( و البته در این میان، دیدگاههای شهید آوینی درباب به تصویر کشیدن حقیقت دفاع مقدس بیتاثیر نبوده و نیست). با شکلگیری گرایشی به بازنمایی رئالیستی در فیلمهای جنگی از دهه ۱۳۹۰، و خودآگاهی ژانری بیشتر برخی فیلمسازان، همچنان میتوان پرسشهایی را درباب بازنمایی حقیقت جنگ تحمیلی مطرح کرد و بهنحوی دقیقتر فیلمها را سنجید.
✅تاکید بر پسزمینهها و داستانکهای گوناگون شخصیتهای محوری فیلم، زمینهی پرداختن به وجوه گوناگون و تاثیرات جنگ را فراهم میکنند. و البته بر شخصیت معلم، رهبر گروه، بیشاز تاکید شده، کابوسهای تروماتیک او موتیفوار تکرار میشوند تا اندوه و تاثیرات ناشی از فقدان دو فرزندش را برجسته کنند. دو شخصیت خردهپیرنگ رمانس را در فیلم رقم میزنند. دختری جوان که دفاع از شهرش را به اذن پدر برای رفتن از شهر ترجیح داده و مرد جوان گریزان از نبرد که به گروه ملحق میشود. آنچه این شخصیتها را کنارهم قرار داده، لزوم کنشگری فراتر از نقشهای تثبیتشده است. هدف ماموریت این "جوخهی" خودخوانده، رفتن به دژ و سپس رساندن مهمات به رزمندگان در حال جنگ در گمرک برای دفاع از شهری است که تا ساعاتی دیگر به تسخیر خصم درخواهد آمد. ما با این شخصیتها همسفر میشویم و ادیسهای آغاز میشود از میان شهروندان آوارهشده و داغدار در حال گریز، رزمندگان مردمی و رسمی در حال جنگ، زنان و مردان فرزند و خانه ازدستداده، اجساد شهدا، نخلهای سوخته و در حال سقوط و دهها منظره دیگر.
✅فیلم گاه در پرده دوم دچار افت میشود و ریتمی کند و ایستا پیدا میکند، پیرنگ اصلی ماموریت چندان برجسته نمیشود، تحول برخی شخصیتها چندان محسوس و پررنگ نیست و حتی عنوان فیلم نیز غلطانداز است و تصور فیلمی باسمهای را تداعی میکند. اما فراموش نکنیم که این فیلم اتفاقی خجسته در ژانر جنگی کشور ماست. صحنهها و نماهای تاثیرگذار و اندیشیدهشدهی سینمایی در فیلم اندک نیست، که عموما در راستای ساختار و منطق روایتاند.
✅این مضمون با پرداخت یا نگرشی متفاوت، بهراحتی ظرفیت تبدیلشدن به فیلمی پر از لحظات پرتعلیق و پرحادثه را دارد. اما... انتخابهای آگاهانه باعث شده بازنمایی رئالیستی تراژدی و حماسه، مانع از حصول به حقیقت نشود. تلاش فیلمساز برای ایجاد توازن میان لحنهای گوناگون ستودنی است. استفاده متفاوت از نمادهای شناختهشده، توجه به ابعاد مغفولمانده جنگ تحمیلی و آگاهی از امکانات بیانی رسانه سینما به تجلی گوشههایی از حقیقت جنگ منجر شده است.
@cinemaenghelab
✅شب طلایی، فیلمی متناقض
🔻فیلم شب طلایی، به کارگردانی یوسف حاتمی کیا، از سری کارهای سطحی نگر در سینما است. این فیلم با داشتن فیلنامهای فوق العاده دم دستی و دیالوگ های کلیشهای و پر تکرار و سوژه ها و موضوعات خرد تکراری ، نشان از تازه کار بودن نویسنده و کار گردان دارد.
🔻حال و هوای فیلم، زخم خانواده ای را به تصویر میکشد که در آن کارگردان تلاش بر تعمیم آن به کل جامعه دارد. استفاده از انواع و اقسام شخصیت های مختلف و متفاوت در فیلم، و سخیف نشان دادن افراد مذهبی، از بزرگترین نکات منفی فیلم به شمار میآید. گریمهای خسته افراد، فصل پاییز، سردی، زندگی بهم ریخته و شلوغ ، استفاده از الفاظ رکیک، نشان دادن روابط خانوادگی بی پایه و اساس و بدون محبت، همه و همه ذهن بیننده را پر از تشویش میکند. و سیاه نمایی جامعه ایران را به دنبال دارد.
🔻فارق از همه اینها، اینکه حرف ناگفته فیلم چه بود را تنها از صحنه پایانی قصه دریافت کردیم. که آن هم موضوع مادر بود. در طول فیلم و کشمکشهای آن، بیشتر حول حوش نشان دادن روابط خانوادگی و فامیلی بر اساس مهر بی اعتمادی گذشت. و بیان مقام و ارزش مادر و ناتوانی آن در تربیت و روابط خانوادگی، نکتهای متضاد با ادعای کارگردان در پایان فیلم بود.
به قلم هانیه صادقپور
@Cinemaenghelab
🔻فیلم شب طلایی، به کارگردانی یوسف حاتمی کیا، از سری کارهای سطحی نگر در سینما است. این فیلم با داشتن فیلنامهای فوق العاده دم دستی و دیالوگ های کلیشهای و پر تکرار و سوژه ها و موضوعات خرد تکراری ، نشان از تازه کار بودن نویسنده و کار گردان دارد.
🔻حال و هوای فیلم، زخم خانواده ای را به تصویر میکشد که در آن کارگردان تلاش بر تعمیم آن به کل جامعه دارد. استفاده از انواع و اقسام شخصیت های مختلف و متفاوت در فیلم، و سخیف نشان دادن افراد مذهبی، از بزرگترین نکات منفی فیلم به شمار میآید. گریمهای خسته افراد، فصل پاییز، سردی، زندگی بهم ریخته و شلوغ ، استفاده از الفاظ رکیک، نشان دادن روابط خانوادگی بی پایه و اساس و بدون محبت، همه و همه ذهن بیننده را پر از تشویش میکند. و سیاه نمایی جامعه ایران را به دنبال دارد.
