اجتماعی مشهد
14.4K subscribers
41.2K photos
16.4K videos
374 files
23.6K links
با اخبار #مشهد درکوتاه ترین زمان آگاه ترین باشید
.
.
.
دستورالعمل ها برای ارسال پیام های شما 👇
@AkhbarMashhadRules
@AkhbarMashhadRules
.
.
.
دستور العمل ها برای ارائه تبلیغ 👇
@ads_AkhbarMashhad
@ads_AkhbarMashhad
.
.
.
۱۲۱۱۸۲۱
Download Telegram
🔸تعویض روغنی خاندان کلونی در مشهد

🔹آدمِ وسط عکس را خوب نگاه کنید.«حاج اسدالله کرمانشاهی» وزنه‌بر‌دارِ شصت، هفتاد سال پیش که حالا ۹۱ ساله است. نفر دوم محمدرضا که ناشُد است درباره شباهتش به «جورج کلونی» ادعایی نکند و نفرسوم قاسم، سرهنگ بازنشسته که حالا شاید تنها «مدیر روابط‌ عمومی» در همه تعویض روغنی‌های ایران باشد.
🔹حاج اسدالله آدمِ جدی و حسابگرِ این ترکیب است؛ چهل و خرده‌ای سال پیش، این چاله‌ها را کنار خانه‌‌اش توی فلسطین کند و هنوز هم که هنوز است، حساب و کتابِ روغن و واسکازین و فیلترِ مشتری را خودش، بی‌ ماشین‌حساب، پشت کارتن پاره‌های فیلتر‌های هوا جمع می‌زند.
🔹کُنندهِ کار ولی محمدرضا و قاسمند؛ محمدرضا که از نوجوانی شاگردِ پهلوان بوده‌ و قاسم که بعدِ بازنشستگی آمده سرِ کسب‌وکار پدری...
🔹«صبح که در رو باز می‌کنن، مشتری منتظره! آخرِ شب هم مشتری‌ها رو بیرون می‌کنن و در رو می‌بندن!» این را درباره رونق تعویض روغنی پهلوان‌ و پسرها می‌گویند؛ رونقی که حاصل انصاف و دقت حاجی است و خوش‌مشربی و شوخ‌طبعی پسرها./مشهدچهره
#چهره‌های_مشهدی
@EjtemaeeMashhad
🔸دیوار مُرده‌ها در صابون فروشی خیابان مصلی مشهد

🔹علی اکبر برپا مرد پنجاه و دو ساله‌ای است که با ظاهری مرتب پشت میز مغازه‌ای پر از صابون ایستاده؛ یک استاد صابون‌پز سنتی در عصر مدرنیته و تکنولوژی که علاقه عجیبی به جمع‌کردن اعلامیه ترحیم درگذشتگان دارد علاقه‌ای که مغازه‌اش را به یک کلکسیون بزرگ از آگهی ترحیم تبدیل کرده است.
🔹علی‌اکبر برپا خاطرات زیادی دارد: «این راسته قبلا فقط حجره های صابون‌پزی بود، آدم‌هایی که در این سال‌ها یکی یکی از دنیا رفتند، مثل پدر خودم. از آن آدم‌ها و آن حجره‌ها حالا فقط من مانده‌ام و این مغازه.
🔹کلکسیون آگهی ترحیم میراث عجیب پدر است برای پسر «صابون‌پزی شغل اجدادی ماست. پدر و پدربزرگ و عموهایم همه صابون‌پز بوده‌اند. خودش سال‌های زیادی اینجا کار کرد، من از وقتی خیلی بچه بودم کنار دستش شاگردی کردم و کار یاد گرفتم»./مشهدچهره
#چهره‌های_مشهدی
@EjtemaeeMashhad
🔸چهل‌سال شله‌پزی در بلوار شاهنامه مشهد

