This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این احساس رو افراد زیادی تجربه کردند.
همیشه میگویند عشق آدم را کور میکند.
اما فقط یک جنبه این کوری را بازگو میکنند.
میگویند عاشق در اثر کوری عشق، عیبهای معشوق را نمیبیند.
اما این عشق کوریهای دیگری هم دارد که کمتر دیده میشود.
کوری معشوقی که این حجم محبت عاشق به خود را نمیبیند و بیتفاوت از کنارش رد میشود.
کوری عاشق نسبت به خودش؛ که فراموش میکند خود را بیشتر از معشوق دوست بدارد.
کوری آنها به تولد رابطهای جدیدی به اسم "ما" که با بیتوجهی به آن، معمولا در همان اوان کودکی محکوم به مرگ میشود، "مرگ رابطه".
#دکترسمیه_اصغرزاده
https://t.me/femailinsociety
@EveDaughters
همیشه میگویند عشق آدم را کور میکند.
اما فقط یک جنبه این کوری را بازگو میکنند.
میگویند عاشق در اثر کوری عشق، عیبهای معشوق را نمیبیند.
اما این عشق کوریهای دیگری هم دارد که کمتر دیده میشود.
کوری معشوقی که این حجم محبت عاشق به خود را نمیبیند و بیتفاوت از کنارش رد میشود.
کوری عاشق نسبت به خودش؛ که فراموش میکند خود را بیشتر از معشوق دوست بدارد.
کوری آنها به تولد رابطهای جدیدی به اسم "ما" که با بیتوجهی به آن، معمولا در همان اوان کودکی محکوم به مرگ میشود، "مرگ رابطه".
#دکترسمیه_اصغرزاده
https://t.me/femailinsociety
@EveDaughters
👍5
در سایت کارزار، طبق ادعای مندرج در سایت، امکان بارگذاری بسیاری کارزارها وجود دارد و نمونههای مختلف آن را میتوانید ببینید.
اخیرأ کارزاری برای اعتراض به همین لحظه نمایش داده شده در پوستر فیلم صیاد، تشکیل و در حال جمعآوری امضا است.
در اصل شاهد یکی از مضحکترین کارزارهای بلانسبت فرهنگی هستید که تابحال صورت گرفتهاست. یعنی اعتراض کنید چرا زنی در یک فیلم دست شوهر خود را گرفتهاست.(هردو هنرپیشه قانونا زن و شوهر هستند)
آیا انجام چنین اموری زاییده یک ذهن بیمار نیست؟!
این استدلال که فیلم چون برای خانواده شهید است، عذر بدتر از گناه است. شهدا به همسران خود دست نمیزدند یا اینکه ایشان هم خبط کردهاند و فقط جرات گرفتن یقه آنها را ندارید؟ این عبارت که نمایش چنین روابطی در شأن شهید نیست، اتفاقا توهین به خود شهید است. مگر چه روابطی جز لمس دست همسر به نمایش گذاشته شدهاست. امیدوارم بنیادشهید، خانواده شهید و مسئولین ذیربط جواب درخوری به صاحبان چنین افکاری بدهند.
#کارزار
#بنیادشهید
#صیاد_شیرازی
@EveDaughters
اخیرأ کارزاری برای اعتراض به همین لحظه نمایش داده شده در پوستر فیلم صیاد، تشکیل و در حال جمعآوری امضا است.
در اصل شاهد یکی از مضحکترین کارزارهای بلانسبت فرهنگی هستید که تابحال صورت گرفتهاست. یعنی اعتراض کنید چرا زنی در یک فیلم دست شوهر خود را گرفتهاست.(هردو هنرپیشه قانونا زن و شوهر هستند)
آیا انجام چنین اموری زاییده یک ذهن بیمار نیست؟!
این استدلال که فیلم چون برای خانواده شهید است، عذر بدتر از گناه است. شهدا به همسران خود دست نمیزدند یا اینکه ایشان هم خبط کردهاند و فقط جرات گرفتن یقه آنها را ندارید؟ این عبارت که نمایش چنین روابطی در شأن شهید نیست، اتفاقا توهین به خود شهید است. مگر چه روابطی جز لمس دست همسر به نمایش گذاشته شدهاست. امیدوارم بنیادشهید، خانواده شهید و مسئولین ذیربط جواب درخوری به صاحبان چنین افکاری بدهند.
#کارزار
#بنیادشهید
#صیاد_شیرازی
@EveDaughters
🤬19🤔1
نمایش همبستری
در دوره قاجار بدترین شرمساری و سرشکستگی برای یک زن این بود که شوهرش ترک همبستری با او کند! به همین علت این کار میان زن و شوهرهای پیر و عجوزه نیز تعطیلبردار نبود. صبح روز بعد نیز زن و مرد، لُنگ و قطیفه و بغچه حمام را برداشته و به حمامهای عمومی رفته و غسل جنابت را که میگفتند تعلل در آن غضب خدا را به جوش میآورد انجام میدادند. و بعد از مراجعت به خانه، زن لُنگهای سفید و قرمز را که در حمام به تن کرده و تَر بود جهت خشک شدن جلوی درِ اتاقش آویزان میکرد و این بیشتر بخاطر فخرفروشی به همسایگان بود که بگوید دیشب شوهرش با او کارهایی کرده است.
اینکار که برای زنان بزرگترین افتخار به شمار میرفت، تا آن حد حیثیتی بود که زنان سیاهبخت و از نظر افتاده جهت جلوگیری از تحقیر و مسخره شدن توسط دیگران، چند لُنگ را تَر کرده و جلو در اتاقشان میآویختند و تظاهر به حمام رفتن میکردند! چرا که انجام مقاربت از واجبات و مسلمات هر مرد بود و روضهخوانها نیز بر روی منبرها با گفتن روایات و سفارشاتی درباره عمل به آن، مردم را تشویق به مقاربت کرده و همه اینها سبب میشد که چنین کاری در انظار مردم ترک ناشدنی بیاید و انسان درستکار میبایست تا پای گور با همسر خود همبستر شود!
با این تفاصیل مشخص است هر زنی که مردش با او همبستر نمیشد، تا چه اندازه مورد تحقیر و شماتت اطرافیان قرار میگرفت و زنان برای گریز از این بیآبرویی مجبور بودند تظاهر به حمام رفتن کنند! این کار برای زنان بقدری مهم بود که حتی توقف یک شب همبستری، موجب وحشت زن از بیزاری مرد و افکاری همچون سر به جای دیگر داشتن مرد گردیده و زن را پریشان خاطر ساخته و وادار به سببجویی و چارهاندیشی مینمود.
چنانچه بر همین حساب نیز میگفتند هرگز نباید رختخواب زن و مرد از هم جدا باشد و بستر علاحده داشته باشند! و همچنین زنِ سفیدبخت را آن زنی میدانستند که هرروز لُنگ و قطیفهاش جهت خشک شدن در برابر اتاقش آویزان باشد/طنزتلختاریخ
مأخذ: طهران قدیم جلد چهارم ص 306 تا 309 به اختصار، جعفر شهری. انتشارات معین. تهران 1371.
@EveDaughters
در دوره قاجار بدترین شرمساری و سرشکستگی برای یک زن این بود که شوهرش ترک همبستری با او کند! به همین علت این کار میان زن و شوهرهای پیر و عجوزه نیز تعطیلبردار نبود. صبح روز بعد نیز زن و مرد، لُنگ و قطیفه و بغچه حمام را برداشته و به حمامهای عمومی رفته و غسل جنابت را که میگفتند تعلل در آن غضب خدا را به جوش میآورد انجام میدادند. و بعد از مراجعت به خانه، زن لُنگهای سفید و قرمز را که در حمام به تن کرده و تَر بود جهت خشک شدن جلوی درِ اتاقش آویزان میکرد و این بیشتر بخاطر فخرفروشی به همسایگان بود که بگوید دیشب شوهرش با او کارهایی کرده است.
اینکار که برای زنان بزرگترین افتخار به شمار میرفت، تا آن حد حیثیتی بود که زنان سیاهبخت و از نظر افتاده جهت جلوگیری از تحقیر و مسخره شدن توسط دیگران، چند لُنگ را تَر کرده و جلو در اتاقشان میآویختند و تظاهر به حمام رفتن میکردند! چرا که انجام مقاربت از واجبات و مسلمات هر مرد بود و روضهخوانها نیز بر روی منبرها با گفتن روایات و سفارشاتی درباره عمل به آن، مردم را تشویق به مقاربت کرده و همه اینها سبب میشد که چنین کاری در انظار مردم ترک ناشدنی بیاید و انسان درستکار میبایست تا پای گور با همسر خود همبستر شود!
با این تفاصیل مشخص است هر زنی که مردش با او همبستر نمیشد، تا چه اندازه مورد تحقیر و شماتت اطرافیان قرار میگرفت و زنان برای گریز از این بیآبرویی مجبور بودند تظاهر به حمام رفتن کنند! این کار برای زنان بقدری مهم بود که حتی توقف یک شب همبستری، موجب وحشت زن از بیزاری مرد و افکاری همچون سر به جای دیگر داشتن مرد گردیده و زن را پریشان خاطر ساخته و وادار به سببجویی و چارهاندیشی مینمود.
