اپیزود چهارم
دکتر نفیسه مرادی
آیا نباید با زنان مشورت کرد؟
🔖اپیزود ۴: #خلاصه_مقاله
"بررسی احادیث مربوط به نهی مشاوره با زنان در متون حدیثی سنی و شیعی"
✍نویسنده:
دکتر قاسم بستانی
📚مشخصات نشر:
نشریه بانوان شیعه، پیاپی ۲۲، زمستان ۱۳۸۸
http://noo.rs/bO872
🎤گوینده و متن:
دکتر نفیسه مرادی
📱#پادکست_علمی
#بررسی_روایت
✨📚 هر اشتراکگذاری
💡🌱 نورافشانی آگاهی
🕌🦋 گامزنی در راه یقین
کانال انسان مؤنث: پلی میان اسلام و زندگی زنانه
https://t.me/ensanemoannas
⏰ قرار ما: هر هفته جمعهها
@EveDaughters
🔖اپیزود ۴: #خلاصه_مقاله
"بررسی احادیث مربوط به نهی مشاوره با زنان در متون حدیثی سنی و شیعی"
✍نویسنده:
دکتر قاسم بستانی
📚مشخصات نشر:
نشریه بانوان شیعه، پیاپی ۲۲، زمستان ۱۳۸۸
http://noo.rs/bO872
🎤گوینده و متن:
دکتر نفیسه مرادی
📱#پادکست_علمی
#بررسی_روایت
✨📚 هر اشتراکگذاری
💡🌱 نورافشانی آگاهی
🕌🦋 گامزنی در راه یقین
کانال انسان مؤنث: پلی میان اسلام و زندگی زنانه
https://t.me/ensanemoannas
⏰ قرار ما: هر هفته جمعهها
@EveDaughters
👏2
🎬
خواهرِ ناخواهری سیندرلا
✅ مدتی پیش زن زیبایی در اینستاگرام فیلمی منتشر کرد که در آن میپرسید «خلام من؟» و به مردان بیپول (مفتبر) میگفت برای رابطه سراغ زنانی مانند او که در ماه پانصدمیلیون تومان هزینه زیبایی خود میکنند نیایند.
✅ این زن خیلی رک به «کالا انگاری» بدن زن در رابطه میان زن و مرد اشاره کرد و با عنوان «دختر پولکی» توجه زیادی جلب کرد، درحالیکه کالا بودن بدن زن و به تملک درآوردن آن از جانب مردان در انواع روابط سنتی رسمی و غیررسمی میان زنان و مردان تاحدود زیادی مشهود است. تلاش و هزینه برای رسیدن به معیارهای زیبایی مردپسند برای تغییر جایگاه و حتی طبقه اجتماعی به واسطه بدن هم به هیچ وجه چیز تازهای نیست...
⚠️ هر دو فیلم در ژانر فیلمهای ترسناک مرتبط به بدن (body horror) قرار دارد: قرار است شاهد متلاشی شدن بدنها و کلی خون و دلروده باشیم. اگر از تماشای این سبک آزار نمیبینید و مایل هستند فیلمها را ببینید ادامه این نوشتار را نخوانید چون تاحدودی ماجرا را لو خواهد داد.
ادامه مطلب:
https://t.me/neocritic/527
@EveDaughters
خواهرِ ناخواهری سیندرلا
✅ مدتی پیش زن زیبایی در اینستاگرام فیلمی منتشر کرد که در آن میپرسید «خلام من؟» و به مردان بیپول (مفتبر) میگفت برای رابطه سراغ زنانی مانند او که در ماه پانصدمیلیون تومان هزینه زیبایی خود میکنند نیایند.
✅ این زن خیلی رک به «کالا انگاری» بدن زن در رابطه میان زن و مرد اشاره کرد و با عنوان «دختر پولکی» توجه زیادی جلب کرد، درحالیکه کالا بودن بدن زن و به تملک درآوردن آن از جانب مردان در انواع روابط سنتی رسمی و غیررسمی میان زنان و مردان تاحدود زیادی مشهود است. تلاش و هزینه برای رسیدن به معیارهای زیبایی مردپسند برای تغییر جایگاه و حتی طبقه اجتماعی به واسطه بدن هم به هیچ وجه چیز تازهای نیست...
⚠️ هر دو فیلم در ژانر فیلمهای ترسناک مرتبط به بدن (body horror) قرار دارد: قرار است شاهد متلاشی شدن بدنها و کلی خون و دلروده باشیم. اگر از تماشای این سبک آزار نمیبینید و مایل هستند فیلمها را ببینید ادامه این نوشتار را نخوانید چون تاحدودی ماجرا را لو خواهد داد.
ادامه مطلب:
https://t.me/neocritic/527
@EveDaughters
👍3
یک بار برای همیشه ترتیب و اولویتبندی افراد در زندگیمون رو یاد بگیریم:
۱) همسر
۲) فرزند
۳) پدر و مادر
۴) خواهر و برادر
حالا چرا باید به این شکل باشه؟
پژوهشها میگن وقتی وارد رابطهی عاطفی بلندمدت مثل ازدواج میشی، همسر باید بشه مرکز دلبستگی.
نه اینکه بقیه مهم نیستن؛ به این معنا که رابطه با همسر میشه پایگاه امن جدیدت.
اگه این مرکز هنوز پدر و مادرت باشن، احتمال زیادی هست که رابطهی زناشوییت آسیب ببینه.
مرحلهی بعد زمانی هست که بچهدار میشی!
وقتی بچهدار میشی، خیلیا ناخودآگاه بچه رو میذارن اولویت اول؛ ولی واقعیتش اینه که بچه از رابطهی سالم والدین تغذیهی روانی میکنه.
یعنی تا وقتی رابطهی شما با همسرت محکم و گرم و محترمانهست، بچه رشد سالمتری داره؛ پس باز هم اول همسر، بعد بچه.
یادتون باشه بچه نباید بشه دلیل فاصلهی احساسی بین زن و شوهر.
قرار نیست نقش همسر عوض شه و بشه فقط "پدر" یا "مادر". چون اون وقت رابطهی عاطفیتون خشک میشه و کمکم هویت زنوشوهریتون میره زیر سایهی هویت والدگری.
پس کیفیت رابطه بسیار حائز اهمیته.
میرسیم به اصل ماجرا: پدر و مادر
پدر و مادرها جای خودشون رو دارن. احترامشون واجبه.
ولی حق ندارن بیان وسط رابطهی زناشویی. نه تو باید در رابطتو رو همیشه براشون باز بذاری، نه اونا حق دارن تو رابطتون دخالت کنن.
مرز داشتن با پدر و مادر یعنی بالغ بودن، نه بیاحترامی.
خواهر و برادرها کجای داستان هستن؟
خواهر و برادر بیشتر تو دایرهی عاطفی هستن تا تصمیمگیریهای جدی زندگی. اگه تو با خواهرت یا برادرت صمیمیای، خیلی خوبه، ولی اون صمیمیت نباید بیاد جای صمیمیت همسرتو بگیره.
همونطور که نباید بهشون اجازه بدی تو رابطتون نظر بدن یا مقایست کنن؛ صمیمیت با خواهر و برادر قشنگه، ولی وقتی جاش با رابطهی زناشویی قاطی بشه، دردسر درست میکنه.
تعادل یعنی بفهمی هر رابطهای چه جایگاهی تو زندگیت داره.
تو روانشناسی خانواده بهش میگیم "مرزبندی سالم"؛ یعنی بدونی نقش و مسئولیت همسر با والدین فرق داره. وقتی این مرزها شفاف نباشن، تعارض و تنش بالا میره، چون انتظارات و پاسخها قاطی میشن.
پس نه حذف رابطه با خانواده لازمه، نه فداکاری مطلق برای همسر.
اولویتبندی سالم یعنی درک کنی که از نظر روانشناختی، رابطه با همسر، محوریترین پیوند بزرگسالیه.
یعنی یه هستهی اصلی داری (رابطهی زناشویی) و بقیهی روابط، باید دور اون تنظیم شن؛ نه برعکس.
هر کدوم سر جاش، با احترام، ولی با مرز…
تو زندگی نمیشه همه رو اول گذاشت.
بعضی رابطهها باید ستون باشن، بعضیا سقف، بعضیا هم فقط پنجره.
وقتی نقشها قاطی شن، دلخوری و دلزدگی میریزه وسط صمیمیت.
مرز داشتن نه بیمحبتیه، نه بیادبی. فقط یعنی بلدی کیو کجای دلت بذاری.
وقتی فرد تو اولویتبندی بین خانوادهی اصلی و همسرش دچار تعارض میشه، رابطهی زناشویی دچار فرسایش عاطفی میشه. یعنی اگه بلد نباشی بهموقع "نه" بگی، کمکم احساس رضایت و صمیمیت تو رابطت کمرنگ می شه و پای بیاعتمادی باز میشه.
dr.mohammad.asvadi
https://t.me/Hrman11
@EveDaughters
۱) همسر
۲) فرزند
۳) پدر و مادر
۴) خواهر و برادر
حالا چرا باید به این شکل باشه؟
پژوهشها میگن وقتی وارد رابطهی عاطفی بلندمدت مثل ازدواج میشی، همسر باید بشه مرکز دلبستگی.
نه اینکه بقیه مهم نیستن؛ به این معنا که رابطه با همسر میشه پایگاه امن جدیدت.
اگه این مرکز هنوز پدر و مادرت باشن، احتمال زیادی هست که رابطهی زناشوییت آسیب ببینه.
مرحلهی بعد زمانی هست که بچهدار میشی!
وقتی بچهدار میشی، خیلیا ناخودآگاه بچه رو میذارن اولویت اول؛ ولی واقعیتش اینه که بچه از رابطهی سالم والدین تغذیهی روانی میکنه.
یعنی تا وقتی رابطهی شما با همسرت محکم و گرم و محترمانهست، بچه رشد سالمتری داره؛ پس باز هم اول همسر، بعد بچه.
یادتون باشه بچه نباید بشه دلیل فاصلهی احساسی بین زن و شوهر.