🔻فارق از همه اینها، اینکه حرف ناگفته فیلم چه بود را تنها از صحنه پایانی قصه دریافت کردیم. که آن هم موضوع مادر بود. در طول فیلم و کشمکشهای آن، بیشتر حول حوش نشان دادن روابط خانوادگی و فامیلی بر اساس مهر بی اعتمادی گذشت. و بیان مقام و ارزش مادر و ناتوانی آن در تربیت و روابط خانوادگی، نکتهای متضاد با ادعای کارگردان در پایان فیلم بود.
به قلم هانیه صادقپور
@Cinemaenghelab
رقابتهای ناسالم، کار خودش را کرد
سیمرغ مردمی جشنواره حذف شد
دبیر چهلمین جشنواره فیلم فجر گفت :
■ گزارشهای کمیته پیگیری نظرسنجی مردمی جشنواره نشان میدهد، علیرغم تلاش بخشهای مختلف زنجیره ثبت آرای مردمی، به دلیل پیچیدگی این فرآیند و وجود متغیرهای متعددی که در صحت و دقت نتایج نظرسنجی دخالت دارند، اطمینان کامل از صحت نتایج در بخشهای مختلف به سادگی حاصل نمیشود. زیرا از خرید بلیت توسط تماشاگران واقعی، تا حضور تماشاچی در سینما، دریافت بلیت فیزیکی و دریافت مطمئن پیامک توسط تماشاگر و نهایتا ثبت رای در سامانه، زنجیرهای از فرآیندهای فنی و انسانی مختلف را در بر میگیرد که باید در همه مراحل اطمینانبخش باشد تا بتوان به دقت نتایج اعتماد کرد.
■ بررسی تیمهای کارشناسی نشان میدهد به دلیل پارهای اشکالات و از جمله اشکال فنی در ارسال پیامک که باعث شده بعضی از مخاطبان دریافت نکنند، و نیز قطعی و اختلال اینترنت در بعضی سینماها، نتایج نظرسنجی مردمی برای ستاد جشنواره اطمینانبخش نیست.
■ به خاطر صیانت از آرای مردم و جلوگیری از ضایع شدن کوچکترین حقی از فیلمسازان،در این دوره جایزه داوری مردمی رانخواهیم داشت
@CINEMAENGHELAB
سیمرغ مردمی جشنواره حذف شد
دبیر چهلمین جشنواره فیلم فجر گفت :
■ گزارشهای کمیته پیگیری نظرسنجی مردمی جشنواره نشان میدهد، علیرغم تلاش بخشهای مختلف زنجیره ثبت آرای مردمی، به دلیل پیچیدگی این فرآیند و وجود متغیرهای متعددی که در صحت و دقت نتایج نظرسنجی دخالت دارند، اطمینان کامل از صحت نتایج در بخشهای مختلف به سادگی حاصل نمیشود. زیرا از خرید بلیت توسط تماشاگران واقعی، تا حضور تماشاچی در سینما، دریافت بلیت فیزیکی و دریافت مطمئن پیامک توسط تماشاگر و نهایتا ثبت رای در سامانه، زنجیرهای از فرآیندهای فنی و انسانی مختلف را در بر میگیرد که باید در همه مراحل اطمینانبخش باشد تا بتوان به دقت نتایج اعتماد کرد.
■ بررسی تیمهای کارشناسی نشان میدهد به دلیل پارهای اشکالات و از جمله اشکال فنی در ارسال پیامک که باعث شده بعضی از مخاطبان دریافت نکنند، و نیز قطعی و اختلال اینترنت در بعضی سینماها، نتایج نظرسنجی مردمی برای ستاد جشنواره اطمینانبخش نیست.
■ به خاطر صیانت از آرای مردم و جلوگیری از ضایع شدن کوچکترین حقی از فیلمسازان،در این دوره جایزه داوری مردمی رانخواهیم داشت
@CINEMAENGHELAB
نامزدهای چهلمین جشنواره فیلم فجر معرفی شدند/ «موقعیت مهدی» با چهارده و «علفزار» با سیزده نامزدی
♦️نامزدهای بهترین چهرهپردازی
۱- مونا جعفری برای فیلم «علفزار»
۲- شهرام خلج برای فیلم «موقعیت مهدی»
۳- عظیم فراین برای فیلم «بیرو»
۴- مرتضی کهزادی برای فیلم «ضد»
۵- امید گلزاده برای فیلمهای «برف آخر» و «شادروان»
♦️نامزدهای بهترین طراحی صحنه
۱- سهیل دانشاشراقی برای فیلم «خائنکشی»
۲- امیر زاغری برای فیلم «موقعیت مهدی»
۳- محمدرضا شجاعی برای فیلم «دسته دختران»
۴- محمدرضا شجاعی برای فیلم «ضد»
۵- آیدین ظریف برای فیلم «۲۸۸۸»
۶- علی نصیرینیا برای فیلم «برف آخر»
♦️نامزدهای بهترین طراحی لباس
۱- بهزاد آقابیگی برای فیلم «موقعیت مهدی»
۲- مارال جیرانی برای فیلم «خائنکشی»
۳- فاطمه صفریزاده برای فیلم «شادروان»
۴- زهرا صمدی برای فیلم «نگهبان شب»
۵- علی نصیرینیا برای فیلم «برف آخر»
♦️نامزدهای بهترین صدابرداری
۱- مهدی ابراهیمزاده برای فیلم «دسته دختران»
۲- بابک اردلان برای فیلم «شادروان»
۳- مسیح حدپور سراج برای فیلم «موقعیت مهدی»
۴- عباس رستگارپور برای فیلم «بدون قرار قبلی»
۵- امیر نوبخت حقیقی برای فیلم «شب طلایی»
♦️نامزدهای بهترین صداگذاری
۱- فرامرز ابوالصدق برای فیلم «دسته دختران»
۲- امین شریفی برای فیلم «ضد»
۳- علیرضا علویان برای فیلمهای «علفزار» و «بدون قرار قبلی»
۴- امیرحسین قاسمی برای فیلمهای «خائنکشی» و «نگهبان شب»
۵- نعیم مسچیان برای فیلم «۲۸۸۸»
♦️نامزدهای بهترین موسیقی متن
۱- حبیب خزاییفر برای فیلم «مرد بازنده»
۲- فردین خلعتبری برای فیلم «ماهان»
۳- فردین خلعتبری برای فیلم «هناس»