چنانچه بر همین حساب نیز میگفتند هرگز نباید رختخواب زن و مرد از هم جدا باشد و بستر علاحده داشته باشند! و همچنین زنِ سفیدبخت را آن زنی میدانستند که هرروز لُنگ و قطیفهاش جهت خشک شدن در برابر اتاقش آویزان باشد/طنزتلختاریخ
مأخذ: طهران قدیم جلد چهارم ص 306 تا 309 به اختصار، جعفر شهری. انتشارات معین. تهران 1371.
@EveDaughters
💔11😱6❤2
کارهای خانگی در خانوادههای ایرانی، علاوه بر زنان خانواده، متولی دیگری هم دارد و آن #دخترهای خانواده هستند.
تفاوت مشارکت پسرها و دخترهای بالای ۱۵ سال خانوادههای ایرانی در کارهای خانگی در دادههای طرح گذران وقت مشهود و قابل توجه است.
https://t.me/bahmanshafa
@EveDaughters
تفاوت مشارکت پسرها و دخترهای بالای ۱۵ سال خانوادههای ایرانی در کارهای خانگی در دادههای طرح گذران وقت مشهود و قابل توجه است.
https://t.me/bahmanshafa
@EveDaughters
👍11👎1
.
📚 رویای سلطانه
✅ تقریبا ده سال پیش، شنونده ارائهای بودم درباره آرمانشهر افلاطون و مقایسه آن با لیدیلند (سرزمین زنان) در داستان آرمانشهری رویای سلطانه. این داستان نوشته رقیه بیگم سخاوت حسین فمینیست، فعال اجتماعی و نویسنده هندی/ بنگلادشی است.
ماجرای کتاب را به یاد داشتم، ولی عنوان قصه و نام نویسنده را از خاطر برده بودم.
بعدها بارها سعی کردم با انواع شیوههای جستجو نام داستان و نویسنده را بیاد بیاورم، ولی ناموفق بودم تا اینکه در حین مطالعه کتاب درآمدی کوتاه بر آرمانشهرگرایی نوشته لایمن تاور سرجنت با ترجمه امیر یدالهپور (نشر کرگدن) به نام کتاب برخوردم و توانستم متن این داستان کوتاه را که در زمره میراث جهانی به ثبت رسیده دوباره بخوانم.
✅ رویای سلطانه(Sultana's Dream) ماجرای دختری هندی است که در آغاز قرن بیستم (۱۹۰۵) به قلم زنی جوان نوشته شده است. این داستان به زبان انگلیسی نوشته شده و دلیل نگارش آن این بوده که رقیه خاتون دانش خود در زبان انگلیسی را به همسرش نشان دهد.
او در حالی خواندن و نوشتن به انگلیسی و اردو را یادگرفته بود که فکر و فرهنگاش سواد خواندن و نوشتن را برای زنان ناپسند میدانست؛ به ویژه آموختن زبان انگلیسی که دریچههای دوزخ را به روی زنان میگشود.
✅ رویای سلطانه به شیوه به قول شما جوانان «کلیشه برعکس» نوشته شده و بازگویی خوابی است که سلطانه دیده است.
او در اندیشه احوال ناگوار زنان هندی به خواب میرود، در خواب خواهر سارا را میبیند که او را به تماشای لیدیلند میبرد.
لیدیلند آرمانشهری زنانه است. در آن زنان کل قلمرو عمومی را تصرف کردهاند و مردان را در خانه و «پشت پرده» نگاه داشتهاند تا به بچهداری و امور منزل برسند.
✅ خواهر سارا تعریف میکند که همه چیز از علمآموزی زنان و پیش افتادن آنها از مردان شروع شده است. مردها گرچه مقاومتهایی داشتهاند، اما نهایتاً با دیدن سروسامان امور و آسایشی که خانهنشینی نصیبشان کرده به اوضاع رضایت دادهاند.
✅ مهمترین ویژگی لیدیلند تمرکز بر آموزش است، چرا که «آموزش کلید آزادی است». آموزش در این آرمانشهر زنانه رایگان و همگانی است. پیشرفتهای علمی مانند انرژی پاک خورشیدی به یاری انسان و طبیعت آمده و زنها با استفاده از «عقل و قلبشان» جامعه را به بهترین شکل اداره میکنند...
✔️درباره رقیه سخاوت حسین اینجا بخوانید:
https://en.wikipedia.org/wiki/Begum_Rokeya
✔️ در سال 2023 هنرمندی اسپانیایی انیمیشنی بر اساس این داستان ساخته است:
https://m.imdb.com/video/vi265930521/?playlistId=tt28298233&ref_=ext_shr_lnk
@neocritic
@EveDaughters
📚 رویای سلطانه
✅ تقریبا ده سال پیش، شنونده ارائهای بودم درباره آرمانشهر افلاطون و مقایسه آن با لیدیلند (سرزمین زنان) در داستان آرمانشهری رویای سلطانه. این داستان نوشته رقیه بیگم سخاوت حسین فمینیست، فعال اجتماعی و نویسنده هندی/ بنگلادشی است.
ماجرای کتاب را به یاد داشتم، ولی عنوان قصه و نام نویسنده را از خاطر برده بودم.
بعدها بارها سعی کردم با انواع شیوههای جستجو نام داستان و نویسنده را بیاد بیاورم، ولی ناموفق بودم تا اینکه در حین مطالعه کتاب درآمدی کوتاه بر آرمانشهرگرایی نوشته لایمن تاور سرجنت با ترجمه امیر یدالهپور (نشر کرگدن) به نام کتاب برخوردم و توانستم متن این داستان کوتاه را که در زمره میراث جهانی به ثبت رسیده دوباره بخوانم.
✅ رویای سلطانه(Sultana's Dream) ماجرای دختری هندی است که در آغاز قرن بیستم (۱۹۰۵) به قلم زنی جوان نوشته شده است. این داستان به زبان انگلیسی نوشته شده و دلیل نگارش آن این بوده که رقیه خاتون دانش خود در زبان انگلیسی را به همسرش نشان دهد.
او در حالی خواندن و نوشتن به انگلیسی و اردو را یادگرفته بود که فکر و فرهنگاش سواد خواندن و نوشتن را برای زنان ناپسند میدانست؛ به ویژه آموختن زبان انگلیسی که دریچههای دوزخ را به روی زنان میگشود.
✅ رویای سلطانه به شیوه به قول شما جوانان «کلیشه برعکس» نوشته شده و بازگویی خوابی است که سلطانه دیده است.
او در اندیشه احوال ناگوار زنان هندی به خواب میرود، در خواب خواهر سارا را میبیند که او را به تماشای لیدیلند میبرد.
لیدیلند آرمانشهری زنانه است. در آن زنان کل قلمرو عمومی را تصرف کردهاند و مردان را در خانه و «پشت پرده» نگاه داشتهاند تا به بچهداری و امور منزل برسند.
✅ خواهر سارا تعریف میکند که همه چیز از علمآموزی زنان و پیش افتادن آنها از مردان شروع شده است. مردها گرچه مقاومتهایی داشتهاند، اما نهایتاً با دیدن سروسامان امور و آسایشی که خانهنشینی نصیبشان کرده به اوضاع رضایت دادهاند.
✅ مهمترین ویژگی لیدیلند تمرکز بر آموزش است، چرا که «آموزش کلید آزادی است». آموزش در این آرمانشهر زنانه رایگان و همگانی است. پیشرفتهای علمی مانند انرژی پاک خورشیدی به یاری انسان و طبیعت آمده و زنها با استفاده از «عقل و قلبشان» جامعه را به بهترین شکل اداره میکنند...
✔️درباره رقیه سخاوت حسین اینجا بخوانید:
https://en.wikipedia.org/wiki/Begum_Rokeya
✔️ در سال 2023 هنرمندی اسپانیایی انیمیشنی بر اساس این داستان ساخته است:
https://m.imdb.com/video/vi265930521/?playlistId=tt28298233&ref_=ext_shr_lnk
@neocritic
@EveDaughters
👍6❤2
چند تصویر نزدیک از زنان خانه دار
کار خانگی بی صدا، بی مزد و بی مرخصی
نور کمرمق صبح، آرام از لای پرده رد شده و روی سرامیکهای سفید خانه سایه روشن انداخته. چشمهایش را با سنگینی باز میکند و پیش از هر چیز میداند: روزی دیگر، درست مثل دیروز، پیشرویش قرار دارد.
بیحال، با کمی تردید، وارد هال میشود. نگاهش که روی میز میافتد، تصویر آشنایی را میبیند؛ شش لیوان نیمخورده ردیف شدهاند. توی یکی شیر،دیگری نوشابه و یکی آبمیوه. بشقابی پراز پوست تخمه و پوست میوه در سویی دیگر. زرورقهای شکلات اینجا و آنجا پراکنده اند.