🔹قاسم نویدی که به «حاج قاسم شله‌پز» معروف است، از خادمان دستگاه اباعبدالله(ع) بوده که چهار دهه از زندگی خود را در این حرفه و پذیرایی از عزاداران حسینی گذاشته و در هیئت سید‌الشهدا و بسیاری دیگر از هیئت‌های بولوار شاهنامه آشپزی کرده است.
🔹او درباره سابقه آشپز شدنش می‌گوید:«آشپز هیئت محله‌مان خیلی پیر بود، من که به شدت علاقه‌مند به آشپزی به‌ویژه تهیه شله‌مشهدی بودم، به اصرار با او همراه شدم و او با وجود غرولندهایی که از دست‌پاچگی و کوچکی جثه‌ام داشت، شاگردی من را پذیرفت و چون بچه زرنگ و حرف گوش کنی بودم، اعتمادش را جلب کردم و او نیز بخشی از فوت‌وفن و نحوه پختن شله‌مشهدی را به من آموخت».
🔹آشپز قدیمی محلات بولوار شاهنامه  در هجده‌سالگی به آشپزی مسلط و به یک فرد خبره تبدیل شد و بعد آن هرساله طبخ غذای نذری ماه محرم را رایگان و به عشق امام حسین(ع) انجام می‌دهد./مشهدچهره
#چهره‌های_مشهدی
@EjtemaeeMashhad
🔸حسین آقاملک؛ مردی که تمام نمی‌شود

[قسمت اول]
🔹حاج حسين آقا ملك، با فضل و ادبي كه اندوخت و نیز اهدا و وقف املاك و اشياء نفيس به ویژه «کتابخانه و موزه ملی ملک» برای مردم ايران، نام خود را برای همیشه در تاریخ ایران و حتی جهان اسلام جاودانه کرد.
🔹حسین‌آقا اصالتا تبریزی و زاده تهران است، با این حال به دلیل خدمات فراوان در عرصه‌های فرهنگی، بهداشتی، گردشگری، آموزشی، مذهبی و... در مُلک خراسان، بسیاری او را مشهدی‌الاصل می‌پندارند.
🔹ناصرالدين شاه در سال‌هاي پاياني عمر نيازمند پول شده بود و وجوهي از حاج‌کاظم ملك‌التّجار، پدر حسین‌آقا قرض گرفت، درعوض چندين پارچه ملك خراسان را به وي واگذار كرد. همچنین هرگاه والیان خراسان پول مطالبه شده از سوی شاه را نداشتند پارچه آبادی‌هایی را از خراسان به او می‌فروختند، اینگونه شد که حاج کاظم صاحب اراضی وسیعی از خراسان شد.
🔹اولين سفر حاج‌حسين‌آقا به خراسان و مشهد در سال١٣١٧ قمري به همراه پدرش بود، كه براي سركشي از املاك خويش در خراسان به آنجا مي‌رفت و از سال ١٣٢٣ ساکن مشهد شد./مشهدچهره
#چهره‌های_مشهدی
@EjtemaeeMashhad
🔸٣٢سال زمان‌‌بانی در حرم

🔹محمدعلی عنبرانی، بچه کوچه حوض امیر و پسر عباسعلی کفاش، ٣٢سال مراقب عقربه‌های فولادی ساعت حرم مطهر رضوی بود تا سر موقع بچرخند و سر ساعت زنگ بزنند.
🔹بعد از سربازی شاگردی در ساعت‌سازی را در چهارراه شهدا شروع می‌کند.بعدها لباس عرض ارادت به امام رضا(ع) را می‌پوشد.عنبرانی در زمان استراحتش ساعت‌های خدام حرم را تعمیر و تنظیم می‌کند، میان خادمان به ساعت‌سازی شناخته می‌شود.
🔹بعد از ده سال خدمت درخواستم را برای شاگردی به مرحوم درودگر و تولیت فرستادم، اما با درخواستم موافقت نکردند. یک روز مرحوم درودگر را در صحن آزادی دیدم از او پرسیدم: چرا با درخواستم موافقت نکردید؟ گفت: من فکر نمی‌کردم شما باشید.من موافقت می‌کنم.
🔹پس از مدتی درودگر فوت می‌کند و حکم ساعت‌ساز حرم به‌نام عنبرانی می‌خورد تا ٣٢سال، هر روز و در روز چند نوبت، از صد پله بالا برود و ساعت حرم را کوک کند.
🔹در این سال‌ها، فقط یک‌بار ساعت‌ها به تعمیرات اساسی نیاز داشتند که با هماهنگی با تولیت و مسئولان وقت، همه چرخ‌های ساعت‌ها را تعویض کردم./مشهدچهره
#چهره‌های_مشهدی
@EjtemaeeMashhad
🔸بهترین فیروزه‌تراش ایران در مشهد

