Forwarded from #ایران_پاد
⭕️ایران بدون زنجیر دوباره خواهد خندید
ما ملتی هستیم با ریشه هایی به بلندای تاریخ، با سرزمینی پر از گنج، پر از نور، پر از نبوغ.
ایران، خانه خورشید و شعر و شعور است.
اما سالهاست که سایه های سیاه، بر این آسمان آبی چنگ انداخته اند.
حاکمانی که با نام خدا آمدند، اما هیچگاه بوی خدا نگرفتند.
با عبای دین، اما بیدین به انسانیت، بر گرده این مردم نشستند.
نه از اقتصاد دانستند، نه از کرامت انسان، نه از عشق به وطن.
فقط بلد بودند خطبه بخوانند، تهدید کنند، سانسور کنند و ثروت ملت را در جیب نهادهای خودی بریزند.
کشوری با این همه منابع، این همه جوان مستعد، این همه افتخار تاریخی، نباید درگیر فقر، فساد و خفقان باشد.
اما وقتی نالایقان بر صدر مینشینند، لایقان یا در حاشیه میسوزند یا در غربت میمیرند.
اینان دین را به ابزاری برای سلطه تبدیل کردند.
از منبر، دیوار ساختند. از قرآن، سپر ظلم.
و آنگاه که کسی فریاد زد، نام او را فتنهگر گذاشتند و دهانش را دوختند.
اما خاموشی مردم، نشانه رضایت نیست
نشانه زخمی ست که هنوز به فریاد نرسیده.
این کشور، بیش از آنکه به دعا نیاز داشته باشد، به دانش، آزادی، عدالت و شرافت نیاز دارد.
ایران به مدیران کاردان نیاز دارد، نه به تریبون داران پرادعا.
به عشق نیاز دارد، نه به ایدئولوژی.
به ساختن، نه به سوزاندن.
و روزی خواهد رسید که مردم، تاریخ این سالهای تاریک را با فریاد خود خواهند نوشت.
نه با نفرت، بلکه با حقیقت.
نه برای انتقام، بلکه برای آیندهای که در آن دیگر هیچ عبایی، اجازه دزدیدن نان و نور و نفس مردم را نداشته باشد.
آن روز نزدیک است، اگر ما باور کنیم که لایق بهتر از اینیم.
که ایران ما، بزرگتر از آنان است.
و این خاک، دوباره شکوفه خواهد داد…
با دست هایی پاک، و دلی سرشار از امید.
ایران بدون زنجیر دوباره خواهد خندید
@IRAN_PAD
ما ملتی هستیم با ریشه هایی به بلندای تاریخ، با سرزمینی پر از گنج، پر از نور، پر از نبوغ.
ایران، خانه خورشید و شعر و شعور است.
اما سالهاست که سایه های سیاه، بر این آسمان آبی چنگ انداخته اند.
حاکمانی که با نام خدا آمدند، اما هیچگاه بوی خدا نگرفتند.
با عبای دین، اما بیدین به انسانیت، بر گرده این مردم نشستند.
نه از اقتصاد دانستند، نه از کرامت انسان، نه از عشق به وطن.
فقط بلد بودند خطبه بخوانند، تهدید کنند، سانسور کنند و ثروت ملت را در جیب نهادهای خودی بریزند.
کشوری با این همه منابع، این همه جوان مستعد، این همه افتخار تاریخی، نباید درگیر فقر، فساد و خفقان باشد.
اما وقتی نالایقان بر صدر مینشینند، لایقان یا در حاشیه میسوزند یا در غربت میمیرند.
اینان دین را به ابزاری برای سلطه تبدیل کردند.
از منبر، دیوار ساختند. از قرآن، سپر ظلم.
و آنگاه که کسی فریاد زد، نام او را فتنهگر گذاشتند و دهانش را دوختند.
اما خاموشی مردم، نشانه رضایت نیست
نشانه زخمی ست که هنوز به فریاد نرسیده.
این کشور، بیش از آنکه به دعا نیاز داشته باشد، به دانش، آزادی، عدالت و شرافت نیاز دارد.
ایران به مدیران کاردان نیاز دارد، نه به تریبون داران پرادعا.
به عشق نیاز دارد، نه به ایدئولوژی.
به ساختن، نه به سوزاندن.
و روزی خواهد رسید که مردم، تاریخ این سالهای تاریک را با فریاد خود خواهند نوشت.
نه با نفرت، بلکه با حقیقت.
نه برای انتقام، بلکه برای آیندهای که در آن دیگر هیچ عبایی، اجازه دزدیدن نان و نور و نفس مردم را نداشته باشد.