قرار نیست نقش همسر عوض شه و بشه فقط "پدر" یا "مادر". چون اون وقت رابطهی عاطفیتون خشک میشه و کمکم هویت زنوشوهریتون میره زیر سایهی هویت والدگری.
پس کیفیت رابطه بسیار حائز اهمیته.
میرسیم به اصل ماجرا: پدر و مادر
پدر و مادرها جای خودشون رو دارن. احترامشون واجبه.
ولی حق ندارن بیان وسط رابطهی زناشویی. نه تو باید در رابطتو رو همیشه براشون باز بذاری، نه اونا حق دارن تو رابطتون دخالت کنن.
مرز داشتن با پدر و مادر یعنی بالغ بودن، نه بیاحترامی.
خواهر و برادرها کجای داستان هستن؟
خواهر و برادر بیشتر تو دایرهی عاطفی هستن تا تصمیمگیریهای جدی زندگی. اگه تو با خواهرت یا برادرت صمیمیای، خیلی خوبه، ولی اون صمیمیت نباید بیاد جای صمیمیت همسرتو بگیره.
همونطور که نباید بهشون اجازه بدی تو رابطتون نظر بدن یا مقایست کنن؛ صمیمیت با خواهر و برادر قشنگه، ولی وقتی جاش با رابطهی زناشویی قاطی بشه، دردسر درست میکنه.
تعادل یعنی بفهمی هر رابطهای چه جایگاهی تو زندگیت داره.
تو روانشناسی خانواده بهش میگیم "مرزبندی سالم"؛ یعنی بدونی نقش و مسئولیت همسر با والدین فرق داره. وقتی این مرزها شفاف نباشن، تعارض و تنش بالا میره، چون انتظارات و پاسخها قاطی میشن.
پس نه حذف رابطه با خانواده لازمه، نه فداکاری مطلق برای همسر.
اولویتبندی سالم یعنی درک کنی که از نظر روانشناختی، رابطه با همسر، محوریترین پیوند بزرگسالیه.
یعنی یه هستهی اصلی داری (رابطهی زناشویی) و بقیهی روابط، باید دور اون تنظیم شن؛ نه برعکس.
هر کدوم سر جاش، با احترام، ولی با مرز…
تو زندگی نمیشه همه رو اول گذاشت.
بعضی رابطهها باید ستون باشن، بعضیا سقف، بعضیا هم فقط پنجره.
وقتی نقشها قاطی شن، دلخوری و دلزدگی میریزه وسط صمیمیت.
مرز داشتن نه بیمحبتیه، نه بیادبی. فقط یعنی بلدی کیو کجای دلت بذاری.
وقتی فرد تو اولویتبندی بین خانوادهی اصلی و همسرش دچار تعارض میشه، رابطهی زناشویی دچار فرسایش عاطفی میشه. یعنی اگه بلد نباشی بهموقع "نه" بگی، کمکم احساس رضایت و صمیمیت تو رابطت کمرنگ می شه و پای بیاعتمادی باز میشه.
dr.mohammad.asvadi
https://t.me/Hrman11
@EveDaughters
Telegram
یافتههای نوین روانشناختی
هر انچه یک شهروند نیاز دارد در یک جامعه و روابط فردی و بین فردی خود بداند.
🔶️خلاصهی تاریخچه و مکاتب روانشناسی
🔻خبرهای روانشناختی
🔻آموزش روانی
⚕️ https://t.me/moshavergar
🔶️خلاصهی تاریخچه و مکاتب روانشناسی
🔻خبرهای روانشناختی
🔻آموزش روانی
⚕️ https://t.me/moshavergar
👍5
غذا کو؟ ساعت چند است؟
بچهها عصر که به خانه میرسند، گرسنهاند. یا باید چیزی ببرم که در حدفاصل مهد تا خانه، بخورند. یا باید بلافاصله بعد از آمدن به خانه چیزکی آماده کنم که رفع گرسنگی کنند. اگر فراموش کنم که خوراکیای برای راه ببرم، یا اگر فراهمشدن بیدرنگِ خوراکی پس از رسیدن، طول بکشد، آرام نمیگیرند. چنان بیقرار و پرسروصدا و هرولهکنان خواهند شد، چنان از گرسنگی رقصپا میکنند، که منگ میشوی و خون به مغز تو هم نمیرسد. آنقدر که گرسنگی به خودت هیچگاه چنین فشار نمیآورد. غذا و خوراکی که بهشان میرسد، چون آب سردی است بر آتش بیقراری. یکهو آرام میشوند و خون به مغزشان میرسد! به همین منطق ما دوبرابر آرام میشویم.
کسانی که کودک دارند، کسانی که تجربهٔ سروکلهزدن با بچه را ساعتها از سر گذراندهاند، میدانند بیقراریِ گرسنگی و تشنگی یعنی چه. بچه به معنای دقیق کلمه در هنگامهٔ گرسنگی، هیچ جمله و توصیهای را معادل خوراکی نمیداند و برایش هیچ توجیهی در نبود غذا پذیرفتنی نیست. او گرسنه است و تشنه. فقط و فقط هم با آب و غذا آرام میگیرد. بیهیچ صبری، بیهیچ قراری، بیهیچ متانتی.
بر این تأکید میکنم که داشتن فرزند یا تجربهٔ فرزنداری شرط فهم این موقعیت است. کسانی که کودک خردسال ندارند، تجربهٔ زیستهای از بیقراری بیدرمانِ کودک هم در هنگام گرسنگی ندارند و معنای عینیِ این واژههای ساده و سخت را نمیفهمند. در همین دقیقهای که من این کلمات بهنظر بدیهی را مینویسم، در باریکهٔ محصور غزه نزدیک به ۱۴ هزار کودک به روایت مستند منابع بینالمللی، احوالاتی چندبرابر شدیدتر از گرسنگیِ کودکان ما دارند.۱۴ هزار کودک در آستانهٔ جاندادناند. گلوله نه، خمپاره نه، بمب خوشهای نه، آنها سر جای خودشان؛ در اثر نبود غذا و آب.
در همین دقیقه و ثانیهای که تقویم میلادیاش ۲۱ می سال شرمگین ۲۰۲۵ را نشان میدهد، در همین دقیقه و ثانیهای که در صدسال گذشتهاش دو جنگ خونین جهانی رخ داده و انسان مثلاً از آنها درس گرفته است و حقوقبشر آفریده و قوانین بینالمللی تدوین کرده و نهادهای جهانی ساخته، هیچ عمل بازدارندهای رخ نمیدهد. تکرار کنیم، تا ساعاتی آینده در اثر نرسیدنِ همچنانِ غذا و آب، ۱۴ هزار کودک خواهند مرد. به همین سادگیِ متعفن. آشِ نکبتِ پاکساژی نژادی آنقدر شور شده، که زبان ترامپ هم حتی به حمایت اسرائیل و تهدید فلسطینیها نمیچرخد، که دولت انگلیس سفیر اسرائیل را فرامیخواند، که نخستوزیر ایتالیا در مجلس به جهت سکوتش در برابر فاجعهٔ غزه زیر رگبار حمله میرود، که اتحادیه اروپا تهدید به قطع روابط تجاری با اسرائیل میکند، که آلمان بر ضرورت پایان محاصره تأکید میکند، که برخی از ارتشیهای داخل اسرائیل دولت را به نسلکشی و کشتن از سر تفریح خردسالان محکوم میکنند.
به سر سخن برگردم. در هر بار کلافگی ویرانگرِ بچهها در اثر گرسنگیهای کوتاه و اتفاقی، به معادل گرسنگیِ کودکان در غزه فکر میکنم. اینکه پدر و مادرهای خسته و ویران و آواره، که خود غذایی برای رفع گرسنگی ندارند و حتی به خوردن لاکپشت از دریا رو آوردهاند، در این ساعتها و دقیقهها با بیتابیِ بچهها چه میکنند؟ ما از پس ده دقیقهٔ این وضعیت برنمیآییم. آنان چه میکنند؟ با مثل شمع آبشدن کودکان خردسالِ گرسنه چه میکنند؟ ساعتها و دقیقههای این درد بیدرمان را چگونه میگذرانند؟
بدیِ دوران همذاتپندار ما این است که ما نخستین نسلی از انسانها هستیم که آنلاین و بر صفحهٔ گوشیهای خود، تماشاگر نسلکشیِ تاریخیم؛ تماشاگرانی دستبسته و صرفاً متأسف. فاجعهٔ آشویتس که دستمایهٔ مظلومنمایی و مایهٔ بنیان کشور اسرائیل است، هیچگاه تماشاگرِ فراگیر معاصر به این اندازه نداشت. به همین نسبت، تاریخ هم بیرحمتر از داوری دربارهٔ هلوکاست، دربارهٔ سکوت و کمک وسیع دیگران به رخدادن این فاجعه، داوری خواهد کرد. از میان میلیاردها انسان تماشاگرِ زندهٔ نسلکشی و گرسنهکشیِ امروزه غزه، انگشتشمارند کسانی چون گرتا توتبرگ که دست به کاری بزنند. بقیه چون ما نگاه میکنند و فقط لحظهلحظههای زندگیِ روزمرهشان زهر میشود. شاید اگر اندک نشانی از حیات اخلاقی برای ما مانده باشد، همین زهرشدنِ شریفِ زندگی روزانه است. اما بدانیم که این زهر برای کودکان گرسنهٔ امروزِ غزه غذا نمیشود! غذا کو؟ ساعت چند است؟
@Hamesh1
@EveDaughters
بچهها عصر که به خانه میرسند، گرسنهاند. یا باید چیزی ببرم که در حدفاصل مهد تا خانه، بخورند. یا باید بلافاصله بعد از آمدن به خانه چیزکی آماده کنم که رفع گرسنگی کنند. اگر فراموش کنم که خوراکیای برای راه ببرم، یا اگر فراهمشدن بیدرنگِ خوراکی پس از رسیدن، طول بکشد، آرام نمیگیرند. چنان بیقرار و پرسروصدا و هرولهکنان خواهند شد، چنان از گرسنگی رقصپا میکنند، که منگ میشوی و خون به مغز تو هم نمیرسد. آنقدر که گرسنگی به خودت هیچگاه چنین فشار نمیآورد. غذا و خوراکی که بهشان میرسد، چون آب سردی است بر آتش بیقراری. یکهو آرام میشوند و خون به مغزشان میرسد! به همین منطق ما دوبرابر آرام میشویم.
