صفحه نخست
پاسخ فرهاد سلمان‌پور ظهیر زندانی سیاسی سابق به فراخوان احمدی‌نژاد

مثل شما مانند آن دزدی است که در میان مردم فریاد «آهای دزد» را سر می‌دهد!
جناب آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد، اخیرا جنابعالی فراخوانی را منتشر کرده و از تمامی کسانی که توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی مورد ظلم قرار گرفته‌اند، درخواست کرده‌اید تا اسناد و مدارک خود را به منظور تظلم‌خواهی! به دفتر جنابعالی ارسال نمایند!
و اینجانب با توجه به اینکه سالیان مدیدی کارمندتان بوده و با جنابعالی چه در شهرداری تهران و چه در نهاد ریاست جمهوری (ساختمان کوثر) کار کرده‌ام و با توجه به شناختی که از فکر و اهداف جنابعالی دارم و نیز با فلش بک زدن و مرور خاطراتی که با جنابعالی از آن دوران دارم، خود را مجاب دیدم که چند خطی از باب یادآوری برایتان بنویسم!
شاید مردم عادی از بسیاری از رفتارهای جنابعالی به خوبی باخبر نباشند،
اما افرادی چون بنده که از نزدیک با جنابعالی کار کرده و خاطرات فراوانی از عملکرد و حتی ادبیات واقعی‌تان دارم، به هنگام شنیدن چنین اخباری از ناحیه جنابعالی، نمیدانم برای مضحک بودن چنین لباسی که بر قامت شما دوخته نشده است، بخندم یا برای خواب جدیدی که با سیاست پوپولیستی، برای این مردم ستم کشیده دیده‌اید، گریه کنم...
جناب دکتر احمدی‌نژاد! مردم عادی از آن سال سیاه ۸۸ فقط یک نمونه از الفاظ به کار برده شده توسط جنابعالی نظیر «خس و خاشاک» را به یاد می‌آورند،
اما خاطرتان هست که در مسجد سلمان فارسی نهاد ریاست جمهوری و در سخنرانی‌های بعد از نماز چه الفاظ و کلماتی را به جوانانی که در کف خیابانها به ناحق کشته شده بودند نسبت می‌دادید؟
که البته بنده به لحاظ شعله‌ور نکردن آتش دل خانواده‌های شهدا از تکرار آن الفاظ خودداری می‌کنم.
خاطرتان نرفته است که در آن بحبوحه سیاه بهار و تابستان ۸۸، دادستان وقت تهران «سعید مرتضوی» و رییس سازمان اطلاعات سپاه «حسین طائب» و فرمانده وقت ناجا «احمدی مقدم» و سردار مدافع اسد (حسین همدانی) و... بیشتر از آنچه در دفاتر و سازمان‌های خود حضور داشته باشند، در اتاق کار جنابعالی آنقدر حاضر بودند که خودتان بارها از آنان به طنز با عنوان هیات دولت دوم یاد می‌کردید!
دائما در حال نقشه‌کشی برای سرکوب ملتی بودید که تنها سِلاح‌شان راهپیمایی سکوت بود؟!
آقای دکتر احمدی نژاد! آیا بخاطر دارید که دامادتان آقای مهدی خورشیدی را مامور خرید ۲۵۰۰ دستگاه موتور سیکلت از محل بودجه نهاد ریاست جمهوری کردید و آنها را به معاونت اطلاعات قرارگاه ثارالله و اطلاعات ناجا اهدا نمودید
تا با نصب جعبه‌هایی بر روی موتور سیکلت‌ها با نوشته‌ای تحت عنوان «رستورانهای زنجیره‌ای بوف» (البته با هماهنگی مالک آن مجموعه که سردار مصلح‌نیا می‌باشند)
عوامل اطلاعات بتوانند بدون اینکه مردم به آنها مظنون شوند، به میان مردم و معترضین رفته و از آنها بوسیله دوربین‌هایی که داخل جعبه به اصطلاح پیک موتوری نصب شده بود به جهت شناسایی و برآورد صحیح از معترضین و سرکوب بهتر، عکس و فیلم تهیه کنند؟!
آیا خاطرتان هست که بنده به دلیل افشای اسنادی در رابطه با گزارش دبیر شورای‌عالی وقت امنیت ملی (سعید جلیلی) به جنابعالی درباره استعداد نیروهای سرکوب کننده معترضین و نحوه سرکوب و آرایش نظامی نیروهای عمل کننده کلیه یگان‌های نظامی و انتظامی که بنده از آنها تصویر تهیه کرده و در اختیار دادگاه‌های بین المللی کیفری قرار داده بودم،
با اعلام شکایت حراست نهاد ریاست جمهوری بازداشت شده و بدلیل فشارهایی که حراست و معاونت حقوقی تحت امرتان از طریق سعید مرتضوی به بازپرس پرونده اعمال می‌کردید، حتی با وجود اتمام بازجویی‌هایم، قریب به ۱۷ ماه در سلول‌های انفرادی و در زیر شکنجه‌های جسمی و روحی قرار داشتم.

