🔹جلد میشیم مثل کفتر
اگر میخواهید شروع کنید به انتقادی فکرکردن و بر آن آید که مسائل را با دیدی سنجشگرانه حل کنید، اول از همه باید بدانید که مسئله چیست و میزان اهمیت و دشواری اش چقدر است!
ما هر روز با مسئله های گوناگونی روبه رو هستیم. برخی شان ساده هستند و زمان زیادی طول نمی کشد تا آن را حل کنیم. یک نمونه، کمبود آب در کشور!
بعضی دیگر از مسائل، پیچیده هستند و زمان و فکر بیشتری میطلبند. برای نمونه، عقل از شما میخواهد کشف کنید که چرا سامانه پادشاهی خواه نتوانسته مشکلات درونی خود را حل کند!
وقتی با مسئله ای روبرو میشویم، باید آن را اولویت بندی کنید. از خودتان بپرسید آیا باید بیدرنگ به این مسئله توجه کرد یا این که میتوانید بعد از تمام کردن کارهای قبلیتان آن را انجام دهید.
اگر چند مسئله دارید پس باید آنها را بر حسب اهمیتی که دارند رده بندی کیند و اول از همه به مهمترین مسئله بپردازید. از کجا میشود فهمید که چه مسئله ای واقعی است و چه مسئلهای واقعی نیست؟
در اینجا بر آنیم تفاوت های میان ، مسئله ی اصیل و مسئله ی غیراصیل را بررسی کنیم و نیز به این موضوع بپردازیم که تشخیص مسئله ی واقعی مشکل است.
مهم نیست که مسئله ی ما چه باشد؛ مهم این است که تنها راه برای حل موثر آن، مشخص ساختن مسئله ی واقعی است، مسئلهای که شما پیش از کارهای دیگرتان باید آن را حل کنید.
اگر آن را حل نکنید، مسئله همچنان باقی خواهد ماند و شما باید همه ی وقتتان را صرف عواقب حل نشدن مسئله کنید. آیا تا به حال وقت گذاشته اید که بفهمید مسئله ی واقعی چیست و چه قدر این مسئله مهم است؟
مثالیبزنیم: #علی_قلی_خان ساعت ها صرف کندن علف های هرز باغچه کرده و همین چند روز پیش متوجه شده است که علف ها باز هم سر بر آورده اند. آنچه #علی_قلی_خان به آن توجه نکرده، دانه های گل آفتابگردانی است که توی ظرف غذای پرندگان ریخته است.
هر بار که پرنده ها می آیند تا دانه ها را بخورند چندتایی رو زمین باغچه می افتد.تا وقتی علی قلی خان ظرف دانه ی پرندگان را جابه جا نکند، یا نوع دانه هایی که توی ظرف میریزد را تغییر ندهد، همچنان با رویش گل های آفتابگردان در باغچه مسئله خواهد داشت.
علف های هرز صرفا پی آمد یک مسئله است؛ مسئله، محل و محتوای ظرف غذای پرندگان است.
مسئله ی #علی_قلی_خان حاکی از یک خطای رایج در حل مسئله است.
علی قلی خان اغلب عواقب یک مسئله را با مسئله ی واقعی اشتباه میگیرد. این امر به چند دلیل اتفاق می افتد.
علی قلی خان ممکن است سرش شلوغ باشد و هرچیزی که آنان را بیشتر #عصبانی کند، وقت بیشتری به آن اختصاص می دهد.
یا ممکن است فرضیاتی درباره ی ماهیت مسئله داشته باشند و بدون اینکه آن فرضیات را محک بزند، وارد عمل میشوند.
کار کسی که به حل کردن و برطرف کردن وضعیتی که مسئله ی واقعی نیست میپردازد، دو پیآمد خواهد داشت:
۱. راه حل رضایت خش نخواهد بود چرا که مسئله ی واقعی را لمس نکرده است.
۲ . تصمیم های دیگری باید گرفته شود تا مسئله ی واقعی حل شود.