کسانی که کودک دارند، کسانی که تجربهٔ سروکلهزدن با بچه را ساعتها از سر گذراندهاند، میدانند بیقراریِ گرسنگی و تشنگی یعنی چه. بچه به معنای دقیق کلمه در هنگامهٔ گرسنگی، هیچ جمله و توصیهای را معادل خوراکی نمیداند و برایش هیچ توجیهی در نبود غذا پذیرفتنی نیست. او گرسنه است و تشنه. فقط و فقط هم با آب و غذا آرام میگیرد. بیهیچ صبری، بیهیچ قراری، بیهیچ متانتی.
بر این تأکید میکنم که داشتن فرزند یا تجربهٔ فرزنداری شرط فهم این موقعیت است. کسانی که کودک خردسال ندارند، تجربهٔ زیستهای از بیقراری بیدرمانِ کودک هم در هنگام گرسنگی ندارند و معنای عینیِ این واژههای ساده و سخت را نمیفهمند. در همین دقیقهای که من این کلمات بهنظر بدیهی را مینویسم، در باریکهٔ محصور غزه نزدیک به ۱۴ هزار کودک به روایت مستند منابع بینالمللی، احوالاتی چندبرابر شدیدتر از گرسنگیِ کودکان ما دارند.۱۴ هزار کودک در آستانهٔ جاندادناند. گلوله نه، خمپاره نه، بمب خوشهای نه، آنها سر جای خودشان؛ در اثر نبود غذا و آب.
در همین دقیقه و ثانیهای که تقویم میلادیاش ۲۱ می سال شرمگین ۲۰۲۵ را نشان میدهد، در همین دقیقه و ثانیهای که در صدسال گذشتهاش دو جنگ خونین جهانی رخ داده و انسان مثلاً از آنها درس گرفته است و حقوقبشر آفریده و قوانین بینالمللی تدوین کرده و نهادهای جهانی ساخته، هیچ عمل بازدارندهای رخ نمیدهد. تکرار کنیم، تا ساعاتی آینده در اثر نرسیدنِ همچنانِ غذا و آب، ۱۴ هزار کودک خواهند مرد. به همین سادگیِ متعفن. آشِ نکبتِ پاکساژی نژادی آنقدر شور شده، که زبان ترامپ هم حتی به حمایت اسرائیل و تهدید فلسطینیها نمیچرخد، که دولت انگلیس سفیر اسرائیل را فرامیخواند، که نخستوزیر ایتالیا در مجلس به جهت سکوتش در برابر فاجعهٔ غزه زیر رگبار حمله میرود، که اتحادیه اروپا تهدید به قطع روابط تجاری با اسرائیل میکند، که آلمان بر ضرورت پایان محاصره تأکید میکند، که برخی از ارتشیهای داخل اسرائیل دولت را به نسلکشی و کشتن از سر تفریح خردسالان محکوم میکنند.
به سر سخن برگردم. در هر بار کلافگی ویرانگرِ بچهها در اثر گرسنگیهای کوتاه و اتفاقی، به معادل گرسنگیِ کودکان در غزه فکر میکنم. اینکه پدر و مادرهای خسته و ویران و آواره، که خود غذایی برای رفع گرسنگی ندارند و حتی به خوردن لاکپشت از دریا رو آوردهاند، در این ساعتها و دقیقهها با بیتابیِ بچهها چه میکنند؟ ما از پس ده دقیقهٔ این وضعیت برنمیآییم. آنان چه میکنند؟ با مثل شمع آبشدن کودکان خردسالِ گرسنه چه میکنند؟ ساعتها و دقیقههای این درد بیدرمان را چگونه میگذرانند؟
بدیِ دوران همذاتپندار ما این است که ما نخستین نسلی از انسانها هستیم که آنلاین و بر صفحهٔ گوشیهای خود، تماشاگر نسلکشیِ تاریخیم؛ تماشاگرانی دستبسته و صرفاً متأسف. فاجعهٔ آشویتس که دستمایهٔ مظلومنمایی و مایهٔ بنیان کشور اسرائیل است، هیچگاه تماشاگرِ فراگیر معاصر به این اندازه نداشت. به همین نسبت، تاریخ هم بیرحمتر از داوری دربارهٔ هلوکاست، دربارهٔ سکوت و کمک وسیع دیگران به رخدادن این فاجعه، داوری خواهد کرد. از میان میلیاردها انسان تماشاگرِ زندهٔ نسلکشی و گرسنهکشیِ امروزه غزه، انگشتشمارند کسانی چون گرتا توتبرگ که دست به کاری بزنند. بقیه چون ما نگاه میکنند و فقط لحظهلحظههای زندگیِ روزمرهشان زهر میشود. شاید اگر اندک نشانی از حیات اخلاقی برای ما مانده باشد، همین زهرشدنِ شریفِ زندگی روزانه است. اما بدانیم که این زهر برای کودکان گرسنهٔ امروزِ غزه غذا نمیشود! غذا کو؟ ساعت چند است؟
@Hamesh1
@EveDaughters
💔14👍4
از تور رایگان روی سایت دیوار تا تجاوز جنسی!
🔻«سفر به آنتالیا، همه هزینهها با من، فقط خانم باشه» «تور رایگان و سفر داخل کشور، لطفا آقایون تماس نگیرن!» این جملات نه در یک شبکهاجتماعی خارجی، بلکه در سایت رسمی دیوار منتشر شده است.
خبرنگار اجتماعی تبیان با چند آگهیدهنده تماس گرفت:
🔻 یکی برای سفر قشم، ۳۰ میلیون بودجه داشت. دیگری، بهبهانه سفر به آنتالیا، پیشنهاد رابطه جنسی داد و نوشت:
🔻«میخوای قبلش کمی بیشتر با هم آشنا بشیم؟» و فردی هم سفر سههفتهای با ۱۵۰ میلیون هزینه و اقامت در کمپر را به بهانه پروژه فیلمبرداری مطرح کرد.
🔻اما پشت وعدهی «همسفری رایگان»، خطرات هولناکی پنهان است؛ از اخاذی با تصاویر خصوصی و رها شدن در میانهراه، تا تلههایی برای قاچاق انسان یا آزار جنسی در مقصدی ناشناس.
🔻گزارشهای اینترپل در سال ۲۰۲۴ نشان میدهد شبکههای قاچاق، افراد را با وعده سفر یا کار، به کشورهای دیگر فریب میدهند و گذرنامههایشان را ضبط میکنند. برای برخی، این سفر، آخرین ایستگاه است./تبیان
@EveDaughters
🔻«سفر به آنتالیا، همه هزینهها با من، فقط خانم باشه» «تور رایگان و سفر داخل کشور، لطفا آقایون تماس نگیرن!» این جملات نه در یک شبکهاجتماعی خارجی، بلکه در سایت رسمی دیوار منتشر شده است.
خبرنگار اجتماعی تبیان با چند آگهیدهنده تماس گرفت:
🔻 یکی برای سفر قشم، ۳۰ میلیون بودجه داشت. دیگری، بهبهانه سفر به آنتالیا، پیشنهاد رابطه جنسی داد و نوشت:
🔻«میخوای قبلش کمی بیشتر با هم آشنا بشیم؟» و فردی هم سفر سههفتهای با ۱۵۰ میلیون هزینه و اقامت در کمپر را به بهانه پروژه فیلمبرداری مطرح کرد.
🔻اما پشت وعدهی «همسفری رایگان»، خطرات هولناکی پنهان است؛ از اخاذی با تصاویر خصوصی و رها شدن در میانهراه، تا تلههایی برای قاچاق انسان یا آزار جنسی در مقصدی ناشناس.
🔻گزارشهای اینترپل در سال ۲۰۲۴ نشان میدهد شبکههای قاچاق، افراد را با وعده سفر یا کار، به کشورهای دیگر فریب میدهند و گذرنامههایشان را ضبط میکنند. برای برخی، این سفر، آخرین ایستگاه است./تبیان
@EveDaughters
😱13
رعنا:به نظر تو ممکن است مردی زنی را ببوسد بی آنکه او را دوست داشته باشد؟
"تمام مردهایی که این کار را می کنند،همان لحظه آن زن را دوست دارند،اگر نداشته باشند خودشان را وادار به چنین کاری نمی کنند.همان موقع مردها خیلی پر احساس اند...اما فردای آن روز می توانند آدم دیگری بشوند.
"چیزی که زن ها نمی بینند یا نمی خواهند ببینند،فکر می کنند آن ها هم مثل خودشان اند،که ساعت ها توی ذهنشان،با این چیزها ور بروند و اسیر شوند.برای مردها یک بوسه فقط یک بوسه است ولی زن ها شصت تا چیز دیگر از آن می سازند."/زنامروزی
📕ترلان
فریبا وفی
@EveDaughters
"تمام مردهایی که این کار را می کنند،همان لحظه آن زن را دوست دارند،اگر نداشته باشند خودشان را وادار به چنین کاری نمی کنند.همان موقع مردها خیلی پر احساس اند...اما فردای آن روز می توانند آدم دیگری بشوند.
"چیزی که زن ها نمی بینند یا نمی خواهند ببینند،فکر می کنند آن ها هم مثل خودشان اند،که ساعت ها توی ذهنشان،با این چیزها ور بروند و اسیر شوند.برای مردها یک بوسه فقط یک بوسه است ولی زن ها شصت تا چیز دیگر از آن می سازند."/زنامروزی
📕ترلان
فریبا وفی
@EveDaughters
❤7😢2💔2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا یک مرد یا زن متاهل می تواند " دوست اجتماعی " داشته باشد!؟
نقش هورمونها و نوروترنسمیترها در سابکانشسِ (نیمه خودآگاه) رابطه ای به نام دوست اجتماعی:
🔻مغز ما بر اساس مکانیسمهای تکاملی و بیوشیمیایی عمل میکند. حتی اگر در سطح خودآگاه “فقط دوست باشیم”، هورمونها و نوروترنسمیترها ممکن است در ناخودآگاه، مرزها را تغییر دهند.
