Forwarded from اتچ بات
روز تولدش در سال ۱۲۵۳ خورشیدی مشخص نیست اما گفتهاند در سوزِ زمستان بود که دختری در ایلِ بختیاری به دنیا آمد که بعدها سردار شد...
بیبی_مریم_بختیاری یا آنطور که بختیاریها خطابش میکنند " #بی_مریم"
#مجموعه_توییت
#مریم_بیگم دخترِ بیبی فاطمه کیان ارثیِ چارلنگ و #حسینقلیخان_ایلخانی بود اما نامداریاش نه مدیون نسب خانوادگی (که شهره به مبارزه با استبداد بودند). بله مدیون شجاعت، فرهیختگی و آزاداندیشی خودش است.
کمتر کسی است که نام #سرداراسعد_بختیاری را در جریان فتح تهران و مشروطه نشنیده باشد، #سردار_اسعدبختیاری برادر #بیبی_مریم_بختیاری ست؛ آوردهاند که سخنرانیهای مهیج و قرائ #بی_مریم در میان مردان ایل، برادرش #سردار_اسعدبختیاری را برای همراهی در فتح تهران تحت تاثیر قرار داد..
#بی_مریم که خود پیشقدم عزیمت به تهران شده بود به همراه عده ای سوار #بختیاری پیش از برادر مخفیانه به تهران رفت و در پشت بام خانهای مُشرف به #بهارستان سنگر گرفت و جنگید تا برادرش #سردار_اسعد به تهران برسد او که در تیراندازی همچون اهلِ ایلَش ماهر بود شیردلانه با قزاقها جنگید..
نقل است #بی_مریم در سال ۱۲٨٨ در جنگ آزادسازی اصفهان فرماندهی یک ستون سوارهنظام را برعهده داشت، علاوه بر جنگآوری، درایتش نیز زبانزد بود، او برخلاف گرایش خوانین #بختیاری به انگلیس، بسیار از سیاستهای انگلیسی ها بیزار و بیمناک بود، تا آنجا که در سال ۱۲۹۵ بهترین نیروهای تحت فرماندهی خود را برای کمک به عشایر جنوب که درگیر مبارزه با نیروهای انگلیسی بودند به تنگستان فرستاد، از سوی دیگر
در جنگ جهانی اول همراه آلمانها با نیروهای روس و انگلیس به مقابله ایستاد، اما پس از مغلوب شدن، افسران و کاردار آلمان و متحدانشان را در خانه خویش پناه داد و شبانه با تدابیری از جانب غرب کشور آنها را از مرز خارج کرد تا به آلمان بازگردند، به همین دلیل او تنها زن تاریخ است که به پاس رشادتهایش از امپراطور #ویلهلم اول، امپراطور عثمانی و اتریش، مدالهای #جنگ، #شرف و #شجاعت گرفت...
علاوه بر اینها در همین سالهای پرآشوب جنگ جهانی اول، خانهٔ #بیبی_مریم_بختیاری در اصفهان مٲمن بسیاری از آزادیخواهان عصر از جمله #محمدعلی_دهخدا و #ملک_الشعرای_بهار بود...
#بی_بی_مریم از معدود زنان باسواد عصر خود بود که خاطراتش را مکتوب کرده است؛ پارههای بسیاری از نوشته هایش افسوس به حال زنان عصرش است و آرزو و تلاش برای آگاهی و پرورششان
او در جایی مینویسد:
"تمام بدبختیهای ما ازخودمان میباشد، زیراکه نه علم داریم نه حقوق خود را میدانیم،اگر بدانستیم البته در اطرافِ حقوقِ خود جانفشانی میکردیم"
و در جایی دیگر :
"افسوس که وجود چندین میلیون زن در خاک ایران از عدم علم برای هیچکس اهمیتی ندارد، امروز زنهای اروپایی مقام بزرگی دارند در اداره جات و کرسی وکالت را اشغال نموده اند... در ایران زنها یا باید بزک بکنند یا خیاطی و ریسمان تابیدن، کار بزرگ آنها همین است، افسوس..."