از خودش میپرسد چرا هنوز به این صحنهها عادت نکرده و بیآنکه پاسخی بیابد، تند و بیصدا لیوان ها را جمع میکند و به آشپزخانه میبرد.
آشپزخانه هم همانقدر بههمریخته است. ماشین لباسشویی پر از لباس چرک است، سینک پر از ظرف نشسته.
مثل همیشه، انگار از پیش برنامهریزی شده، کتری را پر میکند. تخم مرغ ها را توی آب می گذارد. کتری هنوز قل نزده، نان تست را در دستگاه میگذارد.مربای توت فرنگی، پنیر و کره و گردو را روی میز می چیند.
میخواهد بچهها را بیدار کند، اما یادش میافتد باید فکر ناهار هم باشد. درِ یخچال را باز میکند؛ چند شاخه کرفس گوشهای افتادهاند. با خودش میگوید خورش کرفس بد نیست… ولی پسرش دوست ندارد.
چشمش به هویجها میافتد. شاید هویجپلو بهتر باشد، بچهها این را بیشتر دوست دارند البته با گوشت قلقلی.یک بسته گوشت چرخکرده بیرون میگذارد تا یخش باز شود.
کتری سوت میزند. باید چای دم کند. بعد برود سراغ اتاق بچهها. پا که به اتاق میگذارد، آهی از نهادش بلند میشود. اسباببازیها، کتابها، لباسها، همه پخش و پلاست. ولی حالا وقت فکر کردن به آنها نیست. بایدصبحانه را بچیند.
یک روز معمولی برای همه بچهها و همسرش دور میز نشستهاند، نان تستشده را با مربا و کره میخورند.با لذت و بی خیال. شیره مربا از گوشههای نان شره می کند روی میز و رومیزی زرد رنگش.چند لکه زشت این ور و آن ور. چشمهایش را برای چند ثانیه میبندد. بعد، آرام، تغذیه مدرسه بچهها را آماده میکند.
منتظر میماند تا آنها بروند… تا بتواند لحظهای در سکوت، گوشهای بنشیند و چایش را بنوشد. پیش از آن، ظرفها را میشوید و ماشین لباسشویی را روشن میکند.
یکباره سرش گیج میرود. یادش میآید چیزی نخورده، چای توی ماگ همیشگی اش یخ کرده. ولی این سرگیجه فقط از گرسنگی نیست. یک حس سنگینی هم ته دلش نشسته؛ چیزی شبیه اندوه، بیحوصلگی، کرختی و فرسودگی …
دنیا یکباره دورتر، مبهمتر و دستنیافتنیتر میشود.با خودش زمزمه میکند: «آدم همینطوری دیوونه میشه؟ بیصدا، بیخبر… همینجوری؟»
خودش را از بیرون نگاه میکند؛ زنی که هیچوقت تصورش را نداشت.
راحتی که وجود ندارد
این تصویر آشناست، برای خیلی از زنها. زنانی که هر روز بیوقفه کار میکنند، بدون آنکه کارشان به چشم بیاید یا حساب شود. زنانی که از آنها انتظار میرود همیشه خوشحال باشند از «خانهماندن»؛ از «راحتی»ای که واقعاً وجود ندارد.
الهه خانه داری را کاری فرسایشی، پرتکرار و بی فایده میداند: «اینکه در چرخهای بیپایان گیر بیفتی. نه میتونی ازش بیرون بیایی، نه سرعتشو کم کنی. جالبه که این کار مدام تکرار میشه و هیچکس هم نمیبینه. شوهرم از راه میرسه میگه: مگه چیکارکردی؟ ظرفا و لباس ها رو که ماشین شسته، غذا درست کردنم که کاری نداره… توضیح هم فایده نداره. فقط چند ساعت بعد، همهچی دوباره بهم میریزه.»
سارا، سالهاست خانهداری میکند. قبلاً شاغل بوده، اما بعد از به دنیا آمدن دخترش، خانه دار شد.
«یه وقتایی دلم میخواد فقط تنها باشم، کاری نکنم. حتی وقتی تنها میشم، غذای ساده میخورم مثلاً یه تخممرغ تا ظرفی کثیف نشه.نمیدونم تا کی باید فقط بشورم، بسابم، بپزم… حداقل وقتی کار میکردم و حقوق میگرفتم، حس مفید بودن داشتم. الان انگار هیچکس نمیبینه چهقدر کار میکنم.»
مونا اما نگاهش متفاوتتر است. با خودش کنار آمده، از اینکه مدیر خانه است حس خوبی دارد:«مردها نمیتونن چندتا کار رو همزمان مدیریت کنن. اینکه مرد بیرون کار کنه، زن خونه، یه تعادل درست میکنه. البته منم قبول دارم کار خونه آسون نیست، ولی میدونم اگه من نباشم، همهچی بههم میریزه. با اینکه خودم انتخاب کردم خونهدار باشم، ولی با بیمه و حقوق گرفتن برای زن های خانهدار کاملاً موافقم.»
ادامه مطلب را در لینک بخوانید:
ترانه بنی یعقوب
https://ir-women.com/20796
#کار_خانگی
@EveDaughters
کار خانگی بی صدا، بی مزد و بی مرخصی
نور کمرمق صبح، آرام از لای پرده رد شده و روی سرامیکهای سفید خانه سایه روشن انداخته. چشمهایش را با سنگینی باز میکند و پیش از هر چیز میداند: روزی دیگر، درست مثل دیروز، پیشرویش قرار دارد.
بیحال، با کمی تردید، وارد هال میشود. نگاهش که روی میز میافتد، تصویر آشنایی را میبیند؛ شش لیوان نیمخورده ردیف شدهاند. توی یکی شیر،دیگری نوشابه و یکی آبمیوه. بشقابی پراز پوست تخمه و پوست میوه در سویی دیگر. زرورقهای شکلات اینجا و آنجا پراکنده اند.
از خودش میپرسد چرا هنوز به این صحنهها عادت نکرده و بیآنکه پاسخی بیابد، تند و بیصدا لیوان ها را جمع میکند و به آشپزخانه میبرد.
آشپزخانه هم همانقدر بههمریخته است. ماشین لباسشویی پر از لباس چرک است، سینک پر از ظرف نشسته.
مثل همیشه، انگار از پیش برنامهریزی شده، کتری را پر میکند. تخم مرغ ها را توی آب می گذارد. کتری هنوز قل نزده، نان تست را در دستگاه میگذارد.مربای توت فرنگی، پنیر و کره و گردو را روی میز می چیند.
میخواهد بچهها را بیدار کند، اما یادش میافتد باید فکر ناهار هم باشد. درِ یخچال را باز میکند؛ چند شاخه کرفس گوشهای افتادهاند. با خودش میگوید خورش کرفس بد نیست… ولی پسرش دوست ندارد.
چشمش به هویجها میافتد. شاید هویجپلو بهتر باشد، بچهها این را بیشتر دوست دارند البته با گوشت قلقلی.یک بسته گوشت چرخکرده بیرون میگذارد تا یخش باز شود.
کتری سوت میزند. باید چای دم کند. بعد برود سراغ اتاق بچهها. پا که به اتاق میگذارد، آهی از نهادش بلند میشود. اسباببازیها، کتابها، لباسها، همه پخش و پلاست. ولی حالا وقت فکر کردن به آنها نیست. بایدصبحانه را بچیند.
یک روز معمولی برای همه بچهها و همسرش دور میز نشستهاند، نان تستشده را با مربا و کره میخورند.با لذت و بی خیال. شیره مربا از گوشههای نان شره می کند روی میز و رومیزی زرد رنگش.چند لکه زشت این ور و آن ور. چشمهایش را برای چند ثانیه میبندد. بعد، آرام، تغذیه مدرسه بچهها را آماده میکند.
منتظر میماند تا آنها بروند… تا بتواند لحظهای در سکوت، گوشهای بنشیند و چایش را بنوشد. پیش از آن، ظرفها را میشوید و ماشین لباسشویی را روشن میکند.
یکباره سرش گیج میرود. یادش میآید چیزی نخورده، چای توی ماگ همیشگی اش یخ کرده. ولی این سرگیجه فقط از گرسنگی نیست. یک حس سنگینی هم ته دلش نشسته؛ چیزی شبیه اندوه، بیحوصلگی، کرختی و فرسودگی …
دنیا یکباره دورتر، مبهمتر و دستنیافتنیتر میشود.با خودش زمزمه میکند: «آدم همینطوری دیوونه میشه؟ بیصدا، بیخبر… همینجوری؟»
خودش را از بیرون نگاه میکند؛ زنی که هیچوقت تصورش را نداشت.
راحتی که وجود ندارد
این تصویر آشناست، برای خیلی از زنها. زنانی که هر روز بیوقفه کار میکنند، بدون آنکه کارشان به چشم بیاید یا حساب شود. زنانی که از آنها انتظار میرود همیشه خوشحال باشند از «خانهماندن»؛ از «راحتی»ای که واقعاً وجود ندارد.
