اجتماعی مشهد
13.8K subscribers
43.6K photos
18.1K videos
375 files
24.3K links
با اخبار #مشهد درکوتاه ترین زمان آگاه ترین باشید
.
.
.
دستورالعمل ها برای ارسال پیام های شما 👇
@AkhbarMashhadRules
@AkhbarMashhadRules
.
.
.
دستور العمل ها برای ارائه تبلیغ 👇
@ads_AkhbarMashhad
@ads_AkhbarMashhad
.
.
.
۱۲۱۱۸۲۱
Download Telegram
باشه من  باختم !

🔹ابرو بالا انداخته بود و با غرور می‌گفت بگو باختم من کوتاه می‌آیم.
مرد جوان سرش را پایین انداخته بود، زیر چشمی نگاهی کرد و گفت روزی که با تو ازدواج کردم، باختم. زن از کوره در رفته بود. با غیظ رو برگرداند و گفت یادت رفته پاشنه در خانه پدرم را درآورده بودی, جوان یک لا قبایی که هیچی نداشتی و حالا ... .
🔹مرد لبخندی زد و گفت: تند نرو وایستا تاکسی بگیریم، من شوهر بدی برات نبودم. همیشه حرف حرف تو بوده، فقط خواستی گفته خودت رو به کرسی بنشونی. خواستی ثابت کنی من باشه من بازنده‌ام و تو برنده.
آخرین بار که دعوای مان شد توهین کردی و گفتی: ابرو پاچه بزی، بی سر و پا . هیچی نگفتم. حرمت پدر و مادرم را زیر پا گذاشتی و دیگر نتوانستم طاقت بیارم.
🔹آره پدر من مثل بابای تو شق و رق نیست و مال و منال نداره اما یک عمر آبرو و عزت جمع کرده و توی یه محله سر اسمش قسم می‌خورن.
بگو مگوی زن و شوهر و جوان تمامی نداشت. مرد اشتباه کرده بود. از دوستش می‌خواهد در فضای مجازی یک صفحه با آلبوم عکس خانمی ایجاد کند و اینطوری می‌خواست وانمود کند خانمی دوستش دارد و حاضر است برایش جان بدهد.
مرد تا آخر قصه هم آمد و می دید همسرش غیرتی شده احساس غرور می کرد . این انتقام اشتباهی بود. در یک رابطه
🔹یک نفر ببازد یعنی هر دو باخته‌اند. تند و تیز حرف زدن، تحقیر ، یادآوری اشتباهات گذشته و بی‌احترامی فقط زخم‌های جدید می‌سازند. بحث سالم یعنی گوش دادن، توضیح دادن بدون توهینی و پیدا کردن نقطه‌های مشترکی که به حل مسئله بیانجامد نه نابود کردن همدیگر.

#زندگی هر شب با یک داستان واقعی در مشهد مهمان شماست...
@EjtemaeeMashhad
🔸ضد حال !

🔹چرا خانه نمی‌روم، حرف نمی‌زنم، امید به آینده ندارم، من پیر شده ام ...  .
پدر و مادر تعجب کرده بودند، پسر ۱۶ ساله‌شان از پیر شدن حرف می‌زند. می‌گوید جلوی همه فامیل ضایع شده‌ایم. مثل خروس جنگی می‌مانند.
حرف می‌زنند فقط قپی می‌آیند و از خودشون تعریف می‌کنند  انگار هیچ مشکلی ندارند.
🔹بچه که بودم فقط نگاه می‌کردم. بزرگتر شدم. چند باری پابرهنه وارد  دعوایشان شدم.
مادرم محل نمی‌داد و می‌گفت به تو مربوط نیست. پدرم هم می‌گفت دهانت را ببند ماکارونی . بعد هم جلوی آینه لبخند می‌زد و می‌گفت این بچه خیلی زود روی فاز گاز رفته و بزرگتر از حد و اندازه خودش حرف می‌زنه.
خسته شده ام. پسر نوجوان دل پرردی دارد. از چندی قبل با پسر جوانی که چند سال از خودش بزرگتر است رفیق شده، نه از آن رفاقت‌های دلی و معرفتی.
🔹موتور سواری و بعد هم سیگار و چند باری هم مواد مخدر استفاده کرده است.
مشکل زوج جوان غرور بیش از حد و تلاش برای ثابت کردن بی چون و چرای خودی است که شاید واقعیت عینی ندارد.
در این سال‌ها هیچ وقت برای حل اختلافات خود دنبال راه حل درستی نبوده‌اند. دعوا و مرافعه در حضور فرزند چه معنی دارد؟
🔹مهمترین عنصر اساسی در تربیت مادر است کسی که باید اهمیت جایگاه خودش را بشناسد.
اگر فرزند احترامش رعایت نشود در سنی که می‌خواهد در مدرسه و جامعه حضور پیدا کند مسئولیت پذیر نخواهد بود.
🔹تذکر پی در پی و متسنج کردن جو خانه ، یعنی شکستن و خرد کردن عواطف فرزندی که حاصل و نتیجه زندگی یک زوج است.
زندگی بدون مشکل نمی‌شود، وجود ندارد.
اما مشکل بدون راه حل هم وجود ندارد.
پدر و مادر پسر نوجوان شانس آوردند زود متوجه  کجروی فرزند خود شده اند و خدا کند متوجه اشتباهات خودشان هم بشوند.
🔹وقتی بچه احساس کند که شنیده می‌شود. وقتی تجربه‌ی محبت بی‌قید و شرط رو بچشد. وقتی پدر و مادر را به‌عنوان «اولین دوست» تجربه کند

🖋غلامرضا تدینی راد
#زندگی هر شب با یک داستان واقعی در مشهد مهمان شماست...
@EjtemaeeMashhad