#بی_مریم از پذیرش ظلم از جانب مردم خشمگین بود و آه از نهادش بر آسمان بود که:
"بدبختانه ملت ایران سلطان را آیتِ خدا میدانند،فکر بکنید ما چه خاموش و تاریکیم، اگر فکر داشته باشیم میبینیم که سلطان یک نفر آدم است که نوکر ملت میباشد نه خدای ملت،اگر بد کار کرد باید معزول نمود و حسابش را رسید و پدرش را سوخت نه اینکه ستاشش نمود، منِ بیچاره با چشمِ خونبار و قلب افسرده این چیزها را میبینم و خون دل میخورم و آرزو داشتم که قدرت پیدا کنم و رفع تمام این ظلمها بنمایم و ریشهٔ پوسیدهٔ استبداد وحشیانه را از این ولایت قطع کنم"
#بی_مریم_بختیاری در جایی از خاطراتش آرزویی کرده و نهایتا از آیندگان سوالی پرسیده که فکر کردن به آن همیشه اشکم را سرازیر کرده و پشتم را لرزانده:
"ای کسانی که روزنامه مرا مطالعه مینمایید اگر در عصر شما، ایران، وطن عزیز مرا و خودتان را دیدید به دانش و علم، نورانی و مشعشع شده و قدم
در راه آزادی گذاشتید یا در سایهٔ علم و تمدن زندگانی نمودید، از منِ بیچاره که یگانه آرزویم تمدن ایران است یادی بنمایید.
آیا ساعتی که من در قعر گور خوابیده ام شما ایرانیهای بدبخت آزادید؟ با کمال سرفرازی قدمهای شمرده شمرده میزنید؟"
در این مجموعه خواستم چنان که آرزو کرده بود از او یاد کنم و برابر بزرگیاش تعظیم کنم، همو که سالهاست هر روز چهرهاش را بر دیوار اتاقم میینم و استوار میشوم...
باشد که روزگار ظلم سرآید و تا روزی مقابل عکسش بایستم و بگویم: #بیبی_مریم ! ما ایرانیهای آزادیم!
برگرفته از مجموعه توییت بانو #sogand
@c_b_shahzadeh
بیبی_مریم_بختیاری یا آنطور که بختیاریها خطابش میکنند " #بی_مریم"
#مجموعه_توییت
#مریم_بیگم دخترِ بیبی فاطمه کیان ارثیِ چارلنگ و #حسینقلیخان_ایلخانی بود اما نامداریاش نه مدیون نسب خانوادگی (که شهره به مبارزه با استبداد بودند). بله مدیون شجاعت، فرهیختگی و آزاداندیشی خودش است.
کمتر کسی است که نام #سرداراسعد_بختیاری را در جریان فتح تهران و مشروطه نشنیده باشد، #سردار_اسعدبختیاری برادر #بیبی_مریم_بختیاری ست؛ آوردهاند که سخنرانیهای مهیج و قرائ #بی_مریم در میان مردان ایل، برادرش #سردار_اسعدبختیاری را برای همراهی در فتح تهران تحت تاثیر قرار داد..
#بی_مریم که خود پیشقدم عزیمت به تهران شده بود به همراه عده ای سوار #بختیاری پیش از برادر مخفیانه به تهران رفت و در پشت بام خانهای مُشرف به #بهارستان سنگر گرفت و جنگید تا برادرش #سردار_اسعد به تهران برسد او که در تیراندازی همچون اهلِ ایلَش ماهر بود شیردلانه با قزاقها جنگید..
نقل است #بی_مریم در سال ۱۲٨٨ در جنگ آزادسازی اصفهان فرماندهی یک ستون سوارهنظام را برعهده داشت، علاوه بر جنگآوری، درایتش نیز زبانزد بود، او برخلاف گرایش خوانین #بختیاری به انگلیس، بسیار از سیاستهای انگلیسی ها بیزار و بیمناک بود، تا آنجا که در سال ۱۲۹۵ بهترین نیروهای تحت فرماندهی خود را برای کمک به عشایر جنوب که درگیر مبارزه با نیروهای انگلیسی بودند به تنگستان فرستاد، از سوی دیگر
در جنگ جهانی اول همراه آلمانها با نیروهای روس و انگلیس به مقابله ایستاد، اما پس از مغلوب شدن، افسران و کاردار آلمان و متحدانشان را در خانه خویش پناه داد و شبانه با تدابیری از جانب غرب کشور آنها را از مرز خارج کرد تا به آلمان بازگردند، به همین دلیل او تنها زن تاریخ است که به پاس رشادتهایش از امپراطور #ویلهلم اول، امپراطور عثمانی و اتریش، مدالهای #جنگ، #شرف و #شجاعت گرفت...