به خودتان کمک کنید که بین حواشی و عواقب مسئله و خود مسئله تمایز قایل شوید؛ به خود مسئله فکر کنید. از خودتان بپرسید واقعا چه اتفاقی افتاده است؟
به مسئله با دقت نگاه کنید تا بفهمید آیا کاسه ای زیر نیم کاسه وجود دارد و نیز اینکه نتیجه ی عملتان منجر به مسئله یا مسئله های دیگری خواهد شد. تأمل کردن به شما اجازه میدهد که مسائلی را که با آنها روبه رو هستید، تعریف کنید و تشخیص دهید و همچنین کمک میکند که مسئله یا مسائل بعدی را پیشبینی کنید و انتقاد درستی از مسئله پیشرو داشته باشید، نه اینکه انتقاد شما بر اساس عصبانیت شما باشد.
باید مطلع باشیم چه چیزهایی اطراف ما در حال رخ دادن است. با این آگاهی، میتوانیم مسئله ای را که به وجود آمده کشف کنیم. بحث ما درباره ی افزایش دادن آگاهی است تا بتوانیم نه تنها مسئله را رصد کنیم، بلکه بتوانیم با مهارت بیشتری تصمیم بگیریم مسئله را حل کنیم.
برای اینکه مهارت های اندیشه ی انتقادی خودتان را پرورش دهید باید با پیرامون خودتان هماهنگ باشید. اگر همیشه مشاهدات و رصدهایتان هدفمند باشد، و نه اتفاقی و شانسی، احتمال بیشتری وجود دارد که متوجه شوید چه هنگامی باید مهارتتان را به کار اندازید.
وقتی هدفمند مشاهده میکنید، آگاهی شما از پیرامونتان بیشتر میشود و اطلاعاتتان را استادانه تر پردازش میکنید.
یک نمونه
این که شاهزاده در خواب خر و پف میکند و فیلمش رسانه ای شده مسئله مهمی نیست!
به باور اشو درحال حاضر خطاهای شاهزاده و خانواده محترم ایشان را مورد حمله قرار ندهید!
به نفع ما نیست!
خودش میدونه با کیم!
#اشو
ما اگه شاهزاده نباشه که به خودمون میزنیم لایی با کات بالاخره کاسه ی داغیم یا آش؟
پس در حاضر خطاهای شاهزاده و خانواده محترم ایشان را مورد حمله قرار ندهید.
قسم به ماه پر
تو کمپین توبه مرگه!
@C_B_SHAHZADEH
اگر میخواهید شروع کنید به انتقادی فکرکردن و بر آن آید که مسائل را با دیدی سنجشگرانه حل کنید، اول از همه باید بدانید که مسئله چیست و میزان اهمیت و دشواری اش چقدر است!
ما هر روز با مسئله های گوناگونی روبه رو هستیم. برخی شان ساده هستند و زمان زیادی طول نمی کشد تا آن را حل کنیم. یک نمونه، کمبود آب در کشور!
بعضی دیگر از مسائل، پیچیده هستند و زمان و فکر بیشتری میطلبند. برای نمونه، عقل از شما میخواهد کشف کنید که چرا سامانه پادشاهی خواه نتوانسته مشکلات درونی خود را حل کند!
وقتی با مسئله ای روبرو میشویم، باید آن را اولویت بندی کنید. از خودتان بپرسید آیا باید بیدرنگ به این مسئله توجه کرد یا این که میتوانید بعد از تمام کردن کارهای قبلیتان آن را انجام دهید.
اگر چند مسئله دارید پس باید آنها را بر حسب اهمیتی که دارند رده بندی کیند و اول از همه به مهمترین مسئله بپردازید. از کجا میشود فهمید که چه مسئله ای واقعی است و چه مسئلهای واقعی نیست؟
در اینجا بر آنیم تفاوت های میان ، مسئله ی اصیل و مسئله ی غیراصیل را بررسی کنیم و نیز به این موضوع بپردازیم که تشخیص مسئله ی واقعی مشکل است.
مهم نیست که مسئله ی ما چه باشد؛ مهم این است که تنها راه برای حل موثر آن، مشخص ساختن مسئله ی واقعی است، مسئلهای که شما پیش از کارهای دیگرتان باید آن را حل کنید.
اگر آن را حل نکنید، مسئله همچنان باقی خواهد ماند و شما باید همه ی وقتتان را صرف عواقب حل نشدن مسئله کنید. آیا تا به حال وقت گذاشته اید که بفهمید مسئله ی واقعی چیست و چه قدر این مسئله مهم است؟
مثالیبزنیم: #علی_قلی_خان ساعت ها صرف کندن علف های هرز باغچه کرده و همین چند روز پیش متوجه شده است که علف ها باز هم سر بر آورده اند. آنچه #علی_قلی_خان به آن توجه نکرده، دانه های گل آفتابگردانی است که توی ظرف غذای پرندگان ریخته است.