۴- مسعود سخاوتدوست برای فیلم «موقعیت مهدی»
۵- بهزاد عبدی برای فیلم «علفزار»
♦️نامزدهای بهترین تدوین
۱- ژیلا ایپکچی برای فیلم «شهرک»
۲- حسین جمشیدی گوهری برای فیلم «موقعیت مهدی»
۳- سپیده عبدالوهاب برای فیلم «خائنکشی»
۴- حمید نجفیراد برای فیلم «دسته دختران»
۵- حمید نجفیراد برای فیلم «علفزار»
♦️نامزدهای بهترین فیلمبرداری
۱- وحید ابراهیمی برای فیلم «موقعیت مهدی»
۲- علیرضا برازنده برای فیلم «شهرک»
۳- هادی بهروز برای فیلم «علفزار»
۴- محمد حدادی برای فیلم «بدون قرار قبلی»
۵- آرمان فیاض برای فیلم «برف آخر»
♦️نامزدهای بهترین نقش مکمل مرد
۱- پیام احمدینیا برای فیلم «ملاقات خصوصی»
۲- علیاکبر اُصانلو برای فیلم «نگهبان شب»
۳- روحاله زمانی برای فیلم «موقعیت مهدی»
۴- مهدی زمینپرداز برای فیلم «علفزار»
۵- نادر سلیمانی برای فیلم «ضد»
۶- مجید صالحی برای فیلم «برف آخر»
♦️نامزدهای بهترین نقش مکمل زن
۱- صدف اسپهبدی برای فیلم «علفزار»
۲- فرشته حسینی برای فیلم «دسته دختران»
۳- صفورا خوشطینت برای فیلم «نگهبان شب»
۴- شادی کرمرودی برای فیلم «بیرویا»
۵- لیندا کیانی برای فیلم «ضد»
۶- نوشین مسعودیان برای فیلم «برف آخر»
♦️نامزدهای بهترین نقش اول مرد
۱- تورج الوند برای فیلم «نگهبان شب»
۲- پژمان جمشیدی برای فیلم «علفزار»
۳- امین حیایی برای فیلم «برف آخر»
۴- مهدی نصرتی برای فیلم «ضد»
♦️نامزدهای بهترین نقش اول زن
۱- سارا بهرامی برای فیلم «علفزار»
۲- ژیلا شاهی برای فیلم «موقعیت مهدی»
۳- طناز طباطبایی برای فیلم «بیرویا»
۴- لاله مرزبان برای فیلم «نگهبان شب»
۵- لادن مستوفی برای فیلم «برف آخر»
♦️نامزدهای بهترین فیلمنامه
۱- ابراهیم امینی و هادی حجازیفر برای فیلم «موقعیت مهدی»
۲- فرهاد توحیدی و مهدی تراببیگی برای فیلم «بدون قرار قبلی»
۳- کاظم دانشی برای فیلم «علفزار»
۴- امیرحسین عسگری، امیرمحمد عبدی و سیدحسن حسینی برای فیلم «برف آخر»
۵- رضا میرکریمی و محمد داوودی برای فیلم «نگهبان شب»
♦️نامزدهای بهترین فیلم اول
۱- «بیرویا» به کارگردانی آرین وزیردفتری
۲- «علفزار» به کارگردانی کاظم دانشی
۳- «ملاقات خصوصی» به کارگردانی امید شمس
۴- «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازیفر
♦️نامزدهای بهترین کارگردانی
۱- هادی حجازیفر برای فیلم «موقعیت مهدی»
۲- کاظم دانشی برای فیلم «علفزار»
۳- بهروز شعیبی برای فیلم «بدون قرار قبلی»
۴- امیرحسین عسگری برای فیلم «برف آخر»
۵- رضا میرکریمی برای فیلم «نگهبان شب»
♦️نامزدهای بهترین فیلم
۱- «برف آخر» به تهیهکنندگی حسن مصطفوی
۲- «علفزار» به تهیهکنندگی بهرام رادان
۳- «موقعیت مهدی» به تهیهکنندگی حبیباله والینژاد
۴- «نگهبان شب» به تهیهکنندگی رضا میرکریمی
@CINEMAENGHELAB
♦️نامزدهای بهترین چهرهپردازی
۱- مونا جعفری برای فیلم «علفزار»
۲- شهرام خلج برای فیلم «موقعیت مهدی»
۳- عظیم فراین برای فیلم «بیرو»
۴- مرتضی کهزادی برای فیلم «ضد»
۵- امید گلزاده برای فیلمهای «برف آخر» و «شادروان»
♦️نامزدهای بهترین طراحی صحنه
۱- سهیل دانشاشراقی برای فیلم «خائنکشی»
۲- امیر زاغری برای فیلم «موقعیت مهدی»
۳- محمدرضا شجاعی برای فیلم «دسته دختران»
۴- محمدرضا شجاعی برای فیلم «ضد»
۵- آیدین ظریف برای فیلم «۲۸۸۸»
۶- علی نصیرینیا برای فیلم «برف آخر»
♦️نامزدهای بهترین طراحی لباس
۱- بهزاد آقابیگی برای فیلم «موقعیت مهدی»
۲- مارال جیرانی برای فیلم «خائنکشی»
۳- فاطمه صفریزاده برای فیلم «شادروان»
۴- زهرا صمدی برای فیلم «نگهبان شب»
۵- علی نصیرینیا برای فیلم «برف آخر»
♦️نامزدهای بهترین صدابرداری
۱- مهدی ابراهیمزاده برای فیلم «دسته دختران»
۲- بابک اردلان برای فیلم «شادروان»
۳- مسیح حدپور سراج برای فیلم «موقعیت مهدی»
۴- عباس رستگارپور برای فیلم «بدون قرار قبلی»
۵- امیر نوبخت حقیقی برای فیلم «شب طلایی»
♦️نامزدهای بهترین صداگذاری
۱- فرامرز ابوالصدق برای فیلم «دسته دختران»
۲- امین شریفی برای فیلم «ضد»
۳- علیرضا علویان برای فیلمهای «علفزار» و «بدون قرار قبلی»
۴- امیرحسین قاسمی برای فیلمهای «خائنکشی» و «نگهبان شب»
۵- نعیم مسچیان برای فیلم «۲۸۸۸»
♦️نامزدهای بهترین موسیقی متن
۱- حبیب خزاییفر برای فیلم «مرد بازنده»
۲- فردین خلعتبری برای فیلم «ماهان»
۳- فردین خلعتبری برای فیلم «هناس»
۴- مسعود سخاوتدوست برای فیلم «موقعیت مهدی»
۵- بهزاد عبدی برای فیلم «علفزار»
♦️نامزدهای بهترین تدوین
۱- ژیلا ایپکچی برای فیلم «شهرک»