علاوه بر اینها در همین سالهای پرآشوب جنگ جهانی اول، خانهٔ #بیبی_مریم_بختیاری در اصفهان مٲمن بسیاری از آزادیخواهان عصر از جمله #محمدعلی_دهخدا و #ملک_الشعرای_بهار بود...
#بی_بی_مریم از معدود زنان باسواد عصر خود بود که خاطراتش را مکتوب کرده است؛ پارههای بسیاری از نوشته هایش افسوس به حال زنان عصرش است و آرزو و تلاش برای آگاهی و پرورششان
او در جایی مینویسد:
"تمام بدبختیهای ما ازخودمان میباشد، زیراکه نه علم داریم نه حقوق خود را میدانیم،اگر بدانستیم البته در اطرافِ حقوقِ خود جانفشانی میکردیم"
و در جایی دیگر :
"افسوس که وجود چندین میلیون زن در خاک ایران از عدم علم برای هیچکس اهمیتی ندارد، امروز زنهای اروپایی مقام بزرگی دارند در اداره جات و کرسی وکالت را اشغال نموده اند... در ایران زنها یا باید بزک بکنند یا خیاطی و ریسمان تابیدن، کار بزرگ آنها همین است، افسوس..."
#بی_مریم از پذیرش ظلم از جانب مردم خشمگین بود و آه از نهادش بر آسمان بود که:
"بدبختانه ملت ایران سلطان را آیتِ خدا میدانند،فکر بکنید ما چه خاموش و تاریکیم، اگر فکر داشته باشیم میبینیم که سلطان یک نفر آدم است که نوکر ملت میباشد نه خدای ملت،اگر بد کار کرد باید معزول نمود و حسابش را رسید و پدرش را سوخت نه اینکه ستاشش نمود، منِ بیچاره با چشمِ خونبار و قلب افسرده این چیزها را میبینم و خون دل میخورم و آرزو داشتم که قدرت پیدا کنم و رفع تمام این ظلمها بنمایم و ریشهٔ پوسیدهٔ استبداد وحشیانه را از این ولایت قطع کنم"
#بی_مریم_بختیاری در جایی از خاطراتش آرزویی کرده و نهایتا از آیندگان سوالی پرسیده که فکر کردن به آن همیشه اشکم را سرازیر کرده و پشتم را لرزانده:
"ای کسانی که روزنامه مرا مطالعه مینمایید اگر در عصر شما، ایران، وطن عزیز مرا و خودتان را دیدید به دانش و علم، نورانی و مشعشع شده و قدم
در راه آزادی گذاشتید یا در سایهٔ علم و تمدن زندگانی نمودید، از منِ بیچاره که یگانه آرزویم تمدن ایران است یادی بنمایید.
آیا ساعتی که من در قعر گور خوابیده ام شما ایرانیهای بدبخت آزادید؟ با کمال سرفرازی قدمهای شمرده شمرده میزنید؟"
در این مجموعه خواستم چنان که آرزو کرده بود از او یاد کنم و برابر بزرگیاش تعظیم کنم، همو که سالهاست هر روز چهرهاش را بر دیوار اتاقم میینم و استوار میشوم...
باشد که روزگار ظلم سرآید و تا روزی مقابل عکسش بایستم و بگویم: #بیبی_مریم ! ما ایرانیهای آزادیم!
برگرفته از مجموعه توییت بانو #sogand
@c_b_shahzadeh
Telegram
attach 📎
یک طرف مردی است که در طالع بنفشش نوشته شده است روزی رئیس جمهور ایران میشود و طرف دیگر مشاور ضدتروریسم اسحاق شامیر، نخستوزیر اسرائیل است.
ای بابا! مگر قرار نبود اینها دشمن هم باشند؟!؟
https://bit.ly/2LHaJet
@c_b_shahzadeh
ای بابا! مگر قرار نبود اینها دشمن هم باشند؟!؟
https://bit.ly/2LHaJet
@c_b_shahzadeh
Telegraph
بازخوانی یک ملاقات
غروب هشتم شهریور ۱۳۶۵، سه نفر با شمایلهایی ناهمگون، حول میزی در هتلی در مرکز پاریس مینشینند تا دربارهٔ آیندهٔ میلیونها نفر تصمیم بگیرند. مکالمه، کوتاه است، اما هر سه برای همین مکالمهٔ کوتاه هزاران کیلومتر را پیمودهاند. #مجموعه_توییت دیدار را مردی ترتیب…
روزی که «کوند» ایدهاش را با دوستان همسالش مطرح کرد، فکرش را نمیکرد که کارشان سرمنشأ تغییراتی بزرگ در معادلات یک ابرقدرت باشد. ایدهٔ کوند همان حکایت سوراخ کوچک در سدی مستحکم بود.