📌 در زنان:
1️⃣ اکسیتوسین (هورمون پیوند)
2️⃣ استروژن (هورمون حساسیت هیجانی)
3️⃣ سروتونین (تثبیت خلق)
📌 در مردان:
1️⃣ تستوسترون (هورمون رقابت و جذب)
2️⃣ دوپامین (سیستم پاداش)
3️⃣ اپی نفرین (آدرنالین - هورمون هیجان)
📌منابع تحقیقاتی:
▪︎ Feldman, R. (2016).Psychoneuroendocrinology.
▪︎ Taylor, S. E. (2000). Psychological Review.
▪︎ van der Meij, L. (2012). Hormones and Behavior.
▪︎ Schultz, W. (2016). Neuron
برای اطلاع از نقش هورمونها به همراه منبع:
https://t.me/zistboommedia/18878
@EveDaughters
نقش هورمونها و نوروترنسمیترها در سابکانشسِ (نیمه خودآگاه) رابطه ای به نام دوست اجتماعی:
🔻مغز ما بر اساس مکانیسمهای تکاملی و بیوشیمیایی عمل میکند. حتی اگر در سطح خودآگاه “فقط دوست باشیم”، هورمونها و نوروترنسمیترها ممکن است در ناخودآگاه، مرزها را تغییر دهند.
📌 در زنان:
1️⃣ اکسیتوسین (هورمون پیوند)
2️⃣ استروژن (هورمون حساسیت هیجانی)
3️⃣ سروتونین (تثبیت خلق)
📌 در مردان:
1️⃣ تستوسترون (هورمون رقابت و جذب)
2️⃣ دوپامین (سیستم پاداش)
3️⃣ اپی نفرین (آدرنالین - هورمون هیجان)
📌منابع تحقیقاتی:
▪︎ Feldman, R. (2016).Psychoneuroendocrinology.
▪︎ Taylor, S. E. (2000). Psychological Review.
▪︎ van der Meij, L. (2012). Hormones and Behavior.
▪︎ Schultz, W. (2016). Neuron
برای اطلاع از نقش هورمونها به همراه منبع:
https://t.me/zistboommedia/18878
@EveDaughters
👍9
جنگی علیه بدن زنان
🖊مریم محمد الخطیب، شاعر و فعال زنان اهل غزه
🌐منبع: سایت ماندویس، ۱۹ می ۲۰۲۵
جنگ غزه تنها داستان ویرانهها و حملات هوایی نیست. این داستان دختری است که در زیر بمبارانها درگیر عادت ماهیانه میشود، مادری که در سکوت خونریزی میکند، جنینش روی زمین سرد سقط میشود یا زیر صدای پهپادها زایمان میکند. در اکتبر، من به مدت ده روز خونریزی داشتم، بدون دسترسی به یک حمام مناسب.
خانهای که به آن پناه بردیم – مانند بیشتر پناهگاههای غزه – هیچ حریم خصوصی نداشت. چهل نفر در دو اتاق میخوابیدند. حمام در نداشت، فقط یک پردهٔ پاره. یادم میآید که منتظر میماندم تا همه بخوابند تا بتوانم بدنم را با یک بطری آب و تکههای پارچه تمیز کنم. یادم میآید که دعا میکردم رختخوابی را که با سه دخترعمویم شریک بودم، لکهدار نکنم. یادم میآید آن شرم را، نه از بدنم، بلکه از ناتوانی در مراقبت از آن.
در جنگ، بدن حقوقش را از دست میدهد، بهویژه بدن زن. تیتر خبرها بهندرت در مورد این موضوع صحبت میکنند، دربارهٔ معنای پریود شدن یک دختر زیر بمباران، دربارهٔ مادرانی که در سکوت خونریزی میکنند، جنینشان روی زمینهای سرد سقط میشود یا زیر پهپادها زایمان میکنند. جنگ غزه تنها داستان ویرانی و حملات هوایی نیست؛ این داستان بدنهایی است که زندگیشان متوقف شده، مورد تجاوز قرار گرفته و از آرامش محروم شدهاند. و با این حال، بهگونهای، این بدنها ادامه میدهند
.
بهعنوان یک زن فلسطینی و دانشجوی آواره که اکنون در مصر زندگی میکنم، این خاطرهٔ جسمانی را با خود حمل میکنم، نه بهعنوان یک استعاره، بلکه بهعنوان یک واقعیت. با شنیدن صداهای بلند، هنوز بدنم میلرزد. گوارشم مختل شده. خوابم تکهتکه است. بسیاری از زنان را میشناسم – دوستان، اقوام، همسایهها – که در طول جنگ به بیماریهای مزمن مبتلا شدهاند، کسانی که برای ماهها پریودشان متوقف شده، کسانی که پستانهایشان در حالی که در پناهگاهها سعی میکردند به فرزندانشان شیر بدهند، خشک شده. جنگ مانند یک بیماری وارد بدن میشود و در آن میماند.
بدن غزهای نقشهای از توقفهای ناگهانی است. از همان ابتدا یاد میگیرد که خود را جمع کند – فضای کمتری بگیرد، هوشیار بماند، میل، گرسنگی و خونریزی را سرکوب کند. عمومیبودن آوارگی، حریم خصوصی را نابود میکند، در حالی که ترس مداوم سیستم عصبی را میخورد. زنانی که زمانی حجبوحیا را رعایت میکردند، حالا مقابل غریبهها لباس عوض میکنند. دختران دیگر درباره عادت ماهانهشان صحبت نمیکنند. کرامت به بار سنگینی تبدیل میشود که هیچکس از عهده آن برنمیآید.
این تناقض بقا است: همان بدنی که از امنیت محروم شده، به ابزار مقاومت تبدیل میشود. زنان روی نور شمع عدس میپزند، در زیرزمینها به کودکان آرامش میدهند، مردگان را در آغوش میگیرند. این اعمال منفعلانه نیستند؛ آنها رادیکال هستند. عادت ماهانه داشتن، باردار بودن، شیر دادن، آرام کردن – در میان ویرانی – یعنی اصرار بر زندگی.
بارها و بارها به تصویر مادرم در طول جنگ فکر میکنم. پشتش از خم شدن روی قابلمه خمیده شده، دستهایش میلرزند، چشمانش با هر صدا به سقف خیره میشوند. او تا زمانی که دیگران غذا نمیخوردند، غذا نمیخورد. تا زمانی که بچهها نمیخوابیدند، نمیخوابید. بدنش همزمان مدیریت شرایط جنگ و مادری را تحمل میکرد. حالا میفهمم که خستگیاش چقدر سیاسی بود – چطور کار او، مانند کار بسیاری از زنان فلسطینی، با منطق نابودی مخالفت میکرد.
در غزه هیچ چادری برای بدن وجود ندارد. هیچ فضای امنی که بدن زن بتواند بدون ترس خود را رها کند. جنگ ما را عریان میکند – نه تنها از خانهها و وسایلمان، بلکه از آیینهایی که ما را انسان میکنند: حمام کردن، عادت ماهانه داشتن، سوگواری در حریم خصوصی. اما حتی بدون سرپناه، بدنهایمان مقاومت میکنند. آنها به یاد میآورند. آنها مقاومت میکنند.
و شاید، در لرزش پایدارشان، صادقانهترین تاریخ را مینویسند.
این مقاله را در سایت نشریه چشمانداز ایران بخوانید:
cheshmandaziran.ir/جنگی-که-در-آن-بدن-زنان-حقوقش-را-از-دست-دا/
@EveDaughters
🖊مریم محمد الخطیب، شاعر و فعال زنان اهل غزه
🌐منبع: سایت ماندویس، ۱۹ می ۲۰۲۵
جنگ غزه تنها داستان ویرانهها و حملات هوایی نیست. این داستان دختری است که در زیر بمبارانها درگیر عادت ماهیانه میشود، مادری که در سکوت خونریزی میکند، جنینش روی زمین سرد سقط میشود یا زیر صدای پهپادها زایمان میکند. در اکتبر، من به مدت ده روز خونریزی داشتم، بدون دسترسی به یک حمام مناسب.
خانهای که به آن پناه بردیم – مانند بیشتر پناهگاههای غزه – هیچ حریم خصوصی نداشت. چهل نفر در دو اتاق میخوابیدند. حمام در نداشت، فقط یک پردهٔ پاره. یادم میآید که منتظر میماندم تا همه بخوابند تا بتوانم بدنم را با یک بطری آب و تکههای پارچه تمیز کنم. یادم میآید که دعا میکردم رختخوابی را که با سه دخترعمویم شریک بودم، لکهدار نکنم. یادم میآید آن شرم را، نه از بدنم، بلکه از ناتوانی در مراقبت از آن.
در جنگ، بدن حقوقش را از دست میدهد، بهویژه بدن زن. تیتر خبرها بهندرت در مورد این موضوع صحبت میکنند، دربارهٔ معنای پریود شدن یک دختر زیر بمباران، دربارهٔ مادرانی که در سکوت خونریزی میکنند، جنینشان روی زمینهای سرد سقط میشود یا زیر پهپادها زایمان میکنند. جنگ غزه تنها داستان ویرانی و حملات هوایی نیست؛ این داستان بدنهایی است که زندگیشان متوقف شده، مورد تجاوز قرار گرفته و از آرامش محروم شدهاند. و با این حال، بهگونهای، این بدنها ادامه میدهند
.
بهعنوان یک زن فلسطینی و دانشجوی آواره که اکنون در مصر زندگی میکنم، این خاطرهٔ جسمانی را با خود حمل میکنم، نه بهعنوان یک استعاره، بلکه بهعنوان یک واقعیت. با شنیدن صداهای بلند، هنوز بدنم میلرزد. گوارشم مختل شده. خوابم تکهتکه است. بسیاری از زنان را میشناسم – دوستان، اقوام، همسایهها – که در طول جنگ به بیماریهای مزمن مبتلا شدهاند، کسانی که برای ماهها پریودشان متوقف شده، کسانی که پستانهایشان در حالی که در پناهگاهها سعی میکردند به فرزندانشان شیر بدهند، خشک شده. جنگ مانند یک بیماری وارد بدن میشود و در آن میماند.