الهه خانه داری را کاری فرسایشی، پرتکرار و بی فایده میداند: «اینکه در چرخهای بیپایان گیر بیفتی. نه میتونی ازش بیرون بیایی، نه سرعتشو کم کنی. جالبه که این کار مدام تکرار میشه و هیچکس هم نمیبینه. شوهرم از راه میرسه میگه: مگه چیکارکردی؟ ظرفا و لباس ها رو که ماشین شسته، غذا درست کردنم که کاری نداره… توضیح هم فایده نداره. فقط چند ساعت بعد، همهچی دوباره بهم میریزه.»
سارا، سالهاست خانهداری میکند. قبلاً شاغل بوده، اما بعد از به دنیا آمدن دخترش، خانه دار شد.
«یه وقتایی دلم میخواد فقط تنها باشم، کاری نکنم. حتی وقتی تنها میشم، غذای ساده میخورم مثلاً یه تخممرغ تا ظرفی کثیف نشه.نمیدونم تا کی باید فقط بشورم، بسابم، بپزم… حداقل وقتی کار میکردم و حقوق میگرفتم، حس مفید بودن داشتم. الان انگار هیچکس نمیبینه چهقدر کار میکنم.»
مونا اما نگاهش متفاوتتر است. با خودش کنار آمده، از اینکه مدیر خانه است حس خوبی دارد:«مردها نمیتونن چندتا کار رو همزمان مدیریت کنن. اینکه مرد بیرون کار کنه، زن خونه، یه تعادل درست میکنه. البته منم قبول دارم کار خونه آسون نیست، ولی میدونم اگه من نباشم، همهچی بههم میریزه. با اینکه خودم انتخاب کردم خونهدار باشم، ولی با بیمه و حقوق گرفتن برای زن های خانهدار کاملاً موافقم.»
ادامه مطلب را در لینک بخوانید:
ترانه بنی یعقوب
https://ir-women.com/20796
#کار_خانگی
@EveDaughters
کانون زنان ایرانی
چند تصویر نزدیک از زنان خانهدار | کانون زنان ایرانی
👍6👎3😢1
🔺کردستان، پیشتاز زوال کودک همسری در ایران
در حالیکه به صورت کلی نرخ ازدواج در ایران کاهشی است، در سال های اخیر نرخ ازدواج دختران زیر 15 سال افزایش نشان می دهد.
این آسیب اجتماعی در همەی استان ها یکسان نیست و متاسفانه استان های شمال غربی و شمال شرقی آمارهایی نگران کننده دارند،
آمار پایین این پدیده در کردستان در نوع خود جالب است. در همه استانهای کردنشین - ایلام، کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی - به رغم همه نابرخورداری های اقتصادی، نرخ کودک همسری بسیار پایین تر از متوسط کشوری است.
بدیهی است که نرخ نسبتا بالای پدیده کودک همسری در استان آذربایجان غربی در مقایسه با استان های کردنشین دیگر ناشی از بافت جمعیتی متنوع تر آن است.
در توجیه نرخ پایین کودک همسری در کردستان، علاوه بر فرایندهای نوپدید شهری شدن و عرفی شدن فزاینده، نباید زمینه فرهنگی مناسب را از یاد برد.
کردستان در چند دهەی اخیر شاهد روند شهری شدن فزاینده بوده و نرخ بالای مشارکت اجتماعی زنان از نمودهای آن است.
@sharname1
تاکید بر ایلام(آمارش از این جهت کمتر از کردستان است) از قلم نویسنده جامانده است.
@EveDaughters
در حالیکه به صورت کلی نرخ ازدواج در ایران کاهشی است، در سال های اخیر نرخ ازدواج دختران زیر 15 سال افزایش نشان می دهد.
این آسیب اجتماعی در همەی استان ها یکسان نیست و متاسفانه استان های شمال غربی و شمال شرقی آمارهایی نگران کننده دارند،
آمار پایین این پدیده در کردستان در نوع خود جالب است. در همه استانهای کردنشین - ایلام، کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی - به رغم همه نابرخورداری های اقتصادی، نرخ کودک همسری بسیار پایین تر از متوسط کشوری است.
بدیهی است که نرخ نسبتا بالای پدیده کودک همسری در استان آذربایجان غربی در مقایسه با استان های کردنشین دیگر ناشی از بافت جمعیتی متنوع تر آن است.
در توجیه نرخ پایین کودک همسری در کردستان، علاوه بر فرایندهای نوپدید شهری شدن و عرفی شدن فزاینده، نباید زمینه فرهنگی مناسب را از یاد برد.
کردستان در چند دهەی اخیر شاهد روند شهری شدن فزاینده بوده و نرخ بالای مشارکت اجتماعی زنان از نمودهای آن است.
@sharname1
تاکید بر ایلام(آمارش از این جهت کمتر از کردستان است) از قلم نویسنده جامانده است.
@EveDaughters
👏4👍1
اثرات فقر و آسیبهای اجتماعی بر مغز نوزاد در زمان بارداری مادر
🔻 تأثیر تجربیات مادر در دوران بارداری بر رشد مغز نوزاد بسیار جدیتر از آن چیزی است که تصور میشود. در مجموع نتایج مطالعات نشان دادهاند که فقر و آسیبهای اجتماعی نظیر جرم و جنایت حتی پیش از تولد میتوانند بر ساختار و عملکرد مغز نوزادان تأثیر عمدهای بگذارند.
🔻مادرانی که در شرایط فقر میزیاند، نوزادان متولد شده از آنها نسبت به مادرانی که درآمد خانوادگی بیشتری دارند از حجم مغزی کمتری منجمله ماده خاکستری قشر مغز، ماده خاکستری زیر قشری و ماده سفید برخوردار هستند. همچنین مادرانی که در زمان بارداری در شرایط فقر به سر میبرند، ممکن است مغز نوزادانی که آنها به دنیا میآورند حتی در مراحل بعدی زندگی به اندازهای که مغز سایر نوزادان مشابه در شرایط عاری از فشار زیاد میتواند رشد یابد قادر به رویش نباشد؛ زیرا یافتهها از چینخوردگی کمتر و کمعمقتر مغز این نوزادان حکایت میکند که معمولاً نشانهای از نابالغی مغز است. مغز انسان سالم در حین رشد و رویش دارای چینخوردگی بیشتری است و سطح عملکردی وسیعتری برای قشر مغز فراهم میکند.
🔻مادرانی که دوران بارداری خود را در مناطق جرمپرور و جنایتخیز سپری کردهاند، مغز نوزادان متولد شده از آنها در هفتههای نخست زندگی با مغز سایر نوزادانی که در شرایط بهتری میزیاند متفاوت است. همچنین نوزادانی که مادران آنها در معرض جرم و جنایت قرار دارند در تنظیم و کنترل احساسات از خود عملکرد ضعیفتری نشان میدهند که دلیل آن میتواند استرس مادر باشد و به ضعف ارتباطات در مغز نوزادان بیانجامد.
📌 Source: JAMA Network Open - Biological Psychiatry - Issues in Mental Health Nursing
@EveDaughters
🔻 تأثیر تجربیات مادر در دوران بارداری بر رشد مغز نوزاد بسیار جدیتر از آن چیزی است که تصور میشود. در مجموع نتایج مطالعات نشان دادهاند که فقر و آسیبهای اجتماعی نظیر جرم و جنایت حتی پیش از تولد میتوانند بر ساختار و عملکرد مغز نوزادان تأثیر عمدهای بگذارند.
🔻مادرانی که در شرایط فقر میزیاند، نوزادان متولد شده از آنها نسبت به مادرانی که درآمد خانوادگی بیشتری دارند از حجم مغزی کمتری منجمله ماده خاکستری قشر مغز، ماده خاکستری زیر قشری و ماده سفید برخوردار هستند. همچنین مادرانی که در زمان بارداری در شرایط فقر به سر میبرند، ممکن است مغز نوزادانی که آنها به دنیا میآورند حتی در مراحل بعدی زندگی به اندازهای که مغز سایر نوزادان مشابه در شرایط عاری از فشار زیاد میتواند رشد یابد قادر به رویش نباشد؛ زیرا یافتهها از چینخوردگی کمتر و کمعمقتر مغز این نوزادان حکایت میکند که معمولاً نشانهای از نابالغی مغز است. مغز انسان سالم در حین رشد و رویش دارای چینخوردگی بیشتری است و سطح عملکردی وسیعتری برای قشر مغز فراهم میکند.
🔻مادرانی که دوران بارداری خود را در مناطق جرمپرور و جنایتخیز سپری کردهاند، مغز نوزادان متولد شده از آنها در هفتههای نخست زندگی با مغز سایر نوزادانی که در شرایط بهتری میزیاند متفاوت است. همچنین نوزادانی که مادران آنها در معرض جرم و جنایت قرار دارند در تنظیم و کنترل احساسات از خود عملکرد ضعیفتری نشان میدهند که دلیل آن میتواند استرس مادر باشد و به ضعف ارتباطات در مغز نوزادان بیانجامد.