۲- حسین جمشیدی گوهری برای فیلم «موقعیت مهدی»
۳- سپیده عبدالوهاب برای فیلم «خائنکشی»
۴- حمید نجفیراد برای فیلم «دسته دختران»
۵- حمید نجفیراد برای فیلم «علفزار»
♦️نامزدهای بهترین فیلمبرداری
۱- وحید ابراهیمی برای فیلم «موقعیت مهدی»
۲- علیرضا برازنده برای فیلم «شهرک»
۳- هادی بهروز برای فیلم «علفزار»
۴- محمد حدادی برای فیلم «بدون قرار قبلی»
۵- آرمان فیاض برای فیلم «برف آخر»
♦️نامزدهای بهترین نقش مکمل مرد
۱- پیام احمدینیا برای فیلم «ملاقات خصوصی»
۲- علیاکبر اُصانلو برای فیلم «نگهبان شب»
۳- روحاله زمانی برای فیلم «موقعیت مهدی»
۴- مهدی زمینپرداز برای فیلم «علفزار»
۵- نادر سلیمانی برای فیلم «ضد»
۶- مجید صالحی برای فیلم «برف آخر»
♦️نامزدهای بهترین نقش مکمل زن
۱- صدف اسپهبدی برای فیلم «علفزار»
۲- فرشته حسینی برای فیلم «دسته دختران»
۳- صفورا خوشطینت برای فیلم «نگهبان شب»
۴- شادی کرمرودی برای فیلم «بیرویا»
۵- لیندا کیانی برای فیلم «ضد»
۶- نوشین مسعودیان برای فیلم «برف آخر»
♦️نامزدهای بهترین نقش اول مرد
۱- تورج الوند برای فیلم «نگهبان شب»
۲- پژمان جمشیدی برای فیلم «علفزار»
۳- امین حیایی برای فیلم «برف آخر»
۴- مهدی نصرتی برای فیلم «ضد»
♦️نامزدهای بهترین نقش اول زن
۱- سارا بهرامی برای فیلم «علفزار»
۲- ژیلا شاهی برای فیلم «موقعیت مهدی»
۳- طناز طباطبایی برای فیلم «بیرویا»
۴- لاله مرزبان برای فیلم «نگهبان شب»
۵- لادن مستوفی برای فیلم «برف آخر»
♦️نامزدهای بهترین فیلمنامه
۱- ابراهیم امینی و هادی حجازیفر برای فیلم «موقعیت مهدی»
۲- فرهاد توحیدی و مهدی تراببیگی برای فیلم «بدون قرار قبلی»
۳- کاظم دانشی برای فیلم «علفزار»
۴- امیرحسین عسگری، امیرمحمد عبدی و سیدحسن حسینی برای فیلم «برف آخر»
۵- رضا میرکریمی و محمد داوودی برای فیلم «نگهبان شب»
♦️نامزدهای بهترین فیلم اول
۱- «بیرویا» به کارگردانی آرین وزیردفتری
۲- «علفزار» به کارگردانی کاظم دانشی
۳- «ملاقات خصوصی» به کارگردانی امید شمس
۴- «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازیفر
♦️نامزدهای بهترین کارگردانی
۱- هادی حجازیفر برای فیلم «موقعیت مهدی»
۲- کاظم دانشی برای فیلم «علفزار»
۳- بهروز شعیبی برای فیلم «بدون قرار قبلی»
۴- امیرحسین عسگری برای فیلم «برف آخر»
۵- رضا میرکریمی برای فیلم «نگهبان شب»
♦️نامزدهای بهترین فیلم
۱- «برف آخر» به تهیهکنندگی حسن مصطفوی
۲- «علفزار» به تهیهکنندگی بهرام رادان
۳- «موقعیت مهدی» به تهیهکنندگی حبیباله والینژاد
۴- «نگهبان شب» به تهیهکنندگی رضا میرکریمی
@CINEMAENGHELAB
✅دکتر حسن خجسته: سینمای دفاع مقدس زمانی موفق است که ۴ مؤلفه را همراه داشته باشد
🔻دکتر حسن خجسته در محفل سینما انقلاب گفت: وجود رفتار دینی، جنگ با جریان استکبار جهانی، فداکاری مطلق و حماسه ۴ ویژگی مهم دفاع مقدس است که باید در سینمای دفاع مقدس نمود پیدا کند.
🔻دفاع مقدس مقولهای است که چند لایه اساسی دارد. یک لایه مهم آن دین است و نمیتوان گفت که رفتار دینی در دفاع مقدس بیتأثیر است. لایه دیگر که باید مورد توجه قرار گیرد این است که جنگ ما با یک جریان جهانی بود. همان زمان که به ما سیم خاردار نمیدادند سیستم موشکی عراق را بهگونهای طراحی کرده بودند که تهران را بزنند. بنابراین باید نشان بدهیم که جنگ ما با صدام نبود. لایه سوم، فداکاری مطلق است برای مثال میبینید که مادرها خودشان فززندانشان را به جبهه میفرستادند. لایه چهارم نیز حماسه است. بنده معتقدم که فیلمهایی که درباره دفاع مقدس میسازیم باید همه این لایهها را داشته باشد.
@cinemaenghelab
🔻دکتر حسن خجسته در محفل سینما انقلاب گفت: وجود رفتار دینی، جنگ با جریان استکبار جهانی، فداکاری مطلق و حماسه ۴ ویژگی مهم دفاع مقدس است که باید در سینمای دفاع مقدس نمود پیدا کند.
🔻دفاع مقدس مقولهای است که چند لایه اساسی دارد. یک لایه مهم آن دین است و نمیتوان گفت که رفتار دینی در دفاع مقدس بیتأثیر است. لایه دیگر که باید مورد توجه قرار گیرد این است که جنگ ما با یک جریان جهانی بود. همان زمان که به ما سیم خاردار نمیدادند سیستم موشکی عراق را بهگونهای طراحی کرده بودند که تهران را بزنند. بنابراین باید نشان بدهیم که جنگ ما با صدام نبود. لایه سوم، فداکاری مطلق است برای مثال میبینید که مادرها خودشان فززندانشان را به جبهه میفرستادند. لایه چهارم نیز حماسه است. بنده معتقدم که فیلمهایی که درباره دفاع مقدس میسازیم باید همه این لایهها را داشته باشد.