بدن غزهای نقشهای از توقفهای ناگهانی است. از همان ابتدا یاد میگیرد که خود را جمع کند – فضای کمتری بگیرد، هوشیار بماند، میل، گرسنگی و خونریزی را سرکوب کند. عمومیبودن آوارگی، حریم خصوصی را نابود میکند، در حالی که ترس مداوم سیستم عصبی را میخورد. زنانی که زمانی حجبوحیا را رعایت میکردند، حالا مقابل غریبهها لباس عوض میکنند. دختران دیگر درباره عادت ماهانهشان صحبت نمیکنند. کرامت به بار سنگینی تبدیل میشود که هیچکس از عهده آن برنمیآید.
این تناقض بقا است: همان بدنی که از امنیت محروم شده، به ابزار مقاومت تبدیل میشود. زنان روی نور شمع عدس میپزند، در زیرزمینها به کودکان آرامش میدهند، مردگان را در آغوش میگیرند. این اعمال منفعلانه نیستند؛ آنها رادیکال هستند. عادت ماهانه داشتن، باردار بودن، شیر دادن، آرام کردن – در میان ویرانی – یعنی اصرار بر زندگی.
بارها و بارها به تصویر مادرم در طول جنگ فکر میکنم. پشتش از خم شدن روی قابلمه خمیده شده، دستهایش میلرزند، چشمانش با هر صدا به سقف خیره میشوند. او تا زمانی که دیگران غذا نمیخوردند، غذا نمیخورد. تا زمانی که بچهها نمیخوابیدند، نمیخوابید. بدنش همزمان مدیریت شرایط جنگ و مادری را تحمل میکرد. حالا میفهمم که خستگیاش چقدر سیاسی بود – چطور کار او، مانند کار بسیاری از زنان فلسطینی، با منطق نابودی مخالفت میکرد.
در غزه هیچ چادری برای بدن وجود ندارد. هیچ فضای امنی که بدن زن بتواند بدون ترس خود را رها کند. جنگ ما را عریان میکند – نه تنها از خانهها و وسایلمان، بلکه از آیینهایی که ما را انسان میکنند: حمام کردن، عادت ماهانه داشتن، سوگواری در حریم خصوصی. اما حتی بدون سرپناه، بدنهایمان مقاومت میکنند. آنها به یاد میآورند. آنها مقاومت میکنند.
و شاید، در لرزش پایدارشان، صادقانهترین تاریخ را مینویسند.
این مقاله را در سایت نشریه چشمانداز ایران بخوانید:
cheshmandaziran.ir/جنگی-که-در-آن-بدن-زنان-حقوقش-را-از-دست-دا/
@EveDaughters
چشم انداز ایران
جنگی علیه بدن زنان - چشم انداز ایران
مریم محمد الخطیب نویسنده، شاعر و فعال فلسطینی اهل غزه است. او در مصر دندانپزشکی میخواند و در عین حال به کار ادبی خود ادامه میدهد. نوشتههای او - که در
😢9👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، در واکنش به تذکری درباره عدم ابلاغ قانون «عفاف و حجاب» گفت که تاکنون نمیخواست این موضوع را اعلام کند اما «دبیرخانه شورای امنیت ملی به صورت مکتوب به ما اعلام کرده است که فعلاً این قانون ابلاغ نشود.»
@EveDaughters
@EveDaughters
👍9
✍️
من ضدحال هستم!
✔️ تابحال پیشآمده است که مثلاً به سفر گروهی رفته باشید و به جمع اعتراض کنید چرا مردها تمام مدت مشغول استراحت و بازی و تفریح هستند و زنها دارند پذیرایی میکنند و به بچهها میرسند؟ و حتی خود زنها به شما گفته باشند ضدحال، اوقات مردها را تلخ نکن؟
✔️ پیشآمده در میهمانیها به تقسیمکار نابرابر و نادیده گرفته شدن حق زنها برای معاشرت اعتراض کرده باشید؟ شده اعتراض کنید چرا زنها باید حرفهایشان را پای سینک ظرفشویی بزنند و مردها روی مبل؟ مردها دلخور شده باشند و زنها به شما گفته باشند ضدحال مهمانی را خراب نکن خودمان راحتتریم؟
✔️ پیش آمده وزیر و وکیل و متخصصی و حتی رانندهای را چون زن است تحقیر کنند و شما اعتراض کرده باشید؟ به شما گفته باشند بیجنبه ضدحال؟
✔️ پیش آمده به همکلاس، استاد یا همکاری که از شوخیها یا کنایههای جنسی/ قومی استفاده میکند اعتراض کنید؟ و به شما گفته باشند ضدحال؟
✔️ شده بعد از خطابۀ غرای مدیر در جلسه اولیا و مربیان مدرسه دخترتان اعتراض کرده باشید که «مگر تمام آموزش مدارس پسرانه حول پدر خوب بودن میچرخد که مدام تکرار میکنید میخواهیم مادران خوبی برای آینده را تربیت کنیم»؟ و باقی مادرها به شما گفته باشند اوه! باز هم این مامانِ ضدحال؟
✔️ آیا شده به جُکهای جنسی/ قومی نخندیده باشید در حالیکه جمع از خنده ریسه رفتهاند؟ یا به ناسزا به بستگان زن افراد در کلام روزمره اعتراض کرده باشید؟ یا نقدی بر یکی از دهها فیلم کمدی پرفروشی نوشته باشید که دوگانه زنیکه سلیطه/ بانوی زیبای پولدار احمق را تکرار میکند؟ و شنیده باشید امان از زنهای محتاج توجه و ضدحال!
...
✅ اگر چنین تجربههایی دارید باید بدانید که تنها نیستید. لقبی دارید، درباره شما کتاب نوشتهاند و آن را به خودتان تقدیم کردهاند: به فمینیستهای ضدحال!
✅ سارا احمد، متفکر فمینیست پاکستانی_بریتانیایی_استرالیایی کتابی دارد با نام دستنامه فمینیست ضدحال.
✅ او از ما دعوت میکند به چیزهایی که در جمع با آنها «حال میکنیم» عمیقتر فکر کنیم؛ چون حالکردن بیش از آنکه پدیدهای فردی باشد فرهنگی و اجتماعی است. اینکه برخی خوشیها ما را ناراحت میکند نه تنها چیز بدی نیست، بلکه به این معناست که دربرابر چیزهایی که قرار است به عنوان خوشی به ما تحمیل شود حساسیت پیدا کردهایم. انگار کشف کردهایم که «حال کردن» خیلی وقتها چیزی است متعلق به گروهی از مردان و پر است از دادن احساس حقارت و شرم به دیگران.
✅ از فرهنگهای دیگر خبر ندارم، ولی در فرهنگ خود ما «حال کردن» در موارد زیادی با تحقیر دیگران همراه است. هم در رفتار و هم در کلام.
〰️ مثلا حال کردن در مهمانی و سفر همراه است با لم دادن و قلیان کشیدن و از سیاست یا فوتبال گفتن مردها و بهرمندی از خدمات همراهان دیگر که یک دم نیاسودندهاند و نادیده گرفتن حق آنها برای استراحت/تفریح/ معاشرت.
〰️ حال کردن همراه است با تحقیر بدن، بدن معلول، بدن همجنسخواه، بدن زن که در راس همه آنهاست: اندازه اندام زنان، زن جوان، زن پیر، زن تیره، زن روشن، زن مطیع، زن سرکش...
〰️ همراه است با استفاده از ادبیات تجاوز به زنان چه در شبنشینی و چه در دعوا.
✅ سارا احمد میگوید باید این حال را گرفت! اتفاقاً فمینیست ضدحال نقش مثبت ماجراست که با نظم موجود کنار نمیآید. با دستورالعمل خوشی و شادی مشکل دارد و اجازه نمیدهد دورهمیهای خانوادگی، کلاسهای درس، جلسات کاری و حتی جلسات اولیا و مربیان خوش و خرم پیش برود! فمینیست ضدحال نه عقدهای است، نه بیظرفیت، نه فاقد حس طنز و توان معاشرت. این عادت قدرتهاست که «وقتی کسی به مشکلی اشاره کند خود او را به عنوان مشکل معرفی کنند». فمینیست ضدحال این بازی را بلد است و سخن گفتن علیه نژادپرستی و جنسپرستی را برای خودش نوعی تعهد اخلاقی میداند: «من ضد حال هستم و مشکلی ندارم اگر به من بگویید زن تلخ و افسردهای که موجود غیرقابل تحملی است در مقایسه با زنهای شاد دوروبرتان که به خوشمزگیهای جنسی و نژادی شما میخندند و از سوءاستفاده لذت میبرند».
به عقیده سارا احمد نمیشود و نباید از فرودستان خواست آرام و مودب و بخشنده باشند تا در جمع باحالها پذیرفته شوند.
✅ ضدحال بودن کنشی اخلاقی در زندگی روزمره است. یعنی استقبال از ناراحتی و اهمیت ندادن به برچسبها و طردها برای برملاکردن مشکلات فرهنگی و رفتن به سوی جهانی عادلانهتر. ضدحالزن دارد «نکتهای» را درباره نظم و ساختار قدرت در جهان مطرح میکند. درباره کلیشههای فرهنگی که جاافتاده و نامرئی شدهاند، اما به باورهای تبعیضآمیز ما شکل دادهاند.
ضدحالزن نکتهسنج، باهوش، خلاق و بااخلاق است.
🧷 برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به:
📚Ahmed, Sara. The Feminist Killjoy Handbook. London: Allen Lane, 2023.
#سارا_احمد
@neocritic
@EveDaughters
من ضدحال هستم!