آن روز نزدیک است، اگر ما باور کنیم که لایق بهتر از اینیم.
که ایران ما، بزرگتر از آنان است.
و این خاک، دوباره شکوفه خواهد داد…
با دست هایی پاک، و دلی سرشار از امید.
ایران بدون زنجیر دوباره خواهد خندید
@IRAN_PAD
Forwarded from #ایران_پاد
⭕️عدالت در کلام، بیعدالتی در عمل
🔻تاملی بر مارکسیسم و اسلامیسم در حوزه عدالت 🔻
در تاریخ اندیشه و سیاست، ایدئولوژی هایی پدید آمدهاند که هدف غایی خود را عدالت اجتماعی، اقتصادی یا معنوی معرفی کردهاند. در این میان، مارکسیسم و اسلامیسم از شاخص ترین این ایدئولوژی ها هستند. هر دو در زمان هایی از تاریخ، وعده رهایی توده ها از ظلم، استثمار و فقر را داده اند؛ اما تجربه های تاریخی نشان میدهد که این وعده ها نه تنها محقق نشده اند، بلکه در مواردی، به شکل های تازه ای از بیعدالتی و سرکوب انجامیده اند.
🔹مارکسیسم: از نقد سرمایهداری تا حکومتهای تمامیتخواه
مارکسیسم با نقدی ریشه ای بر ساختار سرمایه داری آغاز شد. مارکس با تاکید بر تضاد طبقاتی، استثمار کارگران، و انباشت سرمایه در دست اقلیت، خواستار ساختن جامعه ای بی طبقه و عادلانه بود. اما تجربههای تاریخی پیاده سازی مارکسیسم، به ویژه در اتحاد جماهیر شوروی، چین مائو، کامبوج خمرهای سرخ و دیگر کشورها، چیز دیگری را نشان میدهند.
🔸ویژگیهای بیعدالتی در نظامهای مارکسیستی:
تمرکز قدرت در حزب واحد و حذف آزادی های فردی
حزب کمونیست، به نام نمایندگی از طبقه کارگر، عملا به قدرت مطلقه بدل شد و هرگونه صدای مخالف را سرکوب کرد.
اقتصاد دستوری و سرکوب خلاقیت فردی
برنامهریزی مرکزی و مصادره وسایل تولید، به جای عدالت اقتصادی، منجر به کمبود، فقر و فساد سیستماتیک شد.
پاک سازیهای ایدئولوژیک و قتل های جمعی
▫️در شوروی استالینی، میلیون ها نفر در اردوگاه های کار اجباری جان باختند؛
▫️در چین، "انقلاب فرهنگی" میلیون ها نفر را قربانی کرد
▫️ در کامبوج، خمرهای سرخ یک چهارم جمعیت کشور را قتل عام کردند.
مارکسیسم، اگرچه در نقد سرمایه داری موثر بود، اما در عمل، به ایجاد دولت های متمرکز، خشن، و بیرحم انجامید.
عدالت وعده داده شده، جای خود را به نظم آهنین و خشونت ایدئولوژیک داد.
🔹اسلامیسم: از عدالت دینی تا خشونت فقهی
اسلامیسم یا بنیادگرایی اسلامی، قرائتی سیاسی از اسلام است که هدف خود را بازگرداندن عدالت از طریق حاکمیت شریعت اعلام میکند. اسلامگرایان مدعیاند که دین اسلام پاسخگوی همه نیازهای بشری است و اگر جامعه ای مطابق با اصول اسلامی اداره شود، عدالت و رفاه برقرار میشود.
اما تجربههای معاصر از ایران، افغانستان، سودان، عربستان و گروههایی چون داعش، چهره ای دیگر از این ایدئولوژی را آشکار کردهاند.
🔸جلوه های بیعدالتی در نظامهای اسلامگرا:
➖نفی دموکراسی و آزادی های فردی:
در نظامهای اسلامگرا، اراده مردم جای خود را به "اراده خدا" میدهد که در عمل، توسط روحانیون یا فقها تفسیر میشود. بدین ترتیب، آزادی بیان، عقیده و مطبوعات به شدت محدود میشود.
➖تبعیض سیستماتیک علیه زنان و اقلیتها:
در نظامهای شریعت محور، زنان از بسیاری حقوق اجتماعی محروم اند و اقلیتهای دینی (مانند بهائیان، مسیحیان، شیعه در جوامع سنی و بالعکس) دچار تبعیض و سرکوب اند.
➖خشونت مذهبی و مجازات های سنگین:
قوانین شریعت، نظیر قطع دست، سنگسار، اعدام مرتد یا توهین کننده به مقدسات، عملا عدالت را با خشونت یکی میگیرند.