@cinemaenghelab
دکتر روح الله رجبی؛ مدیر شبکه امید در نشست دفاع مقدس و نمایش قهرمان:
برابر قهرمان باید یک ضدقهرمان با همان ویژگی های قهرمان داشت
🔰 #سینما_انقلاب | روح الله رجبی مدیر شبکه امید در این نشست درباره قهرمان در سینما صحبت کرد و گفت: باید توجه داشت که استفاده از قهرمان قواعد خاصی دارد و برایش باید چند ویژگی مهم را درنظر گرفت. در تعاریف گفته میشود که قهرمان فردی متمایز و محدود است. اولین ویژگی قهرمان این است که "فرد" است و فردیت او باید به نمایش دربیاید. همچنین قهرمان باید از همه افراد خانواده، دوست، جامعه و ... متمایز رفتار کند. برخی معتقدند که هرچه قدر فردی غیررسمیتر و دورتر از جامعه باشد، قهرمانتر است. اگر به فیلمهای هالیوودی دقت کنید دقیقاً این نکته را متوجه میشوید. ویژگی سوم قهرمان این است که محدود است و محدودیت دارد. به همین دلیل دوباره به سمت همه آنهایی میرود که ازشان متمایز بود. ویژگی چهارم قهرمان اتصال است. او به منبعی غیر از آن چیزی که عقلش میگوید متصل است. برای مثال دعا، دست تقدیر و ...
◽وی ادامه داد: معتقدم هر فیلمی که به این ویژگیها نزدیکتر باشد و قهرمان آن این مؤلفهها را داشته باشد، فیلم بهتری است. نکته مهمی که باید اشاره کنم این است که جریان روشنفکری خیلی علاقه به قهرمان ندارد که نمود این موضوع را در فیلمهایشان میبینید. بنده معتقدم که فیلمسازان ما به خوبی نتوانستند قهرمانسازی کنند و به همین دلیل است که بچههای ما به جای شناخت قهرمانان واقعی خودمان قهرمانان خیالی غربی مثل بتمن، هالک و ... را میشناسند.
◽رجبی بیان داشت: یکی از نکات مهمی که در قهرمانسازی باید مورد توجه قرار گیرد این است که در برابر قهرمان باید یک ضد قهرمان با همان ویژگیها و مشخصات قهرمان هم داشت. به عبارت دیگر اگر قهرمان محدود، متمایز و فرد است، ضد قهرمان نیز باید چنین ویژگی داشته باشد.
@CINEMAENGHELAB
برابر قهرمان باید یک ضدقهرمان با همان ویژگی های قهرمان داشت
🔰 #سینما_انقلاب | روح الله رجبی مدیر شبکه امید در این نشست درباره قهرمان در سینما صحبت کرد و گفت: باید توجه داشت که استفاده از قهرمان قواعد خاصی دارد و برایش باید چند ویژگی مهم را درنظر گرفت. در تعاریف گفته میشود که قهرمان فردی متمایز و محدود است. اولین ویژگی قهرمان این است که "فرد" است و فردیت او باید به نمایش دربیاید. همچنین قهرمان باید از همه افراد خانواده، دوست، جامعه و ... متمایز رفتار کند. برخی معتقدند که هرچه قدر فردی غیررسمیتر و دورتر از جامعه باشد، قهرمانتر است. اگر به فیلمهای هالیوودی دقت کنید دقیقاً این نکته را متوجه میشوید. ویژگی سوم قهرمان این است که محدود است و محدودیت دارد. به همین دلیل دوباره به سمت همه آنهایی میرود که ازشان متمایز بود. ویژگی چهارم قهرمان اتصال است. او به منبعی غیر از آن چیزی که عقلش میگوید متصل است. برای مثال دعا، دست تقدیر و ...
◽وی ادامه داد: معتقدم هر فیلمی که به این ویژگیها نزدیکتر باشد و قهرمان آن این مؤلفهها را داشته باشد، فیلم بهتری است. نکته مهمی که باید اشاره کنم این است که جریان روشنفکری خیلی علاقه به قهرمان ندارد که نمود این موضوع را در فیلمهایشان میبینید. بنده معتقدم که فیلمسازان ما به خوبی نتوانستند قهرمانسازی کنند و به همین دلیل است که بچههای ما به جای شناخت قهرمانان واقعی خودمان قهرمانان خیالی غربی مثل بتمن، هالک و ... را میشناسند.
◽رجبی بیان داشت: یکی از نکات مهمی که در قهرمانسازی باید مورد توجه قرار گیرد این است که در برابر قهرمان باید یک ضد قهرمان با همان ویژگیها و مشخصات قهرمان هم داشت. به عبارت دیگر اگر قهرمان محدود، متمایز و فرد است، ضد قهرمان نیز باید چنین ویژگی داشته باشد.
@CINEMAENGHELAB
✅محمد مهدی رسولی؛ در نشست سینمای دفاع مقدس و نمایش قهرمان:
🔰هر شخصیت جهانی را با خود به فیلم میآورد
🔻محمدمهدی رسولی ؛ کارگردان و منتقد سینما؛ با اشاره به اهمیت شخصیتپردازی در سینما گفت: هر شخصیتی در موقعیت نمایشی، با خود آورده مشخص و تعریفشدهای دارد. اصطلاحاً گفته میشود که هر شخصیت جهانی را با خود به فیلم میآورد. حال اگر مخاطب نتواند با آن شخصیت ارتباط برقرار کند یعنی کارگردان به خوبی نتوانسته جهان آن شخصیت را در فیلم پیاده کند. بر همین اساس میتوان گفت زمانی شخصیتپردازی فیلم موفق است که جهان بدیعی را با خود به همراه بیاورد.
🔻رسولی در ادامه صحبتهای خود درباره قهرمانپردازی در سینما گفت: دقت داشته باشید که وقتی درباره قهرمان صحبت میکنیم فقط درباره یک فرد صحبت نمیکنیم بلکه همه چیزهایی که اطراف او هست را نیز مورد بررسی قرار میدهیم. فکر میکنم که قهرمان باید به یک آشناییزدایی بزرگ دست بزند.