🔹«سیدمحمد جواهری فرد» متولد ١٣٢٣، یکی از فیروزه‌تراشان قدیمی مشهد است. ۱۴ ساله بوده که در کارگاه شعربافی در کوچه حسین‌باشی مشغول به کار می‌شود اما علاقه چندانی به این‌کار ندارد و در ۱۶ سالگی برای کار به هتل فیروزه می‌رود.
🔹 هتل متعلق به بهره‌برداران معدن فیروزه بود. مدیر عامل معدن از رفتار «سید محمد» خوشش می‌آید برای همین به او پیشنهاد می‌دهد به جای کار در هتل، به معدن برود و آنجا مشغول به کار شود و او در همان ابتدای کار به‌عنوان سرکارگر مشغول به کار می‌شود.
🔹می‌گوید:مدت ۲سال در آنجا مشغول به کار بودم تا اینکه یک‌بار بین معدنچیان دعوای بدی شد دیگر از آن فضا خوشم نیامد و از معدن بیرون رفتم و به شرکت برگشتم. آن‌ها پذیرفتند و به فیروزه‌تراشی مشغول شدم.»
🔹بعد از آن ماجرا جواهری به عنوان فیروزه‌تراش مشغول به کار می‌شود و از آنجا که او امین مالکان معدن فیروزه بود، انبار فیروزه در مشهد را به او سپرده بودند.
🔹آنطور که خودش می‌گوید، آن زمان بهترین فیروزه‌تراش ایران در فیروزه شجری بوده است و فیروزه جواهرات برخی بزرگان در آن زمان تراشیده است./مشهدچهره
#چهره‌های_مشهدی
@EjtemaeeMashhad
🔸قدیمی‌ترین خیاط محله آب و برق

🔹قابوس مجاور متولد ١٣٢٨ است، اهل روستایی به نام اسلام‌آباد در نزدیکی گناباد. تا کلاس چهارم درس خوانده و ده‌ساله بود که از عمویش خیاطی را یاد گرفت.
🔹قابوس می‌گوید :پس از زلزله سال۴۶ شوهرخواهرم گفت اینجا دیگر به درد شما نمی‌خورد و مرا به شاهرود برد.من در شاهرود یک خودرو خریدم که به دلایلی آوردم مشهد و با زمین معامله کردم و همین‌جا ماندگار شدم.
🔹ادامه می‌دهد:وقتی به مشهد آمدم به طرق رفتم و پیش یکی از اقوام که خیاطی داشت کارم را شروع کردم. لباس‌های محلی با لباس‌های شهری فرق داشت و دوباره شروع کردم به یادگیری!
🔹مشتری‌هایش سالیان سال است که شلوارهایشان را جای دیگری نمی‌برند. حدود ٢۵سال است که فقط شلوار می‌دوزد. حتی مشتری‌هایی دارد که دیگر ایران نیستند ولی هنوز وقتی به ایران می‌آیند شلوارهایشان را پیش او می‌آورند.
🔹می‌گوید :٧١سال سن دارم و ۶١سال است که خیاط هستم. تن‌پوشی نیست که ندوخته باشم و دوخت آن را یاد نداشته باشم، زمانی همه‌رقم‌دوز بودم حتی لباس محلی و بلوچی هم می‌دوختم اما الان دیگر نمی‌رسم./مشهدچهره
#چهره‌های_مشهدی
@EjtemaeeMashhad
🔸« محمد یگانه» استاد دوتار نوازی در مشهد

🔹«حاج حسین یگانه» سی سال پیش نوازندگی را کنار گذاشت، وقتی برای آخرین بار در «تالار وحدت» آواز خواند و دوتارش را بخشید به پسرش «محمد». بعد هم گفت: «راضی نیستم این ساز را زمین بذاری.»؛ وصیتی که «استاد محمد یگانه» را همین‌جا در خراسان پاگیر و جاگیر کرد تا از قضای روزگار، حالا کارگاهش یک جایی وسط بلوار سیدرضی(ره) پاتوق نوازنده‌ها و دوتاری‌های جوان باشد.
🔹استاد به‌اتفاقِ جوانِ نجاری که شاگرد اوست، توی کارگاهی که کلی دوتار به دیوارش آویزان است، از صبح خِرِت و خِرِت کاسه چوبی خالی می‌کنند.
🔹«محمد یگانه» از استخوان خردکرده‌های موسیقی خراسان است. او سال‌ها پیش‌تر در میانه آلبوم‌های «شجریان» و «بسطامی» دوتار زده و دورِ اروپا را با تور اجراهای «مشکاتیان» گشته است.
🔹حالا اما از پسِ روزگار جوانی، بعدِ هفتاد سالی که همه‌اش به موسیقی گذشته، هم غصه پنجه‌هایش را می‌خورد که از بعدِ عملِ یکی دو سال پیش، خوب روی پرده‌های دوتار چِفت نمی‌شوند و هم دلش به هزاران شاگردی خوش است که در همه این سال‌ها، دوتار دست گرفته‌اند./مشهدچهره
#چهره‌های_مشهدی
@EjtemaeeMashhad
🔸نیم‌قرن گردآوری و چاپ تاریخچه‌ مشهدقدیم