✔️ تابحال پیشآمده است که مثلاً به سفر گروهی رفته باشید و به جمع اعتراض کنید چرا مردها تمام مدت مشغول استراحت و بازی و تفریح هستند و زنها دارند پذیرایی میکنند و به بچهها میرسند؟ و حتی خود زنها به شما گفته باشند ضدحال، اوقات مردها را تلخ نکن؟
✔️ پیشآمده در میهمانیها به تقسیمکار نابرابر و نادیده گرفته شدن حق زنها برای معاشرت اعتراض کرده باشید؟ شده اعتراض کنید چرا زنها باید حرفهایشان را پای سینک ظرفشویی بزنند و مردها روی مبل؟ مردها دلخور شده باشند و زنها به شما گفته باشند ضدحال مهمانی را خراب نکن خودمان راحتتریم؟
✔️ پیش آمده وزیر و وکیل و متخصصی و حتی رانندهای را چون زن است تحقیر کنند و شما اعتراض کرده باشید؟ به شما گفته باشند بیجنبه ضدحال؟
✔️ پیش آمده به همکلاس، استاد یا همکاری که از شوخیها یا کنایههای جنسی/ قومی استفاده میکند اعتراض کنید؟ و به شما گفته باشند ضدحال؟
✔️ شده بعد از خطابۀ غرای مدیر در جلسه اولیا و مربیان مدرسه دخترتان اعتراض کرده باشید که «مگر تمام آموزش مدارس پسرانه حول پدر خوب بودن میچرخد که مدام تکرار میکنید میخواهیم مادران خوبی برای آینده را تربیت کنیم»؟ و باقی مادرها به شما گفته باشند اوه! باز هم این مامانِ ضدحال؟
✔️ آیا شده به جُکهای جنسی/ قومی نخندیده باشید در حالیکه جمع از خنده ریسه رفتهاند؟ یا به ناسزا به بستگان زن افراد در کلام روزمره اعتراض کرده باشید؟ یا نقدی بر یکی از دهها فیلم کمدی پرفروشی نوشته باشید که دوگانه زنیکه سلیطه/ بانوی زیبای پولدار احمق را تکرار میکند؟ و شنیده باشید امان از زنهای محتاج توجه و ضدحال!
...
✅ اگر چنین تجربههایی دارید باید بدانید که تنها نیستید. لقبی دارید، درباره شما کتاب نوشتهاند و آن را به خودتان تقدیم کردهاند: به فمینیستهای ضدحال!
✅ سارا احمد، متفکر فمینیست پاکستانی_بریتانیایی_استرالیایی کتابی دارد با نام دستنامه فمینیست ضدحال.
✅ او از ما دعوت میکند به چیزهایی که در جمع با آنها «حال میکنیم» عمیقتر فکر کنیم؛ چون حالکردن بیش از آنکه پدیدهای فردی باشد فرهنگی و اجتماعی است. اینکه برخی خوشیها ما را ناراحت میکند نه تنها چیز بدی نیست، بلکه به این معناست که دربرابر چیزهایی که قرار است به عنوان خوشی به ما تحمیل شود حساسیت پیدا کردهایم. انگار کشف کردهایم که «حال کردن» خیلی وقتها چیزی است متعلق به گروهی از مردان و پر است از دادن احساس حقارت و شرم به دیگران.
✅ از فرهنگهای دیگر خبر ندارم، ولی در فرهنگ خود ما «حال کردن» در موارد زیادی با تحقیر دیگران همراه است. هم در رفتار و هم در کلام.
〰️ مثلا حال کردن در مهمانی و سفر همراه است با لم دادن و قلیان کشیدن و از سیاست یا فوتبال گفتن مردها و بهرمندی از خدمات همراهان دیگر که یک دم نیاسودندهاند و نادیده گرفتن حق آنها برای استراحت/تفریح/ معاشرت.
〰️ حال کردن همراه است با تحقیر بدن، بدن معلول، بدن همجنسخواه، بدن زن که در راس همه آنهاست: اندازه اندام زنان، زن جوان، زن پیر، زن تیره، زن روشن، زن مطیع، زن سرکش...
〰️ همراه است با استفاده از ادبیات تجاوز به زنان چه در شبنشینی و چه در دعوا.
✅ سارا احمد میگوید باید این حال را گرفت! اتفاقاً فمینیست ضدحال نقش مثبت ماجراست که با نظم موجود کنار نمیآید. با دستورالعمل خوشی و شادی مشکل دارد و اجازه نمیدهد دورهمیهای خانوادگی، کلاسهای درس، جلسات کاری و حتی جلسات اولیا و مربیان خوش و خرم پیش برود! فمینیست ضدحال نه عقدهای است، نه بیظرفیت، نه فاقد حس طنز و توان معاشرت. این عادت قدرتهاست که «وقتی کسی به مشکلی اشاره کند خود او را به عنوان مشکل معرفی کنند». فمینیست ضدحال این بازی را بلد است و سخن گفتن علیه نژادپرستی و جنسپرستی را برای خودش نوعی تعهد اخلاقی میداند: «من ضد حال هستم و مشکلی ندارم اگر به من بگویید زن تلخ و افسردهای که موجود غیرقابل تحملی است در مقایسه با زنهای شاد دوروبرتان که به خوشمزگیهای جنسی و نژادی شما میخندند و از سوءاستفاده لذت میبرند».
به عقیده سارا احمد نمیشود و نباید از فرودستان خواست آرام و مودب و بخشنده باشند تا در جمع باحالها پذیرفته شوند.
✅ ضدحال بودن کنشی اخلاقی در زندگی روزمره است. یعنی استقبال از ناراحتی و اهمیت ندادن به برچسبها و طردها برای برملاکردن مشکلات فرهنگی و رفتن به سوی جهانی عادلانهتر. ضدحالزن دارد «نکتهای» را درباره نظم و ساختار قدرت در جهان مطرح میکند. درباره کلیشههای فرهنگی که جاافتاده و نامرئی شدهاند، اما به باورهای تبعیضآمیز ما شکل دادهاند.
ضدحالزن نکتهسنج، باهوش، خلاق و بااخلاق است.
🧷 برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به:
📚Ahmed, Sara. The Feminist Killjoy Handbook. London: Allen Lane, 2023.
#سارا_احمد
@neocritic
@EveDaughters
👏8
کارگاه آموزشی مجازی(برخط)
شیوههای نظری و کاربردی مداخله والدین در استفاده فرزندان از فضای مجازی
سخنرانان:
دکتر بهاره نصیری
دکتر آمنه بختیاری
دکتر محمدامین طاهری
تاریخ برگزاری دوره : ۱۸ خردادماه۱۴۰۴
پیوند ثبت نام در این دوره:
https://Mata.ihcs.ac.ir/event/fa/event/767
🍀🍀
@ihcssir
@EveDaughters
شیوههای نظری و کاربردی مداخله والدین در استفاده فرزندان از فضای مجازی
سخنرانان:
دکتر بهاره نصیری
دکتر آمنه بختیاری
دکتر محمدامین طاهری
تاریخ برگزاری دوره : ۱۸ خردادماه۱۴۰۴
پیوند ثبت نام در این دوره:
https://Mata.ihcs.ac.ir/event/fa/event/767
🍀🍀
@ihcssir
@EveDaughters
👍4
فیلم لاکپشت کاری از بهمن کامیار، که تا الان اجازه اکران عمومی پیدا نکرده است، فیلمی است با روایتی متفاوت، که چالشهای فردی زنان و بخصوص مردان را در مواجهه با تنهایی به تصویر کشیده است.
در این فیلم، فارغ از میزان مطابقت نگاه کارگردان با منابع علمی حوزه روانشناسی، استراتژی مردان در برابر معضل تنهایی متفاوت و ترحم برانگیز نسبت به زنان نشان داده شده است. گویا مردان برخلاف کلیشههای جنسیتی با این چالش سختتر از زنان برخورد میکنند و بنابراین ترسشان از تنهایی بیشتر از زنان است.
صحبتهای مهمان برنامه علی ضیا یادآور گزاره اصلی فیلم لاکپشت بود.
@EveDaughters
در این فیلم، فارغ از میزان مطابقت نگاه کارگردان با منابع علمی حوزه روانشناسی، استراتژی مردان در برابر معضل تنهایی متفاوت و ترحم برانگیز نسبت به زنان نشان داده شده است. گویا مردان برخلاف کلیشههای جنسیتی با این چالش سختتر از زنان برخورد میکنند و بنابراین ترسشان از تنهایی بیشتر از زنان است.
صحبتهای مهمان برنامه علی ضیا یادآور گزاره اصلی فیلم لاکپشت بود.
@EveDaughters
👍6👎1
مَردَردی
✅ عصر چهارشنبه باشد و با سردرد از سرکار آمده باشم و توی تاکسی کانال را به روز کرده باشم و دوباره برخیزم به نوشتن؟!
فقط مصاحبه خانم بهروزآذر(معاون زنان رییس جمهور) ممکن بود چنین انرژیای در من ایجاد کند. مصاحبه درباره سرنوشت لایحۀ هرچیز که اسمش است، برای پیشگیری از خشونت علیه زنان.
لایحهای که قرار است «اتفاقی» باشد که به نفع زنان بیفتد بعد از چهل و چندسال همیشه همهجا بودن و بخشیدن و نصیبی نبردن.
و گویا یکی از منتقدان جدی بندهایی از لایحه یکی از نمایندگان زن مجلس است!
✅ زن فیلسوف جوان استرالیایی بهنام کیت مان کتابی دارد با عنوان آروم دختر! منطق زنستیزی که در آن میان جنسپرستی و زنستیزی/زنبیزاری تفاوت قائل میشود. او میگوید جنسپرستی یا همان سکسیزم نظریهای است که تبعیض جنسی را توجیه میکند، اما زنستیزی ابزار اجرایی این تبعیض است.
زنستیزی صرفاً یک حس فردی نیست، بلکه ساختاری اجتماعی است که نقش اصلی آن حراست و پاسداری عملی از نظریه مردسالاری از طریق تنبیه و مهار زنان نافرمان است.