#باشگاه_چرچیل نمونهای از یک مقاومت تحسینبرانگیز و مؤثر علیه یک دشمن اشغالگر است.
#مجموعه_توییت
.
2.
آوریل ۱۹۴۰ بود که هیتلر به نظامیان ارتش رایش فرمان ورود به دانمارک داد و در کمتر از سه ساعت تلگرامی را دریافت کرد که میگفت: «دانمارکیها با جان و دل پذیرای آلمان شدند.»
تسخیر سرزمین با کمترین تلفات و اطاعت محض دولت مرکزی باعث شد تا چرچیل، دانمارک را «قناری اهلی هیتلر» خطاب کند.
3.
پذیرندگی آزاردهندهٔ دولت دانمارک در برابر نادیدهگرفته شدن هویت دانمارکی، مردم آن سرزمین را رنج میداد، اما قوهٔ قاهرهٔ امپراتوری نازیسم بقدری سبوعانه و قاطع بود که مواجههٔ با آن عوام را به رعشه میانداخت.
خیال آلمانها به قدری از دانمارک راحت بود که حتی حضور نظامی کمرنگی داشتند.
4.
نخستین هستهٔ مقاومتی که در دانمارک شکل گرفت را نوجوانی پانزده ساله به نام «کوند پدرسن» شکل داد و با هفت همکلاسی دیگرش، گروهی را تأسیس کردند که نام آن را #باشگاه_چرچیل (Churchillklubben) گذاشتند و در مدت شش ماهی که فعالیت داشتند ۲۵ عملیات خرابکاری موفق را به نتیجه رساندند.
5.
آنها کار خود را از دزدیدن دوچرخه آلمانیها شروع کردند و بعداً با تخریب قطعات هواپیما و طرحهای ساخت، دزدی اسلحه و خرابکاری در ابزارهای ارتباطی، پیامهای روشنی به اشغالگران آلمانی ارسال کردند.
اگرچه مدت فعالیت باشگاه چرچیل کوتاه بود اما آغازگر مقاومتهای بیشتری شد.
6.
در نخستین روزهای فعالیت خرابکارانهٔ باشگاه چرچیل، شایعات گستردهای دربارهٔ وجود مقاومت در بین مردم پیچید و به آنها جسارت مقاومت در برابر آلمانها بخشید. آلمانها تا پیش از دستگیری این هشت نوجوان میپنداشتند با یک گروه شبه نظامیِ منسجمِ مورد حمایت انگلستان یا شوروی روبرو هستند.
7.
سرانجام در ماه مه ۱۹۴۲ این نوجوانان دستگیر و در دادگاه به دو تا سه سال حبس و پرداخت مجموعاً ۱۲۵۳۸ رایشسمارک (واحد پول آلمان نازی) معادل حدود چهارصدهزار دلار سال ۲۰۱۸ محکوم شدند.
هرچند در زندان هم به دلیل تلاش برای فرار احکام سنگینتری دریافت کردند و تا پایان جنگ در زندان بودند.
8.
باشگاه چرچیل اگرچه عمر بلندی نداشت، اما به خیزشی انجامید که در تاریخ با نام «جنبش مقاومت دانمارک» شناخته میشود که سرآمد ظفرهایش، فراری دادن هشتهزار نفری (۹۰ درصد) یهودیان دانمارک به سوئد پیش از دستگیری توسط آلمانیها است. در آن باره جداگانه خواهم نوشت.
9.
نتیجهٔ استدراکی این مجموعه توییت اینکه از اشغالگر نباید ترسید و خود را دست کم گرفت. هیچ اشغالگری امکانات و توان کشف، سرکوب و نابودی هزاران باشگاه چرچیل را ندارد.
https://telegra.ph/رشته-توییتی-از-ajibzade-09-27
@C_B_SHAHZADEH
#باشگاه_چرچیل نمونهای از یک مقاومت تحسینبرانگیز و مؤثر علیه یک دشمن اشغالگر است.