🔹احمد ماهوان متولد سوم آبان ١٣٢٣ است و آثار «عکس‌های قدیم مشهد»، «تاریخ مشهد‌الرضا»، «بازار، در فرهنگ و ادب ایران زمین» و تهیه نخستین نقشه شهر رو‌به‌توسعه مشهد‌ هم کاری از او و برادرکوچک‌ترش، مرحوم محمود، است که در سال۶۰ به چاپ رسید.
🔹با گذراندن خدمت سربازی وبعد از اینکه احمد دوره یک‌سال‌و‌نیمه کشاورزی مکانیزه را گذراند در سال ۱۳۴۷در آزمون استخدامی دانشگاه فردوسی شرکت کرد. او در این دوره پذیرفته و در بخش اداری دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشغول به کار شد.
🔹وی می‌گوید:«‌استادی داشتیم به نام‌  دکتر مُفخّم.‌ ‌او قبلا در فرانسه تحصیل می‌کرد و از سر علاقه‌‌ از بناهای تاریخی و ‌کوچه‌ها و محلات آنجا عکس‌هایی گرفته بود. این عکس‌ها اگرچه در زمان خودش معمولی بود‌‌، بعداز اشغال فرانسه و بمباران و از‌بین‌رفتن بخشی از تاریخ آن کشور، ارزش بسیار پیدا کرد.
🔹همین داستان کافی بود تا ماهوان به‌دلیل علاقه‌ به مشهد قدیم دوربین‌به‌دست در کوچه‌های مشهد به‌دنبال ثبت آثار و معماری بناها ‌باشد‌ و مقالات و عکس‌های زیادی در رابطه‌ با آنها به چاپ برساند./مشهدچهره
#چهره‌های_مشهدی
@EjtemaeeMashhad
🔸فرشته تقی‌زاده مادر محیط زیست مشهد

🔹فرشته تقی‌زاده، مدیرعامل انجمن «دیده‌بان آب، هوا و زمین» ساکن محله گلدیس در پنجاه‌وهفت‌سالگی مدافع تمام قد محیط زیست است.
🔹او تمام سال‌های جوانی به این فکر می‌کرده که قرار است چه شغلی داشته باشد و بالأخره سرنوشت او را در مسیری قرار می‌دهد که بیشترین خدمت را به محیط زندگی و مردم سرزمینش داشته باشد.
🔹علاقه‌اش به کوهنوردی باعث شده سال٨۶ باشگاه کوهنوردی رسمی خودش به نام آوای کوهستان را ثبت فدراسیون  کوهنوردی و صعودهای ورزشی کند.
🔹او در تمام سال‌های جوانی‌اش هر فرصتی را غنیمت می‌دانسته و دوره‌های کوهنوردی شامل سنگ، برف، کوهپیمایی، نقشه‌خوانی و محیط زیست، هواشناسی، پزشکی کوهستان و... را گذرانده است
🔹تقی‌زاده همیشه این باور را داشته که موقعیت مکانی فرقی ندارد و هرجای ایران که بحث حفاظت از طبیعت بوده پا پیش گذاشته است./مشهدچهره
#چهره‌های_مشهدی
@EjtemaeeMashhad
🔸مریم قربان‌زاده مادری برای ادبیات شهری مشهد

🔹مریم قربان زاده نویسنده کتاب شهربانو یک مادر نویسنده با فرزند است که اولین انتخابش مادری، بعد نویسندگی بوده‌است.
🔹او نویسنده کتاب‌های مختلفی از جمله شهربانو با موضوع ناگفته‌های مادران شهدا است.
🔹مریم قربان‌زاده می‌گوید:بیشتر مطالعاتم در دو حوزه «مسائل زنان» و «تاریخ» است و نام اولین اثر مکتوب مستقلم «گیرنده پدرم» بود که این کتاب مجموعه نامه‌های داستانی از زبان دختران نوجوان برای پدرانشان است.
🔹از دیگر آثار این بانوی نویسنده میتوان به کتاب (خاتون و قوماندان) و (دریادل) اشاره کرد./مشهدچهره
#چهره‌های_مشهدی
@EjtemaeeMashhad