📌 Source: JAMA Network Open - Biological Psychiatry - Issues in Mental Health Nursing
@EveDaughters
Telegram
مدرسه علوم انسانی
🔹من یک معلم هستم.
🔹️شنونده ی خوبی باشیم.
🔹خوب زندگی کردن به آموزش نیاز دارد.
🔹علوم انسانی را برای بهتر زیستن بیاموزیم.
🔹️من کامل نیستم، همه ی حقیقت هم در نزد من نیست.
🔹مطالب منتشر شده فقط جهت تبادل اندیشه و تفکر است والزاماً نظر بنده نیست.
🔹️شنونده ی خوبی باشیم.
🔹خوب زندگی کردن به آموزش نیاز دارد.
🔹علوم انسانی را برای بهتر زیستن بیاموزیم.
🔹️من کامل نیستم، همه ی حقیقت هم در نزد من نیست.
🔹مطالب منتشر شده فقط جهت تبادل اندیشه و تفکر است والزاماً نظر بنده نیست.
😢5👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گوشهای از مراسمهای مربوط به شاهدبازی(بچه بازی) در افغانستان به روایت گزارشگر ترکیه
برای آشنایی بیشتر با موضوع شاهد بازی، همجنسگرایی و مفاهیم مشابه از زبان دکتر #محسن_بدره، پژوهشگر حوزه سکسوالیته، محتویات لینک زیر را مشاهده کنید:
https://t.me/kherad_jensi/4109
@EveDaughters
برای آشنایی بیشتر با موضوع شاهد بازی، همجنسگرایی و مفاهیم مشابه از زبان دکتر #محسن_بدره، پژوهشگر حوزه سکسوالیته، محتویات لینک زیر را مشاهده کنید:
https://t.me/kherad_jensi/4109
@EveDaughters
🤬8😱4
📨دیدگاه انجمن علمی روان پزشکان ایران
نقد گزارش «خبرگزاری حوزه» درباره استمناء(خودارضایی)، و نسبت آن با مشکلات روانی شدید
انجمن علمی روانپزشکان ایران با ابراز تاسف نسبت به این گونه کنشهای غیر مسولانه، نقد مستدل و نگاه خود را به ادعاهای این گزارش در اختیار رسانه ها و شهروندان قرار می دهد.
۱. تیتر بی اعتبار
تیتر این گزارش نه تنها غیرعلمی و بیاعتبار است، بلکه آشکارا زبان تحقیر، انگزنی و تبعیض علیه بیماران روانپزشکی و خانوادههای آنها را به کار گرفته است. استفاده از واژهی «دیوانه» به جای اصطلاحات علمی مانند «بیمار روانپزشکی» یا «فرد دچار اختلال روان» خشونت کلامی علیه این گروه آسیبپذیر را عادیسازی میکند. این زبان تبعیضآمیز در تضاد کامل با کرامت انسانی، اخلاق پزشکی و اصول ابتدایی حقوق انسانی است.
۲. بیاعتباری استدلالهای ذکرشده
گزارش پر است از ادعاهای قدیمی و فاقد شواهد علمی روزآمد. منبع اصلی این گزارش، کتاب «گناهان کبیره» است که نه یک مرجع پزشکی معتبر، بلکه اثری مذهبی-اخلاقی متعلق به دهههای پیشین است. نقل قولهای پراکنده از «ناتوانیهای جنسی» نیز بدون ارجاع دقیق به مطالعات، سال نشر، یا اعتبار علمی نویسندگان صورت گرفته است. تیمارستان تهران که در عنوان گزارش استفاده شده، سالهاست وجود خارجی ندارد. از سویی ارجاعات علمی معتبر، مانند مقالات چاپ شده در مجلات علمی معتبر، یا راهنماییهای نهادهای ملی مانند وزارت بهداشت جمهوری اسلامی ایران، و یا سازمانهای بینالمللی مانند سازمان جهانی بهداشت (WHO)، در این گزارش به کلی غایب است.
۳. تعمیم بیمورد و نسبتدادن بدون رابطه علمی
ادعای اینکه «۹۰٪ بیماران روانی به دلیل استمناء به بیماری دچار شدهاند» فاقد هرگونه اعتبار علمی است. اختلالات روانپزشکی (نظیر اسکیزوفرنیا، اختلالات خلقی، یا اختلالات اضطرابی) عوامل پیچیدهی زیستی، روانی و اجتماعی دارند و هیچ مطالعهی علمی معتبری تاکنون رابطهی علی مستقیم بین استمناء و ابتلا به این بیماریهای روانپزشکی ذکر شده را اثبات نکرده است. اینگونه تعمیمها مردم را از درک علمی آسیبهای روانشناختی واقعی دور میکند و موجب شرمساری بیماران و بازدارندگی از درمان میشود.
۴. ورود غیرمسئولانه خبرگزاری حوزوی به حیطهی علمی
خبرگزاری حوزه که رسماً مرجع اطلاعرسانی دینی است، در این گزارش وارد حوزهی تخصصی علوم پزشکی و روانپزشکی شده، بدون اینکه صلاحیت علمی لازم را داشته باشد یا از متخصصان مربوطه بهره بگیرد. این گونه مداخلات، علاوه بر کاهش اعتماد عمومی به رسانههای دینی، موجب گسترش شبهعلم و خرافات در جامعه میشود. نقد تربیتی و اخلاقی بر پدیدهها، در صورتی که فاقد تفکیک از مباحث علمی باشد، باعث تحریف فهم عمومی و آسیب به سلامت روان عمومی خواهد شد.
۵. هشدار درباره ترویج خرافات و شبهعلم
مخاطب اصلی این خبر، جامعهی مذهبی و جوانان جویای اطلاعات است. انتشار چنین مطالبی بدون استناد علمی، نه تنها به تضعیف سلامت روانی و جنسی جوانان منجر میشود، بلکه رواج احساس گناه، شرم ناسالم، و اضطراب فراگیر را در پی خواهد داشت. این وضعیت، مستقیماً با افزایش اختلالات روانی و فرار از مشاوره و درمان حرفهای در تضاد است.
ما نوشتار یاد شده را نمونهای ناصواب از ترکیب غیرعلمی مفاهیم دینی و پزشکی ارزیابی می کنیم که با انگ زدن، تبعیض علیه بیماران روانی و انتشار شبه علم، نه تنها به سلامت روانی جامعه کمکی نمیکند، بلکه آسیبهای جدی و پنهانی به بار میآورد. توصیه میشود رسانههای دینی، هنگام ورود به حیطههای علمی، یا از منابع تخصصی بهره بگیرند یا به حیطهی تخصصی خود بسنده کنند و مسئولیت اجتماعی خود را با دقت بیشتری ادا نمایند.
انجمن علمی روانپزشکان ایران
۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
@EveDaughters
نقد گزارش «خبرگزاری حوزه» درباره استمناء(خودارضایی)، و نسبت آن با مشکلات روانی شدید
خبرگزاری حوزه، گزارشی را در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ با عنوان «از هر ۱۰ دیوانه در تیمارستان، ۹ نفر معتاد به این عمل بودهاند!» منتشر نمود، که خیلی زود انعکاس رسانهای یافت. منظور از این عمل، خودارضایی یا استمنا است.
انجمن علمی روانپزشکان ایران با ابراز تاسف نسبت به این گونه کنشهای غیر مسولانه، نقد مستدل و نگاه خود را به ادعاهای این گزارش در اختیار رسانه ها و شهروندان قرار می دهد.
۱. تیتر بی اعتبار
تیتر این گزارش نه تنها غیرعلمی و بیاعتبار است، بلکه آشکارا زبان تحقیر، انگزنی و تبعیض علیه بیماران روانپزشکی و خانوادههای آنها را به کار گرفته است. استفاده از واژهی «دیوانه» به جای اصطلاحات علمی مانند «بیمار روانپزشکی» یا «فرد دچار اختلال روان» خشونت کلامی علیه این گروه آسیبپذیر را عادیسازی میکند. این زبان تبعیضآمیز در تضاد کامل با کرامت انسانی، اخلاق پزشکی و اصول ابتدایی حقوق انسانی است.
۲. بیاعتباری استدلالهای ذکرشده
گزارش پر است از ادعاهای قدیمی و فاقد شواهد علمی روزآمد. منبع اصلی این گزارش، کتاب «گناهان کبیره» است که نه یک مرجع پزشکی معتبر، بلکه اثری مذهبی-اخلاقی متعلق به دهههای پیشین است. نقل قولهای پراکنده از «ناتوانیهای جنسی» نیز بدون ارجاع دقیق به مطالعات، سال نشر، یا اعتبار علمی نویسندگان صورت گرفته است. تیمارستان تهران که در عنوان گزارش استفاده شده، سالهاست وجود خارجی ندارد. از سویی ارجاعات علمی معتبر، مانند مقالات چاپ شده در مجلات علمی معتبر، یا راهنماییهای نهادهای ملی مانند وزارت بهداشت جمهوری اسلامی ایران، و یا سازمانهای بینالمللی مانند سازمان جهانی بهداشت (WHO)، در این گزارش به کلی غایب است.