@CINEMAENGHELAB
🔰هر شخصیت جهانی را با خود به فیلم میآورد
🔻محمدمهدی رسولی ؛ کارگردان و منتقد سینما؛ با اشاره به اهمیت شخصیتپردازی در سینما گفت: هر شخصیتی در موقعیت نمایشی، با خود آورده مشخص و تعریفشدهای دارد. اصطلاحاً گفته میشود که هر شخصیت جهانی را با خود به فیلم میآورد. حال اگر مخاطب نتواند با آن شخصیت ارتباط برقرار کند یعنی کارگردان به خوبی نتوانسته جهان آن شخصیت را در فیلم پیاده کند. بر همین اساس میتوان گفت زمانی شخصیتپردازی فیلم موفق است که جهان بدیعی را با خود به همراه بیاورد.
🔻رسولی در ادامه صحبتهای خود درباره قهرمانپردازی در سینما گفت: دقت داشته باشید که وقتی درباره قهرمان صحبت میکنیم فقط درباره یک فرد صحبت نمیکنیم بلکه همه چیزهایی که اطراف او هست را نیز مورد بررسی قرار میدهیم. فکر میکنم که قهرمان باید به یک آشناییزدایی بزرگ دست بزند.
@CINEMAENGHELAB
✅بیقرار قلبی
✍🏻یادداشت محمدرضا وحیدزاده برای فیلم سینمایی بدون قرار قبلی
💢بهروز شعیبی فیلمساز عجیبی است. در کارنامهاش، هم سریال مینیاتوری و ماندگاری چون «پردهنشین» را دارد هم کار سهلگیرانهای مثل «روز بلوا». هم در اثری مانند «تنهایی لیلا» چنان نقشی را بازی کرده و هم در فیلم بیمانند «دهلیز» چنین بازی شگفتی را از عطاران گرفته؛ با این همه یک نخ تسبیح همة آثارش - حتی شاید بتوان گفت همانهایی را هم در که در آنها فقط بازیگر بوده - به هم متصل میکند: نجابت.
💢شعیبی بهراستی فیلمساز نجیبی است؛ و البته جسور. تهور نزدیک شدن به سوژههایی را دارد که کمتر کسی میتواند به سمت آنها برود. ترجیح میدهد به جای روشنفکربازی و چرکنمایی و نقوناله و افزودن زخمی به زخمهای مخاطب با نشتر بُرندة تصویر و اندوختن نام و اعتباری در سابقة هنری خویش، بیشتر از روشنی بگوید و به سپیدیها بیندیشد؛ ولو به قیمت نزدیکشدن به لغزشگاههایی پرخطر.
💢فیلم «بدون قرار قبلی»، یکی از همین فیلمهای زلال و همدلانه و مصفایی است که در سینمای خسته و تلخ این سالها کمتر همانندش را به خاطر داریم؛ فیلمی است دربارة بازگشت به ریشهها و غبارروبی از دفینهها و جوانهزدنی دوباره از دل خاک بارانخوردة اصالتها؛ با بارقههای روشنی از معنویت و نور؛ و البته چنانکه اقتضای سخن گفتن از این مفاهیم است، کاری صعب و بر لبة تیغ. حقیقت آن است که در سینمای ایران - به چه علت، نمیدانم! – اما ساختن فیلم روشن و امیدبخش، همشانة کارکردن در معدن، از سختترین کارهاست. در این سینما به آسانی میتوان بازیگر خمودهای را با یقة دریده و تنپوشی چرک، روانة کوچههای تنگ و نیمهتاریک و فرسودة شهر کرد و انبوهی ناسزا و بدوگویی را بر زبانش راند یا پریروی دیوسیرت دیگری را بر صندلی پشتی اتوموبیلهای گرانقیمت بالای شهر نشاند و به بدکرداری کشاند و پدری ستمگر و درندهخوی را چون بلایی آسمانی بر سر مخاطب آوار کرد و با روایتهای پریشان و بیسامان و نافرجام، یکی یکی به جوایز سینمایی نزدیک شد.
💢اما سخن گفتن از ریشهها و رویشها به این آسانی نیست؛ ظرافت و دقتی میطلبد و حتی جسارتی برای پشتچشمنازککردن و رویدرهمکشیدن همصنفان و دوستان هنری که هرکسی دل و جرئت رفتن به سمتش را ندارد. حقیقت آن است که فیلم «بدون قرار قبلی» هم به دلیل مضمون اصلی و ایدۀ مرکزیاش به شکل دلهرهآوری به مرزهای ابتذال و کلیشه نزدیک شده است و در لحظاتی نفس مخاطب را به دلیل مماس شدن با آنها بند میآورد. فقط کافی بود ماجرای درمان بیماری کودک اوتیستی چند قدم بیشتر از این به پنجرهفولاد حرم امام رضا(ع) نزدیک میشد، یا آنکه وقوف خانمدکتر آلمانی در خانۀ پدری، کمی او را بیش از این متحول میکرد یا ارتباط عاطفی شاگرد و دختر استاد، اندکی از این غلیظتر میشد؛ خدا میداند چه بر سر این فیلم ریزبافت میآمد! به باور نگارنده، فیلم «بدون قرار قلبی»، به خوبی «دهلیز» از پس ایدۀ لغزنده و دشوار خود برنیامده، اما از ملهکه نیز به شکل نفسگیری گریخته و با مهارت، اصطلاحاً مویی رد کرده است.
💢«بدون قرار قبلی» قصۀ تُنکی دارد و بخش مهمی از توانش صرف پردازش صحنههای میانی و معرفی شخصیت پدر شده است. فیلمنامه را بیش از وقایع، دیالوگها و متن نامهها پیش میبرند و بازی پگاه آهنگرانی و لهجۀ بلاتکلیفش چیزی بر اثر نیفزوده و حضور صابر ابر در آن بیوجه مینماید. با این همه تا حدود قابل قبولی نحوۀ سفر قهرمان و جزئینگاریهای دلنشین و باحوصلۀ کارگردانی، توانسته مخاطب را به تغییر حال شخصیت اصلی نزدیک سازد و دقایق دلآرامی را در خانۀ پدری – خانهای که این سالها بسیاری کمر به ویرانیاش بستهاند – برای مخاطب بیافریند.