➖استفاده ابزاری از دین برای تثبیت قدرت:
بسیاری از دولتهای اسلامگرا (مانند جمهوری اسلامی ایران یا طالبان) از دین بهعنوان ابزار مشروعیت بخشی به قدرت مطلقه و سرکوب استفاده کردهاند.
@IRAN_PAD
🔻تاملی بر مارکسیسم و اسلامیسم در حوزه عدالت 🔻
در تاریخ اندیشه و سیاست، ایدئولوژی هایی پدید آمدهاند که هدف غایی خود را عدالت اجتماعی، اقتصادی یا معنوی معرفی کردهاند. در این میان، مارکسیسم و اسلامیسم از شاخص ترین این ایدئولوژی ها هستند. هر دو در زمان هایی از تاریخ، وعده رهایی توده ها از ظلم، استثمار و فقر را داده اند؛ اما تجربه های تاریخی نشان میدهد که این وعده ها نه تنها محقق نشده اند، بلکه در مواردی، به شکل های تازه ای از بیعدالتی و سرکوب انجامیده اند.
🔹مارکسیسم: از نقد سرمایهداری تا حکومتهای تمامیتخواه
مارکسیسم با نقدی ریشه ای بر ساختار سرمایه داری آغاز شد. مارکس با تاکید بر تضاد طبقاتی، استثمار کارگران، و انباشت سرمایه در دست اقلیت، خواستار ساختن جامعه ای بی طبقه و عادلانه بود. اما تجربههای تاریخی پیاده سازی مارکسیسم، به ویژه در اتحاد جماهیر شوروی، چین مائو، کامبوج خمرهای سرخ و دیگر کشورها، چیز دیگری را نشان میدهند.
🔸ویژگیهای بیعدالتی در نظامهای مارکسیستی:
تمرکز قدرت در حزب واحد و حذف آزادی های فردی
حزب کمونیست، به نام نمایندگی از طبقه کارگر، عملا به قدرت مطلقه بدل شد و هرگونه صدای مخالف را سرکوب کرد.
اقتصاد دستوری و سرکوب خلاقیت فردی
برنامهریزی مرکزی و مصادره وسایل تولید، به جای عدالت اقتصادی، منجر به کمبود، فقر و فساد سیستماتیک شد.
پاک سازیهای ایدئولوژیک و قتل های جمعی
▫️در شوروی استالینی، میلیون ها نفر در اردوگاه های کار اجباری جان باختند؛
▫️در چین، "انقلاب فرهنگی" میلیون ها نفر را قربانی کرد
▫️ در کامبوج، خمرهای سرخ یک چهارم جمعیت کشور را قتل عام کردند.
مارکسیسم، اگرچه در نقد سرمایه داری موثر بود، اما در عمل، به ایجاد دولت های متمرکز، خشن، و بیرحم انجامید.
عدالت وعده داده شده، جای خود را به نظم آهنین و خشونت ایدئولوژیک داد.
🔹اسلامیسم: از عدالت دینی تا خشونت فقهی
اسلامیسم یا بنیادگرایی اسلامی، قرائتی سیاسی از اسلام است که هدف خود را بازگرداندن عدالت از طریق حاکمیت شریعت اعلام میکند. اسلامگرایان مدعیاند که دین اسلام پاسخگوی همه نیازهای بشری است و اگر جامعه ای مطابق با اصول اسلامی اداره شود، عدالت و رفاه برقرار میشود.
اما تجربههای معاصر از ایران، افغانستان، سودان، عربستان و گروههایی چون داعش، چهره ای دیگر از این ایدئولوژی را آشکار کردهاند.
🔸جلوه های بیعدالتی در نظامهای اسلامگرا:
➖نفی دموکراسی و آزادی های فردی:
در نظامهای اسلامگرا، اراده مردم جای خود را به "اراده خدا" میدهد که در عمل، توسط روحانیون یا فقها تفسیر میشود. بدین ترتیب، آزادی بیان، عقیده و مطبوعات به شدت محدود میشود.
➖تبعیض سیستماتیک علیه زنان و اقلیتها:
در نظامهای شریعت محور، زنان از بسیاری حقوق اجتماعی محروم اند و اقلیتهای دینی (مانند بهائیان، مسیحیان، شیعه در جوامع سنی و بالعکس) دچار تبعیض و سرکوب اند.
➖خشونت مذهبی و مجازات های سنگین:
قوانین شریعت، نظیر قطع دست، سنگسار، اعدام مرتد یا توهین کننده به مقدسات، عملا عدالت را با خشونت یکی میگیرند.