۳. تعمیم بیمورد و نسبتدادن بدون رابطه علمی
ادعای اینکه «۹۰٪ بیماران روانی به دلیل استمناء به بیماری دچار شدهاند» فاقد هرگونه اعتبار علمی است. اختلالات روانپزشکی (نظیر اسکیزوفرنیا، اختلالات خلقی، یا اختلالات اضطرابی) عوامل پیچیدهی زیستی، روانی و اجتماعی دارند و هیچ مطالعهی علمی معتبری تاکنون رابطهی علی مستقیم بین استمناء و ابتلا به این بیماریهای روانپزشکی ذکر شده را اثبات نکرده است. اینگونه تعمیمها مردم را از درک علمی آسیبهای روانشناختی واقعی دور میکند و موجب شرمساری بیماران و بازدارندگی از درمان میشود.
۴. ورود غیرمسئولانه خبرگزاری حوزوی به حیطهی علمی
خبرگزاری حوزه که رسماً مرجع اطلاعرسانی دینی است، در این گزارش وارد حوزهی تخصصی علوم پزشکی و روانپزشکی شده، بدون اینکه صلاحیت علمی لازم را داشته باشد یا از متخصصان مربوطه بهره بگیرد. این گونه مداخلات، علاوه بر کاهش اعتماد عمومی به رسانههای دینی، موجب گسترش شبهعلم و خرافات در جامعه میشود. نقد تربیتی و اخلاقی بر پدیدهها، در صورتی که فاقد تفکیک از مباحث علمی باشد، باعث تحریف فهم عمومی و آسیب به سلامت روان عمومی خواهد شد.
۵. هشدار درباره ترویج خرافات و شبهعلم
مخاطب اصلی این خبر، جامعهی مذهبی و جوانان جویای اطلاعات است. انتشار چنین مطالبی بدون استناد علمی، نه تنها به تضعیف سلامت روانی و جنسی جوانان منجر میشود، بلکه رواج احساس گناه، شرم ناسالم، و اضطراب فراگیر را در پی خواهد داشت. این وضعیت، مستقیماً با افزایش اختلالات روانی و فرار از مشاوره و درمان حرفهای در تضاد است.
ما نوشتار یاد شده را نمونهای ناصواب از ترکیب غیرعلمی مفاهیم دینی و پزشکی ارزیابی می کنیم که با انگ زدن، تبعیض علیه بیماران روانی و انتشار شبه علم، نه تنها به سلامت روانی جامعه کمکی نمیکند، بلکه آسیبهای جدی و پنهانی به بار میآورد. توصیه میشود رسانههای دینی، هنگام ورود به حیطههای علمی، یا از منابع تخصصی بهره بگیرند یا به حیطهی تخصصی خود بسنده کنند و مسئولیت اجتماعی خود را با دقت بیشتری ادا نمایند.
انجمن علمی روانپزشکان ایران
۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
@EveDaughters
👏5
بررسی مشارکت زنان در عرصههای مدیریتی و سیاسی
سخنرانان:
دکتر فاطمه بداغی
دکتر سکینهسادات پاد
دبیر علمی نشست:
دکتر مریم نصر اصفهانی
زمان و مکان:
دوشنبه، 22 اردیبهشتماه 1404
ساعت: 10 تا 12
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
سالن ادب
پیوند ورود برخط(آنلاین) به نشست:
https://webinar.ihcs.ac.ir/rooms/yrc-a1g-jgt-uqk/join
@ihcssir
@EveDaughters
سخنرانان:
دکتر فاطمه بداغی
دکتر سکینهسادات پاد
دبیر علمی نشست:
دکتر مریم نصر اصفهانی
زمان و مکان:
دوشنبه، 22 اردیبهشتماه 1404
ساعت: 10 تا 12
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
سالن ادب
پیوند ورود برخط(آنلاین) به نشست:
https://webinar.ihcs.ac.ir/rooms/yrc-a1g-jgt-uqk/join
@ihcssir
@EveDaughters
🙏2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا مسیر زنان برای رسیدن به جایگاه موفقیت در اموری چون حوزه اشتغال و تحصیل با مردان یکی است؟
بخصوص اگر زن متاهل و دارای فرزند هم باشد؟
@EveDaughters
بخصوص اگر زن متاهل و دارای فرزند هم باشد؟
@EveDaughters
👍5🤔2
✍️
انسان میشود که زن باشد؟
✅ هر وقت بحث از «تلاشهای رسمی» برای بهبود وضعیت حقوق زنان در ایران پیش میآید، سرنوشت لایحه سرگردان «منع خشونت علیه زنان» به عنوان نمونهای آشکار از ناامیدیِ بهحقْ از قانون و قانونگذران به میان آورده میشود -که البته بدیلی هم ندارد.
✅ آخرین خبر از حال این این لایحه، که بیش از یک دهه است با تغییر اسم و برخی از بندهای آن، همچنان میان دولت و مجلس در رفتوآمد است، اینکه دولت لایحه خود را پس گرفته است_ چون متنی که مجلس قصد تصویب آن را دارد نسبت کمی با لایحه دولت دارد.
✅ خبر بعدی اینکه مجلسیان پس گرفتن لایحه توسط دولت را «سیاسیکاری» دانسته و به زنان دلداری دادهاند: حالا که دولت به فکر آنها نیست، مجلس هست و محصول کار خود را به عنوان طرحی تقدیم و در مجلس تصویب خواهد کرد.
✅ دلیل اختلاف نظرها عمدتا دوگانهای است که در تمام این سالها بر آن تاکید میشود: «رویکردهای منحط فمینیستی در استفاده ابزاری از زن» در برابر «نگرشهای مترقی اسلامی درباره کرامت زن».
✅ و خب میدانیم هرگاه دوگانه آشنای «منحط غربی» و «مترقی اسلامی» ایجاد شود، یعنی امتناع امکان گفتوگو.
✅ تنوع و تکثر گسترده نظری و تجربیات عملی و چند سده تلاش و کنشگری و نظریهپردازی درحوزه برابری جنسیتی با برچسب «منحط» دور ریخته میشود و در مقابل دیدگاهی تقویت میشود که در روزآمدترین قرائت میگوید زن و مرد مساوی هستند در شأن انسانی، ولی مشابه نیستد.
مشابه نبودن تفاوتهایی ایجاد میکند که ما (مردان و زنان مردانه) تعیین میکنیم چه هستند و چه پیامدهای حقوقی و اجتماعی دارند که ازقضا عمدتاً به نفع مرد و «به صلاح زن» است.
✅ کنشگران و محققان زن/ مسائل زنان به محض اینکه از استقلال زن به عنوان یک انسان سخن بگویند در دارودسته منحرفها و «منحطها» جای میگیرند. فقط آنها که در تأیید فرودستی زن ذیل خانواده و از زن به عنوان موجودی در-نسبت-با ... سخن بگویند پذیرفتهاند.
✅ شاخ در کوه زدن است تلاش عبث برای راه بازکردن در بنبست قرائت پدرسالارانه از دین. تقریباً همه فعالان و کنشگران زن، متعلق به هر جریان فکری، آن را تجربه کردهاند.
✅ زن فینفسه آدم نیست. هستی زن لغیره است.
✅ متنی غیررسمی از مفاد طرح پیشنهادی مجلس دستبهدست میشود که امیدوارم واقعیت نداشته باشد، ولی متأسفانه بر همان بافت و بستر قوانین تبعیضآمیز گذشته نوشته شده است.
✅ در بهترین حالت، اگر کمترین گشایشی قرار است رخ دهد، به نفع زنان متاهل و مادران است. به نفع سبک زندگی آنها، اشتغال آنها، انتقال آنها...حتی درمورد مجوز تولید، انتشار و پخش آثار هنری هم باید از آنها که «ترویج تجرد و طلاق» میکنند ممانعت به عمل آید. طلاق و تجرد هست، ولی ما نه تنها آن را درشمار نمیآوریم، که جوری برخورد میکنیم که انگار نیست.
همانطور که با اعتراض و انتخابهای متفاوت زنان برخورد میکنیم.
✅ به نظرم جسورانهترین امکان مطالبه از این قانون در بند آخر تجلی یافته:
✅ شما به عنوان یک انسان حتی آزاد نیستی سفر کنی. تو علاوه بر همه تشریفات قانونی مسافرت، به «اجازه سرپرست» احتیاج داری. کمک قانونگذار در مقام «سرپرست بالاتر» به تو اینکه با مدارک و مستندات «ضرورت» سفر را نشان بدهی تا «مجوز خروج از کشور را با ذکر مدت و دفعات سفر صادر » کند.
✅ راستش باتوجه به اینکه بیوقفه از نگرانیها درباره گستره و عمق نفوذ تفکرات منحط غربی درمیان جوانان میشنویم، خواستم عرض کنم بعید است این قسم «کرامتبخشیهای» بتواند تصویر جایگزین آبرومندی از رویکرد شما ارائه کند.