💢عنوانبندی محمد روحالامین و تداعی سراب صحرا با نحوۀ حروفچینی خاصش هنرمندانه است و صدای محمد معتمدی حال خوشآیندی به روایت بخشیده. بازی شعیبی با غزل استاد شفیعی کدکنی و ایهامتناسب شاخهنباتها بهراستی زیباست. فیلم بدون قرار قبلی، یک بیقراری شیرین و برآمده از قلبی سلیم است که باید حضورش در شرایط فرهنگی ایران امروز بسیار مغتنم دانست./نقدنوشت
@cinemaenghelab
✍🏻یادداشت محمدرضا وحیدزاده برای فیلم سینمایی بدون قرار قبلی
💢بهروز شعیبی فیلمساز عجیبی است. در کارنامهاش، هم سریال مینیاتوری و ماندگاری چون «پردهنشین» را دارد هم کار سهلگیرانهای مثل «روز بلوا». هم در اثری مانند «تنهایی لیلا» چنان نقشی را بازی کرده و هم در فیلم بیمانند «دهلیز» چنین بازی شگفتی را از عطاران گرفته؛ با این همه یک نخ تسبیح همة آثارش - حتی شاید بتوان گفت همانهایی را هم در که در آنها فقط بازیگر بوده - به هم متصل میکند: نجابت.
💢شعیبی بهراستی فیلمساز نجیبی است؛ و البته جسور. تهور نزدیک شدن به سوژههایی را دارد که کمتر کسی میتواند به سمت آنها برود. ترجیح میدهد به جای روشنفکربازی و چرکنمایی و نقوناله و افزودن زخمی به زخمهای مخاطب با نشتر بُرندة تصویر و اندوختن نام و اعتباری در سابقة هنری خویش، بیشتر از روشنی بگوید و به سپیدیها بیندیشد؛ ولو به قیمت نزدیکشدن به لغزشگاههایی پرخطر.
💢فیلم «بدون قرار قبلی»، یکی از همین فیلمهای زلال و همدلانه و مصفایی است که در سینمای خسته و تلخ این سالها کمتر همانندش را به خاطر داریم؛ فیلمی است دربارة بازگشت به ریشهها و غبارروبی از دفینهها و جوانهزدنی دوباره از دل خاک بارانخوردة اصالتها؛ با بارقههای روشنی از معنویت و نور؛ و البته چنانکه اقتضای سخن گفتن از این مفاهیم است، کاری صعب و بر لبة تیغ. حقیقت آن است که در سینمای ایران - به چه علت، نمیدانم! – اما ساختن فیلم روشن و امیدبخش، همشانة کارکردن در معدن، از سختترین کارهاست. در این سینما به آسانی میتوان بازیگر خمودهای را با یقة دریده و تنپوشی چرک، روانة کوچههای تنگ و نیمهتاریک و فرسودة شهر کرد و انبوهی ناسزا و بدوگویی را بر زبانش راند یا پریروی دیوسیرت دیگری را بر صندلی پشتی اتوموبیلهای گرانقیمت بالای شهر نشاند و به بدکرداری کشاند و پدری ستمگر و درندهخوی را چون بلایی آسمانی بر سر مخاطب آوار کرد و با روایتهای پریشان و بیسامان و نافرجام، یکی یکی به جوایز سینمایی نزدیک شد.
💢اما سخن گفتن از ریشهها و رویشها به این آسانی نیست؛ ظرافت و دقتی میطلبد و حتی جسارتی برای پشتچشمنازککردن و رویدرهمکشیدن همصنفان و دوستان هنری که هرکسی دل و جرئت رفتن به سمتش را ندارد. حقیقت آن است که فیلم «بدون قرار قبلی» هم به دلیل مضمون اصلی و ایدۀ مرکزیاش به شکل دلهرهآوری به مرزهای ابتذال و کلیشه نزدیک شده است و در لحظاتی نفس مخاطب را به دلیل مماس شدن با آنها بند میآورد. فقط کافی بود ماجرای درمان بیماری کودک اوتیستی چند قدم بیشتر از این به پنجرهفولاد حرم امام رضا(ع) نزدیک میشد، یا آنکه وقوف خانمدکتر آلمانی در خانۀ پدری، کمی او را بیش از این متحول میکرد یا ارتباط عاطفی شاگرد و دختر استاد، اندکی از این غلیظتر میشد؛ خدا میداند چه بر سر این فیلم ریزبافت میآمد! به باور نگارنده، فیلم «بدون قرار قلبی»، به خوبی «دهلیز» از پس ایدۀ لغزنده و دشوار خود برنیامده، اما از ملهکه نیز به شکل نفسگیری گریخته و با مهارت، اصطلاحاً مویی رد کرده است.
💢«بدون قرار قبلی» قصۀ تُنکی دارد و بخش مهمی از توانش صرف پردازش صحنههای میانی و معرفی شخصیت پدر شده است. فیلمنامه را بیش از وقایع، دیالوگها و متن نامهها پیش میبرند و بازی پگاه آهنگرانی و لهجۀ بلاتکلیفش چیزی بر اثر نیفزوده و حضور صابر ابر در آن بیوجه مینماید. با این همه تا حدود قابل قبولی نحوۀ سفر قهرمان و جزئینگاریهای دلنشین و باحوصلۀ کارگردانی، توانسته مخاطب را به تغییر حال شخصیت اصلی نزدیک سازد و دقایق دلآرامی را در خانۀ پدری – خانهای که این سالها بسیاری کمر به ویرانیاش بستهاند – برای مخاطب بیافریند.
💢عنوانبندی محمد روحالامین و تداعی سراب صحرا با نحوۀ حروفچینی خاصش هنرمندانه است و صدای محمد معتمدی حال خوشآیندی به روایت بخشیده. بازی شعیبی با غزل استاد شفیعی کدکنی و ایهامتناسب شاخهنباتها بهراستی زیباست. فیلم بدون قرار قبلی، یک بیقراری شیرین و برآمده از قلبی سلیم است که باید حضورش در شرایط فرهنگی ایران امروز بسیار مغتنم دانست./نقدنوشت
@cinemaenghelab
◽مرگ تدریجی سینما...