✅همه ما نمونههایی از زنانِ مردانه یا زنانی که طرفدار نظمهای مردسالار هستند دیدهایم. همان زنانی که باعث میشوند مثلا رئیس شما به شما بگوید «ایشون که همجنس خودتونه...یکی از همجنسهای خودتون درمورد حجاب مخاطبان سخنرانی به حراست گزارش داده وگرنه تو نشست شما که هیچ مردی هم نبود»!
✅در متن استوارت میل (پست قبلی) اشارهای وجود داشت؛ به زنهایی که از مردها سبقت میگیرند در دفاع از قوانین و هنجارهای مردسالارانه و نه تنها تمکین میکنند که مشارکت فعالی در کنترل و سرزنش سایر زنان دارند. هم دوبوار درباره این زنان نوشته و هم بل هوکس. درباره زنستیری درونیشده. این افراد زن هستند اما «پلیس نظم مردسالارند».
✅به عقیده مان زنستیزی ساختاری که این زنان هم جزو سربازان آن هستند واکنشی است به زنان زیادی! زیادی صدا دار، زیادی مطالبهگر، زیادی توانا، زیادی هنرمند، زیادی آگاه که باید سرجایشان بنشینند. زیادیها باید حد خودشان را بشناسند و سعی کنند «منطقی» با قضایا برخورد کنند. باید سلیطه و مردستیز نباشند.
✅مان اصطلاح جالبی ساخته: Himpathy
که به نظرم «مردَردی» میتواند معادل خوبی برای آن باشد. منظور همدردی با آن مردی است که ظلم کرده و خشونتورزید، تعرض کرده، کتک زده، تجاوز کرده، اسید پاشیده، زنکشته، ولی مطمئن است از اجرای عدالت جان به درخواهد برد. چون قانونگذار گذشتی ناعادلانه درباره او به خرج داده و حتی با او همدردی (زیاد است بگویم همدستی؟) میکند.
✅ همدردی با متجاوز، نه قربانی که خیلی اوقات از سوی زنان هم تکرار میشود، دقیقاً بهخاطر همان زنستیزی درونیشده است، که از زبان زنان به زنانی که اعتراض دارند، خواهان عدالتند و میخواهند صدای مستقل داشته باشند حمله میکند.
مان تاکید میکند این بازتولید درونی خشونت علیه زنان، یکی از پیچیدهترین ابزارهای بقای مردسالاری است.
📚مشخصات کتاب کیت مان:
Kate Manne, Down Girl: The Logic of Misogyny, New York, NY: Oxford University Press, 2017
🧷مصاحبه خانم بهروز آذر
@neocritic
@EveDaughters
✅ عصر چهارشنبه باشد و با سردرد از سرکار آمده باشم و توی تاکسی کانال را به روز کرده باشم و دوباره برخیزم به نوشتن؟!
فقط مصاحبه خانم بهروزآذر(معاون زنان رییس جمهور) ممکن بود چنین انرژیای در من ایجاد کند. مصاحبه درباره سرنوشت لایحۀ هرچیز که اسمش است، برای پیشگیری از خشونت علیه زنان.
لایحهای که قرار است «اتفاقی» باشد که به نفع زنان بیفتد بعد از چهل و چندسال همیشه همهجا بودن و بخشیدن و نصیبی نبردن.
و گویا یکی از منتقدان جدی بندهایی از لایحه یکی از نمایندگان زن مجلس است!
✅ زن فیلسوف جوان استرالیایی بهنام کیت مان کتابی دارد با عنوان آروم دختر! منطق زنستیزی که در آن میان جنسپرستی و زنستیزی/زنبیزاری تفاوت قائل میشود. او میگوید جنسپرستی یا همان سکسیزم نظریهای است که تبعیض جنسی را توجیه میکند، اما زنستیزی ابزار اجرایی این تبعیض است.
زنستیزی صرفاً یک حس فردی نیست، بلکه ساختاری اجتماعی است که نقش اصلی آن حراست و پاسداری عملی از نظریه مردسالاری از طریق تنبیه و مهار زنان نافرمان است.
✅همه ما نمونههایی از زنانِ مردانه یا زنانی که طرفدار نظمهای مردسالار هستند دیدهایم. همان زنانی که باعث میشوند مثلا رئیس شما به شما بگوید «ایشون که همجنس خودتونه...یکی از همجنسهای خودتون درمورد حجاب مخاطبان سخنرانی به حراست گزارش داده وگرنه تو نشست شما که هیچ مردی هم نبود»!
✅در متن استوارت میل (پست قبلی) اشارهای وجود داشت؛ به زنهایی که از مردها سبقت میگیرند در دفاع از قوانین و هنجارهای مردسالارانه و نه تنها تمکین میکنند که مشارکت فعالی در کنترل و سرزنش سایر زنان دارند. هم دوبوار درباره این زنان نوشته و هم بل هوکس. درباره زنستیری درونیشده. این افراد زن هستند اما «پلیس نظم مردسالارند».
✅به عقیده مان زنستیزی ساختاری که این زنان هم جزو سربازان آن هستند واکنشی است به زنان زیادی! زیادی صدا دار، زیادی مطالبهگر، زیادی توانا، زیادی هنرمند، زیادی آگاه که باید سرجایشان بنشینند. زیادیها باید حد خودشان را بشناسند و سعی کنند «منطقی» با قضایا برخورد کنند. باید سلیطه و مردستیز نباشند.
✅مان اصطلاح جالبی ساخته: Himpathy
که به نظرم «مردَردی» میتواند معادل خوبی برای آن باشد. منظور همدردی با آن مردی است که ظلم کرده و خشونتورزید، تعرض کرده، کتک زده، تجاوز کرده، اسید پاشیده، زنکشته، ولی مطمئن است از اجرای عدالت جان به درخواهد برد. چون قانونگذار گذشتی ناعادلانه درباره او به خرج داده و حتی با او همدردی (زیاد است بگویم همدستی؟) میکند.
✅ همدردی با متجاوز، نه قربانی که خیلی اوقات از سوی زنان هم تکرار میشود، دقیقاً بهخاطر همان زنستیزی درونیشده است، که از زبان زنان به زنانی که اعتراض دارند، خواهان عدالتند و میخواهند صدای مستقل داشته باشند حمله میکند.
مان تاکید میکند این بازتولید درونی خشونت علیه زنان، یکی از پیچیدهترین ابزارهای بقای مردسالاری است.
📚مشخصات کتاب کیت مان:
Kate Manne, Down Girl: The Logic of Misogyny, New York, NY: Oxford University Press, 2017
🧷مصاحبه خانم بهروز آذر
@neocritic
@EveDaughters
رکنا
معاون پزشکیان: یک زن در مجلس به شدت مخالف ماده «رومینا» در لایحه منع خشونت علیه زنان است + فیلم
رکنا: لایحه منع خشونت علیه زنان بهدلیل حذف ماده ۶۱۲ و تغییرات ماهوی متوقف شده و دولت در صورت عدم اصلاح، آن را پس خواهد گرفت.
👍4❤1
سخنرانی غیرحضوری:
سیاستگذاری جنسیتی در دوره رضاشاه؛ اهداف و پیامدها
دبیر نشست:
دکتر سمیهسادات شفیعی
سخنران:
دکتر مرضیه حسینی
زمان و مکان:
یکشنبه، 11 خردادماه 1404
ساعت، 11:30 تا 13
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
این سخنرانی بهصورت غیرحضوری و برخط برگزار میشود
پیوند ورود برخط(آنلاین) به نشست:
https://webinar.ihcs.ac.ir/rooms/ecu-lyw-gvb-ppv/join
@ihcssir
@EveDaughters
سیاستگذاری جنسیتی در دوره رضاشاه؛ اهداف و پیامدها
دبیر نشست:
دکتر سمیهسادات شفیعی
سخنران:
دکتر مرضیه حسینی
زمان و مکان:
یکشنبه، 11 خردادماه 1404
ساعت، 11:30 تا 13
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
این سخنرانی بهصورت غیرحضوری و برخط برگزار میشود
پیوند ورود برخط(آنلاین) به نشست:
https://webinar.ihcs.ac.ir/rooms/ecu-lyw-gvb-ppv/join
@ihcssir
@EveDaughters
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Ⓜ️ تأثیر فیلم های پورن بر سلامت رابطه جنسی زوجین
➕خیلی از زوجین هستد که در زمینه مسائل زناشویی به مشکل برمیخورند و یکی از دلایلی که در طی این سال ها من به تجربه فهمیدم تاثیر فیلم های پ/ورن هستش که یکی از زوجین بهش اعتیاد پیدا کرده و وقت زیادی را هم صرفش می کنه یا یادگیری های غلطی هستش که از این طریق ایجاد شده و یا انتظارات بیجایی که شکل گرفته و همسرش نمیتونه پاسخگوی اونها باشه ! با بررسی هایی که من انجام دادم به نطر میرسه چهار تا مکانیسم روانشناختی در این فیلم ها رخ میده:
➖اولیش حساسیت زدایی هستش
➖ دومی تعمیم دادن
➖سومی یادگیری مشاهده ای
➖ چهارمی مقایسه گری و فانتزی سازی .... /مدرسه علوم انسانی
@EveDaughters
➕خیلی از زوجین هستد که در زمینه مسائل زناشویی به مشکل برمیخورند و یکی از دلایلی که در طی این سال ها من به تجربه فهمیدم تاثیر فیلم های پ/ورن هستش که یکی از زوجین بهش اعتیاد پیدا کرده و وقت زیادی را هم صرفش می کنه یا یادگیری های غلطی هستش که از این طریق ایجاد شده و یا انتظارات بیجایی که شکل گرفته و همسرش نمیتونه پاسخگوی اونها باشه ! با بررسی هایی که من انجام دادم به نطر میرسه چهار تا مکانیسم روانشناختی در این فیلم ها رخ میده:
➖اولیش حساسیت زدایی هستش
➖ دومی تعمیم دادن
➖سومی یادگیری مشاهده ای
➖ چهارمی مقایسه گری و فانتزی سازی .... /مدرسه علوم انسانی
@EveDaughters
👍6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مدیر سایت همسریابی آدم و حوا: برخی آقایان وقتی وارد سایت میشوند و متوجه میشوند ما اجازه صیغه کردن نمیدهیم، به ما فحشهای رکیک میدهند که مگر شما خدا و پیامبر را قبول ندارید!