هر بار که پرنده ها می آیند تا دانه ها را بخورند چندتایی رو زمین باغچه می افتد.تا وقتی علی قلی خان ظرف دانه ی پرندگان را جابه جا نکند، یا نوع دانه هایی که توی ظرف میریزد را تغییر ندهد، همچنان با رویش گل های آفتابگردان در باغچه مسئله خواهد داشت.
علف های هرز صرفا پی آمد یک مسئله است؛ مسئله، محل و محتوای ظرف غذای پرندگان است.
مسئله ی #علی_قلی_خان حاکی از یک خطای رایج در حل مسئله است.
علی قلی خان اغلب عواقب یک مسئله را با مسئله ی واقعی اشتباه میگیرد. این امر به چند دلیل اتفاق می افتد.
علی قلی خان ممکن است سرش شلوغ باشد و هرچیزی که آنان را بیشتر #عصبانی کند، وقت بیشتری به آن اختصاص می دهد.
یا ممکن است فرضیاتی درباره ی ماهیت مسئله داشته باشند و بدون اینکه آن فرضیات را محک بزند، وارد عمل میشوند.
کار کسی که به حل کردن و برطرف کردن وضعیتی که مسئله ی واقعی نیست میپردازد، دو پیآمد خواهد داشت:
۱. راه حل رضایت خش نخواهد بود چرا که مسئله ی واقعی را لمس نکرده است.
۲ . تصمیم های دیگری باید گرفته شود تا مسئله ی واقعی حل شود.
به خودتان کمک کنید که بین حواشی و عواقب مسئله و خود مسئله تمایز قایل شوید؛ به خود مسئله فکر کنید. از خودتان بپرسید واقعا چه اتفاقی افتاده است؟
به مسئله با دقت نگاه کنید تا بفهمید آیا کاسه ای زیر نیم کاسه وجود دارد و نیز اینکه نتیجه ی عملتان منجر به مسئله یا مسئله های دیگری خواهد شد. تأمل کردن به شما اجازه میدهد که مسائلی را که با آنها روبه رو هستید، تعریف کنید و تشخیص دهید و همچنین کمک میکند که مسئله یا مسائل بعدی را پیشبینی کنید و انتقاد درستی از مسئله پیشرو داشته باشید، نه اینکه انتقاد شما بر اساس عصبانیت شما باشد.
باید مطلع باشیم چه چیزهایی اطراف ما در حال رخ دادن است. با این آگاهی، میتوانیم مسئله ای را که به وجود آمده کشف کنیم. بحث ما درباره ی افزایش دادن آگاهی است تا بتوانیم نه تنها مسئله را رصد کنیم، بلکه بتوانیم با مهارت بیشتری تصمیم بگیریم مسئله را حل کنیم.
برای اینکه مهارت های اندیشه ی انتقادی خودتان را پرورش دهید باید با پیرامون خودتان هماهنگ باشید. اگر همیشه مشاهدات و رصدهایتان هدفمند باشد، و نه اتفاقی و شانسی، احتمال بیشتری وجود دارد که متوجه شوید چه هنگامی باید مهارتتان را به کار اندازید.
وقتی هدفمند مشاهده میکنید، آگاهی شما از پیرامونتان بیشتر میشود و اطلاعاتتان را استادانه تر پردازش میکنید.
یک نمونه
این که شاهزاده در خواب خر و پف میکند و فیلمش رسانه ای شده مسئله مهمی نیست!
به باور اشو درحال حاضر خطاهای شاهزاده و خانواده محترم ایشان را مورد حمله قرار ندهید!
به نفع ما نیست!
خودش میدونه با کیم!
#اشو
ما اگه شاهزاده نباشه که به خودمون میزنیم لایی با کات بالاخره کاسه ی داغیم یا آش؟
پس در حاضر خطاهای شاهزاده و خانواده محترم ایشان را مورد حمله قرار ندهید.
قسم به ماه پر
تو کمپین توبه مرگه!