#مهسا_امینی
#انقلاب_ملي_ايران
#اعتصابات_سراسري
#قدرت_مردم_متحد
#براي_ايران
#بازگشت_به_مشروطه
#فتنه٥٧_عامل_هر_فلاكت
#ايران_را_پس_ميگيريم
#اين_شروع_يك_پايان_است
#جاويدشاه_پاينده_وطن
#نور_بر_تاريكي_پيروز_است
#خيابان_دست_شماست_نگهش_داريد
#نه_ميبخشيم_نه_فراموش_ميكنيم
#محسن_شكاري
#مجیدرضا_رهنورد

ادامه


صفحه دوم
پاسخ فرهاد سلمان‌پور ظهیر زندانی سیاسی سابق به فراخوان احمدی‌نژاد

سوابق نامه نگاری‌ها و اعمال نفوذهای قضایی حراست تحت امرتان به قاضی صلواتی جهت اعمال اشد مجازات، هنوز در پرونده‌ام موجود می‌باشد که در آن زمان منجر به محکومیت سنگین ۲۶ سال حبس و ۲۰ سال تبعید گردید؛ حال جنابعالی با چنین اعمالی که تنها گوشه‌ای از آن را برایتان بازگو کردم
خود را پرچمدار مبارزه با فساد قضایی کرده‌اید؟ به راستی این‌بار چه نقشه شومی در سر می‌پرورانید؟
آن زمان که ادعای آوردن پول نفت بر سر سفره مردم را داشتید، نه تنها که از پول نفت خبری نشد، بلکه فرزندان مردم را نیز از سر سفره‌های‌شان برداشتید و به سینه قبرستان‌ها فرستادید! حال چه نقشه‌ای کشیده‌اید؟ من جنابعالی را خوب میشناسم و خوب که فکر میکنم، مَثَل شما در راه عدالت خواهی و مبارزه با فساد قضایی، همانند مَثَل آن دزدی است که در میان مردم می‌دوید و فریاد «آهای دزد» سر می‌داد.
لازم به یادآوریست همانگونه که قبلا در محضر دوستان عرض کرده ام با ورود دکتر احمدی نژاد به صحنه انتخابات اتحاد « من رای نمیدهم » در بین قشر فقیر جامعه (فقرسواد) بی معنا خواهد شد
بنابراین وظیفه تمامی ایران دوستان و وطن پرستان آگاهی دادن به این قشر جامعه به جهت جلوگیری از انتشار ویروس پوپولیستی است.
زیرا این ویروس هزاران برابر از ویروس Covid19 خطرناکتر است.
ویروس Covid19 جان را هدف میگیرد ، در حالیکه ویروس پوپولیستی یا ویروس احمدینژادی اول افکار را شکار و مغز را تعطیل خواهد کرد و پس از آن فلج اجتماعی ایجاد میکند.

به امید بیداری فرهنگی و سیاسی ایرانیان.
یادمان باشد تاریکی شب هرگز پابرجا نیست و طلوع آفتاب حتمی است.

#مهسا_امینی
#انقلاب_ملي_ايران
#اعتصابات_سراسري
#قدرت_مردم_متحد
#براي_ايران
#بازگشت_به_مشروطه
#فتنه٥٧_عامل_هر_فلاكت
#ايران_را_پس_ميگيريم
#اين_شروع_يك_پايان_است
#جاويدشاه_پاينده_وطن
#نور_بر_تاريكي_پيروز_است
#خيابان_دست_شماست_نگهش_داريد
#نه_ميبخشيم_نه_فراموش_ميكنيم
#محسن_شكاري
#مجیدرضا_رهنورد

‍ درماندگی آموخته شده اجتماعی
و راههای رهایی از آن

ایران امروز گرفتار درماندگی آموخته شده اجتماعی است. موضوعی که نخستین بار مارتین سلیگمن با هوش بالایش آن را تشخیص داد.