✅ زن موجودی مستقل است و البته که جایگاه محوری مهمی در خانواده ما دارد، اگر حاضر نیستید آن را بپذیرید به همه جریانهای رقیب باختهاید- ولو اسمشان را منحط بگذارید.
نامگذاری جریانهای فکری و آموزش و جریان آگاهی مدتهاست دیگر در انحصار شما نیست. و شمار زیادی از مادران، مربیان نسل آینده، مثل شما نمیاندیشند.
✅ متاسفانه تیتر اول خبرهای مربوط به «جایگاه زن در خانواده» در کشور، مربوط به خبر قتلهای برنامهریزیشده زنان به دست بستگان مردشان است. خبرهایی که سالی چندبار جامعه را در بهت فرومیبرد.
با روی برگرداندن نمیشود ظلم آشکار مربوط به قوانین توجیه/ تشویق کننده این رفتارها را از خاستگاهی جز «جایگاه قانونی فرودست زن در خانواده» دانست.
@neocritic
@EveDaughters
انسان میشود که زن باشد؟
✅ هر وقت بحث از «تلاشهای رسمی» برای بهبود وضعیت حقوق زنان در ایران پیش میآید، سرنوشت لایحه سرگردان «منع خشونت علیه زنان» به عنوان نمونهای آشکار از ناامیدیِ بهحقْ از قانون و قانونگذران به میان آورده میشود -که البته بدیلی هم ندارد.
✅ آخرین خبر از حال این این لایحه، که بیش از یک دهه است با تغییر اسم و برخی از بندهای آن، همچنان میان دولت و مجلس در رفتوآمد است، اینکه دولت لایحه خود را پس گرفته است_ چون متنی که مجلس قصد تصویب آن را دارد نسبت کمی با لایحه دولت دارد.
✅ خبر بعدی اینکه مجلسیان پس گرفتن لایحه توسط دولت را «سیاسیکاری» دانسته و به زنان دلداری دادهاند: حالا که دولت به فکر آنها نیست، مجلس هست و محصول کار خود را به عنوان طرحی تقدیم و در مجلس تصویب خواهد کرد.
✅ دلیل اختلاف نظرها عمدتا دوگانهای است که در تمام این سالها بر آن تاکید میشود: «رویکردهای منحط فمینیستی در استفاده ابزاری از زن» در برابر «نگرشهای مترقی اسلامی درباره کرامت زن».
✅ و خب میدانیم هرگاه دوگانه آشنای «منحط غربی» و «مترقی اسلامی» ایجاد شود، یعنی امتناع امکان گفتوگو.
✅ تنوع و تکثر گسترده نظری و تجربیات عملی و چند سده تلاش و کنشگری و نظریهپردازی درحوزه برابری جنسیتی با برچسب «منحط» دور ریخته میشود و در مقابل دیدگاهی تقویت میشود که در روزآمدترین قرائت میگوید زن و مرد مساوی هستند در شأن انسانی، ولی مشابه نیستد.
مشابه نبودن تفاوتهایی ایجاد میکند که ما (مردان و زنان مردانه) تعیین میکنیم چه هستند و چه پیامدهای حقوقی و اجتماعی دارند که ازقضا عمدتاً به نفع مرد و «به صلاح زن» است.
✅ کنشگران و محققان زن/ مسائل زنان به محض اینکه از استقلال زن به عنوان یک انسان سخن بگویند در دارودسته منحرفها و «منحطها» جای میگیرند. فقط آنها که در تأیید فرودستی زن ذیل خانواده و از زن به عنوان موجودی در-نسبت-با ... سخن بگویند پذیرفتهاند.
✅ شاخ در کوه زدن است تلاش عبث برای راه بازکردن در بنبست قرائت پدرسالارانه از دین. تقریباً همه فعالان و کنشگران زن، متعلق به هر جریان فکری، آن را تجربه کردهاند.
✅ زن فینفسه آدم نیست. هستی زن لغیره است.
✅ متنی غیررسمی از مفاد طرح پیشنهادی مجلس دستبهدست میشود که امیدوارم واقعیت نداشته باشد، ولی متأسفانه بر همان بافت و بستر قوانین تبعیضآمیز گذشته نوشته شده است.
✅ در بهترین حالت، اگر کمترین گشایشی قرار است رخ دهد، به نفع زنان متاهل و مادران است. به نفع سبک زندگی آنها، اشتغال آنها، انتقال آنها...حتی درمورد مجوز تولید، انتشار و پخش آثار هنری هم باید از آنها که «ترویج تجرد و طلاق» میکنند ممانعت به عمل آید. طلاق و تجرد هست، ولی ما نه تنها آن را درشمار نمیآوریم، که جوری برخورد میکنیم که انگار نیست.
همانطور که با اعتراض و انتخابهای متفاوت زنان برخورد میکنیم.
✅ به نظرم جسورانهترین امکان مطالبه از این قانون در بند آخر تجلی یافته:
ماده 30 زنانی که برای خروج از کشور نیاز به اذن همسر یا ولی دارند، در صورت خودداری غیرموجه از اعطای اذن، میتوانند ضمن تقدیم درخواست، مدارک و مستندات خود مبنیبر ضرورت خروج از کشور را به دادگاه خانواده تسلیم کنند. دادگاه خارج از نوبت نسبت به موضوع رسیدگی کرده و در صورت احراز ضرورت امر بر اساس موازین شرعی ، پس از اخذ تأمین مناسب، مجوز خروج از کشور را با ذکر مدت و دفعات سفر صادر میکند.
✅ شما به عنوان یک انسان حتی آزاد نیستی سفر کنی. تو علاوه بر همه تشریفات قانونی مسافرت، به «اجازه سرپرست» احتیاج داری. کمک قانونگذار در مقام «سرپرست بالاتر» به تو اینکه با مدارک و مستندات «ضرورت» سفر را نشان بدهی تا «مجوز خروج از کشور را با ذکر مدت و دفعات سفر صادر » کند.
✅ راستش باتوجه به اینکه بیوقفه از نگرانیها درباره گستره و عمق نفوذ تفکرات منحط غربی درمیان جوانان میشنویم، خواستم عرض کنم بعید است این قسم «کرامتبخشیهای» بتواند تصویر جایگزین آبرومندی از رویکرد شما ارائه کند.
✅ زن موجودی مستقل است و البته که جایگاه محوری مهمی در خانواده ما دارد، اگر حاضر نیستید آن را بپذیرید به همه جریانهای رقیب باختهاید- ولو اسمشان را منحط بگذارید.
نامگذاری جریانهای فکری و آموزش و جریان آگاهی مدتهاست دیگر در انحصار شما نیست. و شمار زیادی از مادران، مربیان نسل آینده، مثل شما نمیاندیشند.
✅ متاسفانه تیتر اول خبرهای مربوط به «جایگاه زن در خانواده» در کشور، مربوط به خبر قتلهای برنامهریزیشده زنان به دست بستگان مردشان است. خبرهایی که سالی چندبار جامعه را در بهت فرومیبرد.
با روی برگرداندن نمیشود ظلم آشکار مربوط به قوانین توجیه/ تشویق کننده این رفتارها را از خاستگاهی جز «جایگاه قانونی فرودست زن در خانواده» دانست.
@neocritic
@EveDaughters
👍6
📌گمگشته
#فروغ_فرخزاد، پیش از جدایی از همسرش، #پرویز_شاپور سه مجموعه شعر #اسیر، #دیوار و #عصیان را برای نمایش اعتراض و ناراحتی خود نسبت به شرایطش سروده است.
خلاصه ابیات زیر، با عنوان گمگشته در مجموعه اسیر، بخشی از نمایش پشیمانی وی از ازدواجش است:
من به مردی وفا نمودم و او
پشت پا زد به عشق و امیدم
هر چه دادم به او حلالش باد
غیر از آن دل که مفت بخشیدم
دل من کودکی سبکسر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
او که می گفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش کرد
اگر از شهد آتشین لبِ من
جرعه ای نوش کرد و شد سرمست
حسرتم نیست ز آنکه این لب را
بوسه های نداده بسیار است
باز هم در نگاه خاموشم
قصه های نگفته ای دارم
باز هم چون به تن کنم جامه
فتنه های نهفته ای دارم
بازهم می توان به گیسویم
چنگی از روی عشق و مستی زد
باز هم می توان در آغوشم
پشت پا بر جهان هستی زد...
باز هم دارم آنچه را که شبی
ریختم چون شراب در کامش
دارم آن سینه را که او می گفت
تکیه گاهیست بهر آلامش
ز آنچه دادم به او مرا غم نیست
حسرت و اضطراب و ماتم نیست
غیر از آن دل که پر نشد جایش
بخدا چیز دیگرم کم نیست
کو دلم کو دلی که برد و نداد
غارتم کرده ، داد می خواهم
دل خونین ، مرا چه کار آید
دلی آزاد و شاد می خواهم...
