کمپین بازگشت شاهزاده
28.1K subscribers
62K photos
58.1K videos
430 files
27.8K links
https://telegram.me/C_B_SHAHZADEH
کانال کمپین👆
https://t.me/joinchat/QGibi-Oc3jFYRx5E
ابرگروه کمپین👆

https://twitter.com/payandeiranam
توییتر

@azadi5555
ارتباط با ما
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
‌‌‍ ۲۵ #اسفند ماه #زادروز #پروین_اعتصامی « که از وی به عنوان «مشهورترین #شاعر زن ایران» یاد شده است!

بر اساس بخشی از سخنان #رضاشاه، پروین اعتصامی شعر گنج عفت « زن در ایران » را #سروده است و اگر دقت کنید شروع این #سروده با بخشی از سخنان رضا شاه آغاز می شود:

#زن در ایران، پیـش از این گویی که ایرانی نبود
پیــــشه‌اش جز تیره‌روزی و پریشــــــانی نبود

زندگی و ‌مــــرگش اندر کنج عزلت‌ می‌گذشت
زن چه بود آن روزها، گــــر زان که زندانی نبود

کس چو زن، انـــدر سیاهی قرنها منـــزل نکرد
کس چو زن، در معبــد سالوس قــربانی نبود

در عدالتخانـــــه‌ی انصاف، زن شاهـــد نداشت
در دبستان فضیـــلت، زن دبستـــــــانی نبود

دادخواهیهای زن می‌مانــد عمری بی‌جواب
آشکارا بود این بیداد، پنهانی نبود

بس کســـان را جامه و چوب شبانی بود، لیک
در نهــــــــادِ جمله گـــرگی بود، چــوپانی نبود

از بــــــرای زن به میــــــدا ن فــــراخِ زنــــــــدگی
ســرنوشت و قسمتی، جز تنگ میــدانی نبود

نـــــور دانـش را زچشم زن نهـــان می‌داشتند
این نـــــدانستن ز پستی و گرانجـــــــانی نبود

زن کجــا بافنــده می‌شــد بی‌نخ و دوک هنـــر
خرمن و حاصل نبود آنجا که دهقانی نبود

میـــوه‌های دکّه‌ی دانش فراوان بـود ، لیک
بهر زن هـرگز نصیبی زین فـراوانی نبود

در قفس می‌آرمید و در قفس می‌داد جان
در گلستــــان، نام از این مـــــرغ گلستانی نبود

بهر زن، تقلید تیه فتنه و چـاه بلاست
زیرک آن زن کاو رهش این راه ظلمانی نبود

آب و رنگ از علم می‌بایست شرط برتری
با زمرّد یاره و لعل بدخشانی نبود

جلوه‌ی‌صد‌‌پرنیان،‌ چون‌یک قبای‌ساده نـیست
عـزت از شایستگی بود، از هوسـرانی نبود

ارزش پوشنده، کفش و‌ جامه را‌ ارزنده کرد
قدر و پستی، با گـرانی و به ارزانی نبود

ســــادگی و پاکی و پرهیز، یک یک گــــوهرند
گــــــوهر تابنـــــده، تنهـــــا گوهـــــر کانی نبود

از زر و زیور چه سود آنجا که نــــادان است زن
زیـــــــور و زر، پــــرده‌پـــــوشِ عیب نادانی نبود

عیب‌ها را جامه‌ی پرهیز پوشانده‌ست و بــس
جامـــــــه‌ی عجب و هـــ وا، بهتر ز عریانی نبود

زن سبکساری نبیند تا گـرانسنگ است و پاک
پـــــاک را آسیبی از آلــــــوده دامـــــــانی نبود

زن چو گنجور است‌و عفت،گنج و حرص‌و ‌آز،دزد
وای اگـــــــر آگـــــه از آیین نگهبــــــــــانی نبود

اهـــرمن بر سفره‌ی تقو ی نمی‌شد میهمــــان
زان که می‌دانست کان جا، جای مهمانی نبود

پا بــــــه راه راست بایــــد داشت، کاندر راه کج
تـــــوشه‌ای و رهنمـودی، جــــز پشیمانی نبود

چشم و دل ر ا پـــرده می‌بایست، امـا از عفاف
چــــــادر پـــــــوسیــــــده، بنیاد مسلمانی نبود

خسروا، دست تـــــوانای تــــو، آسان کــــرد کار
ورنـــــــه در این کـــار سخت امیــد آسانی نبود

شه‌نمی‌شد گر‌در این گمگشتـــه کشتی‌ناخدای
ســــــاحلی پیـــــدا از این دریــای طوفانی نبود

بایـــد این انـــوار را پروین بـــــه چشم عقــل دید
مهــــــر رخشان را نشایـــــد گفت نــورانی نبود

#پروین_اعتصامی
#روحت_شاد_رضا_شاه
@c_b_shahzadeh