@C_B_SHAHZADEH
🔹جلد میشیم مثل کفتر-بخش دوم؛ خ*** خان دانای کل نیستی! ( ۲/۲)
قصد من این است که در وحله نخست منطق را به سان یک هنر بیاموزیم. البته نمیتوانیم هنر را کاملا از علم جدا کنیم یک نجار باید از خواص چوب و یک نوازنده پیانو باید از تئوری موسیقی چیزهایی بداند به همین ترتیب ما نیز باید قدری از اصول تشکیل دهنده ی علم منطق را بدانیم اما به همه ی این اصول نیازی نداریم - تنها به آنهایی نیاز داریم که برای کسب مهارت اندیشیدن ضروری اند.
در خلال بحث گاهی به برخی پرسش های نظری هم اشاره خواهیم داشت تا به کار علاقمندان پیگیری این مسائل بیاید اما این مطلب در مورد نظریه ی منطقی نیست.
با این وصف بسیاری چیزها را باید مطالعه کرد اصول بسیاری را باید آموخت و جذب این مطالب در مهارت استدلال تان، یا عادت اندیشه ورزی تان محتاج تمرین کافی است. پیش از اینکه شروع کنیم بگذارید قدری دقیق تر به این مطلب بپردازیم که مهارت اندیشیدن چگونه چیزی است.
با یک نمونه مطلب را تمام میکنم !
دانشجوی ایرانی در طی دوران تحصیل اش از کلاس اول دبستان تا پایان دانشگاه مطالب بسیاری می آموزد که هیچ گاه به کارش نمی آیند برای نمونه به انبوه دروس عمومی بی ربط بیهوده و بی مایه ای توجه کنید که نظام آموزشی ایدئولوژیک حاکم در دانشگاه ها به خورد دانشجو می دهد.
از مهارتهای اساسی و عام زندگی و تحقیق، تفکر انتقادی است.
این دوره که در بسيارى از دانشگاه های کشورهای غربی به صورت یک درس عمومی ارائه میشود و در آن به آموزش و بسط مهارتهای استدلال تفکر منطقی و اندیشه ی انتقادی می پردازند تا آنجا که اطلاع دارم در تمام سطوح تحصیلی و دانشگاهی ایران تاکنون چنین درسی گنجانده نشده است.
یافتن دلیل این فقدان دشوار نیست.
استبداد دیرزی هیچ گاه طالب مردمانی نبوده که بتوانند با دقت و روشنی، مستقلانه بیاندیشند، مدعاها و آموزه ها را تحلیل کنند و به نحو منطقی به نتیجه گیری و دفاع از دیدگاه های خود بپردازند.
حال پردازیم به این موضوع مهم؛
مساله این است هماهنطور در بخش قبلی عرض کردم تلاش های #علی_قلی_خان بی ربط هستند و از آن نتیجه ای حاصل نمی شود است.
یک برهان بی ربط برهانی است که نتیجه ی آن اصلا متکی بر مقدمات نیست؛ یعنی مقدمات ربطی به نتیجه ندارند. البته در مورد همه ی مغالطاتی که پیش تر بررسی کردیم نیز میتوانستیم بگوییم که نتیجه مبتنی بر مقدمات نیست. پس در حقیقت بی ربطی قسمی مقوله ی متفرقه برای برهان های مغالطه آمیز است که در الگوهای خاص مغالطات قبلی نمی گنجد در خام ترین شکل مغالطه ی بی ربطی، شکاف آشکاری میان مقدمات و نتیجه وجود دارد مانند مثال داستان #علی_قلی_خان که پیش تر دیدیم .
#علی_قلی_خان دانای کل نیستی!
امیدوارم مطالب ذکر شده ، به شما کمک کرده باشد تا در استدلال ها و اندیشیدن هایتان بی ربط و اقدامات بی نتیجه دیگری انجام ندهی !
اینهمه جورتو کشیدم منِ خر خ*** خان!
🔶بخش اول:
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/168731
همه میدونن شاهزاده خداته کافر بشین!
ما اگه شاهزاده نباشه جلد میشیم مثل کفتر!
ما اگه شاهزاده نباشه یعنی اخراجیم!
#اشو
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
قصد من این است که در وحله نخست منطق را به سان یک هنر بیاموزیم. البته نمیتوانیم هنر را کاملا از علم جدا کنیم یک نجار باید از خواص چوب و یک نوازنده پیانو باید از تئوری موسیقی چیزهایی بداند به همین ترتیب ما نیز باید قدری از اصول تشکیل دهنده ی علم منطق را بدانیم اما به همه ی این اصول نیازی نداریم - تنها به آنهایی نیاز داریم که برای کسب مهارت اندیشیدن ضروری اند.