او که از من برید و ترکم کرد
پس چرا پس نداد آن دل را
وای بر من که مفت بخشیدم
دل آشفته حال غافل را
@EveDaughters
#فروغ_فرخزاد، پیش از جدایی از همسرش، #پرویز_شاپور سه مجموعه شعر #اسیر، #دیوار و #عصیان را برای نمایش اعتراض و ناراحتی خود نسبت به شرایطش سروده است.
خلاصه ابیات زیر، با عنوان گمگشته در مجموعه اسیر، بخشی از نمایش پشیمانی وی از ازدواجش است:
من به مردی وفا نمودم و او
پشت پا زد به عشق و امیدم
هر چه دادم به او حلالش باد
غیر از آن دل که مفت بخشیدم
دل من کودکی سبکسر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
او که می گفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش کرد
اگر از شهد آتشین لبِ من
جرعه ای نوش کرد و شد سرمست
حسرتم نیست ز آنکه این لب را
بوسه های نداده بسیار است
باز هم در نگاه خاموشم
قصه های نگفته ای دارم
باز هم چون به تن کنم جامه
فتنه های نهفته ای دارم
بازهم می توان به گیسویم
چنگی از روی عشق و مستی زد
باز هم می توان در آغوشم
پشت پا بر جهان هستی زد...
باز هم دارم آنچه را که شبی
ریختم چون شراب در کامش
دارم آن سینه را که او می گفت
تکیه گاهیست بهر آلامش
ز آنچه دادم به او مرا غم نیست
حسرت و اضطراب و ماتم نیست
غیر از آن دل که پر نشد جایش
بخدا چیز دیگرم کم نیست
کو دلم کو دلی که برد و نداد
غارتم کرده ، داد می خواهم
دل خونین ، مرا چه کار آید
دلی آزاد و شاد می خواهم...
او که از من برید و ترکم کرد
پس چرا پس نداد آن دل را
وای بر من که مفت بخشیدم
دل آشفته حال غافل را
@EveDaughters
😢4👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📚کتاب زن، عشق، جنایت، اثری دربارهی پدیدهی #شوهرکشی در ایران
به چه دلیل به موضوع شوهرکشی پرداختهایم؟
مگر چه اندازهای مردم در جامعه درگیر این موضوع هستند؟
♦️حسن محدثی نویسندهی کتاب «زن، عشق، جنایت» به ضرورت این موضوع میپردازد. این کتاب پس از چندین سال توقیف در ارشاد در روزهای اخیر منتشر شده است. پژوهشی جامعهشناختی که پرده از بسیاری از مسائل در روابط خانوادگی و زناشویی برمیدارد.
«برای خود من، رنگ و بو و معنای قورمهسبزی با شنیدن یک داستان عوض شد...»
ادامه را اینجا بخوانید:ادامه مطلب
نویسنده: دکتر حسن محدثی گیلوایی (با همکاری افسانه صادقی و ساغر عتابی)
ناشر: نشر سحر
تعداد صفحات: ۵۵۶
@IRANSOCIOLOGY
@EveDaughters
به چه دلیل به موضوع شوهرکشی پرداختهایم؟
مگر چه اندازهای مردم در جامعه درگیر این موضوع هستند؟
♦️حسن محدثی نویسندهی کتاب «زن، عشق، جنایت» به ضرورت این موضوع میپردازد. این کتاب پس از چندین سال توقیف در ارشاد در روزهای اخیر منتشر شده است. پژوهشی جامعهشناختی که پرده از بسیاری از مسائل در روابط خانوادگی و زناشویی برمیدارد.
«برای خود من، رنگ و بو و معنای قورمهسبزی با شنیدن یک داستان عوض شد...»
ادامه را اینجا بخوانید:ادامه مطلب
نویسنده: دکتر حسن محدثی گیلوایی (با همکاری افسانه صادقی و ساغر عتابی)
ناشر: نشر سحر
تعداد صفحات: ۵۵۶
@IRANSOCIOLOGY
@EveDaughters
👏5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
درباره پوراندخت اولین زنی که به پادشاهی رسید، برکنار شد و مجدد بعد از خواهرش، آزرمیدخت به پادشاهی رسید.
@tanz_talkh_tarikh
@EveDaughters
@tanz_talkh_tarikh
@EveDaughters
❤3👍3
مرضیه خیلی آروم بود، اما از نظر جُثه و هیکل از ما درشتتَر بود، کلاس پنجم بودیم من خیلی دوستش داشتم همیشه زنگ تفریح فقط با من حرف میزد اونم فقط راجب روستایی که ازش نقل مکان کرده بودند و آومده بودن قروه، یه بارم برام ماست گوسفندی آورد گفت " دا آمنه" داده برا تو...
منم همیشه از مغازهی بابا اسماعیل براش فندوق میبردم، من شیطون بودم سَر تا سَر حیاط مدرسه میدویدم ولی اون هیچ وقت نمیومد.
وسطهای سال مرضیه دیگه نیومد مدرسه، چند باری از خانم عباسی پرسیدم گفت برگشتن روستا، خیلی غصه میخوردم که یهو غیبش زد کُلی براش دلم تَنگ میشد.
یه روز که بابا اسماعیل گفت بیا مغازه کوپن قند وشکر اعلام کردند بیا کوپنها جدا کن
سَر گرم کمک بودم صف هم شلوغ بود، نوبت یه خانمه که شد گفت: دو نفر، سَرمو بالا کردم دیدم مرضیهاس، گوشهی چادرشو گذاشت روی چشمهاش، انگاری از مانتو شلوار مدرسهی من خجالت کشید، یا حیا بود نمیدونم چی بود؟
اصلا مرضیه شبیه خودش نبود!خیلی بُزرگ شده بود از کلاس اول راهنماییها هم بُزرگتر، شبیه "دا" شده بود، خواستم بگم مرضیه خودتی! یهو کجا رفتی!
که بابا اسماعیل گفت دختر کم سَر به هوا باش مردم معطلند....
یه مُشت فندوق ریختم تو شکرهای مرضیه.../زنامروزی
@EveDaughters
منم همیشه از مغازهی بابا اسماعیل براش فندوق میبردم، من شیطون بودم سَر تا سَر حیاط مدرسه میدویدم ولی اون هیچ وقت نمیومد.
وسطهای سال مرضیه دیگه نیومد مدرسه، چند باری از خانم عباسی پرسیدم گفت برگشتن روستا، خیلی غصه میخوردم که یهو غیبش زد کُلی براش دلم تَنگ میشد.
یه روز که بابا اسماعیل گفت بیا مغازه کوپن قند وشکر اعلام کردند بیا کوپنها جدا کن
سَر گرم کمک بودم صف هم شلوغ بود، نوبت یه خانمه که شد گفت: دو نفر، سَرمو بالا کردم دیدم مرضیهاس، گوشهی چادرشو گذاشت روی چشمهاش، انگاری از مانتو شلوار مدرسهی من خجالت کشید، یا حیا بود نمیدونم چی بود؟
اصلا مرضیه شبیه خودش نبود!خیلی بُزرگ شده بود از کلاس اول راهنماییها هم بُزرگتر، شبیه "دا" شده بود، خواستم بگم مرضیه خودتی! یهو کجا رفتی!
که بابا اسماعیل گفت دختر کم سَر به هوا باش مردم معطلند....
یه مُشت فندوق ریختم تو شکرهای مرضیه.../زنامروزی
فرشته خالدیان
@EveDaughters
😢11
نماینده ایرانی تبار کنگره آمریکا: نام خلیج فارس با هر انگیزه سیاسی غیرقابل تغییر و محکوم به شکست است/ ترامپ به جای عوض کردن اسم دریاها، به کارش برسد
#یاسمین_انصاری، نماینده ایرانیتبار کنگره ایالات متحده آمریکا، در واکنش به گمانهزنیها درباره تغییر نام خلیج فارس، در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
🔹نام “خلیج فارس” قرنهاست که در اسناد بینالمللی و نقشههای رسمی جهان ثبت شده و به رسمیت شناخته شده است.
🔹هر تلاشی برای تغییر این نام، صرفنظر از انگیزههای سیاسی پشت آن، راه به جایی نخواهد برد.
🔹دونالد ترامپ بهتر است به جای دست بردن در نام دریاها و مرزهای تاریخی، کارش را انجام دهد./ جماران
#خلیج_فارس
@EveDaughters
#یاسمین_انصاری، نماینده ایرانیتبار کنگره ایالات متحده آمریکا، در واکنش به گمانهزنیها درباره تغییر نام خلیج فارس، در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
🔹نام “خلیج فارس” قرنهاست که در اسناد بینالمللی و نقشههای رسمی جهان ثبت شده و به رسمیت شناخته شده است.
🔹هر تلاشی برای تغییر این نام، صرفنظر از انگیزههای سیاسی پشت آن، راه به جایی نخواهد برد.
🔹دونالد ترامپ بهتر است به جای دست بردن در نام دریاها و مرزهای تاریخی، کارش را انجام دهد./ جماران
#خلیج_فارس
@EveDaughters
👏9