@EveDaughters
@EveDaughters
🤬7
🌿مقایسه مهریه در ایران با چند کشور مسلمان(ترکیه، مصر و مالزی)
🔻قوانین و پیامدهای حقوقی حقی که به گردن مردان است
مهریه، بهعنوان یک حق مالی برای زن در عقد نکاح اسلامی[ازدواج مسلمانان]، در کشورهای مختلف با نظامهای حقوقی متفاوت اجرا میشود. در ایران، بر اساس ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی، مهریه مالی است که به محض وقوع عقد، زن مالک آن شده و میتواند هرگونه تصرفی در آن داشته باشد. مهریه میتواند شامل اموال منقول یا غیرمنقول، پول نقد، سکه طلا یا حتی آموزش مهارت باشد، مشروط بر اینکه ارزش مالی داشته و قابل تملک باشد. قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۹۱، سقف ۱۱۰ سکه بهار آزادی را در ماده ۲۲ برای اجرای کیفری (حبس) در نظر گرفته است. اگر مهریه تا این میزان باشد و مرد از پرداخت خودداری کند، زن میتواند تقاضای حبس کند، مگر اینکه مرد اعسار (ناتوانی مالی) خود را اثبات کند. برای مهریه بیش از ۱۱۰ سکه، تنها در صورت اثبات توانایی مالی مرد، امکان مطالبه وجود دارد و حبس اعمال نمیشود. همچنین، لازم به ذکر است زن در نظام حقوق مدنی ایران از «حق حبس» برخوردار است، یعنی مطابق ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی میتواند تا دریافت مهریه از تمکین خودداری کند، بدون اینکه حق نفقهاش ساقط شود.
در کشور ترکیه اما به دلیل ساختار حقوقی متفاوت، مهریه تنها بهصورت سنتی در فرهنگ اسلامی جامعه وجود دارد، با این حال در قانون مدنی این کشور جایگاه رسمی ندارد. در واقع بهجای مهریه، توافقات مالی در قراردادهای ازدواج یا پرداخت نفقه پس از طلاق رایج است. بر اساس قانون مدنی ترکیه (ماده ۱۲۳)، زوجین میتوانند توافقات مالی را در قرارداد ازدواج ثبت کنند، اما پرداخت نکردن این تعهدات معمولاً منجر به حبس نمیشود و از طریق توقیف اموال یا کسر از درآمد پیگیری میشود (آخرین مصوبه ۲۰۱۹). در ترکیه هیچ الزام شرعی برای مهریه وجود ندارد و این موضوع به توافق طرفین و صرفاً از وجه قراردادی ازدواج است که در صورت پرداخت نکردن، دعاوی مدنی مطرح میشود و حبس بهعنوان مجازات معمول نبوده اما توقیف اموال، تقسیط و دریافت ضمانت رایج است.
جالب اینجاست که در کشور مصر، مهریه (مَهر) به دو بخش تقسیم میشود: «مهر مقدم» که در زمان عقد پرداخت میشود و «مهر مؤخر» که در صورت طلاق یا فوت شوهر پرداخت میشود و به نوعی یک تضمین مالی پس از ازدواج است (قانون ۲۰۰۷). همچنین بر اساس قانون احوال شخصیه مصر، مهریه یک حق مالی الزامآور است و زن میتواند آن را از طریق دادگاه مطالبه کند و در صورت پرداخت نکردن، دادگاه میتواند اموال مرد را توقیف کند، اما حبس بهطور مستقیم برای پرداخت نکردن مهریه اعمال نمیشود، مگر در مواردی که مرد عمداً از اجرای حکم دادگاه سر باز زند. در واقع حبس زوج در مصر بهصورت مشروط به شرایط خاص اعمال میشود و بیشتر بر توافقات مالی در زمان طلاق تمرکز دارد.
در نظام حقوقی مالزی، مهریه (ماسکاهوین) بهعنوان هدیهای از داماد به عروس در زمان عقد پرداخت میشود و معمولاً مبلغ آن نمادین است. بر اساس قانون شریعت اسلامی مالزی (قانون خانواده اسلامی مصوب ۱۹۸۴)، مهریه یک تعهد قانونی است، اما پرداخت نکردن آن معمولاً از طریق دعاوی مدنی پیگیری میشود و حبس به ندرت اعمال میشود. در مالزی، نفقه پس از طلاق اهمیت زیادتری دارد و دادگاهها بیشتر بر تأمین مالی زن پس از جدایی تمرکز دارند تا مجازات کیفری مرد و بر خلاف ایران که مهریه عمدتاً مسکوک است، مهریه در مالزی اغلب بهصورت نقدی و در زمان عقد به صورت تمام و کمال پرداخت میشود و کمتر بهعنوان یک نهاد حقوقی در ایام زناشویی استفاده میگردد.
✍️مریم بهادری حقوقدان و پژوهشگر
📌ادامه در:
https://irannewspaper.ir/sp-359/8/123336
@hooreechannel
@EveDaughters
🔻قوانین و پیامدهای حقوقی حقی که به گردن مردان است
مهریه، بهعنوان یک حق مالی برای زن در عقد نکاح اسلامی[ازدواج مسلمانان]، در کشورهای مختلف با نظامهای حقوقی متفاوت اجرا میشود. در ایران، بر اساس ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی، مهریه مالی است که به محض وقوع عقد، زن مالک آن شده و میتواند هرگونه تصرفی در آن داشته باشد. مهریه میتواند شامل اموال منقول یا غیرمنقول، پول نقد، سکه طلا یا حتی آموزش مهارت باشد، مشروط بر اینکه ارزش مالی داشته و قابل تملک باشد. قانون حمایت از خانواده مصوب سال ۱۳۹۱، سقف ۱۱۰ سکه بهار آزادی را در ماده ۲۲ برای اجرای کیفری (حبس) در نظر گرفته است. اگر مهریه تا این میزان باشد و مرد از پرداخت خودداری کند، زن میتواند تقاضای حبس کند، مگر اینکه مرد اعسار (ناتوانی مالی) خود را اثبات کند. برای مهریه بیش از ۱۱۰ سکه، تنها در صورت اثبات توانایی مالی مرد، امکان مطالبه وجود دارد و حبس اعمال نمیشود. همچنین، لازم به ذکر است زن در نظام حقوق مدنی ایران از «حق حبس» برخوردار است، یعنی مطابق ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی میتواند تا دریافت مهریه از تمکین خودداری کند، بدون اینکه حق نفقهاش ساقط شود.
در کشور ترکیه اما به دلیل ساختار حقوقی متفاوت، مهریه تنها بهصورت سنتی در فرهنگ اسلامی جامعه وجود دارد، با این حال در قانون مدنی این کشور جایگاه رسمی ندارد. در واقع بهجای مهریه، توافقات مالی در قراردادهای ازدواج یا پرداخت نفقه پس از طلاق رایج است. بر اساس قانون مدنی ترکیه (ماده ۱۲۳)، زوجین میتوانند توافقات مالی را در قرارداد ازدواج ثبت کنند، اما پرداخت نکردن این تعهدات معمولاً منجر به حبس نمیشود و از طریق توقیف اموال یا کسر از درآمد پیگیری میشود (آخرین مصوبه ۲۰۱۹). در ترکیه هیچ الزام شرعی برای مهریه وجود ندارد و این موضوع به توافق طرفین و صرفاً از وجه قراردادی ازدواج است که در صورت پرداخت نکردن، دعاوی مدنی مطرح میشود و حبس بهعنوان مجازات معمول نبوده اما توقیف اموال، تقسیط و دریافت ضمانت رایج است.
جالب اینجاست که در کشور مصر، مهریه (مَهر) به دو بخش تقسیم میشود: «مهر مقدم» که در زمان عقد پرداخت میشود و «مهر مؤخر» که در صورت طلاق یا فوت شوهر پرداخت میشود و به نوعی یک تضمین مالی پس از ازدواج است (قانون ۲۰۰۷). همچنین بر اساس قانون احوال شخصیه مصر، مهریه یک حق مالی الزامآور است و زن میتواند آن را از طریق دادگاه مطالبه کند و در صورت پرداخت نکردن، دادگاه میتواند اموال مرد را توقیف کند، اما حبس بهطور مستقیم برای پرداخت نکردن مهریه اعمال نمیشود، مگر در مواردی که مرد عمداً از اجرای حکم دادگاه سر باز زند. در واقع حبس زوج در مصر بهصورت مشروط به شرایط خاص اعمال میشود و بیشتر بر توافقات مالی در زمان طلاق تمرکز دارد.
در نظام حقوقی مالزی، مهریه (ماسکاهوین) بهعنوان هدیهای از داماد به عروس در زمان عقد پرداخت میشود و معمولاً مبلغ آن نمادین است. بر اساس قانون شریعت اسلامی مالزی (قانون خانواده اسلامی مصوب ۱۹۸۴)، مهریه یک تعهد قانونی است، اما پرداخت نکردن آن معمولاً از طریق دعاوی مدنی پیگیری میشود و حبس به ندرت اعمال میشود. در مالزی، نفقه پس از طلاق اهمیت زیادتری دارد و دادگاهها بیشتر بر تأمین مالی زن پس از جدایی تمرکز دارند تا مجازات کیفری مرد و بر خلاف ایران که مهریه عمدتاً مسکوک است، مهریه در مالزی اغلب بهصورت نقدی و در زمان عقد به صورت تمام و کمال پرداخت میشود و کمتر بهعنوان یک نهاد حقوقی در ایام زناشویی استفاده میگردد.
✍️مریم بهادری حقوقدان و پژوهشگر
📌ادامه در:
https://irannewspaper.ir/sp-359/8/123336
@hooreechannel
@EveDaughters
روزنامه ایران
قوانین و پیامدهای حقوقی حقی که به گردن مردان است
👍6