#مجموعه_توییت
.
2.
آوریل ۱۹۴۰ بود که هیتلر به نظامیان ارتش رایش فرمان ورود به دانمارک داد و در کمتر از سه ساعت تلگرامی را دریافت کرد که میگفت: «دانمارکیها با جان و دل پذیرای آلمان شدند.»
تسخیر سرزمین با کمترین تلفات و اطاعت محض دولت مرکزی باعث شد تا چرچیل، دانمارک را «قناری اهلی هیتلر» خطاب کند.
3.
پذیرندگی آزاردهندهٔ دولت دانمارک در برابر نادیدهگرفته شدن هویت دانمارکی، مردم آن سرزمین را رنج میداد، اما قوهٔ قاهرهٔ امپراتوری نازیسم بقدری سبوعانه و قاطع بود که مواجههٔ با آن عوام را به رعشه میانداخت.
خیال آلمانها به قدری از دانمارک راحت بود که حتی حضور نظامی کمرنگی داشتند.
4.
نخستین هستهٔ مقاومتی که در دانمارک شکل گرفت را نوجوانی پانزده ساله به نام «کوند پدرسن» شکل داد و با هفت همکلاسی دیگرش، گروهی را تأسیس کردند که نام آن را #باشگاه_چرچیل (Churchillklubben) گذاشتند و در مدت شش ماهی که فعالیت داشتند ۲۵ عملیات خرابکاری موفق را به نتیجه رساندند.
5.
آنها کار خود را از دزدیدن دوچرخه آلمانیها شروع کردند و بعداً با تخریب قطعات هواپیما و طرحهای ساخت، دزدی اسلحه و خرابکاری در ابزارهای ارتباطی، پیامهای روشنی به اشغالگران آلمانی ارسال کردند.
اگرچه مدت فعالیت باشگاه چرچیل کوتاه بود اما آغازگر مقاومتهای بیشتری شد.
6.
در نخستین روزهای فعالیت خرابکارانهٔ باشگاه چرچیل، شایعات گستردهای دربارهٔ وجود مقاومت در بین مردم پیچید و به آنها جسارت مقاومت در برابر آلمانها بخشید. آلمانها تا پیش از دستگیری این هشت نوجوان میپنداشتند با یک گروه شبه نظامیِ منسجمِ مورد حمایت انگلستان یا شوروی روبرو هستند.
7.
سرانجام در ماه مه ۱۹۴۲ این نوجوانان دستگیر و در دادگاه به دو تا سه سال حبس و پرداخت مجموعاً ۱۲۵۳۸ رایشسمارک (واحد پول آلمان نازی) معادل حدود چهارصدهزار دلار سال ۲۰۱۸ محکوم شدند.
هرچند در زندان هم به دلیل تلاش برای فرار احکام سنگینتری دریافت کردند و تا پایان جنگ در زندان بودند.
8.
باشگاه چرچیل اگرچه عمر بلندی نداشت، اما به خیزشی انجامید که در تاریخ با نام «جنبش مقاومت دانمارک» شناخته میشود که سرآمد ظفرهایش، فراری دادن هشتهزار نفری (۹۰ درصد) یهودیان دانمارک به سوئد پیش از دستگیری توسط آلمانیها است. در آن باره جداگانه خواهم نوشت.
9.
نتیجهٔ استدراکی این مجموعه توییت اینکه از اشغالگر نباید ترسید و خود را دست کم گرفت. هیچ اشغالگری امکانات و توان کشف، سرکوب و نابودی هزاران باشگاه چرچیل را ندارد.
https://telegra.ph/رشته-توییتی-از-ajibzade-09-27
@C_B_SHAHZADEH
Telegraph
رشته توییتی از @ajibzade
1. روزی که «کوند» ایدهاش را با دوستان همسالش مطرح کرد، فکرش را نمیکرد که کارشان سرمنشأ تغییراتی بزرگ در معادلات یک ابرقدرت باشد. ایدهٔ کوند همان حکایت سوراخ کوچک در سدی مستحکم بود. #باشگاه_چرچیل نمونهای از یک مقاومت تحسینبرانگیز و مؤثر علیه یک دشمن اشغالگر…