در خلال بحث گاهی به برخی پرسش های نظری هم اشاره خواهیم داشت تا به کار علاقمندان پیگیری این مسائل بیاید اما این مطلب در مورد نظریه ی منطقی نیست.
با این وصف بسیاری چیزها را باید مطالعه کرد اصول بسیاری را باید آموخت و جذب این مطالب در مهارت استدلال تان، یا عادت اندیشه ورزی تان محتاج تمرین کافی است. پیش از اینکه شروع کنیم بگذارید قدری دقیق تر به این مطلب بپردازیم که مهارت اندیشیدن چگونه چیزی است.
با یک نمونه مطلب را تمام میکنم !
دانشجوی ایرانی در طی دوران تحصیل اش از کلاس اول دبستان تا پایان دانشگاه مطالب بسیاری می آموزد که هیچ گاه به کارش نمی آیند برای نمونه به انبوه دروس عمومی بی ربط بیهوده و بی مایه ای توجه کنید که نظام آموزشی ایدئولوژیک حاکم در دانشگاه ها به خورد دانشجو می دهد.
از مهارتهای اساسی و عام زندگی و تحقیق، تفکر انتقادی است.
این دوره که در بسيارى از دانشگاه های کشورهای غربی به صورت یک درس عمومی ارائه میشود و در آن به آموزش و بسط مهارتهای استدلال تفکر منطقی و اندیشه ی انتقادی می پردازند تا آنجا که اطلاع دارم در تمام سطوح تحصیلی و دانشگاهی ایران تاکنون چنین درسی گنجانده نشده است.
یافتن دلیل این فقدان دشوار نیست.
استبداد دیرزی هیچ گاه طالب مردمانی نبوده که بتوانند با دقت و روشنی، مستقلانه بیاندیشند، مدعاها و آموزه ها را تحلیل کنند و به نحو منطقی به نتیجه گیری و دفاع از دیدگاه های خود بپردازند.
حال پردازیم به این موضوع مهم؛
مساله این است هماهنطور در بخش قبلی عرض کردم تلاش های #علی_قلی_خان بی ربط هستند و از آن نتیجه ای حاصل نمی شود است.
یک برهان بی ربط برهانی است که نتیجه ی آن اصلا متکی بر مقدمات نیست؛ یعنی مقدمات ربطی به نتیجه ندارند. البته در مورد همه ی مغالطاتی که پیش تر بررسی کردیم نیز میتوانستیم بگوییم که نتیجه مبتنی بر مقدمات نیست. پس در حقیقت بی ربطی قسمی مقوله ی متفرقه برای برهان های مغالطه آمیز است که در الگوهای خاص مغالطات قبلی نمی گنجد در خام ترین شکل مغالطه ی بی ربطی، شکاف آشکاری میان مقدمات و نتیجه وجود دارد مانند مثال داستان #علی_قلی_خان که پیش تر دیدیم .
#علی_قلی_خان دانای کل نیستی!
امیدوارم مطالب ذکر شده ، به شما کمک کرده باشد تا در استدلال ها و اندیشیدن هایتان بی ربط و اقدامات بی نتیجه دیگری انجام ندهی !
اینهمه جورتو کشیدم منِ خر خ*** خان!
🔶بخش اول:
https://t.me/C_B_SHAHZADEH/168731
همه میدونن شاهزاده خداته کافر بشین!
ما اگه شاهزاده نباشه جلد میشیم مثل کفتر!
ما اگه شاهزاده نباشه یعنی اخراجیم!
#اشو
https://t.me/C_B_SHAHZADEH
Telegram
کمپین بازگشت شاهزاده
🔹جلد میشیم مثل کفتر
اگر میخواهید شروع کنید به انتقادی فکرکردن و بر آن آید که مسائل را با دیدی سنجشگرانه حل کنید، اول از همه باید بدانید که مسئله چیست و میزان اهمیت و دشواری اش چقدر است!
ما هر روز با مسئله های گوناگونی روبه رو هستیم. برخی شان ساده هستند و…
اگر میخواهید شروع کنید به انتقادی فکرکردن و بر آن آید که مسائل را با دیدی سنجشگرانه حل کنید، اول از همه باید بدانید که مسئله چیست و میزان اهمیت و دشواری اش چقدر است!
ما هر روز با مسئله های گوناگونی روبه رو هستیم. برخی شان ساده هستند و…