➖استفاده ابزاری از دین برای تثبیت قدرت:
بسیاری از دولتهای اسلامگرا (مانند جمهوری اسلامی ایران یا طالبان) از دین بهعنوان ابزار مشروعیت بخشی به قدرت مطلقه و سرکوب استفاده کردهاند.
@IRAN_PAD
Telegram
attach 📎
Forwarded from #ایران_پاد
🔸ایدئولوژی و پارادوکس عدالت
اینکه ایدئولوژی هایی با داعیه عدالت، به ضد خود بدل میشوند پاسخ آن را میتوان در چند عامل جستجو کرد:
۱) ذات تمامیتخواه ایدئولوژی
هم مارکسیسم و هم اسلامیسم، ادعای تبیین کامل حقیقت را دارند. این مطلق گرایی، جایی برای تفاوت، شک، نقد و اصلاح باقی نمی گذارد.
۲) تقدیس هدف و توجیه وسیله
وقتی "عدالت نهایی" یا "حکومت الله" هدف باشد، هر وسیله ای برای رسیدن به آن مشروع تلقی میشود؛ از دروغ و سرکوب گرفته تا قتل و شکنجه.
۳) ساختار هرمی قدرت
در عمل، اجرای ایدئولوژی به دست طبقه ای خاص (حزب یا روحانیت) می افتد که با تمرکز قدرت، منافع خود را برتر از آرمانها میبیند.
۴) ناتوانی در درک پیچیدگی جامعه انسانی
ایدئولوژیها بهدنبال مدل سازی ساده و انتزاعی از جوامع اند و نمیتوانند با پویایی، تنوع و تغییرات انسانی کنار بیایند. نتیجه، ناکارآمدی، خشونت و بحران است.
♦️مارکسیسم و اسلامیسم، هر دو بهعنوان پروژه هایی برای تحقق عدالت ظهور کردند. اما در عمل، به دلیل ساختار ایدئولوژیک، تمرکز قدرت، مطلق گرایی و حذف دگراندیشان، به ضد آرمان خود بدل شدند. عدالت آنها، نه در ساحت واقع، که تنها در شعار باقی ماند؛ و جامعه ای که وعده رهایی گرفته بود، در بند نظامهای بسته و سرکوبگر افتاد.
تجربه این ایدئولوژی ها هشدار میدهد که عدالت، تنها در قالبهای انعطاف پذیر، دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشر تحقق پذیر است، نه در دستگاههای ایدئولوژیکی که انسان را در خدمت عقیده درمیآورند...!!
@IRAN_PAD
اینکه ایدئولوژی هایی با داعیه عدالت، به ضد خود بدل میشوند پاسخ آن را میتوان در چند عامل جستجو کرد:
۱) ذات تمامیتخواه ایدئولوژی
هم مارکسیسم و هم اسلامیسم، ادعای تبیین کامل حقیقت را دارند. این مطلق گرایی، جایی برای تفاوت، شک، نقد و اصلاح باقی نمی گذارد.
۲) تقدیس هدف و توجیه وسیله
وقتی "عدالت نهایی" یا "حکومت الله" هدف باشد، هر وسیله ای برای رسیدن به آن مشروع تلقی میشود؛ از دروغ و سرکوب گرفته تا قتل و شکنجه.
۳) ساختار هرمی قدرت
در عمل، اجرای ایدئولوژی به دست طبقه ای خاص (حزب یا روحانیت) می افتد که با تمرکز قدرت، منافع خود را برتر از آرمانها میبیند.
۴) ناتوانی در درک پیچیدگی جامعه انسانی
ایدئولوژیها بهدنبال مدل سازی ساده و انتزاعی از جوامع اند و نمیتوانند با پویایی، تنوع و تغییرات انسانی کنار بیایند. نتیجه، ناکارآمدی، خشونت و بحران است.
♦️مارکسیسم و اسلامیسم، هر دو بهعنوان پروژه هایی برای تحقق عدالت ظهور کردند. اما در عمل، به دلیل ساختار ایدئولوژیک، تمرکز قدرت، مطلق گرایی و حذف دگراندیشان، به ضد آرمان خود بدل شدند. عدالت آنها، نه در ساحت واقع، که تنها در شعار باقی ماند؛ و جامعه ای که وعده رهایی گرفته بود، در بند نظامهای بسته و سرکوبگر افتاد.
تجربه این ایدئولوژی ها هشدار میدهد که عدالت، تنها در قالبهای انعطاف پذیر، دموکراتیک و مبتنی بر حقوق بشر تحقق پذیر است، نه در دستگاههای ایدئولوژیکی که انسان را در خدمت عقیده درمیآورند...!!
@IRAN_PAD
Telegram
attach 📎