🔰یادداشتی از محدث تک فلاح؛ فعال حوزه زنان
🔸روزی که بلیط ورود به برنامههای جشنواره چهلم فیلم فجر بهدستم رسید خوشحال شدم. فکر میکردم وقتی تمام فیلمها را میبینم قضاوت داوران جشنواره را بهتر میفهمم. بیرو اولین و درب آخرین فیلم. اسامی فیلمها را طبق روال مرور میکردم و برای هر کدام از فیلمها نظر منتقدان و خلاصهها و کامنتها را می خواندم. وقتی روی صندلی سالن سینما مینشستم خودم را برای یک فیلم در سطح جشنواره فیلم فجر آماده کرده بودم. اما... بهجرات میگویم که از 22 فیلم که روی پرده سینما دیدم، بیشتر از 6 تا از فیلم ها را نفهمیدم. نفهمیدم چرا این فیلمها به جشنواره راه یافتند. نفهمیدم چه داشتند که در سودای سیمرغ دیده میشوند. نفهمیدم...
🔸برای اغلب16 فیلم دیگر اوضاعم این بود: تیزر جشنواره (ابتدای فیلمها پخش میشد) که تمام میشد و یادآوری ممنوع بودن فیلمبرداری و عکاسی را متذکر میشد، تیتراژ را میدیدم و منتظر این بودم که چنگال فیلم یقهام را بگیرد و مرا میخکوب صندلی کند. نگویم سر کدامها اما میگویم که 6 فیلم از بس یخ و بیرمق بودند، حالم را گرفتند. بیشتر از 20 دقیقه روی صندلی نماندم. میخکوب که نشدم هیچ، انگار صندلیاش میخ داشت.
🔸«مرد بازنده» را برای مهدویان رفتم. فکر می کردم «ماجرای نیمروز» و «رد خون» دیگری ساخته، چه اشتباهی!! «علفزار» مرا به خود جذب کرد، نه بهخاطر داستان که داستانش بد نبود. بلکه بهخاطر بازی خوب پژمان جمشیدی و سارا بهرامی. من در علفزار همراه این دو کاراکتر بودم و داستان را میفهمیدم. «برف آخر» را که دیدم از کارگردانی خوبش جذب شدم و بازی امین حیایی و لادن مستوفی را خوب دیدم. اما روند غمناک داستان مرا خسته کرد. «ملاقات خصوصی» داستان جالبی داشت. معجزه عشق را خوب نشان داد و تلخی زندگی درگیر مواد مخدر را. «بیمادر» مرا در فکر انسانهای این روزها برد.
ادامه این یادداشت را در INSTANT VIEW بخوانید
🔰یادداشتی از محدث تک فلاح؛ فعال حوزه زنان
🔸روزی که بلیط ورود به برنامههای جشنواره چهلم فیلم فجر بهدستم رسید خوشحال شدم. فکر میکردم وقتی تمام فیلمها را میبینم قضاوت داوران جشنواره را بهتر میفهمم. بیرو اولین و درب آخرین فیلم. اسامی فیلمها را طبق روال مرور میکردم و برای هر کدام از فیلمها نظر منتقدان و خلاصهها و کامنتها را می خواندم. وقتی روی صندلی سالن سینما مینشستم خودم را برای یک فیلم در سطح جشنواره فیلم فجر آماده کرده بودم. اما... بهجرات میگویم که از 22 فیلم که روی پرده سینما دیدم، بیشتر از 6 تا از فیلم ها را نفهمیدم. نفهمیدم چرا این فیلمها به جشنواره راه یافتند. نفهمیدم چه داشتند که در سودای سیمرغ دیده میشوند. نفهمیدم...
🔸برای اغلب16 فیلم دیگر اوضاعم این بود: تیزر جشنواره (ابتدای فیلمها پخش میشد) که تمام میشد و یادآوری ممنوع بودن فیلمبرداری و عکاسی را متذکر میشد، تیتراژ را میدیدم و منتظر این بودم که چنگال فیلم یقهام را بگیرد و مرا میخکوب صندلی کند. نگویم سر کدامها اما میگویم که 6 فیلم از بس یخ و بیرمق بودند، حالم را گرفتند. بیشتر از 20 دقیقه روی صندلی نماندم. میخکوب که نشدم هیچ، انگار صندلیاش میخ داشت.
🔸«مرد بازنده» را برای مهدویان رفتم. فکر می کردم «ماجرای نیمروز» و «رد خون» دیگری ساخته، چه اشتباهی!! «علفزار» مرا به خود جذب کرد، نه بهخاطر داستان که داستانش بد نبود. بلکه بهخاطر بازی خوب پژمان جمشیدی و سارا بهرامی. من در علفزار همراه این دو کاراکتر بودم و داستان را میفهمیدم. «برف آخر» را که دیدم از کارگردانی خوبش جذب شدم و بازی امین حیایی و لادن مستوفی را خوب دیدم. اما روند غمناک داستان مرا خسته کرد. «ملاقات خصوصی» داستان جالبی داشت. معجزه عشق را خوب نشان داد و تلخی زندگی درگیر مواد مخدر را. «بیمادر» مرا در فکر انسانهای این روزها برد.
ادامه این یادداشت را در INSTANT VIEW بخوانید
Telegraph
مرگ تدریجی سینما
🔸روزی که بلیط ورود به برنامههای جشنواره چهلم فیلم فجر بهدستم رسید خوشحال شدم. فکر میکردم وقتی تمام فیلمها را میبینم قضاوت داوران جشنواره را بهتر میفهمم. بیرو اولین و درب آخرین فیلم. اسامی فیلمها را طبق روال مرور میکردم و برای هر کدام از فیلمها نظر…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰گزارشی از آخرین روز یازدهمین هم اندیشی سینما انقلاب
#هم_اندیشی_سینما_انقلاب
#جایزه_سینمایی_ققنوس
#سینما_انقلاب
#پردیس_سینمایی_ملت
@CINEMAENGHELAB
#هم_اندیشی_سینما_انقلاب
#جایزه_سینمایی_ققنوس
#سینما_انقلاب
#پردیس_سینمایی_ملت
@CINEMAENGHELAB
◽گزارش تصویری از محفل هویت مادرانه در سینمای ایران با حضور دکتر فضه سادات حسینی؛ دکتر زهرا اردکانی فرد و دکتر مریم کثیری در آخرین روز یازدهمین هم اندیشی سینما انقلاب
🔻فایل ویدئویی این نشست و نشست های دیگر به زودی از رسانه سینما انقلاب
@CINEMAENGHELAB
🔻فایل ویدئویی این نشست و نشست های دیگر به زودی از رسانه سینما انقلاب
@CINEMAENGHELAB