از نظر سلیگمن درماندگی آموخته‌شده، مفهومی روان‌شناختی است که به وضعیتی اشاره دارد که فرد پس از مواجهه مکرر با شکست ها و ناکامیها و فقدان کنترل‌ بر محیط، باور می‌کند که دیگر قادر به تغییر شرایط نیست. این باور منجر به ناتوانی در تلاش برای رهایی می‌شود، حتی زمانی که فرصت‌های جدیدی برای موفقیت فراهم باشد. این پدیده می‌تواند به افسردگی، کاهش انگیزه و افزایش احساس درماندگی منجر شود تا آن حد که دیگر باور می کند این شرایط سرنوشت محتوم اوست و هیچ راهی برای رهایی ندارد.

بعد از فرونشست اعتراضات اجتماعی پسامهسا من خطر درماندگی آموخته شده را هشدار داده بودم. بخصوص که اکثر معترضان آن جنبش ، از جوانان ۱۶ تا ۲۰ ساله بودند و سرشار شور و شوق تغییر که پس از عدم حمایت توسط کوهورت های دهه های ۵۰، ۶۰ و ۷۰ و سپس فرونشست آن امواج هیجانی ، به شدت ناکامی اجتماعی را تجربه کردند.

در مفهوم درماندگی آموخته‌شده باور به ناتوانی و خو گرفتن به شرایط جزء ویژگیهای کانونی است. باور به ناتوانی به این معنا که فرد به این باور می‌رسد که تلاش‌هایش بی‌فایده است و کنترلی بر اتفاقات ندارد. و خو گرفتن به شرایط به این معنا که ذهن فرد با شرایط ناخوشایند «خو» می‌گیرد، به طوری که دیگر تلاشی برای فرار یا تغییر نمی‌کند. 

در حال حاضر  «درمان شناختی-رفتاری» (CBT) یکی از اصلی ترین روش های درمان این اختلال روانی فردی و اجتماعی اکتسابی است. 

مواردی که می توانند در بهبود حال فرد یا جامعه ی مبتلا به درماندگی آموخته شده موثر باشند عبارتند از:
١- دریافت حمایت و تشویق
٢- کشف ریشه‌های اصلی درماندگی آموخته شده
٣- کنار گذاشتن افکار منفی
٤- شناسایی خطاهای شناختی و رفتارهای منجر به درماندگی
٥- جایگزین کردن افکار و رفتارهای مثبت و مفید به جای افکار منفی
٦- تقویت عزت نفس
٧- تعیین اهداف بزرگ و دنبال کردن آنها
٨- هوشیاری و آگاهی نسبت به شرایطی که فرد در آن گرفتار آمده است.

اما اگر از من می شنوید مهمترین و موثرترین شیوه درمان درماندگی آموخته شده ( به ویژه درماندگی آموخته شده اجتماعی) همین مورد آخر یعنی افزایش آگاهی و هوشیاری نسبت به شرایط موجود است. تکنیکهای فرامتنی به ویژه بهینه کاوی ( یعنی مقایسه شرایط فعلی جامعه با جوامع دیگری که در این شرایط گرفتار بوده اند و آگاهی از روش های غلبه آن جوامع بر وضعیت گرفتارشان) ، آشنایی زدایی ( یعنی نگاهی دیگرگونه به شرایط فعلی و مقابله با عادت تدریجی به شکست ها و ناکامی ها) و در نهایت همدلی اجتماعی ( یعنی درک حال دیگر هم وطنان گرفتار و افزایش حمایت از همدیگر ) به خوبی می توانند ایران گرفتار در بند درماندگی آموخته شده را از وضعیت امروز نجات دهند. من یقین دارم که این اتفاق خواهد افتاد و روشهای عبور از این شرایط نیز بتدریج در همین کانال فرامتنی ارائه خواهد شد.

#انوش-فرامتن


#رضاشاه_روحت_شاد
#بازگشت_به_مشروطه
#ايران_را_پس_ميگيريم
#جاويدشاه_پاينده_وطن
#جاويد_رضاشاه_دوم
#نور_بر_تاريكي_پيروز_است
#ايران_معبد_ماست
#اعتراضات_سراسري
@C_B_SHAHZADEH